واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تقوا نويسنده:علي اصغر الهامي نيا در تعریف تقوا گفته اند: «حفظ كردن نفس است از آنچه بیم ضررش می رود.»[1] بخشی از ضررها را عقل سلیم تشخیص می دهد و بخشی را شرع مقدس بیان كرده است و با توجه به این كه خواسته های عقل سالم مورد امضای شرع می باشد معنای اصطلاحی تقوا در سخن امام صادق ـ علیه السلام ـ خلاصه می شود: «... اَن لا یفْقِدَكَ اللهُ حَیْثُ اَمرَكَ و لا یَراكَ حیثُ نَهاكَ»[2] (تقوا یعنی) آنجا كه خداوند دستور داده حاضر باشی، تو را غایب نبیند و آنجا كه نهی كرده، تو را مشاهده نكند. بنابراین انسان باتقوا كسی است كه افكار، كردار و گفتار خویش را با معیار عقل و شرع تنظیم كند و هیچ كاری را بدون مشورت آن دو انجام ندهد و فرمان آنها را نیز زیر پا نگذارد. جایگاه تقوا در اخلاق اسلامی در فرهنگ دینی، ركن اساسی اخلاق اسلامی تقواست و بدون آن، اخلاق و ایمان مفهومی ندارد همان طور كه امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود: «التَّقوی رَئیسُ الاَخلاقِ»[3] و «لاینْفَع الایمانُ بِغیرِ تقوی»[4] ارزندگی های دیگر تقوا عبارتند از: 1 . ملاك كرامت آدمی درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی با تقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیكتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح می كند: «... انَّ اكرَمَكُم عندَ اللهِ اَتقیكُمْ اِنَّ اللهَ علیمٌ خَبیرٌ»[5] گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است. 2 . معیار پذیرش اعمال در دستگاه الهی، دو عنصر ارزشمند معیار قبولی اعمال قرار می گیرد كه عبارتند از اخلاص و تقوا. این دو اكسیر گرانبها با هر عملی همراه شوند آن را به درجه قبول می رسانند. و فقدان هر یك از آنها نیز، عمل را از درجه اعتبار ساقط می كند. گرچه از كمیّت قابل توجهی نیز برخوردار باشد. قرآن مجید، این نقش ارزنده تقوا را چنین بازگو می كند: «... انَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ المُتَّقینَ»[6] همانا خداوند (اعمال نیك و صالح را) تنها از باتقوایان می پذیرد. همچنین عنصر تقوا سبب ارزشمندی مضاعف عمل صالح می گردد و اگر عمل، كم و كوچك هم باشد، آن را بزرگ و فراوان می كند، امام متقیان،علی ـ علیه السلام ـ در این باره می فرماید: «لا یَقِلُّ عَمَلٌ معَ التَّقوی و كیَفَ یَقِلُّ ما یُتَقَبَّلُ»[7] هیچ عملی همراه با تقوا، اندك نیست، چگونه چیزی كه قبول می شود، كم شمرده شود؟ یكی از یاران امام صادق ـ علیه السلام ـ به نام مفضّل بن عمر می گوید: «خدمت امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم، موضوع اعمال مطرح شد، من گفتم: عملم اندك و ضعیف است امام فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه! سپس فرمود: عمل اندك همراه با تقوا بهتر از عمل بسیاری است كه خالی ازتقوا باشد. پرسیدم: چگونه؟ فرمود: آری! همانند مردی كه به دیگران غذا می دهد، با همسایگانش مدارا می كند، درِ خانه اش به روی دیگران باز است ولی (با همه این اعمال) چون در كار حرام به رویش باز شود، بدان درآید. این عمل (زیاد) بدون تقواست. اما مرد دیگری هیچ یك از اعمال یاد شده را انجام نمی دهد ولی اگر در برابر حرامی قرار بگیرد، آن را مرتكب نمی شود. (این هم عملِ كمِ باتقوا!)»[8] 3 . مركب راهوار سعادت رسیدن به سعادت ابدی، آرمان فطری همه انسانهاست ولی بیشتر آنها در تشخیص راه سعادت، به اشتباه می روند، از دیدگاه اسلام، تقوای الهی، مركب راهواری است كه صاحب خویش را به سر منزل سعادت می رساند، امام سعادتمندان دنیا در این باره می فرماید: «اَلا و اِنَّ التَّقوی مَطایا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلیها اَهلُها و اُعطُوا اَزمَّتَها فَاَورَدَتْهُمُ الجنَّهَ»[9] آگاه باشید كه تقوا مركب رامی است كه اهلش بر آن سوار شده، زمام آن را به دست دارند و آنان را به بهشت خواهد رساند. قرآن مجید این فرجام نیكو را برای متقیان حتمی دانسته، نخست می فرماید: «... و اعلَموا اَنَّ اللهَ مَعَ المُتَّقینَ»[10] بدانید كه خدا با متقیان است. این همراهی، فیض و عنایت خاصّ الهی را نصیب انسان با تقوا می كند به گونه ای كه محبوب خدا می شود: «بَلی مَن اَوْفی بِعَهدِهِ و اتَّقی فَاِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَقینَ»[11] آری، هر كس به عهدش وفا كند و تقوا را پیشه سازد (بداند كه) همانا خداوند،متقیان را دوست دارد. و در نهایت،این تفضّل و محبّت الهی، متّقی را در عالیترین منزل سعادت جای می دهد چنان كه فرمود: «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیكٍ مُقْتَدِر»ٍ[12] یقیناً متقیان در باغها و نهرها (ی بهشتی) جای دارند، در جایگاه صدق، نزد پادشاه مقتدر. 4 . آثار ارزشمند در لابه لای آیات شریف قرآن، فواید گرانقدری برای عنصر تقوا شمرده شده كه بر ارج و ارزش آن بسی افزوده است و نشان می دهد كه تقوا موتور متحرك خوبیها و سرچشمه فضایل انسانی و سجایای اخلاقی است. شمارش همه آثار تقوا مجال دیگری می طلبد. تنها برای تذكار، برخی را سیاهه می كنیم: 1 . سبب شكستن بن بست های روحی، اجتماعی و حل مشكلات اقتصادی می شود.[13] 2 . به مؤمن، عزّت و سربلندی می بخشد.[14] 3 . در برابر وسوسه های شیطان، مصونیت ایجاد می كند.[15] 4 . بركات آسمانی را نازل می كند.[16] 5 . پیروزی و رستگاری به بار می آورد.[17] 6 . بصیرت و معیار تشخیص حق از باطل را ارزانی می دارد.[18] 7 . بخشش گناهان و پاداش بزرگ در پی دارد.[19] راه های تقویت تقوا میل به خوبی ها و گریز از زشتی ها در اندرون انسان ها وجود دارد و كمتر كسی یافت می شود كه فطرتاً چنین نباشد و رسالت پیامبران و مربّیان انسان ها،تقویت و تربیت این روحیه در جامعه بشری است و تحقق این هدف مقدس از راه های گوناگونی امكان پذیر است از جمله: 1 . كسب علم آگاهی از معارف دینی و دانستن حكم خدا و نظر شرع و عقل، لازمه تقواپیشگی است و كسی كه از كارهای زشت و زیبا خبر ندارد، نمی تواند آنها را ترك كند و اینها را به جای آورد، قرآن مجید، عالی ترین درجه تقوا را ـ كه خوف و خشیت الهی است ـ منحصر در قشر ارزشمند دانشمندان كرده، می فرماید: «اِنَّما یخشَی اللهَ مِنْ عبادِهِ الْعُلماءُ»[20] تنها بندگان دانشمند خدا از او می ترسند. 2 . ایمان به خدا در بیشتر آیات و روایات،تقوا با واژه مقدّس «الله» همراه است و بیانگر آن است كه در واقع، «تقوا»، در رابطه با خدا و ایمان به عالم غیب معنا پیدا می كند و باید گفت: یك واژه صد در صد دینی و اسلامی است. قرآن مجید نیز در موارد متعددی، تقوا را مشروط بر ایمان به خدا كرده،می فرماید: «... وَ اتَّقوُا اللهَ اِنْ كُنْتُم مُؤْمِنینَ»[21] اگر مؤمن هستید، تقوای الهی پیشه كنید. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ نیز در این باره می فرماید: «اتَّقُوا اللهَ الَّذی اِنْ قُلتُم سَمِعَ وَ اِنَ اَضمَرتُمْ عَلِمَ»[22] تقوای خدایی را پیشه كنید كه اگر بگویید می شنود و اگر پنهان كنید می داند. از سوی دیگر، ایمان بدون تقوا نیز ایمان واقعی نیست و ارزش چندانی ندارد. به گفته همان امام: «لا یَنْفَعُ الایمانُ بِغَیرِ تَقْوی»[23] ایمان بدون تقوا سود نمی دهد. 3 . پرستش خدا اگر تقوا را به سنگری تشبیه كنیم كه مؤمن در آن به جنگ با شیطان می پردازد، عبادت و پرستش، نقش ارتباط مستمرّ و دریافت فرمان و كمك از فرمانده مطلق هستی را ایفا می كند و هر چه این ارتباط قوی تر و بیشتر باشد، رزم، سنگر و رزمنده نیز قوی تر و محفوظ ترند و مأموریت نیكوتر انجام می گیرد و اگر برعكس، ارتباط ضعیف و اندك باشد، آسیب پذیر خواهند شد. قرآن مجید این واقعیت را در دو آیه بیان كرده است؛ نخست درباره مطلق عبادت می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[24] «ای مردم، پروردگارتان را كه شما و پیشینیان شما را آفریده بپرستید، شاید تقوا پیشه كنید» درباره عبادت خاصی چون روزه می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[25] ای كسانی كه ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرّر شده، همان گونه كه بر پیشینیانتان مقرر شده بود، شاید متّقی شوید. به دلایل یاد شده، متّقیان واقعی، عاشق عبادتند و علاوه بر عبادت های واجب ـ كه شرط اولیه ایمان و تقواست ـ در هر فرصت مناسبی به راز و نیاز با بی نیاز مطلق می پردازند و با بال تقوا در ملكوت معنویت به پرواز درمی آیند و در این پرواز، بال هایشان نیز قوّت بیشتری می یابد. امام متقیان، علی ـ علیه السلام ـ درباره آن می فرماید: با گسترده شدن پرده سیاه شب، برپا ایستاده، به تلاوت بخش هایی از قرآن می پردازند، آن را با ترتیل و تأمّل می خوانند و در غم و اندوه (آخرت) فرو می روند و دوای دردشان را از آن جستجو می كنند وقتی به آیه ای شوق انگیز می رسند، در آن طمع می كنند و دل می بندند گویا چشم انداز آینده خویش را در آن می نگرند و هر گاه به آیه ای هراس انگیز بر می خورند گوش های دلشان را بدان می سپارند. گویا فریاد و خروش دوزخ را در بن گوش های خود می شنود. از این رو كمرهایشان را (برای ركوع) خم می كنند و پیشانی، زانوها،كف دستها و نوك پاهای خود را برای (سجده) بر خاك می نهند و از خدای بزرگ، آزادی از دوزخ را می طلبند.[26] 4 . چشم پوشی از مادّیات از دیدگاه قرآن، مظاهر مادّی دنیا «مطاع اندك»[27] است و ارزش آن را ندارد كه همّت انسان را به خود معطوف دارد. متقیان ضمن فعالیت های گوناگون اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... همیشه دل در گروه معشوق واقعی دارند و بر آوردن نیازهای بعد مادّی زندگی را از واقع بینی و تحلیل صحیح مسائل مادّی باز نمی دارد، انسان متّقی، با الهام گیری از كتاب و پیامبر خدا، همه مظاهر مادّی حتّی جسم خویش را فناپذیر می داند و چنین بینشی سبب می شود كه؛ ـ نفس را از گرایش های ناروای دنیایی، باز دارد. ـ از افراط و تفریط در پاسخ دادن به غرایز حیوانی، خودداری كند. ـ از خصومت ورزی، ثروت اندوزی، جاه طلبی و ... پرهیز نماید و .... امثال چنین اقداماتی، از نتایج تقواست و هر قدر، مؤمن از دلبستگی به دنیا فاصله بگیرد، به تقوای حقیقی نزدیك تر می شود. امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ در كلام نغز و شیوایی، این ارتباط را چنین بیان می كند: حَرامٌ عَلی كُلِّ قَلْبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالدُّنیا اَنْ یَسْكُنَهُ التَّقوی»؛[28]بر هر قلب فریفته دنیا حرام است كه تقوا در آن جای گیرد. پی نوشت:[1] . مفردات، راغب اصفهانی، واژه وقی. [2] . بحارالانوار، ج 67،ص 285. [3] . شرح غررالحكم، ج 1، ص 194. [4] . همان، ج 6، ص 412. [5] . حجرات (49)، آیه 13. [6] . مائده (5)، آیه 27. [7] . نهجالبلاغه، حكمت 91، ص 1129. [8] . اصول كافی، ج 2، ص 76. [9] . نهجالبلاغه، خطبه 16، ص 67. [10] . توبه (9)، آیه 36. [11] . آل عمران (3)، آیه 76. [12] . قمر (54)، آیات 54 ـ 55. [13] . طلاق (65)، آیه 2 ـ 4، و نهجالبلاغه، خطبه 130، ص 403. [14] . بحارالانوار، ج 67، ص 285، حدیث 7: و اصول كافی، ج 2، ص 76، حدیث 8. [15] . اعراف (7)، آیه 201. [16] همان،آیه 96. [17] . مائده (5)، آیه 100. [18] . انفال (8)، آیه 29. [19] . طلاق (65)، آیه 5. [20] . فاطر (35)، آیه 28. [21] . مائده (5)، آیات 57، 88 و 112. [22] . شرح غررالحكم، ج 2، ص 246. [23] . همان، ج 6، ص 412. [24] . بقره (2)، آیه 21. [25] . همان،آیه 183. [26] . نهجالبلاغه، خطبه 183، ص 612 ـ613. [27] . «قُل مَتاعُ الدّنیا قَلیلٌ» نساء (4)، آیه 77. [28] . شرح غررالحكم، ج 3، ص 405.منبع:اصول اخلاق اسلامي
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]