محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846582173
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم نويسنده: خدامراد سليميان يكى از سؤالهايى كه همواره در مباحث مربوط به حضرت مهدىعليه السلام پرسيده مىشود، درباره آغاز امامت آن حضرت در سن و سال خردسالى است; به اين بيان كه چگونه ممكن است امر خطير امامتبه عهده انسانى خردسال گذاشته شود؟ همواره در مقابل اين پرسشگرى، ائمه معصومينعليهم السلام به عنوان سنگربانان مرزهاى اعتقادى در نهايت روشنگرى به ارائه پاسخ پرداختهاند . در اين نوشتار كوتاه قبل از بهرهمندى از كلام نورانى آن پيشوايان نور ناگزير به عنوان مقدمه جايگاه اعتقاد به امامت را توضيح مىدهيم تا هر چه بهتر سخنان آن بزرگواران روشن گردد . جايگاه اعتقاد به امامتجايگاه اعتقاد به امامت و ائمه معصومينعليهم السلام نزد شيعه بسيار والا و ارزشمند استبه گونهاى كه اعتقاد به امامت در نگاه ايشان در رديف اعتقاد به خداوند و پيامبرصلى الله عليه وآله قلمداد شده است . از نگاه شيعه خداوند متعال مقام امامت و ولايت را به جهت قابليتهاى ذاتى به افرادى خاص عطا فرموده و تنها از طرف ذات اوست كه امام بر جامعه نصب مىگردد . شيعه اين اعتقاد راسخ را از آيات و روايات به دست آورده كه برخى از موارد آنها بدين قرارند: 1 - امامت امرى قراردادى و از طرف پروردگار متعال است . عمرو بن اشعث گويد: شنيدم امام صادقعليه السلام فرمود: «اترون الموصى منا يوصى الى من يريد؟ لا والله ولكن عهد من الله ورسولهصلى الله عليه وآله لرجل فرجل حتى ينتهى الامر الى صاحبه; (1) شما گمان مىكنيد هر كس از ما امامان كه وصيت مىكند، به هر كس بخواهد وصيت مىكند؟ ! نه به خدا، چنين نيست، بلكه امر امامت عهد و فرمانى است از جانب خدا و رسولصلى الله عليه وآله براى فردى پس از شخص ديگر (از خانواده ما) تا به صاحبش برسد .» 2 - فرمان پذيرى از امام همسان اطاعت از پروردگار و پيامبرصلى الله عليه وآله است . شيعه معتقد است كه ائمه معصومينعليهم السلام تنها مصداق اولى الامر هستند و خداوند در قرآن فرمان به پيروى از ايشان داده است . آنجا كه مىفرمايد: «يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله واطيعوا الرسول واولى الامر منكم» ; (2) «اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا اطاعت كنيد و از پيامبر و اولياى امر خود [نيز] اطاعت كنيد .» يكى از مواردى كه اطاعت و پيروى از امام در آن واجب است، مسئله جانشينى مىباشد، به اين معنا كه وقتى امامى به عنوان پيشواى معصوم جانشين خود را معرفى كرد جاى هيچگونه ترديد باقى نخواهد ماند و بر ديگران واجب است امامت او را بپذيرند; اگر چه در سن و سال كودكى باشد . 3 - امامت عهدى است كه هرگز به ستمگران نمىرسد . خداوند متعال پس از آنكه ابراهيمعليه السلام را به مقام امامتبشارت داد، در جواب او كه پرسيد: آيا اين شرافت نصيب ذريهام نيز مىگردد؟ فرمود: «ولا ينال عهدى الظالمين» ; (3) «پيمان من به ظالمان نمىرسد .» 4 - امامت روح تمامى دستورات الهى، مكمل دين و متمم نعمتهاى الهى است . خداوند متعال انجام امر خطير رسالت را منوط به نصب جانشين دانسته و مىفرمايد: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك وان لم تفعل فما بلغت رسالته» ; (4) «اى پيامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده است را ابلاغ كن و اگر چنين نكنى پيامش را نرساندهاى .» اين امر بسيار با عظمت همانا اعلام امامت و خلافت علىعليه السلام بود . حال كه چنين است، چگونه پرنده خيال ما بر بام بلند معرفت ايشان جاى خواهد گرفت؟ جز اينكه انفاس قدسى خود آن انوار پاك دست ناز خويش دراز كرده، دست نياز ما باز گيرند و چه جاى اين سؤال و خردهگيرى كه خداوند چگونه اين مقام به كودكى ارزانى مىدارد؟ نه تنها در بين ائمه چنين امرى بىسابقه نبوده كه در بين پيامبران الهى نيز دست قدرت الهى چنين امرى را رقم زده است . نبوت در كودكى خداوند متعال پيامبرانى را در كودكى به مقام نبوت مفتخر ساخت، كه به دو نمونه آن اشاره مىكنيم: 1 - نبوت حضرت عيسىعليه السلام از ابتداى ولادت: خداوند در قرآن كريم در بخشى از داستان حضرت مسيحعليه السلام از زبان آن پيامبر الهى در جواب منكران چنين مىفرمايد: «قال انى عبد الله آتانى الكتاب وجعلنى نبيا» ; (5) «[كودك] گفت: من بنده خدا هستم، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است .» 2 - اعطاى كتاب و مقام نبوت به حضرت يحيى در كودكى: خداوند در اينباره مىفرمايد: «يا يحيى خذ الكتاب بقوة وآتيناه الحكم صبيا» ; (6) «اى يحيى! كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير و [ما] از كودكى به وى حكم (نبوت) داديم .» بنابراين همانگونه كه خداوند قادر متعال، مقام نبوت را به خردسالى عطا فرمود مقام امامت را نيز مىتواند به انسانى با تمام صفات لازم در سن كودكى عطا فرمايد . امامت در كودكى قبل از حضرت مهدىعليه السلام به دو امام (جوادعليه السلام و هادىعليه السلام) قبل از سن بلوغ مقام امامت عطا شده است و اين شايد خود به نوعى ايجاد آمادگى براى پذيرش امامتحضرت مهدىعليه السلام در سن كودكى بود . در سلسله امامت اولين امامى كه در سن كودكى به امامت رسيد نهمين پيشواى شيعيان بود و از آنجا كه اين مسئله در دوران امامتبىسابقه بود، مورد پرسش و شك عدهاى قرار گرفت و در اين رهگذر با تصريح امام رضاعليه السلام و بياناتى از خود آن امام قلب شيعيان آرام گرفت . «عن معمر بن خلاد قال: سمعت الرضاعليه السلام وذكر شيئا فقال: ما حاجتكم الى ذلك؟ هذا ابو جعفر قد اجلسته مجلسى وصيرته مكانى وقال: انا اهل بيتيتوارث اصاغرنا عن اكابرنا القذة بالقذة; (7) معمر بن خلاد گويد: از امام رضاعليه السلام شنيدم كه مطلبى [راجع به امر امامت] بيان كرد و سپس فرمود: شما چه احتياجى به اين موضوع داريد؟ اين ابو جعفر است كه او را به جاى خود نشانيده و قائم مقام خود ساختهام، و فرمود: ما خاندانى هستيم كه خردسالانمان مو به مو از بزرگسالانمان ارث مىبرند .» اين روايتبيانگر اين حقيقت است كه مقام امامت ربطى به كمى و زيادى سن ندارد . صفوان بن يحيى گويد: به امام رضاعليه السلام عرض كردم: پيش از آنكه خدا ابى جعفرعليه السلام را به شما ببخشد، درباره جانشينتان از شما مىپرسيديم و شما مىفرموديد: خدا به من پسرى عنايت مىكند، اكنون او را به شما عنايت كرد و چشم ما را روشن كرد، اگر خداى ناخواسته براى شما پيش آمدى كند، به كه بگرويم؟ حضرت با دست اشاره به ابى جعفرعليه السلام فرمود كه در برابرش ايستاده بود . عرض كردم: قربانت گردم، اين پسر سه ساله است! ! فرمود: «وما يضره من ذلك فقد قام عيسى بالحجة وهو ابن ثلاث سنين; (8) چه مانعى دارد؟ عيسىعليه السلام سه ساله بود كه به حجت قيام كرد .» همانگونه كه خداوند قادر متعال، مقام نبوت را به خردسالى عطا فرمود مقام امامت را نيز مىتواند به انسانى با تمام صفات لازم در سن كودكى عطا فرمايد . على بن اسباط گويد: امام محمد تقىعليه السلام را ديدم كه به طرف من مىآمد، من نگاهم را به او تيز كردم و به سر و پايش نگاه مىكردم تا اندازه و قامتش را براى اهل شهر خود (شيعيان) وصف كنم، در آن ميان كه من او را ورانداز مىكردم، حضرت بنشست و فرمود: «يا على! ان الله احتج فى الامامة بمثل ما احتجبه فى النبوة . فقال: «وآتيناه الحكم صبيا» ، «ولما بلغ اشده» ، «وبلغ اربعين سنة» فقد يجوز ان يؤتى الحكمة وهو صبى ويجوز ان يؤتاها وهو ابن اربعين سنة; (9) «اى على! خدا حجت درباره امامت را به مانند حجت درباره نبوت آورده و فرموده است: «حكم نبوت را در كودكى به او داديم» ، «و چون به رشد، رسيد» ، «و به چهل سالگى رسيد» ، پس رواست كه [به شخصى] در كودكى حكم داده شود (چنانچه به يحيىعليه السلام داده شد) و رواست كه در چهل سالگى داده شود (چنانچه به يوسفعليه السلام داده شد).» و البته كم نبودند انسانهاى وارستهاى كه در برابر فرمايش امامعليه السلام سر تعظيم و قبول فرود مىآورند و در برابر مشيت الهى با كمال رضايت آن را مىپذيرفتند . محمد بن حسن بن عمار گويد: من دو سال نزد على بن جعفر بن محمد (عموى امام رضاعليه السلام) بودم و هر خبرى كه او از برادرش موسى بن جعفرعليه السلام شنيده بود مىنوشتم . روزى در مدينه خدمتش نشسته بودم، ابو جعفر محمد بن على الرضاعليه السلام در مسجد رسول خداصلى الله عليه وآله بر او وارد شد، على بن جعفر بر جست و بدون كفش و عبا نزد او رفت و دستش را بوسيد و احترامش كرد . ابوجعفر به او فرمود: اى عمو! بنشين، خدايت رحمت كند . او گفت: آقاى من! چگونه من بنشينم و شما ايستاده باشيد؟ چون على بن جعفر به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش كرده و مىگفتند: شما عموى پدر او هستيد و با او اينگونه رفتار مىكنيد؟ ! او دستبه ريش خود گرفت و گفت: خاموش باشيد . اگر خداى عزوجل اين ريش سفيد را سزاوار [امامت] ندانست و اين كودك را سزاوار دانست و به او چنان مقامى داد، من فضيلت او را انكار كنم؟ پناه به خدا از سخن شما، من بنده او هستم . (10) » آخرين پيشوا شيعه با اين ذهنيت كه مقام امامتبه سن و سال خاصى مربوط نيست درباره امام جواد و امام هادىعليهما السلام چندان ترديدى به خود راه نداد، بويژه كه حكام جور زمان هرچه تلاش كردند تا مسئله امامت را با مناظرات ساختگى دانشمندان بزرگ با اين امامان خردسال خدشهدار كنند، شكستخوردند . اما اين وضع درباره آخرين پيشواى شيعيان به كلى متفاوت شد، چرا كه او هم در سن و سالى كمتر از ديگر ائمه به امامت رسيد و هم به خاطر مصالحى ولادت آن حضرت نيز مخفيانه صورت پذيرفت و اين برخى از شيعيان را دچار برخى ترديدها نمود و كار امام حسن عسكرىعليه السلام را مشكل ساخت، اگر چه امامان پيشين تا حدودى زمينه را مساعد كرده و شيعه را براى درك چنان روزى آماده ساخته بودند . در غيبت نعمانى از امام باقرعليه السلام نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «صاحب هذا الامر اصغرنا سنا واخملنا شخصا; (11) صاحب اين امر كم سن و سالترين و گمنامترين ماست .» اسماعيل بن بزيع گويد: از حضرت ابى جعفرعليه السلام راجع به امامت پرسيدم و گفتم: آيا ممكن است امام از هفتسال كمتر داشته باشد؟ فرمود: «نعم واقل من خمس سنين; (12) آرى، كمتر از پنجسال هم مىشود.» البته معرفى حضرت مهدىعليه السلام با ديگر ائمه اين تفاوت را داشت كه خواست الهى بر پنهان زيستن حضرت مهدىعليه السلام تعلق گرفته بود; بنابراين تنها افرادى خاص از ولادت آن حضرت خبردار شدند . ضوء بن على از مردى از اهل فارس نقل مىكند كه: به سامرا آمده و ملازم درب خانه امام حسن عسكرىعليه السلام شدم . حضرت مرا طلبيد، من وارد شدم و سلام كردم، فرمود: براى چه آمدهاى؟ عرض كردم: براى اشتياقى كه به خدمتشما داشتم . فرمود: پس دربان ما باش . من همراه خادمان در خانه حضرت بودم . گاهى مىرفتم هر چه احتياج داشتند از بازار مىخريدم و زمانى كه مردها در خانه بودند، بدون اجازه وارد مىشدم . روزى بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود، ناگاه در اتاق حركت و صدايى شنيدم، سپس با فرياد به من فرمود: بايست، حركت مكن، من جرات در آمدن و بيرون رفتن نداشتم، سپس كنيزكى كه چيز سرپوشيدهاى همراه داشت از نزد من گذشت، آنگاه مرا صدا زد كه در آى، من وارد شدم و كنيز را هم صدا زد . كنيز نزد حضرت بازگشت، حضرت به كنيز فرمود: روپوش از آنچه همراه دارى بردار، كنيز از روى كودكى سفيد و نيكو روى پرده برداشت و خود حضرت روى شكم كودك را باز كرد، ديدم موى سبزى كه به سياهى آميخته نبود از زير گلويش تا نافش روئيده است، سپس فرمود: اين است صاحب شما، و به كنيز امر فرمود كه او را ببرد . سپس من آن كودك را نديدم تا امام حسنعليه السلام وفات كرد . (13) » عمرو اهوازى نيز گويد: امام حسن امامت در كودكى اين حقيقت را روشن مىسازد كه اعطاى مقام امامتبر اساس فضايل ذاتى است و اين مربوط به روح متعالى انسانهاى خاص استعسكرىعليه السلام آن حضرت را به من نشان داد و فرمود: «هذا صاحبكم; (14) اين صاحب شماست .» در پايان اين سؤال را مطرح مىكنيم كه علت نصب امامت در كودكى چيست و چرا مقام امامت در همه امامان در سن و سال بلوغ و رشد اعطا نشده است . به نظر مىرسد كه هر چند مصالح تام همه مقدرات و فرامين الهى بر ما روشن نيست، اما موارد ذيل را مىتوان به عنوان برخى از دليلهاى احتمالى اين امر يادآور شد . 1 - امتحان و آزمايش مردم: شكى نيست كه در شرايط غيرعادى امتحان و آزمايش بهتر تحقق مىيابد وگرنه در شرايط عادى تسليم مردم در برابر دستورات الهى هر چند حائز اهميت است اما اهميت آن به اندازه شرايط غيرعادى نيست . پذيرفتن امام در سن و سال متعارف اگر چه داراى اهميت است ولى پذيرش ايشان در شرايط غيرعادى مانند خردسالى، مىتواند نشانه تسليم كامل در برابر اراده الهى باشد . 2 - امامت در كودكى خود به نوعى بيانگر اين مدعاست كه مقام امامت تنها از طرف خداوند تعيين مىگردد و شئون وجودى امام به سن و سال و مانند آن نيست و اگر چنانچه تمامى ائمه در بزرگسالى به مقام امامت مىرسيدند، اين گمان پيش مىآمد كه امامت مقامى است كه مربوط به كسب فضايل از طرف شخص امام است . 3 - و بالاخره امامت در كودكى اين حقيقت را روشن مىسازد كه اعطاى مقام امامتبر اساس فضايل ذاتى است و اين مربوط به روح متعالى انسانهاى خاص است و آن نيز ارتباطى به سن و سال ندارد . پىنوشت: 1) محمد بن يعقوب كلينى، اصول كافى، ترجمه سيد جواد مصطفوى، ج2، ص25ح2; بصائر الدرجات، ص470 . 2) نساء/59 . 3) بقره/124 . 4) مائده/67 . 5) مريم/30 . 6) مريم/12 . 7) اصول كافى، ج2، ص104، ح2; شيخ مفيد، الاختصاص، ص279; الارشاد، ج2، ص276; كشف الغمة، ج2، ص351 . 8) كلينى، الكافى، ج1، باب الاشارة والنص على ابى جعفر الثانى . 9) همان، ج2، ص223، ح7; با اندك تفاوتى الارشاد، ج2، ص292; اعلام الورى، ص349; كشف الغمة، ج2، ص360; المناقب، ج4، ص389 . 10) كلينى، اصول كافى، ج2، ص106 . 11) النعمانى، كتاب الغيبة، مكتبة الصدوق، تهران، ص184; دلائل الامامه، ص258 . 12) كلينى، كافى، ج2، ص222، ح5; بحارالانوار، ج25، ص103 . 13) اصول كافى، ج2، ص119 و 120، ح6; با اندك تفاوتى شيخ طوسى، كتاب الغيبة، ص233، ح2; شيخ صدوق، كمال الدين، ج2، ص435، ح43 . 14) اصول كافى، ج2، ص124، ح12; شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص348; شيخ طوسى، كتاب الغيبة، ص234، ح2 .
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]
صفحات پیشنهادی
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم-حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم نويسنده: خدامراد سليميان يكى از سؤالهايى كه همواره در مباحث ...
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم-حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم نويسنده: خدامراد سليميان يكى از سؤالهايى كه همواره در مباحث ...
معصومین چگونه معصوم شدند؟
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم همواره در مقابل اين پرسشگرى، ائمه معصومينعليهم السلام به عنوان سنگربانان مرزهاى ... حال كه چنين است، چگونه ...
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم همواره در مقابل اين پرسشگرى، ائمه معصومينعليهم السلام به عنوان سنگربانان مرزهاى ... حال كه چنين است، چگونه ...
يوسف و مسيح امامت
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم جايگاه اعتقاد به امامتجايگاه اعتقاد به امامت و ائمه معصومينعليهم السلام نزد شيعه ... از ابتداى ولادت: خداوند در قرآن ...
حضرت مهدىعليه السلام خردسالترين پيشواى معصوم جايگاه اعتقاد به امامتجايگاه اعتقاد به امامت و ائمه معصومينعليهم السلام نزد شيعه ... از ابتداى ولادت: خداوند در قرآن ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها