محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846655384
«توقيع» روزنهاى به آفتاب
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
«توقيع» روزنهاى به آفتاب نويسنده:خدامراد سليميان «توقيع» به معنى امضا كردن نامه و فرمان و نشان كردن برنامه و منشور مىباشد، و نيز پاسخ هايى است كه بزرگان و دولتمردان، زير سؤالها و درخواستهاى كتبى كه از ايشان مىشود، مىنويسند . (1) » توقيع نويسى از زمانهاى دور، بين حاكمان و فرمانروايان رواج داشته، و موارد فراوانى از توقيعات آنها در متون تاريخى ثبت و ضبط شده است كه امروزه قابل دسترسى است . همچنين در كتابهاى روايى، فقهى و تاريخى شيعه، توقيع به قسمتى از نوشتههاى ائمه اطهار عليهم السلام اطلاق شده است و البته عمده آنها - چه از لحاظ مقدار و حجم و چه از نظر تعداد توقيعاتى است كه از سوى قلب عالم امكان، ولى عصر، صاحب الزمان عليه السلام صادر گرديده است . امروزه نيز وقتى سخن از توقيع به ميان مىآيد، ذهن به توقيعات حضرت مهدى عليه السلام منصرف مىگردد، گرچه از ديگر ائمه عليهم السلام نيز نوشته هايى تحت عنوان توقيع صادر شده است . توقيعات ائمه عليهم السلام چنانكه اشاره شد توقيعات فراوانى از سوى امامان صادر شده است كه براى نمونه ابتدا به برخى از توقيعات ائمه اطهار عليهم السلام قبل از حضرت مهدى عليه السلام و سپس به بعضى از توقيعات آن حضرت اشاره مىكنيم: توقيعات امامان قبل از حضرت مهدى عليه السلام الف: امام موسى بن جعفر عليه السلام در كتاب كشف الغمه آمده است كه: وشاء از حسن بن على نقل مىكند كه من به همراه دائى خودم اسماعيل بن الياس به قصد مناسك حجحركت كرديم، پس او نامهاى به سوى موسى بن جعفر عليهما السلام به اين مضمون نوشت كه: من داراى دخترانى هستم، در حالى كه هيچ فرزند پسر ندارم . از آن رو كه مردان ما نيز كشته شدهاند، پس دعا كنيد همسرم كه آبستن است پسر بياورد و خودتان نيز نام او را معين فرماييد . پس توقيعى وارد شد كه «قد قضى الله حاجتك فسمه محمدا; خداوند حاجتت را برآورده ساخت . او را محمد بنام .» چون ما به كوفه رسيديم، فرزند پسرى به دنيا آمده بود (2) . ب: حضرت هادى عليه السلام مرحوم كلينى با ذكر سند از ايوب بن نوح نقل مىكند كه به ابوالحسن عليه السلام نوشت: آيا خداى عزوجل به هر چيزى پيش از آنكه آنها را بيافريند و پديد آورد آگاه بود يا آنكه نمىدانست تا آنها را اراده كرد و علم پيدا كرد به مخلوق هنگامى كه خلق كرد و به موجود هنگامى كه موجود كرد؟ پس آن حضرت به خط خود مرقوم فرمود: «لم يزل الله عالما بالاشياء قبل ان يخلق الاشياء كعلمه بالاشياء بعد ما خلق الاشياء (3) ; خدا هميشه پيش از خلقت اشياء به آنها علم دارد، مانند علم داشتنش به آنها بعد از خلقشان .» ج: امام عسكرى عليه السلام سهل گويد: درسال 255 به حضرت عسكرى عليه السلام نوشتم كه اصحاب ما شيعيان در توحيد اختلاف دارند; بعضى گويند كه او (خدا) جسم است و بعضى گويند او صورت است . اگر صلاح بدانيد به چاكر خود لطف كنيد و به من بياموزيد آنچه را كه بر آن بايستم و از آن تجاوز نكنم . حضرت به خط خود مرقوم فرمودند: «سالت عن التوحيد و هذا عنكم معزول، الله واحد احد، لم يلد و لم يولد ولم يكن له كفوا احد، خالق وليس بمخلوق، يخلق تبارك و تعالى ما يشاء من الاجسام و غير ذلك وليس بجسم ويصور ما يشاء وليس بصورة، جل ثناؤه وتقدست اسماءه ان يكون له شبه هو لا غيره، ليس كمثله شىء وهو السميع البصير (4) ; از توحيد پرسيدى، در صورتى كه از شما بر كنار است [وظيفه شما نيست]، خدا يگانه و يكتاست، نزاده و زاده نشده و چيزى همتاى او نيست . او خالق است و مخلوق نيست . خداى تبارك و تعالى هر چه خواهد از جسم و غير جسم بيافريند و خودش جسم نيست، آنچه خواهد صورتگرى كند و خودش صورت نيست، سپاسش بزرگست و نام هايش مقدستر از آنكه برايش مانندى جز خود او باشد، چيزى مانندش نيست و او شنوا و بيناست .» توقيعات حضرت مهدى عليه السلام همانطور كه اشاره شد، آنچه از توقيعات امروزه قصد مىشود، نوشتههايى است كه از ناحيه مقدسه آخرين ذخيره الهى، وجود مقدس صاحب الامر عليه السلام صادر شده است، اگرچه اطلاق توقيع بر نوشته هايى كه تا كنون به آنها اشاره شد به معناى عام بدون اشكال است . آنچه مىتوان در مورد توقيعات حضرت مهدى عليه السلام به بحث نشست عبارتند از: 1- اعجاز در توقيعات اگرچه چگونگى ارتباط نواب خاص امام زمان عليه السلام با مقام شامخ امامت و صدور توقيعات روشن نيست، اما بدون شك بسيارى از اين توقيعات به گونهاى معجزه آسا صادر شده است، به نحوى كه به طور قطع مىتوان گفت صدور آنها به نحو عادى و از شخص معمولى صورت نگرفته است . مثلا نقل شده است كه «محمد بن فضل موصلى» شيعه بود ولى نيابت «حسين بن روح» را قبول نداشت . روزى هنگام بحثبا يكى از دوستانش به نام «حسن بن على وجنا» و بنا به پيشنهاد او، براى آزمودن نائب امام مطلبى را كاملا محرمانه با هم توافق كردند و «حسن بن على وجنا» كاغذى از دفتر موصلى جدا كرد و قلمى تراشيد و با آن بدون مركب مطالبى بر روى آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر كرد و توسط خدمتكار نزد حسين بن روح فرستاد . ظهر همان روز در حالى كه محمد بن فضل مشغول غذا خوردن بود، جواب نامه وارد شد كه فصل به فصل در همان ورقه ارسالى آمده و با مركب نوشته شده بود . محمد بن فضل در حالى كه سخت تحت تاثير قرار گرفته بود همراه حسن بن وجنا محضر حسين بن روح وارد شدند و از ايشان عذر خواهى كردند (5) . اين معجزه در مرحله صدور توقيع بود . در متن توقيعات نيز موارد فراوانى از معجزات به چشم مىخورد كه بيشتر به صورت اخبار غيبى از حوادث آينده، اتفاقات پنهانى، شفاى بيماران و مانند آن مىباشد . يك نمونه از اين توقيعات زمانى صادر شد كه در مورد وكلا و نمايندگان حضرت، نزد خليفه غاصب وقتسعايتشده بود . خليفه براى شناسايى و دستگيرى آنان دستور داد افراد ناشناسى را همراه با پول نزد آنها به جاسوسى بفرستيد و اگر كسى از آنها چيزى پذيرفت، او را دستگير كنيد . حضرت ولى عصر عليه السلام در اين توقيع شريف خود خطاب به كليه وكلا فرمانى صادر فرمودند مبنى بر اينكه از هيچ كس و تحت هيچ شرايطى چيزى نپذيرند و از گرفتن هر گونه چيزى خوددارى نمايند و خود را بىاطلاع نشان دهند . اين واقعه را مرحوم كلينى در كتاب شريف كافى اين گونه بيان كرده است: حسن بن حسن علوى گويد: مردى از نديمان روز حسنى و مرد ديگرى كه همراه او بود به او گفتند: اينك او (يعنى صاحب الزمان عليه السلام) اموال مردم را (به عنوان سهم امام عليه السلام) جمع مىكند و وكلايى دارد و وكلاء آن حضرت را كه در اطراف پراكنده بودند نام بردند . اين خبر به گوش عبيدالله بن سليمان وزير رسيد، وزير همت گماشت كه وكلا را بگيرد . سلطان گفت: جست و جو كنيد و ببينيد خود اين مرد كجاست، زيرا اين كار سختى است . عبيدالله بن سليمان گفت: وكلا را مىگيريم . سليمان گفت: نه، بلكه اشخاصى را كه نمىشناسند به عنوان جاسوس با پول نزد آنها مىفرستيم، هر كس از آنها پولى قبول كرد، او را مىگيريم . از حضرت نامه رسيد كه به همه وكلا دستور داده شود: از هيچ كس چيزى نگيرند و از گرفتن سهم امام خوددارى نمايند و خود رابه نادانى زنند . مردى ناشناس به عنوان جاسوس نزد محمد بن احمد آمد و در خلوت به او گفت: مالى همراه دارم كه مىخواهم آن را برسانم . محمد گفت: اشتباه كردى، من از اين موضوع خبرى ندارم . او همواره مهربانى و حيله گرى مىكرد و محمد خود را به نادانى مىزد (6) . در ماجراى ديگرى از سوى حضرت ولى عصر عليه السلام دستورى صادرشد كه در آن از زيارت كاظمين و كربلا نهى كرده بودند . پس از چند ماه معلوم شد خليفه در آن موقع دستور داده بود كه هر كس به زيارت رود در كمينش باشند و او را دستگير كنند (7) . 2- كتابتبرخى از توقيعات به خط مبارك حضرت مهدى عليه السلام به تصريح عدهاى از راويان و ناقلان توقيعات، برخى از اين نوشتهها به خط شريف آن حضرت به رشته تحرير در آمده است . در ذيل به نمونههايى از اين تصريحها اشاره مىشود: الف) شيخ طوسى به نقل از راوى يك توقيع، اين جمله را در كتاب خود نقل كرده است كه: «فورد جواب كتابهم بخطه عليه وعلى آبائه السلام: بسم الله الرحمن الرحيم، عافانا الله واياكم من الضلالة والفتن، ووهب لنا ولكم روح اليقين، واجارنا واياكم من سوء المنقلب .. . (8) ; جواب نوشته آنان به خط امام زمان عليه السلام وارد شد كه: به نام خداوند بخشنده مهربان . خداوند، ما و شما را از گمراهى و فتنهها سلامتبخشد و به ما و شما روح يقين عطا كند و ما و شما را از عاقبتبد پناه دهد . . . .» ب) در كمال الدين شيخ صدوق آمده است: «محمد بن عثمان العمرى قدس الله روحه يقول: خرج توقيع بخط نعرفه: من سمانى فى مجمع من الناس باسمى فعليه لعنة الله (9) ; محمد بن عثمان عمرىقدس سره مىگويد: توقيعى به خطى كه ما آن را مىشناختيم خارج شد [و مشتمل بر اين مساله بود كه ] هر كس مرا در ميان جمعى از مردم به اسم خودم نام ببرد، پس لعنت الهى بر او باد . (10) » ج) همچنين در كتاب كمال الدين شيخ صدوق آمده است: «اسحق بن يعقوب قال سالت محمد بن عثمان العمرى رحمه الله ان يوصل الى كتابا قد سالت فيه عن مسائل اشكلت على، فورد فى التوقيع وبخط مولانا صاحب الزمان عليه السلام: اما ما سالت عنه ارشدك الله وثبتك من امر المنكرين لى من اهل بيتنا وبنى عمنا فاعلم انه ليس بين الله عزوجل وبين احد قرابة ومن انكرنى فليس منى وسبيله سبيل ابن نوح عليه السلام واما سبيل عمى جعفر وولده فسبيل اخوة يوسف عليه السلام ... (11) ; اسحاق بن يعقوب گويد: از محمد بن عثمان عمرى خواهش كردم نامهاى را كه در آن از مسائل مشكلى پرسش كرده بودم، به من برساند، پس در توقيع و به خط مولايمان صاحب الزمان عليه السلام وارد شده بود كه: اما آنچه درباره آن پرسيدى - كه خدايت هدايت كند و پايدارت بدارد - راجع به امر منكران من از خاندان و عموزادگان خودم، بدان كه ميان خدا و كسى خويشاوندى نيست و هر كس مرا منكر باشد از من نيست و راه او راه فرزند نوح عليه السلام است . و اما راه عمويم جعفر و فرزندانش، راه برادران يوسف عليه السلام است . . . .» عبارات فوق گوياى اين مطلب است كه بزرگان محدثين اطمينان داشتهاند كه توقيعات به خط خود حضرت حجت عليه السلام است . با توجه به اينكه در طول مدت نيابتسفيران چهارگانه، اين توقيعات به طور يكنواخت صادر مىشد، شيوهاى كاملا مطمئن براى يقين به صدور آنها از شخص امام عليه السلام بود و راه رابه كلى براى افراد فرصت طلب و مغرض مىبست كه هرگز نتوانند نامههاى جعلى به نام آن حضرت فراهم آورند و مردم را فريب دهند . البته قابل ذكر است كه تنها افراد خاص و مورد اعتمادى توقيعات را به خط امام مشاهده مىكردند، سپس از روى آنها نسخه بردارى و رونويسى كرده يا مضمون آنها را به ذهن مىسپردند . اگر چه برخى از اين توقيعات نيز بنابر اقتضاى مصلحت در بين عموم شيعيان منتشر مىشد . همه توقيعات حضرت مهدى عليه السلام توسط نواب خاص آن حضرت در طول غيبت صغرى براى افراد ظاهر مىشد و ارتباط كتبى با حضرتش منحصرا از طريق ايشان انجام پذير بود به صورتى كه حتى وكلاى آن حضرت نامههاى خود و ديگران را نزد نائب امام مىفرستادند و از او پاسخ دريافت مىكردند و اساسا فلسفه نيابتخاصه نيز همين است و گرنه اگر هر كسى بتواند به شرف گرفتن توقيع نائل آيد، ديگر چه نيازى به نائب خاص بود؟ 3- توقيعات در دوران غيبت كبرى برخى از علماء، توقيعات را منحصر به زمان غيبت صغرى و نواب خاص ندانستهاند و نامههايى را به آن حضرت نسبت دادهاند كه قبول يا رد آن تامل بيشترى مىطلبد . از جمله مرحوم طبرسى نامه هايى از حضرت مهدى عليه السلام به شيخ مفيد رحمه الله را نقل كرده است . اين نامهها توسط شخص مورد اعتمادى به شيخ مفيد رحمه الله رسيده، ولى نام آن شخص ذكر نشده است . يكى از اين نامهها اين گونه آغاز مىشود: «للاخ السديد، والولى الرشيد، الشيخ المفيد، ابى عبد الله محمد بن النعمان ادام الله اعزازه من مستودع العهد الماخوذ على العباد . بسم الله الرحمن الرحيم . اما بعد سلام عليك ايها الولى المخلص فى الدين المخصوص فينا باليقين، فانا نحمد اليك الله ... (12) ; نامهاى به برادر با ايمان و دوست رشيد، ابو عبد الله محمد بن نعمان - شيخ مفيد - كه خداوند عزت وى را از محل وديعه نهادن عهدى كه بر بندگان گرفته شده است، مستدام بدارد . به نام خداوند بخشنده مهربان، اما بعد، سلام بر تو اى دوستى كه در دين مخلص و در مورد ما به يقين مخصوص گشتهاى . ما در مورد [نعمت وجود] تو، خداوند را سپاسگذاريم . . . .» همچنين برخى از معاصرين، پيامى را كه از سوى آن حضرت براى مرحوم آيت الله سيد ابوالحسن اصفهانى توسط مرحوم شيخ محمد كوفى شوشترى نقل شده است، در شمار توقيعات ذكر كردهاند . در اين نامه چنين مىخوانيم: «ارخص نفسك واجعل مجلسك فى الدهليز واقض حوائج الناس، نحن ننصرك (13) ; خودت را در اختيار [مردم بگذار و محل نشستن خويش را در محل در ورودى خانه قرار بده [تامردم سريعتر بتوانند با تو ارتباط پيدا كنند] و حوايج مردم را برآور . ما تو را يارى مىكنيم .» 4- چگونگى صدور توقيعات در عصر غيبت صغرى، سفيران حضرت مهدى عليه السلام سؤالات و درخواستهاى مراجعه كنندگان را در يك ورقه به نوبت مىنوشتند، آنگاه جواب آنها - كه حداكثر ظرف سه روز صادر مىشد - يكجا مىآمد (14) . گاهى نيز جواب پرسشها به صورت شفاهى به نواب خاص گفته شده و ايشان به قلم خود آن را نگاشته و يا به صورت حضورى به سؤال كننده پاسخ مىدادند . در پارهاى از موارد نيز - به جهت مصلحتى كه حضرت مىدانستند - اصلا پاسخى صادر نمىشد . برخى از توقيعات نيز ابتداءا و بدون اينكه در جواب پرسشى باشد صادر شده است . 5- موضوعات توقيعات موضوعات مندرج در توقيعات گستره وسيعى را در بر مىگرفت; از معارف و حقايق دينى گرفته تا امور تربيتى و برنامههاى زندگى فردى و اجتماعى و موضوعات ديگر كه فهرست اجمالى آنها بدين قرار است: الف: مباحث عقيدتى; در زمينههاى مختلف توحيد، نبوت، امامت، معاد و امثال آن (15) ب: مباحث اجتماعى; شامل مسائل اخلاقى، تربيتى، شؤون اقتصادى و مشكلات مالى (16) ج: وظايف و تكاليف شيعيان در عصر غيبت; مانند توجه به خداوند متعال، ايجاد زمينههاى خودسازى، ارتباط با حضرت مهدى عليه السلام، پيروى از آن حضرت، آمادگى براى برپايى حكومت عدل و قسط توسط حضرت مهدى عليه السلام و ... (17) . د: احكام و مسائل فقهى; مانند نماز، روزه، حج، نذر، خمس، ازدواج و مانند آن (18) ه: امور شخصى كسانى كه از آن حضرت درخواست پاسخ مىكردند; از قبيل نامگذارى فرزند، انتخاب دوست، اجازه مسافرت و مانند آن (19) و: نصب و تاييد نواب و وكلا و امور مربوط به آنها، افشا كردن تزوير مدعيان دروغين و طرد منحرفين و غلات . در عصر غيبت صغرى افرادى به عناوين مختلف و با مقاصد گوناگونى به دروغ ادعاهايى مىكردند و سعى داشتند دوستان و پيروان ائمه رابه سوى خود جلب كرده، فريب دهند و گمراه سازند . با توجه به اينكه اين قبيل افراد كم و بيش در بين شيعيان آن زمان شهرت و احترامى داشتند و غالبا زير پوشش ادعاى نيابت و سفارت حضرت مهدى عليه السلام دامهاى خود را مىگسترانيدند، خطر آنها براى شيعيان و مسلمانان از خطر ديگر دشمنان اسلام كمتر نبود و افشاى تزوير و برداشتن نقاب از چهره آنها و طردشان از جوامع شيعى، ضرورت داشت . از اين رو توقيعات مهمى درباره اين افراد و بيزارى حضرت ولى عصر عليه السلام از آنها از سوى آن جناب صادر شده و مايه رسوايى و انزواى مدعيان دروغگو را فراهم مىنمود . گاهى مىشد كه توقيعات صادر شده از حضرت مهدى عليه السلام بر هيچ يك از موارد ذكر شده مشتمل نمىشد، بلكه تنها به خاطر دفع خطر از شيعيان صادر مىگرديد، بويژه در عصرى كه حاكمان ستمگر، براى شناسايى، آزار و نابودى شيعيان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام كمر بسته، تمامهمتخويش را به كار مىگرفتند و چه بسا نقشههاى زيركانهاى طرح مىكردند تا بلكه بتوانند تمامى آنها را از بين ببرند . تنها راه نجات از دام بدخواهان و كينه توزان، همين توقيعات بود كه آن حضرت به وسيله آنها و با الهامهاى الهى شيعه را نجات مىبخشيد . نمونهاى از اين گونه توقيعات را در بحث «اعجاز در توقيعات» مطالعه كرديد . پىنوشت: 1) لغتنامه دهخدا، ج5، ص7145 . 2) كشف الغمه، ابوالحسن اربلى، ج3، ص36 . 3) اصول كافى، كلينى، ج1، ص145، ح4 . 4) همان، ص138، ح10 . 5) كتاب الغيبة، شيخ طوسى، ص315، ح264 . 6) كافى، ج2، ص467، ح30 . 7) همان، ص467، ح31 . 8) همان، ص285، ج245 . 9) كمال الدين، شيخ صدوق، ج2، ص160، ج3 . 10) برخى از علماى شيعه حرمت تسميه حضرت مهدى عليه السلام با نام را مخصوص مواردى كه خوف خطر باشد مىدانند . 11) كمال الدين، شيخ صدوق، ج2، ص160، ح4 . 12) الاحتجاج، ص497 . 13) - مجموعه فرمايشات حضرت بقية الله، محمد خادمى شيرازى، ص170 . 14) ر . ك: كتاب الغيبة، ص370 و الخرايج والجرايح، ج1، ص479 . 15) ر . ك: الاحتجاج، ص467 به بعد . 16) همان . 17) ر . ك: الخرايج و الجرائح، قطب راوندى، ح2، ص902; كتاب الغيبه، ص285; كمال الدين، ج2، ص160 . 18) ر . ك: الاحتجاج، ص481، توقيع به محمد بن عبدالله حميرى . 19) ر . ك: كتاب الغيبه، ص308، حديث 261 و 266; كافى، ج2، ص457، ح10، 11، 12 .
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]
صفحات پیشنهادی
«توقيع» روزنهاى به آفتاب
«توقيع» روزنهاى به آفتاب-«توقيع» روزنهاى به آفتاب نويسنده:خدامراد سليميان «توقيع» به معنى امضا كردن نامه و فرمان و نشان كردن برنامه و منشور مىباشد، و نيز ...
«توقيع» روزنهاى به آفتاب-«توقيع» روزنهاى به آفتاب نويسنده:خدامراد سليميان «توقيع» به معنى امضا كردن نامه و فرمان و نشان كردن برنامه و منشور مىباشد، و نيز ...
ديدار كنندگان امام (ع) در غيبت كبرى
در وسطهاى دريا بوديم ، ديديم ابرها به هم درآمد و هوا صورت بارانى گرفت و شروع به ... و بر پشت بام مغازه و به خاطر آنكه به وسيله تابش آفتاب خشك شود گذارده بودم همين كه باران ..... به بالاخانه رفتيد نگذار تا وزير تنها برود وقتى داخل بالاخانه شديد، روزنه اى را مى .... و در توقيع ديگرى آمد:“ سلام عليك ايها الناصر للحق و الداعى اليه بكلمة الصدق .
در وسطهاى دريا بوديم ، ديديم ابرها به هم درآمد و هوا صورت بارانى گرفت و شروع به ... و بر پشت بام مغازه و به خاطر آنكه به وسيله تابش آفتاب خشك شود گذارده بودم همين كه باران ..... به بالاخانه رفتيد نگذار تا وزير تنها برود وقتى داخل بالاخانه شديد، روزنه اى را مى .... و در توقيع ديگرى آمد:“ سلام عليك ايها الناصر للحق و الداعى اليه بكلمة الصدق .
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها