تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نصيحت كردن در حضور ديگران، خُرد كردن شخصيت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827736775




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تشرف استاد جعفر نعلبند اصفهانی


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تشرف استاد جعفر نعلبند اصفهانی
تشرف استاد جعفر نعلبند اصفهانی عنايت امام زمان‏عليه السلام به زوّار امام حسين‏عليه السلام‏ صاحب كتاب عبقرىّ الحسان از قول يكى از علماء، به نام حاج ميرزا محمّد على گلستانه اصفهانى نقل مى‏كند كه ايشان فرمودند : عموى من سيّدِ سندِ صالح آقاى سيّد محمّد على طاب ثراه براى من نقل فرمودند كه : در زمان ما در اصفهان شخصى بود به نام استاد جعفر نعلبند ، و او سخنانى مى‏گفت كه باعث طعن و ردّ مردم مى‏شد ، و او را مسخره مى‏كردند ، و از سخنان او اين بود كه مى‏گفت : من با طىّ الارض به كربلا رفتم ، و يا مى‏گفت : من مردم را به صورتهاى برزخيشان ديدم ، و همچنين مى‏گفت : خدمت امام زمان‏عليه السلام مشرّف شده‏ام ، و چون مردم به او بد حرفى مى‏كردند او نيز اين سخنان را ترك كرده بود، و ديگر با كسى در اين مورد صحبت نمى‏كرد ، تا اينكه روزى من براى زيارت قبرستان متبرّكه تخت فولاد به آنجا مى‏رفتم ، در بين راه با استاد جعفر نعلبند روبرو شدم ، و فهميدم او نيز براى زيارت تخت فولاد آمده ، به او نزديك شدم و گفتم : ميل دارى با همديگر همراه شويم؟ گفت : چه ضررى دارد ، با هم صحبت مى‏كنيم و زحمت راه را هم متوجّه نمى‏شويم ، پس مقدارى با او صحبت كردم تا اينكه پرسيدم : اين سخنانى كه از تو نقل مى‏كنند چيست؟ آيا صحّت دارد؟ گفت : آقا از اين مطلب بگذريد ، من اصرار كردم و گفتم : من كه غَرَضى ندارم ، مانعى ندارد براى من بگويى ، گفت : آقا شرح حال من اين است كه من با پول نعلبندى بيست و پنج سفر به كربلا مشرّف شدم ، و همه اين سفرها براى ايّام عرفه بود ، تا اينكه در سفر بيست و پنجم در بين راه شخصى از اهالى يزد با من رفيق شد ، چون چند منزل با او رفتيم بيمار شد ، و كم‏كم بيمارى او شدّت پيدا كرد ، تا اينكه در راه رسيديم به منزلى كه بسيار وحشتناك بود ، و به همين علّت دو روز قافله را در كاروانسرا نگه داشتند تا قافله‏هاى ديگر برسد و جمعيّت زياد شوند و بعد حركت كنيم ، و در همين ايّام حال رفيق يزدى من سخت‏تر شد و مُشرِف به فوت شد ، و چون روز سوّم شد و قافله خواست حركت كند من متحيّر بودم كه چگونه او را با اين حال بَد رها كنم ، و از طرفى اگر بمانم از فيض زيارت عرفه كه بيست و چهار سال به آن مداومت و جديّت داشته‏ام محروم مى‏شوم ، آخر الأمر پس از فكر زياد تصميم به رفتن گرفتم ، و در موقع حركت نزد او رفتم و گفتم : من مى‏روم و دعا مى‏كنم خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد ، چون اين سخن را از من شنيد اشكش جارى شد و گفت : من يك ساعت ديگر مى‏ميرم، صبر كن وقتى من مُردم مرا با اُلاغم به كرمانشاه برسان و از آنجا به كربلا ببر و خرجين و همه اثاثيه و الاغ من را هم براى خودت بردار ، من چون گريه او را ديدم به حال او رقّت كردم ، و دلم براى او سوخت و از رفتن منصرف شدم و كنار او ماندم و قافله نيز حركت كرد ، چون ساعتى گذشت او از دنيا رفت ، پس او را بر پشت الاغش بستم و از كاروانسرا بيرون آمدم ، ديدم اثرى از قافله نيست و فقط گَرد و قبارى از دور نمايان است ، من تا يك فرسخ رفتم ولى جنازه را به هر شكل كه بر پُشت اُلاغ مى‏بستم پس از طىّ مسافتى مى‏افتاد ، و از طرفى به خاطر تنهايى وحشت كرده بودم ، حال پريشانى پيدا كردم ، همانجا ايستادم و به طرف سيّدالشهداءعليه السلام توجّه نمودم و با چشم گريان عرض كردم : آقا من چه كنم با اين زائر شما؟ اگر او را بگذارم در اين بيابان كه مسؤول خدا و شما هستم ، و اگر بخواهم او را به كربلا بياورم نمى‏توانم و درمانده شده‏ام ، در اين حال ديدم چهار سوار به طرف من مى‏آيند چون به من رسيدند آن سوارى كه از همه بزرگتر و نيكوتر بودند به من فرمودند : جعفر چه مى‏كنى با زائر ما؟ عرض كردم : آقا چه كنم؟ در كار او مانده‏ام ، پس آن سه نفر ديگر از اسب پياده شدند ، و يكى از آنها كه نيزه‏اى در دست داشت نيزه را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو بُرد ، ناگهان آب از آن گودال جوشيد و بيرون آمد و گودال پُر از آب شد ، آنگاه در همان گودال ميّت را غسل دادند ، و سپس آن آقاى بزرگتر جلو ايستادند و با همديگر به آن ميّت نماز خوانديم ، سپس او را محكم بر پشت الاغ بستند و ناپديد شدند ، من به راه افتادم ، طولى نكشيد ديدم از قافله‏اى كه قبل از ما حركت كرده بودند پيش افتادم ، و همچنين از قافله‏هاى ديگرى كه قبل از ما حركت كرده بودند پيش افتادم، و بعد از آن طولى نكشيد كه ديدم رسيدم به پل سفيد كه نزديك كربلا است ، در حيرت بودم كه اين چه واقعه‏اى بود ،و بالاخره وقتى به كربلا رسيدم او را در وادى ايمن ( قبرستان كربلا ) دفن كردم ، و تقريباً بيست روز بعد تازه قافله ما رسيدند ، و هر يك از آنها از من سؤال مى‏كردند : تو كى و چگونه آمدى؟ من براى بعضى به طور خلاصه و براى بعضى مفصّل قضيّه را نقل مى‏كردم و آنها تعجّب مى‏كردند .تا اينكه در روز عرفه وقتى وارد حرم مطهّر شدم ديدم مردم را به صورتهاى حيواناتى از قبيل خوك ، گرگ ، ميمون و غيره مى‏بينم ، و عدّه‏اى را هم به صورت انسان مى‏ديدم ، از شدّت وحشت از حرم بيرون آمدم و به خانه رفتم ، و چون قبل از ظهر بار ديگر به حرم برگشتم باز هم مردم را به همان صورت مى‏ديدم ، برگشتم و بعد از ظهر رفتم امّا باز هم مردم را به همان صورت مى‏ديدم ، امّا فردا ( روز بعد از عرفه ) وقتى به حرم مشرّف شدم ديگر مردم را به صورت انسان ديدم ، و بعد از آن سفر نيز هر موقع روز عرفه به حرم مطهّر مشرّف مى‏شدم مردم را به همان حال مى‏ديدم ، به همين علّت تصميم گرفتم ديگر براى عرفه مشرّف نشوم ، و چون اين امور را براى مردم نقل مى‏كردم به من طعنه مى‏زدند و از من بَدگوئى مى‏كردند ، و مى‏گفتند : براى يك سفر زيارت رفتن چه ادّعاهايى مى‏كند ، لذا من ديگر نقل اين وقايع را به طور كلّى ترك كردم .تا اينكه يك شب با عيالم مشغول غذا خوردن بودم كه ديدم كسى درب خانه را مى‏كوبد ، وقتى درب را باز كردم ديدم شخصى پيش آمد و فرمود : حضرت صاحب الأمر تو را طلبيده‏اند ، پس همراه او رفتم تا داخل مسجد جامع ( اصفهان ) شديم ، ديدم آن حضرت « صلوات اللّه عليه » در آن صُفّه‏اى كه منبر بسيار بلندى دارد بر روى منبر نشسته‏اند و آن صُفّه مملوّ از جمعيّت بود ، و همه در لباس و عمّامه مانند شوشتريها بودند ، من در اين فكر بودم كه از ميان اين جمعيّت چگونه مى‏توانم خدمت ايشان برسم ، در اين حال حضرت به من توجّه فرموده و صدا زدند : جعفر بيا، من پيش رفتم تا مقابل منبر قرار گرفتم ، فرمودند : چرا براى مردم نقل نمى‏كنى آنچه را در راه كربلا ديدى؟ عرض كردم : آقا من نقل مى‏كردم ولى از بَس مردم بدگويى كردند ديگر براى كسى نمى‏گويم ، فرمودند : تو كارى به حرف مردم نداشته باش ، آن قضيّه را براى مردم بگو تا مردم بفهمند ما چه نظر رحمت و لطفى داريم با زائر جدّم حضرت سيّدالشّهداء « صلوات اللّه عليه » .جاى آن است كه شاهان زتو شرمنده شوندسلطنت را بگذارند و تو را بنده شوندگر به خاك قدمت سجده ميسّر گرددسر فرازان جهان جمله سر افكنده شوندبر سر خاك شهيدان اگر افتد گذرت‏كشته و مرده، همه از قدمت زنده شوندجمع خوبان همه چون كوكب و خورشيد تويى‏تو برون آى، كه اين جمله پراكنده شوندهيچ ذوقى به از اين نيست كه از غايت شوق‏چشم من گريد و لبهاى تو در خنده شوندگر تو آن طلعت فرّخ بنمايى روزى‏تيره روزان همه با طالع فرخنده شونداگر اين است «هلالى» شرف پايه عشق همه كس طالب اين دولت پاينده شوند منبع:www.s-a-madisei.com
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن