تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846418744




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام خمينى در پنج‏ حوزه معرفت‏سياسى (7)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى: قسمت هفتم
امام خمينى در پنج‏حوزه معرفت‏سياسى (7) نويسنده:سيدعلى قادرى تشكيل حكومت اسلامى 4. اصل تاسيس حكومت اسلامى درانديشه سياسى امام خمينى (ره) امرى واجب است، اما نحوه تشكيل آن در حوزه آراى سياسى ايشان بود نه درانديشه سياسى. به همين لحاظ نحوه تشكيل حكومت اسلامى در ايران را به راى گذاشتند نه اصل تشكيل را. اين كه فرمودند: جمهورى اسلامى نه يك كلمه بيش و نه يك كلمه كم، اشعار به اين معنا ندارد كه حكومت اسلامى مى‏خواهيم يا نه بلكه به اين معنا دلالت دارد كه آيا نحوه حكومت اگر جمهورى اسلامى باشد مورد رضايت مردم است‏يا نه؟ اما اينكه چرا فقط آرى يا نه، حوزه‏اش حوزه‏انديشه سياسى نيست، بلكه از تحليل شرايط سياسى جهان و گروههاى سياسى ايران ناشى مى‏شود و در قيقت‏يك عمل سياسى مبتنى بر تحليل است نه يك‏انديشه پايدار بى‏تحفظ و دايمى. چه‏بسا اگر متفكران سياسى از جمهورى كه يكى از اشكال كارآمد نحوه اداره جامعه است، نارساييهايى را مشاهده كنند و به اشكال كارآمدترى بينديشند و نتيجه‏اى حاصل آيد و جمهورى به روشهاى جارى منسوخ گردد و آن تازه وارد عرف شود، حكومت اسلامى نيز در قالب آن شكل جديد قابل عرضه مى‏گردد. چنانكه در زمان حضرت امير (ع) جمهورى به شكل امروزى چندان موضوعيتى نداشت، اما اكنون موضوعيت‏يافته و شايد روزى فرا رسد كه قوه مجريه را كامپيوترها و رباتها عهده‏دار شوند و آراى مردم به‏طور مستقيم دريافت نگردد بلكه كامپيوترها مكنونات افراد را حتى در خواب دريافت دارند! آنگاه چيزى به نام جمهورى منسوخ خواهد شد، و اگر امروز شكلى از اشكال مترقى نحوه اداره امور جلوه مى‏كند، شيئى موزه‏اى و تاريخى گردد. (16) 5. حكومت اسلامى درانديشه سياسى امام بر اساس ولايت فقيه بنا مى‏شود. اينكه ولايت فقيه چيست؟ خوشبختانه معظم له، كتاب مستقلى در اين زمينه دارند و آن را به زبانى ساده توضيح داده‏اند. (17) همچنين در كتاب البيع (18) فصلى را به مسئله ولايت فقيه اختصاص داده‏اند و طى پيروزى انقلاب تا ارتحال، هم با بيان و هم با عمل آن را توضيح داده‏اند. معظم له با بيانى ساده و در عين حال عميق، كتاب ولايت فقيه را با اين عبارات آغاز مى‏كنند: "موضوع ولايت فقيه فرصتى است كه راجع به بعضى امور و مسائل مربوط به آن صحبت‏شود. ولايت فقيه از موضوعاتى است كه تصور آنها موجب تصديق مى‏شود و چندان به برهان احتياج ندارد. به اين معنا كه هركس عقايد و احكام اسلام را، حتى اجمالا دريافته باشد، چون به ولايت فقيه برسد و آن را به تصور آورد، بى‏درنگ تصديق خواهد كرد و آن را ضرورى و بديهى خواهد شناخت.اينكه امروز به ولايت فقيه چندان توجهى نمى‏شود و احتياج به استدلال پيدا كرده، علتش اوضاع اجتماعى مسلمانان عموما و حوزه‏هاى علميه خصوصا مى‏باشد. اوضاع اجتماعى ما مسلمانان و وضع حوزه‏هاى علميه ريشه تاريخى دارد كه به آن اشاره مى‏كنم". ولايت فقيه در ذهن و قلب مردم حال اگر من بخواهم ولايت فقيه را توضيح بدهم نه زبانى به سادگى ايشان دارم و نه بيانى كه به عمق كلامشان راه يابم. توضيح و شرح هر مسئله براى جاانداختن آن در اذهان است. حال آنكه مسئله ولايت فقيه جاى خود را در ذهن و قلب مردم باز كرده است، ضمن آنكه متاسفانه اكثر كسانى كه آن را توضيح داده‏اند باعث‏سردرگمى نسل جديد شده‏اند و زيباترين نوع حكومت را به گونه نامطلوبى ترسيم كرده‏اند. براين اساس، آن بخشى را كه معظم له خود تشريح كرده‏اند، توضيح نمى‏دهم، اما اين دليلى نيست تا متخصصان خوش قريحه درصدد توضيح آن برنيايند. زيرا آنطور كه به خاطر دارم آن حضرت از متخصصان امر خواسته‏اند كه ولايت فقيه را در جامعه تشريح كنند، ولى گمان مى‏كنم بخشى كه به مبانى فقهى اين مسئله ارتباط دارد بحثى تخصصى است كه مناسب است در حوزه مربوط به خود مورد بحث و بررسى قرار گيرد. آن بخشى كه جامعه بدان محتاجتر است، حوزه‏انديشه سياسى است كه سوالهاى اساسى غيرفقهى و هجمه‏هاى بيرونى بيشتر در اين حوزه و از همين سوست (19) . در حوزه‏انديشه سياسى، مسئله مشروعيت از مباحث كلاسيك و قديمى است كه به صورت كاملا فلسفى يا كلامى مورد بحث قرار مى‏گيرد. حال اگر در فقه توضيح داده شود، بازهم براى ورود به‏انديشه سياسى بايد صبغه فلسفى به خود بگيرد. حضرت امام (ره) نيز، در كتاب ولايت فقيه مشروعيت آن را هم به روش فقهى و هم به روش فلسفى توضيح داده‏اند. در بحث فلسفى مشروعيت، سه ديدگاه وجود داشته و دارد: الف. ديدگاه اصالت قدرت: چنين ديدگاهى ماهيت قدرت را تحليل مى‏كند و در تحليل غايى، اصالت آن را اعلام مى‏دارد. نتيجه‏اى كه طرفداران اين نظر مى‏گيرند آن است كه قدرت تمركز يافته جلوه‏هاى واقعى حقيقت است و حاكم قدرتمند يا نظام مقتدر سامان‏دهنده اخلاق و سياست مى‏باشد. در ميان طرفداران چنين نظريه‏اى، هم الهيون ديده مى‏شوند و هم ماده‏نگرها. الهيون منشا قدرت را خداوند قادر قدير مى‏دانند كه از قدرتش به هر كه بخواهد عطا مى‏كند و ماديون منشا قدرت را در ذات طبيعت مى‏دانند و معتقدند طبيعت در رفتار پيچيده خود قدرت را به نحوى كه قهرى و طبيعى است در ميان ملل توزيع مى‏كند. در تاريخ سياسى اسلام، اكثريت‏انديشمندان اهل تسنن را طرفدار اين نظر مى‏يابيم. البته با اين تحفظ اعجاب‏انگيز، مبانى چنين نظرى را در تاريخ صدر اسلام در نوعى برداشت از اصالت راى بايد جستجو كرد. وقتى حضرت نبى اكرم (ص) رحلت فرمودند دو گروه از لحاظ‏انديشه سياسى در مقابل هم ايستادند: يك گروه اقليت، به وصايت و امامت معصوم تمسك جستند كه وجه ديگر آن عدالت است و گروه ديگر به شورا دست آويختند كه اصالت قدرت از دل آن بيرون آمد. (لطفا به اين نكته توجه بسيار جدى مبذول داريد) سرنوشت اصالت‏شورا كه بواقع اصل اصيلى در نص صريح است، چه نتيجه مى‏دهد و پيروى از امام معصوم چه نتيجه‏اى؟ تكرار آن خالى از فايده نيست. شيعه به ولايت و امامت تمسك جست و از آن به اصل عدالت‏به عنوان يكى از اصول مذهب رسيد، و اهل تسنن به اصالت راى كه اصلى منصوص است، متمسك شد و از خلافت مبتنى بر اصالت قدرت سربرآورد و اين نقد جانانه‏اى است‏بر نظامهاى مبتنى بر اصالت راى. چنانكه در تمام نظامهاى مبتنى بر اصالت راى، اصالت قدرت نيز خودنمايى مى‏كند و اگر عرصه را احزاب در سياست داخلى بر آن تنگ كنند، در سياست‏خارجى بروز خواهد كرد. آمريكا، انگليس و فرانسه نمونه‏هاى خوبى براى شاهد مثال هستند. كسانى كه با اين فرهنگها بخوبى آشنايى دارند و در عين حال اهل تفكرند، به دوگانگى و تعارض عجيبى برمى‏خورند; چرا كه در اين كشورها مشروعيت‏بر اساس راى اكثريت است و اگر دستگاههاى پيدا و پنهان تبليغى دست‏اندركار سياست‏سازى هستند، باز به دليل اصالت راى، سعى در دستكارى راى مردم دارند; نه آنكه آراى مردم را ناديده بگيرند. چرا كه اصالت راى در اين كشورها نهادى شده و تاسيسات حقوقى زيربنايى دارد. بنابراين احزاب درپى تعقيب منافع يا مطامع خود كودتا نمى‏كنند تا قدرت را به دست آورند; توان تبليغى خود را در راى‏سازى به كار مى‏گيرند. اما همين كشورها در طول تاريخ اقتدار خود، راى ديگر ملل را ناديده گرفته‏اند. انگليس و فرانسه در مستعمرات خود بيداد كردند و آمريكا در چند دهه اخير، در سياست‏خارجى چنان رفتارى از خود نشان داد كه اگر بخوبى برملا شود ملتش شرمنده مى‏گردد. نقش آراى اكثريت ب. ديدگاه اصالت راى: در اين ديدگاه مشروعيت نظام سياسى از آراى اكثريت‏برمى‏خيزد. اگرچه چنين ديدگاهى ريشه فلسفى سه هزار ساله دارد اما در قرون اخير بويژه پس از رنسانس، مبانى فلسفى اكثر كشورهاى توسعه يافته از چنين سرچشمه‏اى سيراب مى‏شود. چنين ديدگاهى نه لزوما ضد ديدگاههاى دينى است، چنانكه نظام شورايى در اسلام كه خلافت از آن بيرون آمد براساس اصالت راى اكثريت قوام گرفت و نه لزوما دينى; چرا كه اكثر نظامهايى كه سكولار هستند، به اصالت راى معتقدند. البته در نگاه اول، بنيانهاى فلسفى چنين‏انديشه‏اى يكنواخت جلوه مى‏كند، حال آنكه چنين نيست. شايد بيش از پنجاه مكتب قوى فكرى با بنيانهاى فلسفى متعارض ماترياليستى يا الهى با پيشفرضها و تفاسير مختلفى از جهان و انسان و مدنيت، وارد اين اقيانوس شده و هر مكتبى با تفاسير فلسفى خاص خودانديشيده است، ولى شگفت آنكه بسيارى از مكاتب فلسفى در چهارراه اصالت راى به هم رسيده‏اند. وقتى‏انديشه سياسى غرب پس از رنسانس مورد مطالعه سطحى قرار مى‏گيرد، به نظر مى‏رسد كه‏انديشه اصالت راى ريشه در اومانيسم دارد، حال آنكه‏انديشه خلافت - كه خدا محورى از مبانى خدشه‏ناپذيرآن است قبل از رنسانس با تمسك به اصالت راى،انديشه امامت را مورد هجوم قرار داده است. ج. ديدگاه اصالت عمل: در دهه‏هاى اخير در بسيارى از رمانهاى فلسفى، نمايشنامه‏ها، فيلمها، در بعضى كتابهاى خاطرات سياسى و اكثرا در مصاحبه‏هايى كه رسانه‏ها در زمينه‏هاى مختلف با مردم انجام مى‏دهند، نكات باريكى ديده مى‏شود كه اگر بخواهيم آنها را تحليل كنيم چنين نتيجه مى‏دهد: بحث مشروعيت‏بحث‏بيفايده‏اى است و به جاى آن بايد به مطلوبيت توجه جدى كرد. يا به تعبير ديگر، مبناى مشروعيت، مطلوبيت است، و باز به تعبير ديگر مطلوبيت نسبت‏به مشروعيت هم اولويت و هم اوليت دارد. البته درگذشته نيز بحثى به نام مقبوليت گاه در كنار و گاه در تقابل با مشروعيت مطرح بوده كه با مسئله مطلوبيت‏خويشاوندى دارد، ولى با آن يكى نيست. بسيارى مسئله مقبوليت را با مسئله راى اشتباه مى‏گرفتند و در تحليل خود به آن راهى مى‏رفتند كه به اصالت راى منجر مى‏شد. ولى به گمانم اين عادت ذهنى است كه راه را براى استدلال اصالت راى هموار مى‏كند. در ديدگاه مقبوليت‏به شكل و قواره نظام نيز توجهى مى‏شد، ولى گويا در ديدگاه مطلوبيت‏به اين نكته توجه مى‏شود كه اهداف ملى اعم از اهداف رفاهى و مادى و اهداف آرمانى چگونه قابل تعقيب‏اند. هر نظامى كه اهداف ملى را در عمل محقق سازد، در چنين ديدگاهى، مطلوب است. آنچه ديدگاه اصالت عمل را خدشه‏دار مى‏سازد اين است: "بنيانهاى فلسفى چنين‏انديشه‏اى بشدت ملى‏گراست و پايه‏هاى آن بر سنگفرش ناسيوناليسم افراطى قرار دارد". بنابراين در صحنه بين‏الملل كه صحنه تعاطى و تعارض بين ملتهاست، چنين‏انديشه‏اى جانب قدرت بى‏رقيب را مى‏گيرد و در نهايت‏به اصالت قدرت رومى‏آورد. شايد اوج ظهور اين‏انديشه قوام نگرفته را هنگام فروپاشى شوروى سابق در ميان سياستمداران گيجى كه ذهنشان را تعاليم ماركسيستى پر كرده بود و قلبشان در هواى آزادى مى‏تپيد، بتوان سراغ گرفت و زشت‏ترين نوع آن را در چرخش سخيف ياسرعرفات. تفاوت آنچه در شوروى اتفاق افتاد با آنچه ياسرعرفات مرتكب شد اين بود كه روسها به رغم تعاليم ماركسيستى تفوق طلب و بشدت ناسيوناليست‏اند، ولى ياسرعرفات يك رهبر فردگراى سرخورده از ناسيوناليسم عرب است. حكومت اسلامى از ديدگاه امام انديشه‏هاى ديگرى نيز وجود دارد كه مشروعيت را مبنادار مى‏كند، ولى به دليل آنكه چندان فراگير نيست از ذكر آن خوددارى مى‏كنيم. حال ببينيم حضرت امام (ره) مبانى مشروعيت ولايت فقيه را چگونه توضيح مى‏دهند. ايشان در كتاب ولايت فقيه در اين باب چنين گفته‏اند: "حكومت اسلامى، هيچيك از انواع طرز حكومتهاى موجود نيست. مثلا استبدادى نيست كه رئيس دولت مستبد و خودراى باشد، مال و جان مردم را به بازى بگيرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف كند، هركس را اراده‏اش تعلق گرفت‏بكشد و هركس را خواست انعام كند و به هركه خواست تيول بدهد و املاك و اموال ملت را به اين و آن ببخشد. رسول اكرم (ص) و حضرت اميرالمومنين (ع) و ساير خلفا هم‏چنين اختياراتى نداشتند. حكومت اسلامى نه استبدادى است و نه مطلقه; بلكه "مشروطه" است. البته نه مشروطه به معناى متعارف فعلى آن كه تصويب قوانين تابع آراى اشخاص و اكثريت‏باشد. مشروطه از اين جهت كه حكومت‏كنندگان در اجرا و اداره مقيد به يك مجموعه شرط هستند كه در قرآن كريم و سنت رسول اكرم (ص) معين گشته است. " مجموعه شرط" همان احكام و قوانين اسلام است كه بايد رعايت و اجرا شود. از اين جهت‏حكومت اسلامى "حكومت قانون الهى بر مردم" است." (20) اگر فرض كنيم كه‏انديشه‏هاى سياسى حضرت امام (ره) به هنگام تدريس ولايت فقيه قوام گرفته بود و آنچه پس از آن فرموده‏اند، يا آراى سياسى ايشان است و يا همان معنا را بيشتر توضيح داده‏اند، آنگاه اگر از ولايت مطلقه صحبت كرده و در مقابل كسانى كه ولايت مطلقه را متوجه نشده‏اند موضع گرفته‏اند، بايد ديد آيا اين موضعگيرى تحولى تعارضى درانديشه‏هاى سياسى ايشان است‏يا چيز ديگرى؟ البته بسيار بايد تاسف خورد كه اصولا چنين سوالى در اذهان برخى مطرح مى‏شود. زيرا اصل سوال از يك اشتراك لفظى منشا گرفته است; به اين معنا كه ولايت مطلقه در مقابل مطلقه‏اى نيست كه در عبارات فوق فرموده‏اند; بلكه به اين معناست كه حدود اختيارات ولى‏فقيه را نداشتن عصمت محدود نمى‏كند. كسانى كه در امر حكومتدارى اختيارات حاكم را محدود مى‏كنند، ماهيت‏حكومت را نمى‏شناسند، وگرنه اين مطلقه يك دلالت عقلى است و آنقدر بديهى كه هيچيك از مسلمانان صدر اسلام نيز در مطلقه بودن آن تشكيك نكرده‏اند. شنيده‏ايم كه خليفه دوم گفت: اگر اشتباهى كردم به من تذكر دهيد و يك عرب بينام پاسخ داد: اگر كج‏بروى با اين شمشير كجم راستت مى‏كنم و جانش درامان بود و سخنش مقبول عام. اما همين عرب در ركاب او مى‏جنگيد و به جهاد مى‏رفت، زكات مى‏داد و نمى‏گفت جهاد امرى است كه فقط پيامبر بايد بدان امر كند و تو مجاز نيستى. آنچه مورد بحث‏بود و به دو ديدگاه شيعه و سنى منجر شد حدود اختيارات حاكم نبود; بلكه مبانى مشروعيت و مقبوليت‏حاكم بود. حاكم در نگاه شيعه به طور قهرى صلاحيتدارترين مردم است كه چه راى دهد و چه رايى نياورد، فرمانش مطاع است. در نگاه اكثريت اهل تسنن، صلاحيتدارترين مردم مقبولتر است، ولى فرمان كسى مطاع است كه قدرت را دراختيار دارد. درانديشه اوليه صدر اسلام، مشروعيت‏حاكم از رايى كه از شورا بيرون آيد به دست مى‏آيد، و در نظام فكرى شيعه اصلح را اصلح انتخاب مى‏كند و اين انتخاب به دليل آنكه انتخاب طبيعى است، انتصاب نام دارد. البته وقتى بحث از حكومت است "ولايت مطلقه" به معناى داشتن تمام اختياراتى است كه معصوم در امر حكومتدارى، دارد. ولى اگر دامنه بحث فراتر از امر حكومت‏باشد به طور طبيعى، تفاوتى عميق بين معصوم و اصلح غيرمعصوم وجود دارد. چنانكه در دعاهاى شيعه كه خود دائرة‏المعارفى بزرگ است، خطاب به ائمه هدى مى‏خوانيم: "يا امام الانس و الجان" حال آنكه براى ولى فقيه چنين شانى را قايل نيستيم. ولايت مطلقه به معناى مطلق العنان نيست براى آنكه ولايت مطلقه با مطلق العنان بودن خلط نشود، امام خمينى (ره) "مشروطه" را مطرح مى‏كنند; به اين معنا كه ولى‏فقيه حافظ حدود و قوانين خداست نه قانونگذار، و درك اين معنا به اين است كه جامعيت اسلام را به جان باور كرده باشيم وگرنه دچار تزلزل فكرى خواهيم شد. به همين لحاظ حضرت امام نسبت‏به شخصيت و صداقت و توانايى فكرى و عقلى هركس كه در جامعيت دين مردد بود، ترديد داشت. سازمان مجاهدين آن روز را كه اكثر گروههاى مبارز تاييد مى‏كردند و ايشان حاضر نبودند كه تاييد كنند، بيشتر از آنجا ناشى مى‏شد كه اين گروه در جامعيت دين ترديد داشت و به دنبال بخش تكميلى اسلام، ماركسيسم نيز در ديدگاه نقش موضوعيت مى‏يافت. اما جايگاه شورا و اصالت راى مردم درانديشه سياسى ايشان چنان عميق است كه مى‏فرمايند: "مجلس در راس امور است." همچنين وقتى بعضيها فشار مى‏آورند كه خبرگان رهبرى را خبرگان تعيين كنند. زيربار نمى‏روند و مى‏فرمايند: مردم در تشخيص خبرگان، خبره‏اند، و يا وقتى پيشنهاد مى‏شود كه رئيس جمهور با راى مجلس يا به طريقه ديگرى انتخاب شود، مى‏فرمايند مردم بايد در سرنوشت‏خود دخالت مستقيم داشته باشند. اهميت راى مردم شايد اوج توجه ايشان به راى مردم در آنجايى بود كه زمزمه مى‏شد كه روحانيت تهران به طور متمركز براى كل شهرستانها كانديدا معرفى كند و با مخالفت جدى ايشان مواجه شد و فرمودند: هر شهرستان كانديداهاى خود را خود، معرفى كند. همچنين از بيانات ايشان نسبت‏به شركت در انتخابات چنين استنباط مى‏شود كه گويا واجب شرعى است، چنانكه رايى را شرعى مى‏دانند كه با چشم وگوش باز به صندوق رفته باشد و شناخت كانديداها و انتخاب اصلح را براى راى‏دهندگان لازم و ضرورى اعلام كرده‏اند.البته دستگاههاى مسول انتخابات موظف‏اند جلوى تقلب و تخلفات را بگيرند و تلاش كنند شرايطى فراهم شود تا تمام افراد واجد صلاحيت راى دادن، بتوانند بدون دغدغه خاطر و به دور از تفتيش عقايد، راى خود را به صندوق بيندازند و مردم را به پاى صندوقها دلالت دهند، اما به هيچ‏وجه نبايد مسوليت‏خطدهى به مردم را عهده‏دار شوند. چرا كه مردم مكلف‏اند رايى را به صندوق بيندازند كه به آن باور دارند و اين عنايت ايشان، ذهن را به اين معنا دلالت مى‏دهد كه شركت در سرنوشت‏سياسى مانند انتخاب دين و باور به اصول آن - كه تقليد بردار نيست - آنقدر اصالت دارد كه غيرقابل تقليد است و بايد با يقين به درستى راى انجام شود. از دگرسو در كتاب ولايت فقيه عباراتى ديده مى‏شود كه بظاهر اين نظر را مورد ترديد قرار مى‏دهد. ايشان مى‏فرمايند: "فرق اساسى حكومت اسلامى با حكومتهاى "مشروطه سلطنتى" و "جمهورى" در همين است; در اينكه نمايندگان مردم يا شاه در اين‏گونه رژيمها به قانونگذارى مى‏پردازند، در صورتى كه قدرت مقننه و اختيار تشريع در اسلام به خداوند متعال اختصاص يافته است. شارع مقدس اسلام يگانه قدرت مقننه است. هيچ‏كس حق قانونگذارى ندارد و هيچ قانونى جز حكم شارع را نمى‏توان به مورد اجرا گذاشت. به همين سبب، در حكومت اسلامى به جاى "مجلس قانونگذارى" كه يكى از سه دسته حكومت‏كنندگان را تشكيل مى‏دهد، "مجلس برنامه‏ريزى "وجود دارد كه براى وزارتخانه‏هاى مختلف در پرتو احكام اسلام برنامه ترتيب مى‏دهد و با اين برنامه‏ها كيفيت انجام خدمات عمومى را در سراسر كشور تعيين مى‏كند". (21) اما گويا آن حضرت به يك سوال مقدر نيز مى‏انديشيدند و براى آنكه مسئله تضاد ظاهرى اصالت راى و اصالت قانون الهى را حل كنند، بلافاصله ادامه مى‏دهند: "مجموعه قوانين اسلام كه در قرآن و سنت گرد آمده، توسط مسلمانان پذيرفته و مطاع شناخته شده است. اين توافق و پذيرفتن كار حكومت را آسان نموده و به خود مردم متعلق كرده است. در صورتى كه در حكومتهاى جمهورى و مشروطه سلطنتى اكثريت كسانى كه خود را نماينده اكثريت مردم معرفى مى‏نمايند هرچه خواستند به نام "قانون" تصويب كرده، سپس بر همه تحميل مى‏كنند. حكومت اسلام، حكومت قانون است. در اين طرز حكومت، حاكميت منحصر به خداست و قانون فرمان و حكم خداست. قانون اسلام، يا فرمان خدا بر همه افراد و بر دولت اسلامى حكومت تام دارد. همه افراد از رسول اكرم (ص) گرفته تا خلفاى آن حضرت و ساير افراد تا ابد تابع قانون هستند". حكومت‏يا قانون؟ اين گفتار بسيار ساده و در عين حال عميق، لطايفى دارد كه شايد كمتر مورد توجه قرار گرفته است; از جمله به جاى آنكه ميدان بحث مشروعيت را از "حكومت آغاز كنند، از "قانون" آغاز كرده‏اند. در مباحث‏انديشه سياسى غالبا گفته مى‏شود: "حكومتى مشروعيت دارد كه قانونى است" و قانونى بودن يا از آراى مردم كسب مى‏شود و يا از دين برمى‏خيزد. بنابراين وقتى از دين برگرفته شود ديگر مبتنى بر آراى مردم نيست. حال آنكه در پس فرمايش ايشان در گفتار فوق اين معنا نهفته است كه ابتدا مشروعيت قانون مورد سوال است، نه مشروعيت‏حكومت. در حقيقت قانونى مشروعيت دارد كه اصالت ذاتى دارد و مردم به درستى آن ايمان دارند. حال كه جامعه مسلمانان قوانين اسلام را به جان و دل پذيرفته و چنين جامعه‏اى كه اكثريت آن را مسلمانان تشكيل مى‏دهند به طور طبيعى و قهرى آراى مردم در پذيرش حكومتى كه مبتنى بر قانون الهى است، تعيين‏كننده است. بنابراين هر حكومتى كه با زور و ارعاب و كودتا يا از سرناچارى بر جامعه تحميل نشده باشد، مبناى مشروعيت‏خود را از همان سرچشمه‏اى گرفت كه مردم قبل از آن برگرفته‏اند. با چنين نگاهى، حكومت غيرتحميلى، آراى مردم را در دل خود دارد. به تعبير ديگر در جامعه مذهبى عينيت‏حكومت، در گرو آراى اكثريت است و اين يك مرحله جلوتر از اين معناست كه حكومت‏براساس آراى اكثريت مشروع گردد يا براساس دين. اميدوارم با اين بيان ناقص توانسته باشم مقصود را بيان كنم. البته به اين نكته نيز اشاره كنم كه آنچه پس از رنسانس در غرب اتفاق افتاد و حكومتهاى سكولار در مقابل حكومتهاى دينى قرار گرفت و گمان مى‏رفت كه حكومتهاى دموكراتيك سكولار تجلى اراده و آراى مردم است و حكومتهاى دينى تحميل مذهب بر سياست، يك كج‏انديشى مفرط دارد كه از كثرت ظهور پنهان مانده است، و آن اينكه در حقيقت، غرب دين عوض كرده است; نه آنكه دين را از سياست جدا كرده باشد. به اين نحو كه دينى فلسفى آفريده كه معنويت را در مسيحيت جستجو مى‏كند و ماديت را در علم و عقل. به بيان ديگر، دين هرگز از سياست جدا نبوده و تصور جدايى آن نيز نمى‏رود. آنچه جدا شده، غيب و شهود در دين است كه دو پاره شده; پاره‏اى را كه پيشرفتهاى علمى با آن سر ناسازگارى دارد دانشگاه توضيح مى‏دهد و به پاره‏اى از نيازها كه دانشگاه توان پاسخگويى ندارد كليسا پاسخ مى‏دهد. به تعبير ديگر، آنچه در غرب اتفاق افتاد جدايى دين از سياست نبود، بلكه زايش اديان جديدى بود كه بخشهايى از آن را كليساها عهده‏دار شدند و بخشهايى را دانشگاهها و آزمايشگاهها، و به آن جهت كه دانشگاهها به طور مستقيم بر اعتقادات ماورايى فردى تسلطى ندارند، كليساها هنوز نفس مى‏كشند و چون كليساها نيازهاى اجتماعى را پاسخگو نيستند، سياست از كليساها فرمان نمى‏گيرد. ولى در برداشتهاى غيرمسيحى از اسلام، اگر جامعه‏اى جامعيت دين را به طور جدى باور داشته باشد، ديگر اين جدايى معنايى نخواهد داشت و حكومتى كه در چنين جوامعى شكل مى‏گيرد، به طور كامل عين آراى اكثريت است و بحث مشروعيت نظام فقط در چارچوب قانون معنا مى‏دهد; قانونى كه هم بر رفتار فردى جارى است و هم بر رفتار اجتماعى، هم حاكم را هرچند پيامبر باشد در برمى‏گيرد و هم تابع را هرچند غير مسلمان باشد معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن