تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):هیچکس حقیقت ایمان را کامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند، هر چند حق با او باش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804611261




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سیمای مادر امام حسن عسكري (ع)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سیمای مادر امام حسن عسكري (علیه السلام)
سیمای مادر امام حسن عسكري (ع) نويسنده: محمّدابراهيم احمدي شناخت و معرّفي «اسوه هاي آسماني» نقش بسيار تعيين كننده اي در حيات دنيوي و اخروي انسان ها دارد. لذا بايسته است به زواياي گوناگون زندگي و شخصيّت اُسوگان پرداخته و نوع ارتباط و تأثير آنان با افراد، زمان، مكان و غيره را مورد بررسي قرار دهيم. بي ترديد نخستين عنصر تأثير گذار و تأثيرپذير در زندگي انسان ها، «مادر» بوده و ارتباط عاطفي و تربيتي «فرزند و مادر» از استحكام بيشتر و بهتري برخوردار است. در اين نوشتار به زندگي مادر ارجمند امام حسن عسكري عليه السلام مي پردازيم؛ باشد كه مطالعه آن، بر معرفت و بصيرت همگان بيفزايد و رشد و تعالي را به ارمغان آورد. ان شاءاللهنام، كنيه و لقب در منابع تاريخي و روايي براي مادر گرانقدر امام حسن عسكري عليه السلام چند نام بيان شده، كه عبارتند از:حُدَيْث، حُدَيْثه، حَرْبيّه، سَليل، سَمانه و سُوسَن.(1)بنا به نوشته عيون المعجزات: «اسم مادر امام عليه السلام، بر اساس آنچه محدّثان بيان نموده اند، «سليل» است...»(2)در بخشي از صحيفه حضرت فاطمه زهراعليها السلام-كه اسامي مبارك چهارده معصوم عليهم السلام در آن ثبت شده- آمده است:«ابومحمّد الحسن بن علي الرّفيق (الرّقيق) امّه جارية اسمها سمانة و تكنّي امّ الحسن؛...؛(3) مادرش كنيز است، نامش سمانه و كنيه اش امّ الحسن.»تعدّد نام در بين عرب ها رايج بوده، به ويژه براي كنيزان؛ چرا كه ورود آنها به سرزمين غير مادري يا به خانه مولا و مالك جديد، زمينه نامگذاري و تغيير اسامي را در پي داشته است.(4) لذا موّرخان و محدّثان پيش از معرّفي نام اين بانوي جليل القدر، يادآور شده اند كه: «و امّه امّ ولد يقال لها...؛ و مادر امام عسكري عليه السلام كنيز و جاريه بود كه ناميده شده به...». البتّه برخي نيز بر اين باورند كه بيشتر اين اسامي، از القاب ايشان است. اكنون زيبنده است كه از نام هاي فوق، يكي را برگزيده، و صفحات زندگي اين بانوي والامقام را مطالعه نماييم. سوسن عليها السلام پس از تولّد فرزندش امام حسن عسكري عليه السلام با كنيه «امّ الحسن» و «امّ ابي محمّد» ناميده شد و با تولّد نوه يگانه اش (حضرت مهدي عليه السلام)، با لقب و عنوان «جدّه» شهرت يافت. زادگاه :نسب و دودمان سوسن عليها السلام چندان مشخّص نيست؛ امّا از تعابيري چون «امّ ولد» و «حربيّه» مي توان نتيجه گرفت كه وي به عنوان «كنيز» در مدينه زندگي مي كرد و شايد همراه خانواده و اقوامش در يكي از جنگ هاي عصر حكومت بني عبّاس به سرزمين مقدّس مدينه آمده است؛ همان گونه كه برخي گفته اند: «وي در ولايت و كشور خودش، پادشاه زاده بوده...»(5)زمان ولادت او را با توجّه به تاريخ ولادت امام هادي عليه السلام (212 ق.) و تولّد امام عسكري عليه السلام (231 ق.) مي توان اين گونه تخمين زد كه: سوسن عليها السلام در بين سال هاي 218 - 215 ق. به دنيا آمده است. پيوند زندگي :سوسن عليها السلام به جهت ويژگي هاي اخلاقي، به مرحله اي از شايستگي رسيد كه به خانه امام هادي عليه السلام راه پيدا كرد. شايد بتوان گفت كه وي در دوره امامت امام جواد عليه السلام توفيق اقامت در مدينه را پيدا كرده و سرانجام دست تقدير، او را به همسري امام دهم عليه السلام مفتخر ساخت.(6) وي كه ساليان سال به عنوان «كنيز» شناخته مي شد، پس از ازدواج با رهبر جهان اسلام و تشيّع، زندگي دوباره و تابناكي را آغاز كرد كه هر بانويي لياقت آن را نداشت. وي بهترين همسر امام عليه السلام بوده (7) و نسل «امامت» از دامن پاك و مطهّرش ادامه پيدا مي كند. آري، اين بانوي بزرگ زاده و پاكدامن در حدود سال هاي 225 تا 229 ق. با خاندان نبوّت و امامت ارتباط و پيوند پيدا كرده و جزو «عروسان بني هاشم» قرار گرفت. امام عسكري عليه السلام خاطره نخستين روز آشنايي و زندگي پدر و مادرش را چنين بيان مي كند:زماني كه سليل- مادر امام عسكري عليه السلام- به محضر امام هادي عليه السلام رسيد، آن حضرت (در ستايش و مدح او) فرمود: «سليل، مسلولةٌ من الآفات و العاهات و الأرجاس و الأدناس (الأنجاس)؛ سليل، از بدي ها، پليدي ها، زشتي ها، ناپاكي ها و آلودگي ها، پاك و عاري است.» امام هادي عليه السلام در ادامه چنين بشارت داد:«سيهب الله حجّته علي خلقه يملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً؛ به زودي خداوند (از دامن و نسل سليل) حجّت الهي بر خلق خود (مهدي موعودعليه السلام) را موهبت و عطا مي كند. او زمين را از عدل و داد پر مي نمايد، همان طور كه از جور و ستم پرشده باشد.»(8)فرزندان (9)اگر بپذيريم كه سوسن تنها همسر امام هادي عليه السلام مي باشد، فرزندان آنان عبارتند از:1. امام حسن عليه السلام (231-260 ق). 2. سيّد محمّد (متوفّاي حدود 252 ق.)؛ مردي جليل القدر و پارسا كه در زمان پدرش رحلت كرد. وي فرزند ارشد خانواده بود. 3. سيّد حسين؛ مردي پرهيزكار و عابد بود كه قبل يا بعد از پدرش رحلت كرد. 4. جعفر (226 - 271 ق.)؛ وي به سبب عملكرد منفي اش به «جعفر كذّاب» معروف شد. لذا امام هادي عليه السلام از ولادت او احساس سرور نكرده و از فتنه وي خبر داد. 5. عِلّيّه (عاليه، عايشه)؛ وي تنها دختر امام هادي عليه السلام است. آرامگاه همه فرزندان امام هادي عليه السلام در كنار قبر مطهّر پدرشان بوده و فقط سيّد محمّد در خارج از شهر سامرّا - نزديك شهر بلد - واقع شده است. مهر مادري با فرا رسيدن ماه ربيع سال 231 ق. (230 يا 232 ق.) دگرباره نسيم بهار، زندگي سوسن عليها السلام را عطرآگين ساخت؛ چرا كه ولادت فرزندش حسن بن علي عليه السلام پيام آور نور و شادماني بود؛ به گونه اي كه آثار خشنودي و سرور در سيماي شوهرش امام هادي عليه السلام، بيش از پيش، مشاهده مي شد و مدينه، غرق در شادي بود. سوسن عليها السلام آن چنان مورد محبّت امام قرار گرفته بود كه بعد از تولّد فرزندش با كنيه «امّ الحسن» معروف شد؛ آن هم فرزندي كه قرار است در آينده، «رهبري و امامت» را عهده دار شده و فرامين الهي را در عرصه زندگي بشريّت به اجرا درآورد. بي شك بين مادر و فرزند، خاطرات بسياري وجود دارد؛ امّا متأسّفانه فقط نمونه هايي از اين داستان ها را مي توان در ميان برگه هاي تاريخ جستجو كرد؛ از جمله اين كه:يكي از بزرگان شهر سامرّا، به نام «بهلول» در هنگام عبور از كوچه مشاهده مي كند كه كودكان مشغول بازي هستند؛ امّا كودك خردسالي (امام حسن عسكري عليه السلام) در گوشه اي ايستاده و گريه مي كند. لذا نزد وي آمده و قول مي دهد كه برايش اسباب بازي تهيّه كند. آن كودك به بهلول مي فرمايد كه فلسفه خلقت، بازي و سرگرمي نيست بلكه غرض، فراگيري دانش و معرفت و سپس عبادت است. بهلول با گفت و گويي كوتاه، از دانش گسترده كودك آگاه شده؛ لذا از وي تقاضاي موعظه و نصيحت مي كند. امام عسكري عليه السلام بعد از سرودن چند بيت شعر، مي فرمايد:«اي بهلول! عاقل باش. همانا من در كنار مادرم بودم؛ او را ديدم كه مي خواست براي پختن غذا، چند قطعه هيزم ضخيم را زير اجاق روشن كند، ولي آنها روشن نمي شد تا آن كه مادرم مقداري هيزم باريك و كوچك را روشن كرد و سپس آن هيزم هاي بزرگ و ضخيم به وسيله آنها روشن گرديد.»و در پايان فرمود: «گريه من از اين جهت است كه مبادا ما جزئي از آن هيزم هاي ريز و كوچك دوزخيان قرار گيريم!»(10)سكونت اجباري در سامرّا :هنوز چند سالي از زندگي مشترك وي با امام هادي عليه السلام نگذشته بود كه محبوبيّت روز افزون امام، باعث هراس دستگاه حكومتي شد. لذا براي كنترل رفت و آمد شيعيان و ايجاد محدوديّت در فعّاليت امام دهم عليه السلام خليفه عبّاسي ايشان را به پايتخت (سامرّا) فراخواند. آن روز، مردم مدينه با اشك و دعا خانواده حضرت را بدرقه نمودند. تاريخ اين نقل و انتقال و اقامت آن حضرت در شهر سامرّا، سال 236 ق. (233 يا 243 ق.) بوده است. بنابراين، امام حسن عسكري عليه السلام تا حدود پنج (دو يا دوازده) سالگي همراه والدينش در مدينه اقامت داشت و مراحل ديگر زندگي را در سامرّا گذرانيد.(11)امام هادي عليه السلام و خانواده اش پس از ورود به پايتخت و اسكان در محلّه و منطقه نظامي (عسكر) و تحت مراقبت مأموران، فصل جديدي از زندگي را شروع كردند. از اين رو، سوسن عليها السلام هر از چندگاهي، محدوديّت و فشارهاي حكومتي را در زندگي شوهر و فرزندانش حس مي كرد؛ چرا كه حكومت هاي غاصب- به ويژه بني عبّاس - برنامه ها و سياست هاي گوناگوني را در حكومت و جامعه اسلامي پياده مي كردند تا به خيال خود، شجره نوراني «امامت» را ريشه كن سازند. باران اشك در طول زندگي سوسن عليها السلام حوادث گوناگوني به وجود آمد، همانند رحلت فرزندش سيّد محمّد؛ امّا آنچه كه قلب وي را بيشتر نگران كرده بود، توطئه هاي خليفه عبّاسي و عوامل حكومتي بود؛ چرا كه هر از چندگاهي، امام هادي عليه السلام مورد شكنجه جسمي و روحي قرار مي گرفت و گزارش هاي غم انگيزي، مبني بر غارت اموال شيعيان، حبس، شكنجه و شهادت اصحاب نيز قلب رئوف امام را به شدّت آزار مي داد.(12) بي گمان، سوسن عليها السلام به عنوان «شريك زندگي»، با غم هاي شوهرش مي سوخت و هم ناله مي شد. سرانجام، امام دهم عليه السلام در سال 254 ق. توسّط دشمنان مسموم شده و به شهادت مي رسد و شهر سامرّا در فقدان آن رهبر يگانه و كريم، به سوگ مي نشيند و بني هاشم، شيعيان و گروه بسياري از مردم و مقامات كشوري و لشكري در مراسم تشييع شركت كرده (13) و اين مصيبت جانسوز را به بازماندگان حضرت - به ويژه همسر مكرّمش - تعزيت مي دهند. اما آنچه كه باعث تسلاّي دل اين بانوي سوگمند است؛ تلاوت قرآن، دعا، خاطرات شيرين زندگي، زيارت آرامگاه امام و نگريستن به چهره تابناك فرزندش امام حسن عسكري عليه السلام مي باشد. كانون محبّت با آغاز امامت امام حسن عسكري عليه السلام مرحله سرنوشت سازي شكل گرفت؛ زيرا براساس روايات متواتر، جانشين و اوصياي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم دوازده نفر مي باشند. و اينك يازدهمين حجّت الهي، پيشوايي امّت اسلام را بر عهده دارد. اين موضوع، براي «جهان تشيّع» نويدبخشِ تولّد مهدي موعودعليه السلام بوده و در نقطه مقابل آن، گروه هاي باطل و ستمگر را دچار وحشت نموده است؛ لذا عوامل حكومتي بيش از گذشته به توطئه، مراقبت و جاسوسي مي پردازند. سيّد بن طاووس در اين باره مي گويد: «سه نفر از پادشاهان زمان حضرت عسكري عليه السلام خواستند او را به قتل برسانند، چون شنيده بودند كه مهدي عليه السلام از صلب او خواهد بود و چندين بار او را به زندان انداختند...»(14)شيخ عبّاس قمي نيز مي گويد: «از روايات استفاده مي شود كه حضرت عسكري عليه السلام بيشتر اوقات، محبوس و از معاشرت، ممنوع بود و پيوسته به عبادت خدا اشتغال داشت.»(15)حال، مي توان وضعيّت روحي و ذهني مادر امام عليه السلام را به خوبي دريافت كه آن بانوي جليل القدر در اين رخدادها، لحظات زندگي را چگونه گذرانده و نسبت به افراد خاندان عسكري و شيعيان، چه مديريّت و برنامه اي را به اجرا در آورده است. موعود آفرينش براي يك مادر، شيرين ترين خاطره زندگي، مراسم عروسي فرزند و تولّد نوادگان مي باشد. سوسن عليها السلام در طول زندگي اش به اين آرزوها رسيده بود؛ وليكن ازدواج بهترين پسرش امام حسن عليه السلام با دختري شايسته و ممتاز؛ يعني نرگس عليها السلام بهترين مراسم جشن و سرور بود. سوسن عليها السلام همانند ديگر افراد خاندان بني هاشم، براي تولّد آخرين حجّت الهي لحظه شماري مي كرد؛ امّا رفت و آمد مأموران و زنان جاسوس، موجي از نگراني را در دل هاي بني هاشم و شيعيان پديدار ساخته بود. با اين وجود، در نيمه شعبان 255 ق. زنگ ميلاد نواخته شد و «موعود آفرينش» ديده به جهان گشود. حال، جاي اين سؤال است كه: آيا سوسن عليها السلام در هنگامه ولادت نوه معصومش در شهر سامرّا و در خانه فرزند و عروسش حضور داشت يا نه؟با بررسي روايات، متوجّه مي شويم كه نامي از وي در اين ماجرا بيان نشده است و حتّي عمّه امام عسكري عليه السلام نيز در پاسخ به برخي از شيعيان - پيرامون ولادت حضرت مهدي عليه السلام- بيان نموده است:«كتب الي امّه يعلمها بولادة القائم عليه السلام (16)؛ امام عسكري عليه السلام به مادرش نامه نوشت و او را از ولادت امام مهدي عليه السلام خبردار نمود.»يكي از پژوهشگران معاصر مي نويسد: گاهي از حكيمه خاتون سؤال مي كردند و ايشان نيز خبر ولادت را كاملاً از مادر امام عسكري عليه السلام نقل مي كرد و مي گفت: «از او بپرسيد، كه من هم از او شنيدم.» با اينكه مسلّماً حكيمه خاتون در شب ولادت، حضور داشت... بي ترديد اين گونه روايات، بيانگر جوّ خفقان و موضوع «استتار و تقيّه» مي باشد.(17) آري، شخصيتي چون عمّه امام نيز براي مخفي نگه داشتن ولادت حضرت مهدي عليه السلام و مصون ماندن خاندان عسكري و بني هاشم از مزاحمت ها و اذيّت هاي دشمنان، تولّد آن حضرت را مستند به شنيدن از سوسن عليها السلام مي نمايد؛ زيرا موقعيّت زماني و مكاني را براي بيان تمام حقايق، مناسب نمي بيند. بنابراين، دو احتمال وجود دارد:الف) سوسن عليها السلام در سامرّا و يا در خانه عروسش، به عللي، حضور نداشت. ب) وي در آن سال ها در مدينه يا منقطه اي ديگر، زندگي مي كرد. به هرحال، از نيمه شعبان 255 ق. به كنيه قبلي اين بانوي گرامي (امّ الحسن؛ امّ ابي محمّد)، «جدّه» نيز افزوده شد. تسلاّي دل از آنجا كه هر روز فشارها و تهديدهاي حكومت بني عبّاس نسبت به حضرت عسكري عليه السلام افزايش پيدا مي كرد، امام نيز حوادث آينده (حبس و شهادت) را براي برخي از افراد خانواده و اصحاب، بيان مي نمود كه در اين ميان، ايجاد آمادگي قلبي «مادر» در اولويّت بوده است. سوسن عليها السلام نقل مي كند:يك روز ابو محمّد به من فرمود: «سال 260 (60 ق.) سوزشي در دلم (بر اثر زهر) پديد مي آيد، مي ترسم رنج و سختي به من برسد. اما در صورت سالم ماندن، (قضا و قدر الهي) در سال 270 (70 ق.) محقّق خواهد شد.»با شنيدن اين پيشگويي، بيتابي كرده و گريستم. در اين موقع، به من فرمود:«لابدّ (لي) من وقوع امر الله فلاتجزعي؛ (اي مادر!) بيتابي مكن؛ زيرا از تحقّق امر خداوند، چاره اي نيست.»(18)آري پس از آن، نگريستن به جمال نوراني فرزند و تصوّر حادثه، دل مادر را مي سوزاند و در اين ميان «عبادت و صبر»، مرهم هميشگي غم هاي او بود. همسفر خورشيدامام عسكري عليه السلام قبل از فرا رسيدن «سال شهادت»، جهت ايمن ساختن خانواده و استمرار ولايت، اموري را به انجام رسانيد. در اين باره، صحابي گرانقدرش احمد بن اسحاق نقل مي كند كه به محضر امام عليه السلام شرفياب شده و آن حضرت در خصوص شهادتش، وقوع فتنه ها و استمرار امامت، مطالبي را بيان فرمود. وي در ادامه مي گويد:آن حضرت در سال 259 ق. مادر را به «حجّ» فرستاد و به او خبر داد كه در سال 260 ق. حادثه (حبس و شهادت) اتّفاق مي افتد. آنگاه امام مهدي عليه السلام را احضار نمود و ايشان را وصيّ خود گردانيد و اسم اعظم، مواريث امامت و سلاح را به وي تسليم كرد. و مادر امام عسكري عليه السلام با حضرت صاحب عليه السلام همگي به مكّه مشرّف شدند؛ در حالي كه « ابوعلي احمد بن محمّد بن مطهّر» عهده دار و متولّي مايحتاج آنها و وكيل حضرت بود.(19) خانواده امام عسكري عليه السلام در يكي از منازل بين راه، توقّف كرده بودند كه گروهي از اعراب به آنها رسيده و خبر دادند: «به سبب كمي آب و شدّت خوف، بسياري از مردم در راه مانده و در حال برگشتن هستند.»(20)ابوعلي مطهّري نقل مي كند:من از منطقه «قادسيّه» نامه اي براي امام حسن عسكري عليه السلام نوشتم، مبني بر اينكه: كاروان هاي حجّ منصرف شده اند و من نيز به واسطه ترس از عدم دسترسي به آب، رفتن به حجّ را صلاح نمي دانم. آن حضرت در نامه اش فرموده بود:« امضوا ولاخوف عليكم ان شاءالله؛ برويد. چرا كه به خواست خداوند، ترس و خطري متوجّه شما نخواهد بود.»امام مهدي(علیه السلام) را احضار نمود و ايشان را وصيّ خود گردانيد و اسم اعظم، مواريث امامت و سلاح را به وي تسليم كرد. و مادر امام عسكري(علیه السلام) با حضرت صاحب(سلام الله علیه) همگي به مكّه مشرّف شدند. كاروان حجّ در معيّت خانواده امام رهسپار شده و با سلامتي كامل به مكّه رسيدند.(21)به راستي چه دلپذير و خوشايند است براي مادر بزرگي كه عزيزترين كودك را در آغوش گرفته و در حريم امن الهي، به مناسك حجّ مي پردازد!سوسن عليها السلام بر اساس صلاحديد و سفارش فرزندش بعد از اتمام حجّ، به مدينه آمد تا در كنار آرامگاه مقدّس پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم و ائمّه بقيع عليهم السلام وظائف محوّله را به خوبي انجام دهد... انتظاري سخت با فرا رسيدن ماه صفر سال 260 ق. اندوهي شديد در قلب اين مادر مهربان پديدار شد؛ آن چنان كه آرام نداشت، برمي خاست و مي نشست. لذا از شهر مدينه خارج شده و در مسير كوهستان، «اخبار سامرّا» را از طريق شيعيان پي گيري مي كرد. سرانجام خبر دستگيري و زنداني شدن امام عليه السلام به مادر حضرت رسيد(22) و سرشك غم از ديدگان وي سرازير شد. امّا آنچه كه دل محزونش را تسكين مي داد، انجام عبادت، زيارت، دعا و شكيبايي بود. فصل اشك و فراق در هشتم ربيع الاوّل 260 ق. امام عسكري عليه السلام توسّط خليفه عبّاسي مسموم شده و در 28 (29) سالگي به شهادت رسيد. آن روز شهر سامرّا، يكپارچه سوگوار گشته و دسته هاي عزادار به سوي خانه حضرت رهسپار شدند تا در مراسم تشييع شركت كنند... به ناگاه متوجّه شدند كودكي پيشاپيش نمازگزاران ايستاده و بر پيكر مطهّر حضرت، نماز را اقامه مي كند... طولي نكشيد كه عوامل حكومتي در يك سازماندهي و عمليّات ضربتي، تمام خانه هاي اطراف را جست و جو كردند تا به خيال خام خود، فرزند و جانشين امام عسكري عليه السلام را شناسايي و دستگير كنند. با وجود تفتيش اتاق ها، دستگيري برخي از افراد و بازجويي از آنان، هيچ نشاني از وي به دست نياوردند؛ چرا كه بستگان و اصحاب حضرت از تولّد فرزند امام، اظهار بي اطلاعي كرده و روش «تقيّه» و «كتمان» را در پيش گرفته بودند.(23)طوفان فتنه بعد از شهادت امام عسكري عليه السلام، فتنه اي سهمگين به وقوع پيوست؛ زيرا جعفر- برادر آن حضرت - با شگردهاي گوناگون، مدّعي «امامت» شد. در اين راستا، برخي از كارگزاران بني عبّاس و افراد لاابالي و اوباش نيز به ترويج و تبليغ «رهبري جعفر» كمك كرده و با ادلّه دروغين و جلسات مستمر، مسأله امامت وي را بسترسازي و تقويت مي كردند... جعفر كذّاب در مجالس عزاداري، خود را به عنوان وصيّ و جانشين برادرش قلمداد مي نمود و متأسّفانه گروهي از مردم نيز دچار انحراف شده و به شاخه هاي متعدّدي تقسيم شدند. جعفر كذّاب براي تحقّق آرزوهايش، اموال و ميراث امام عليه السلام را تصاحب كرده و نسبت به افراد خاندان عسكري و شيعيان، ستم ها و محدوديّت هايي روا داشت؛ به گونه اي كه بسياري از آنها پراكنده شده و مخفيانه زندگي مي كردند.(24)تدبيري شجاعانه هنوز مدّت زماني از شهادت امام عسكري عليه السلام نگذشته بود كه اين خبر به مردم مدينه رسيد و بني هاشم و شيعيان در شهادت امام خود، سوگوار شده و مصيبت وارده را به مادر آن حضرت تعزيت گفتند... امّ ابي محمّد براي زيارت قبر مطهّر فرزندش و خاموش كردن فتنه هايي كه به وجود آمده بود، فوراً همراه عدّه اي از شيعيان به جانب عراق رهسپار شد. وي بعد از رسيدن به سامرّا و شنيدن تمام وقايع و مشاهده عملكرد منفي جعفر، در يك اقدام شجاعانه اعلام نمود كه: «من، وصيّ پسرم حسن بن علي هستم و به عنوان وارث، مي خواهم حقّم را بگيرم.»جعفر و پيروانش براي باطل كردن اين ادّعا، از هيچ تلاشي فروگذار نكردند، متقابلاً آن بانوي خردمند و شجاع هم براي اثبات حقّ خود، مدارك كتبي و شفاهي را به دادگاه تقديم كرده و در نتيجه، قاضي القضات پايتخت نيز به نفع وي حكم صادر نمود.(25)آري با ورود همسر امام هادي عليه السلام و مادر امام عسكري عليه السلام به سامرّا، نور اميد در دل هاي شيعيان پرفروغ تر شده و فضاي ابهام آلود و خفقان نيز آرام، آرام، به وضعيّت عادي برمي گشت. دفاع از جدّه در جريان «تقسيم ميراث»، جعفر از دادن سهم مادرش امتناع مي كرد و خود را تنها وارث امام عسكري عليه السلام معرّفي مي نمود؛ در همين هنگام بود كه امام مهدي عليه السلام آشكار شده و خطاب به عمويش فرمود: «اي جعفر! براي چه متعرّض حقوق من مي شوي؟»...(26)دست نوازشگربعد از ثبوت وصيّ بودن امّ ابي محمّد و صدور حكم قضائي، محبوبيّت و قدرت جعفر نيز دچار كاهش و زوال شد؛ به نحوي كه وي تمام دارايي اش را به مصرف رسانده و به فلاكت رسيد. در اين موقعيت، مادر حكيم و مهربان، چتر حمايتي خود را بر زندگي فرزند مغرور و خطاكارش مي گستراند تا زمينه «بازگشت و توبه» را براي وي فراهم سازد. شيخ ذبيح الله محلاّتي مي نويسد:«هنگامي كه جعفر دستش از مال دنيا تهي شد، جدّه عليها السلام متكفّل جميع مخارج خانواده او گرديد؛ زيرا جعفر كارش به جايي رسيده بود كه تكّه ناني هم براي رفع گرسنگي نداشت و جدّه عليها السلام گندم، آرد، گوشت، پوشاك، مايحتاج و حتّي علوفه حيواناتش را نيز تأمين مي كرد.»(27)«جدّه» و «مهدويّت»بدعت و گمراهي بعد از شهادت امام عسكري عليه السلام مردم به چند گروه تقسيم شدند؛ از جمله اينكه:1. عدّه اي رحلت حضرت را انكار نموده و ادّعا كردند كه او، همان «امام قائم و موعود» مي باشد. 2. برخي شهادت وي را قبول كرده اما مدّعي شدند كه او دوباره زنده مي شود و همان «امام منتظر» است. 3. بعضي معتقد شدند كه «امامت» بر اساس وصيّت امام عليه السلام، در وجود برادرش جعفر تحقّق يافته است. 4. گروهي نيز چنين ترويج كردند كه «امامت» از آل محمّدصلي الله عليه وآله وسلم بيرون آمده و به امّت و مردم، واگذار شده است.(28)جبهه حقّ و باطل دشمنان پس از مأيوس شدن از شناسايي و دستگيري امام مهدي عليه السلام از اختلافات مذهبي مردم، بهره برداري نموده و به تقويّت فرقه هاي جديد و منحرف مي پرداختند. در اين ميان، مسئوليّت بازماندگان امام عسكري عليه السلام و اصحابش بسيار خطير و سنگين شده بود ؛ چرا كه «سقيفه»هاي پنهان و آشكار، ضربات سهمگيني بر اسلام و تشيّع وارد مي ساخت !امّ ابي محمّد و حكيمه عليهما السلام در يك اقدام هماهنگ، مديريّت اين «بحران» را عهده دار شده و در جلسات پرسش و پاسخ، تولّد و امامت حضرت مهدي عليه السلام را تبليغ و ترويج مي كردند. زينب دوران احمد بن ابراهيم مي گويد:من در سال 262 (282) ق. در مدينه نزد حكيمه (حليمه يا خديجه) دختر امام جوادعليه السلام و خواهر امام هادي عليه السلام- رفتم و از پشت پرده با وي سخن گفتم و سؤالات ديني را پرسيدم. بين من و عمّه امام عسكري عليه السلام گفت و گويي صورت گرفت:- برايم بفرماييد كه امروزه، شما به امامت چه كسي معتقد هستيد؟- پسر حسن بن علي عليهما السلام (سپس نامش را بيان نمود). - خداوند، مرا فداي شما گرداند! آيا شما ايشان را ديده ايد يا خبرش را شنيده ايد؟- من شنيده ام؛ چرا كه امام عسكري عليه السلام در نامه اي به مادرش موضوع ولادت و امامت پسرش را خبر داده است. - اكنون، آن كودك كجاست؟- پنهان مي باشد (؛ زيرا جانش از سوي حكومت عبّاسي، در معرض خطر است). - فَإلي مَنْ تَفْزَعُ الشّيعَةُ؛ پس اكنون شيعيان به چه شخصي پناه ببرند؟- اِليَ الْجَدَّةِ؛ به مادر بزرگش، مادر امام عسكري عليه السلام. - يعني الآن من بايد به كسي (امام مهدي عليه السلام) اقتدا كنم كه وصيّ او، يك خانم مي باشد؟!- آري! شما در اين شرايط، به شيوه امام حسين عليه السلام عمل كنيد؛ چرا كه آن حضرت در ظاهر، خواهرش «زينب»عليها السلام را به عنوان «وصيّ» انتخاب كرده بود، در حالي كه زينب عليها السلام هر آنچه امام سجّادعليه السلام از علم الهي بيان مي فرمود، انجام مي داد و گفتار و رفتار وي، مستند به دانش حضرت بود و فلسفه اين كار، حفاظت از وجود مقدّس امام سجّادعليه السلام بود. راوي در ادامه مي گويد:حكيمه عليها السلام به من فرمود: همانا تو جزو محدّثان هستي! مگر شما گروه راويان، اين حديث را نقل نمي كنيد كه: «اِنَّ التَّاسِعَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ عليه السلام يُقْسَمُ ميراثُهُ وَ هُوَ فِي الْحَياةِ؛ به درستي نهمين فرزند از نسل امام حسين عليه السلام (حضرت مهدي عليه السلام) ميراث و اموالش بين بستگانش تقسيم مي شود، در حالي كه وي زنده است.»؟(29)پناهگاه تشيّع شهيد مطهّري درباره شخصيّت والاي اين بانوي انديشمند، مي فرمايد:«... تنها «جدّه بودن» سبب شهرتش نشد، مقامي دارد، عظمتي دارد، جلالتي دارد، شخصيّتي دارد كه... بعد از امام عسكري عليه السلام «مَفْزَعُ الشّيعه» بود؛ يعني ملجأ شيعه، اين بزرگوار بود. قهراً در آن وقت - چون امام عسكري عليه السلام 28 ساله بوده اند كه از دنيا رفته اند، علي القاعده مطابق سنّ امام هادي عليه السلام هم حساب بكنيم - زني بين پنجاه و شصت بوده است. اين قدر زن باجلالت و با كمالي بوده است كه «شيعه» هر مشكلي برايش پيش مي آمد، به اين زن عرضه مي داشت.»شهيد مطهّري بعد از نقل فرمايش حكيمه عليها السلام مي گويد:«... وصيّ امام عسكري عليه السلام در باطن، اين فرزندي است كه مخفي است؛ ولي در ظاهر كه نمي شد بگويد وصيّ من اوست؛ در ظاهر وصيّ خودش را اين زن با جلالت قرار داده است.»(30)عروج در سال هاي آغازينِ «غيبت صغرا» شهر سامرّا و خانه امام عسكري عليه السلام مورد توجّه شيفتگان حضرت مهدي عليه السلام بود؛ به گونه اي كه بزرگ بانوي خاندان عسكري، دستورات نوه گرانقدرش را اجرا نموده و موضوع ولادت، غيبت و ظهور امام دوازدهم عليه السلام را براي برخي از شيعيان بيان مي كرد. امّا چند سالي از شهادت امام عسكري عليه السلام سپري نشده بود كه آن بانوي گرامي بيمار گرديد و آثار رحلت در وجودش پديدار شد. از اين رو، «وصيّت» نمود كنار آرامگاه شوهر و پسرش، حضرت عسكريّين عليهما السلام به خاك سپرده شود. سرانجام سوسن عليها السلام چشم از جهان بربست و روح ملكوتي اش در فردوس برين سُكنا گزيد؛ آن روز سرزمين «سُرَّمَنْ رَأي » يكبار ديگر سيه پوش شد و امام زمان عليه السلام در فقدان جدّه ارجمندش داغدار گرديد... هنگام خاكسپاري، به ناگاه جعفر كذّاب حاضر شد و در يك اقدام ناباورانه اعلام كرد: اين مكان، خانه من است؛ او را اينجا دفن نكنيد. شيعيان - به ويژه بني هاشم - با جعفر به گفت و گو پرداختند؛ امّا وي همچنان مدّعي ملكيّت بود و از دفن پيكر مطهّر مادر امام عسكري عليه السلام جلوگيري مي كرد. در همين هنگام، امام مهدي عليه السلام از بين جمعيّت تشييع كننده عبور نموده و در مقابل جعفر كذّاب ايستاد و فرمود:«يا جَعْفَر! دارُكَ هِيَ أمْ داري؛ اي جعفر! آيا اينجا، خانه تو است يا خانه من؟»آنگاه امام از ديد حاضران پنهان شد، در حالي كه جعفر و عوامل نفوذي به ميان جمعيّت سوگوار رفته تا آن حجّت الهي را دستگير كنند،(31) غافل از آنكه وي هماره در حفاظت خدا خواهد بود. شايان توجّه اينكه: از بين مادران امامان عليهم السلام فقط آرامگاه مادر امام عسكري عليه السلام و مادر امام مهدي عليه السلام در شهر سامرّا و مابقي در مدينه منوّره قرار گرفته است.(32)بر اساس روايت احمد بن ابراهيم - كه در سال 262 ق. نزد حكيمه خاتون عليها السلام آمده و ايشان، پناهگاه شيعه را «جدّه» معرّفي كرده است - تاريخ رحلت آن بانوي جليل القدر، در سال 262 ق. يا بعد از آن مي باشد. امّا طبق نقل «كمال الدّين» (تصحيح استاد علي اكبر غفّاري، ص 501)، گفت و گوي راوي با عمّه امام عليه السلام در سال 282 ق. بود؛ از اين رو، وفات مادر امام عسكري عليه السلام در همان سال يا بعد از آن مي باشد. البته در روايت جعفر بن عمرو نيز - بدون اشاره به تاريخ - آمده است:«من به سوي عسكر رفتم، در حالي كه امّ ابي محمّدعليه السلام زنده بود و با من جماعتي بودند... امام زمان عليه السلام به ما اجازه داد كه به پيشگاهش شرفياب شويم.»(33)اسوه عفاف و دانايي در وصف حضرت سوسن عليها السلام مي توان به اين گفتار بسنده نمود:امام هادي عليه السلام در حقّش فرموده است: «از هرگونه آفات، عيب، آلايش و پليدي، منزّه و مبرّا است.»(34)در زيارتنامه معصومان عليهم السلام آمده است:«اَشْهَدُ اَنَّكَ كُنْتَ نوراً في الأصلاب الشّامخة و الأرحام المطهّرة...»آري، دامن پاك و مطهّر وي، محلّ پرورش امام حسن عسكري عليه السلام بوده و امام مهدي عليه السلام نيز از نسل آن بانوي قُدسي مي باشد. شيخ صدوق: «اين نهايت شرف، جلال، فضل و كرامت است كه وي واسطه بين امام (عجّل الله تعالی فرجه) و امّت بوده و شايستگي حفظ اسرار امامت و وصيّت را داشته است.»(35)حسين بن عبدالوّهاب، نويسنده عيون المعجزات: «وي از عارفات و صالحات زنان اهل بيت عليهم السلام بود.»(36)علاّمه مجلسي: «وي در نهايت ورع، تقوا، عفاف و صلاح بود.»(37)شيخ عبّاس قمي: «او از زنان با معرفت و صالحه بود... در فضل او كافي است كه پس از شهادت امام عسكري عليه السلام پناه شيعيان بود.»(38)عمادزاده اصفهاني: «وي از زنان پاك طينت و مربّيان بزرگ به شمار مي رفت و ايمان كاملي به مقام نبوّت و خاندان ولايت داشت.»(39)پی نوشت:1. الارشاد، ج 2، ص 301؛ بحارالانوار، ج 50، ص 236 و 237؛ زندگاني عسكريّين(ع)، ابوالقاسم سحاب، ج 2، ص 9 و 13؛ مسندالامام العسكري(ع)، عزيزالله عُطاردي، ص 49. * در ضمن، اسم مادر امام هادي(ع) «سمانه» بوده و يكي از اسامي مادر امام مهدي(عجّ) نيز «سوسن» مي باشد. (ر.ك: بحارالانوار، ج 50، ص 117 - 114 و ج 51، ص 18 - 15). 2. همان، ج 50، ص 238. 3. همان، ج 36، ص 193 و 194؛ كمال الدّين، (اكمال الدّين)، ترجمه كمره اي، ج 1، ص 423 و 424. 4. ر.ك: رياحين الشّريعه، ج 3، ص 24؛ داستان ازدواج معصومين(ع)، ابراهيم بابائي آملي، ص 231، نشر نجبا، قم، دوم، 1381 ش. 5. منتهي الآمال، ج 2، ص 449؛ زندگاني عسكريّين(ع)، ج 2، ص 13. 6. زنان مردآفرين تاريخ، محمد محمدي اشتهاردي، ص 185. 7. گويا امام(ع) جز سوسن، همسري نداشت. 8. اثبات الوصيّة، مسعودي، ص 236، انتشارات بصيرتي، قم؛ زندگاني عسكريّين(ع)، ج 2، ص 6؛ محدّثات شيعه، دكتر نهلا غروي نائيني، ص 223. 9. ر.ك: تاريخ سامرّا، شيخ ذبيح الله محلاّتي، ج 1، ص 253، ج 2، ص 303 - 268؛ اعيان الشّيعه، ج 2، ص 37؛ زندگاني عسكريّين(ع)، ج 1، ص 133 - 121؛ منتهي الآمال، ج 2، ص442- 445 10. حياةالامام العسكري(ع)، محمّد جواد طبسي، ص 113 و 114؛ چهل داستان و چهل حديث از امام حسن عسكري(ع)، عبدالله صالحي، ص 16 و 17، انتشارات مهدي يار، قم، اوّل، 1381 ش (تلخيص). 11. مسند الامام العسكري(ع)، ص 13؛ زندگاني عسكريّين(ع)، ج 2، ص 7؛ دايرةالمعارف تشيّع، ج 2، ص 370؛ منتهي الآمال، ج 2، ص 432. 12. منتهي الآمال، ج 2، ص 439 - 432؛ زندگاني عسكريّين(ع)، ج 2، ص 121 و 122. 13. منتهي الآمال، ج 2، ص 441 - 439. 14. زندگاني رهبران اسلام (انوار البهيّه)، شيخ عبّاس قمي، ترجمه سيّد محمّد صحفي، اسلاميّه، تهران، 1360 ش، ص 348. 15. همان، ص 347 و 348. 16. كمال الدّين، ج 2، ص 178. 17. سيماي آفتاب (سيري در زندگاني حضرت مهدي(عجّ))، حبيب الله طاهري، ص 183، نشر مشهور، قم، اوّل، 1378 ش. 18. ر.ك: بحارالانوار، ج 50، ص 313 و 330؛ مسند الامام العسكري(ع)، ص 35؛ زندگاني رهبران اسلام، ص 367 و 368. 19. بحارالانوار، ج 50، ص 335 و 336؛ اثبات الوصيّة، ص 247 و 248. * *. ابوعلي مطهّري، كارگزار امور امام عسكري(ع) بود؛ اين مسئله، بيانگر فوق عدالت اوست... (اعيان الشّيعه، ج 3، ص 153 و 154.) 20. زندگاني عسكريّين(ع)، ج 2، ص 32 (با تغيير). 21. همان، ص 35 (با تغيير). 22. بحارالانوار، ج 50، ص 313، 330 و 331؛ مسندالامام العسكري(ع)، ص 35. 23. ر.ك: زندگاني رهبران اسلام، ص 363 و 364؛ بحارالانوار، ج 50، ص 331 و 336؛ حياةالامام العسكري(ع)، ص 435 - 433. 24. ر.ك: كمال الدّين، ج 2، ص 152 - 148؛ حياةالامام العسكري(ع)، ص 434 و 435؛ مهدي موعود، ترجمه علي دواني، ص 393. 25. ر.ك: كمال الدّين، ج 2، ص 149؛ بحارالانوار، ج 50، ص 331؛ حياةالامام العسكري(ع)، ص 434 و 435. 26. كمال الدّين، ج 2، ص 115 و 116؛ رياحين الشّريعة، ج 3، ص 24. 27. ر.ك: رياحين الشّريعه، ج 3، ص 25؛ تاريخ سامرّا، ج 1، ص 252. 28. بحارالانوار، ج 50، پاورقي ص 336 و 337. 29. ر.ك: كمال الدّين، ترجمه كمره اي، ج 2، ص 178 و تصحيح غفّاري، ص 501؛ بحارالانوار، ج 46، ص 19 و 20، ج 51، ص 364؛ زندگاني رهبران اسلام، ص 333 و 334. 30. سيري در سيره ائمّه اطهار(ع)، ص 249 و 250. 31. ر.ك: كمال الدّين، ج 2، ص 115 و 116؛ مهدي موعود(ع)، ص 774. 32. رياحين الشّريعه، ج 3، ص 24. 33. بحارالانوار، ج 51، ص 334. 34. مسندالامام العسكري(ع)، ص 13. 35. رياحين الشّريعه، ج 3، ص 25 (به نقل از اكمال الدّين). 36. داستان ازدواج معصومين(ع)، ص 231. 37. رياحين الشّريعه، ج 3، ص 25 (به نقل از جلاء العيون). 38. زندگاني رهبران اسلام، ص 333. 39. داستان ازدواج معصومين(ع)، ص 231.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن