محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826125158
كرامتهاى امام صادق (علیه السلام)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) نويسنده: محمد حسين مظفر هدف خداوند از آفرينش انسان آن است كه او شناخته شود و مقصود از شناخته شدنش آن است كه او مورد پرستش قرار گيرد: و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون. 1و من جن و انس را نيافريدم مگر كه مرا به يكتائى پرستش كنند.آفريدههاى خدا نشانههاى هستى اويند و زيبائيهاى آفرينش و وجود عقل و تدبير، دليل واحدنيت و يگانگى اوست و در نهاد انسان عقل را رهنمونى براى اين مقصد قرار داده است. اما عقل به تنهائى به چگونگى پرستش خدا راه ندارد و طريق بندگى او را نمىشناسد و اين خود خداست كه بايد چگونگى بندگى و عبادت را بيان دارد و لذا انبياء را براى اين هدف فرستاده است تا آنان راه بندگى و چگونگى فرمانبرى را به بشر ياد دهند.از سوى ديگر، آيا عقل مىتواند ادعاى هر صاحب دعوى را در زمينه پيامبرى بپذيرد بى آنكه از او معجزه و دليل بطلبد؟ بنابراين انبياء و رسولان الهى بايد به هنگام ادعاى پيامبرى، برهان و دليل بياورند و ما كسى را پيامبر و رسول مىشناسيم كه حجت و دليلى قاطع دارد. مگر نه آن است كه بيشتر مردم با وجود دلايل و معجزات، پيامبران خدا را انكار كردند وايشان را تصديق ننمودند؟! تا چه رسد كه اينان دليل و برهانى اقامه نكنند و ناگفته پيداست كه دعوى نبوت بدون اقامه دليل و وجود معجزه، قابل تصديق نيست، بلكه نبودن حجت و دليل، خود گواه نادرستى دعوى خواهد بود.معجزه چيست؟ اين سؤال، شايسته دقت و توجه است؛ زيرا تصديق نبوت موقوف بر وجود معجزه مىباشد.به نظر نگارنده پاسخ اين سؤال با ملاحظه آنچه كه در اين باره در قرآن آمده است، چندان دشوار نيست. شما وقتى در مورد آياتى كه قرآن به موسى (علیه السلام) نسبت داده - يد بيضا و عصا - و آنچه به عيسى (علیه السلام) نسبت داده - بهبود بخشيدن كورى و برص، زنده كردن مردگان و آفريدن پرندگان - و در معجزه حضرت محمد صلى الله عليه و آله - يعنى قرآن - دقت كنيد، خواهيد دانست كه معجزات انبياء چيزهائى بودند كه بشر با وجود علم و نيروئى كه داشته، از آوردن مانند آنها عاجز و ناتوان بوده است .كدام انسان دانشمند و نيرومندى است كه بتواند آتش سوزان را سرد و سلامت كند؟ يا پرندهاى را قطعه قطعه نمايد و هر قسمت آن را روى قله كوهى قرار دهد و سپس آنها را فرا خواند و اجزاء به سوى او حركت كرده، دوباره به هم بپيوندند و پرنده اولى شود؟ يا كف دستش همچون نورافكنى نور دهد، بى آنكه صدمهاى داشته باشد؟ يا عصايش به صورت مارى درآيد و همه بازيهاى دروغين جادوگران را ببلعد؟ يا كور و بيمار مبتلا به برص را سلامت بخشد؟ يا مرده را زنده كند؟ يا از گِل، شكل پرندهاى بسازد و سپس در او بدمد و به صورت پرندهاى حقيقى درآيد؟ و يا كيست كه بتواند در همه خصوصيات قرآن با آن برابرى كند؟ و معجزات ديگرى كه در قرآن حكيم آمده ناطق است.با اين بيان، فرق ميان معجزه و جادو آشكار مى گردد و نيز فرق بين معجزه و صنعت و تكنيك عصر حضار نيز معلوم مى شود ؛ زيرا معجزه آن عمل خارق العاده و خارج از نظام طبيعى است كه در حد ذات خود عملى ممكن و شدنى است (زيرا امر محال اصولاً نشدنى است) و اينگونه اعمال و معجزات جز به دست افراد معينى از بشر كه صاحبان دعوت به سوى خداوند تعالى هستند، تحقق نمى يابد. چون فرض بر اين است كه آن كارها خارج از سطح نيروى بشرى قرار دارد؛ پس جز با موهبتى از سوى خدا امكان تحقق آنها نيست و او اين موهبت را به هر كه از بندگان مقرب خود كه بخواهد، مى بخشد. اما جادو كه فن و شيوهاى است، هر كس آن را ياد بگيرد مى تواند انجامش دهد؛ زيرا نوعى تردستى و خيالپردازى و گمراهى است و از حقيقت و واقعيت به دور. و صنعت و تكنيك هم دانشى است بر پايه قوانين طبيعت كه هر كس آن دانش را فرا گيرد و بياموزد و طبيعت پديدهها و تركيب عناصر را بشناسد ، قادر به انجام آن خواهد بود.سؤال: دانش روز معجزه را رد مىكند، زيرا آن را امرى مىداند برخلاف قوانين طبيعى و اسباب و علل عادى و هيچ امرى بر خلاف علل و اسباب عادى، امكان تحقق ندارد! پاسخ به اين سؤال و اشكال به ترتيب زير است : اولاً : قرآن با صراحت تمام بيان مى كند كه پيامبران، آن كارهاى خارقالعاده و امور غير طبيعى را انجام دادهاند، مثل سلامت و خنكى آتش براى ابراهيم و حركت پرندگان تكه تكه شده به سوى او، يد بيضاى موسى بدون كوچكترين ناراحتى و صدمه ومار شدن عصاى او، بهبودى بيماريهائى توسط عيسى كه علم پزشكى از درمان آنها ناتوان بوده است،مانند كورى مادرزاد و بيمارى برص و بزرگتر از همه زنده كردن مردگان وآفرينش پرندگان و غير آن. و ارزش دانشى كه مخالف قرآن است ،چه مى تواند باشد؟! بلكه چنين دانشى، دانش نيست و مسلماً اشتباه است، چون در برخى مقدماتش خطا وجود دارد.ثانياً : اين معجزات و كارها، در حد ذات. خود ممكن هستند. پس چرا ما منكر آنها شويم؟ در صورتيكه همه آنها ممكن مى باشند و احتياج به آنها نيز وجود دارد و قدرت خداوند متعال نيز شامل و عام است و هرگز نقص و عجز به او راه ندارد، كه او بر همه چيز قادر و توانا است .البته ما كارهائى را كه اصولاً محال و ناممكن هستند - ذاتاً يا عرضاً - مثل ايجاد شريك بارى، جمع بين دو ضد و دو نقيض و قرار دادن دنيا با همين بزرگى در ميان تخم مرغى با وصف خرديش ، نشدنى مىدانيم ، چون محل صالح نيست . پس نقص از سوى مقدور است نه از جانب قدرت. امام سخن گفتن سنگريزه و پاره شدن ماه و راه رفتن درخت و امثال آن كه هم محل قابل است و هم قدرت خدا شامل آن مىشود، هيچ منعى از تحقق آنها نيست.ثالثاً : اگر معجزات و نشانههاى انبيا غير ممكن و نشدنى باشند ، پس به چه وسيله مى توان صدق ادعاى انبيا را فهميد؟ و اگر دعوى نبوت بدون ارائه دليل و معجزه باشد، پس همه مىتوانند چنين ادعائى بكنند. پس چه امتيازى است براى پيامبر صادق ؟! و فرق ميان صادق و كاذب چيست؟بديهى است كه نبوغ ، زيركى، فصاحت، دانش، امانت و صداقت هر چند كه موجب آن مى شوند كه فرد آراسته به آنها ، فردى ممتاز و برجسته باشد، اما كافى نيستند كه به خاطر وجود آن صفات در پيامبر، مردم او را تصديق كنند؛ زيرا بيشتر مردم براى صفات مزبور وزنهاى قائل نبوده ، بلكه قادر به تشخيص آنها نيستند، تا چه رسد كه به وجود آنها در شخص پيامبرى بطور كامل پى ببرند.پس ناگزير بايد علامت و چيزى محسوس به دست انبيا رخ دهد و پديد آيد كه ديگر انسانها از انجام آن عاجزند، تا بدين وسيله عذر و بهانه مردم تمام شود و همه مردم اعم از دانايان و جاهلان و عاقلان و هوشياران ، همگى در برابر آن كار، خاضع و خاشع باشند.رابعاً: چرا دانش و علم از تحقق امور غير طبيعى مانع است؟ آيا آفريدگار امور عادى و غير عادى يكى نيست؟ پس آن خداوندى كه مىتواند پديدهها را براساس علل و اسباب عادى تحقق بخشد، مىتواند آنها را به علل و اسبابى ديگر برتر از فكر و سطح قدرت ما جامه وجود بپوشاند. و اصولاً ما وقتى برخى پديدههاى الهى را مورد نظر قرار دهيم مىبينيم كه آنها جز براساس و علل عادى تحقق يافتهاند، مثل آغاز خلقت.به نظر شما قوانين طبيعى در آفرينش آدم و حوا و آغاز خلقت آسمانها و زمين، درختان، جويبارها، معادن، فلزات و امثال آنها چه بوده است؟ خداوند آنها را بدون وجود ماده قبلى آفريده و بدون الگو و نقشه خلقت فرموده و اگر قانون طبيعى در آفرينش ابتدائى اشياء مذكور همان عناصر و مواد تركيبى آنهاست، پس قانون طبيعى و عادى در خلقت و آفرينش خود اين مواد و عناصر چه بوده است ؟آرى، ما در مورد آفريدهها به دنبال قوانين طبيعى هستيم، زيرا عادتاً در آفرينش پديدهها، آن قوانين و نواميس طبيعى را حاكم مىبينيم؛ اما به هر حال كليت اين قوانين را در مورد همه پديدهها قبول نداريم، چون آفريدگار قوانين طبيعى و غير طبيعى را يكى مىدانيم ؛ بويژه كه خداوند در اقدام به آفرينش از طريق غير عادى و بر خلاف قوانين طبيعى هدف و غرضى دارد و آن اتمام حجت بر بندگان و ارشاد آنها و راهنمائيشان به سوى الوهيت و قدرت خود و صدق دعوى انبياى خويش است .پس ما در تصديق اين نشانهها و معجزات كه بطور غير عادى و بر خلاف قوانين طبيعى رخ مىدهد، اگر حضور داريم، بايد مشاهده و احساس كنيم و اگر در آن زمان نبودهايم، بايد از طريق نقل و روايت صحيح و معتبر در جريان آنها قرار بگيريم.اين معجزات و كرامات همچنانكه به دست پيامبران صورت مىگيرد، به همان دليل و به همان هدف و غرض توسط اوصياى آنان نيز انجام مىپذيرد ؛ زيرا مگر نه آن است كه بعثت انبياء براى ارشاد مردم به شناخت خداوند و عبادت اوست؟ تعيين اوصياء و امامان نيز به همين هدف صورت مىپذيرد. پس همانگونه كه طرح رسالت نياز به ارائه معجزه دارد، در دعوى وصايت نيز احتياج به آوردن معجزه است. بنابراين، پس از آنكه به معجزه نياز افتاد - كه در حد ذات خود يك كار عملى و ممكن است - فرقى ميان مصاديق مختلف آن مانند احياى مردگان، آفرينش پرندگان، به سخن آوردن سنگ و درخت و غير آنها نخواهد بود؛ زيرا عموم و شمول قدرت خداوند در همه موارد يكسان است و نزد خداوند آفريدن يك ذرّه با ايجاد يك تل و خلقت آسمان با آفرينش حشرات هيچ فرقى نمىكند. پس هيچ انسان بينا و با بصيرتى صدور كارهائى مثل احياى مردگان، طلاسازى خاك و اخبار از غيب را از پيامبران و اوصياى ايشان بعيد نمىشمارد، همچنانكه كارهاى نسبتاً آسانترى چون جارى ساختن آب، فرود آوردن باران، حاضر كردن انگور در غير فصل و امثال آن را بعيد نمىشمرد؛ زيرا همه اين كارها و اعمال، در تحت پوشش قدرت خداوند قرار دارند و در امكان تحقق و مورد نياز بودن يكسانند.بنابراين، امام صادق (علیه السلام) نيز پس از آنكه امام معصومى است كه از سوى خدا تعيين شده و براى پيشبرد رسالت اسلام منصوب گشته است، ناگزير بايد براى اثبات امامتش معجزه ارائه كند آنگاه كه نياز است و از خطر ايمن مىباشد، آنگونه كه بر پيامبر به هنگام دعوت به اسلام ارائه معجزه لازم و واجب بود و اين نظريه و اعتقاد شيعه اماميه است .اما به نظر اهل سنت! امام صادق (علیه السلام) نزد آنان از عترت پاك پيامبر است، كه همه فضائل وكمالات را يكجا حايزند، چنانكه سخنان بزرگان علماى اهل سنت بر اين معنى دلالت دارد وما در يكى از فصول همين نوشته پارهاى از اظهارات و كلمات دانشمندان سنى را درباره امام صادق (علیه السلام) آوردهايم. 2 پس به عقيده آنان نيز صدور نشانهها و كرامات برجسته از امام صادق (علیه السلام) غرابتى ندارد، چنانكه خود، نقل و روايت كردهاند و ما اينك به برخى از آنها اشاره مىكنيم و ناگفته نماند كه صاحب كتاب «مدينة المعاجز» در حدود سيصد كرامت و منقبت راجع به امام صادق (علیه السلام) روايت و نقل كرده و ما برخى از آن كرامات را كه دركتابهاى ارزنده و تأليفات ارزشمند علما آمده و مورد اتفاق هر دو مذهب تشيع و تسنن مىباشد، مىآوريم .استجابت دعاى امام صادق (علیه السلام)در «اسعاف الراغبين» مىنويسد: امام صادق (علیه السلام) مستجاب الدعوه بود. هرگاه چيزى از خداوند مىطلبيد تا سخنش به پايان نرسيده و از جاى دعا بلند نشده بود، خواستهاش بر آورده مىشد.در «لواقح الانوار» مىنويسد: او (امام صادق) سلام الله عليه اگر به چيزى احتياج پيدا مىكرد عرض مىكرد: اى پروردگار من! من به چنين و چنان نيازمندم و هنوز كلامش تمام نمىشده خواستهاش را در كنار خود مىديد.و اين (و گواهى از دو نويسنده و دانشمند، نه تنها دليل آن است كه امام مستجاب الدعوه بوده، بلكه به سرعت استجابت دعاى امام نيز دلالت دارد كه حتى مثل اينكه مسؤولٌ عنه در كنار و در پيشاپيش او حضور داشته است. و اين دانشمند كه مطلب را به اين قاطعيت و به اين صورت مطرح كردهاند جز براى اين نيست كه نزد آنان روايات و دلايل فراوان در اين زمينه وجود داشته و در سينهها مطالب فراوان در آن مورد، فراهم بوده است به حدى كه استجابت دعاى امام و سرعت آن نزد اين نويسندگان دانشمند در رديف مطالب مسلم و محسوس و قطعى قرار گرفته است .1- از جمله دعاهاى مستجاب امام، دعائى است كه به هنگام قصد شوم منصور درباره آن حضرت رخ داده است. او كه بيش از يك بار تصميم به قتل امام گرفت ، خداوند به بركت دعاى امام، ميان او و امام مانع شد بلكه حالش دگرگون گشت و بر خلاف تصميم و آهنگ ناميمونش به استقبال امام شتافت و بيش از حد در احترام و بزرگداشت او كوشيد. 3حكم بن عباس كلبى ضمن دو بيت شعر گفته بود: ما زيد را بر چوبه دار زديم و هرگز ديده نشده است كه مهدى به دار آويخته شود. و شما از روى سفاهت و بى خردى عثمان را با على قياس كرديد، در حاليكه عثمان از على پاكتر و پاكيزهتر است !وقتى امام صادق (علیه السلام) اين شعر كلبى را شنيد، دست به دعا برداشت و عرض كرد: خدايا! درندهاى از درندگانت را بر او مسلط گردان كه او را از هم بدَرَد و بخورد.از قضا بنى اميه او را براى مأموريتى به كوفه اعزام كردند، و در راه، شيرى او را از هم دريد و خورد.42- داود بن على عباسى كه از سوى منصور والى مدينه بود، معلى بن خنيس پيشكار و كارگزار امام صادق (علیه السلام) را دستگير كرد و او را به شهادت رسانيد و به اين اكتفا نكرد، مىخواست به امام هم سوء قصد كند، كه امام صادق (علیه السلام) به خشم آمد و داود را نفرين فرمود و شنيده شد كه امام فرمود: «هم اكنون، هم اكنون».هنوز نيازيش امام به پايان نرسيده بود كه سر و صدا از خانه داود بلند شد و گفتند كه او در جا و دفعتاً مرده است. 53- آرى، مردم با استفاده از دعاهاى مستجاب امام صادق (علیه السلام) شفا پيدا مىكردند كه از آن جمله است حبابه والبيه كه از زنان بافضيلت بوده است. او حضور امام مىرسيد و مسائلى در زمينه حلال و حرام مىپرسيد و مردم حاضر از طرح اينهمه مسائل توسط يك بانو در شگفت مىماندند؛ زيرا آنان كمتر ديده بودند كه آنگونه زيبا سؤال طرح شود. پس از تمام شدن سؤال و جواب، امام احساس مىكند كه حبابه مىگريد و سرشك ازديدگانش سرازير مىشود.امام: چرا گريه مىكنى؟حبابه: اى فرزند رسول خدا! درد بدى دارم؛از آن دردها و ابتلاهائى كه به انبيا و اوليا عليهم السلام عارض مىشده است. خانوداه و خويشاوندان نزديك من مىگويند حبابه به بيمارى بدن گرفتار شده و اگر رهبر و امام او آنگونه كه او مىگويد امام مفترض الطاعهاى است، چرا دعا نمىكند تا بيماريش بهتر شود؟ اما من از اين بيمارى و مرض ناراضى نيستم و مىدانم كه وسيله آزمايش من و كفاره گناهانم است و مىدانم كه اين بيمارى، بيمارى صالحان است.امام: درد بدى دارى؟حبابه: آرى، اى فرزند رسول خدا!آنگاه امام لبهايش را تكان داد و معلوم نبود كه آيا دعا مىخواند يا چه مىگويد. بعد به حبابه فرمود: بلند شو و به اندرونى و ميان بانوان برو و به بدن خود نگاه كن كه آيا اثرى از آن مرض و بيمارى مىبينى؟حبابه مىگويد: وارد اندرونى امام شدم و لباسهايم را كنار زدم و در سينه و بدنم اثرى از آن بيمارى زجرآور نديدم. امام فرمود: حالا برو به آنان بگو اينگونه بوسيله امام خويش به خدا تقرب مىجويم.و اين حبابه همان دختر جعفر اسدى است و «والبيه» نسبت به «بنى والبه» است كه شاخهاى از قبيله اسدند و اين همان بانوى صاحب سنگريزههائى است كه اميرالمؤمنين (علیه السلام) نشان امامت بر روى آنها زد و همان زنى است كه زياد عمر كرد تا امام رضا (علیه السلام) را هم ديد و به روزگار او درگذشت و در ميان پيراهن امام پيچيده شد و دفن گرديد. او تنها يك كرامت از امام نديده است. قبلاً هم نزد امام حسين (علیه السلام) آمده و بيمارى برص گرفته بوده و به دعاى آن حضرت بيمارى برص او بهتر شده است و در يكصد و سيزده سالگى نزد امام سجاد (علیه السلام) حضار شده كه از شدت پيرى مىلزيده است. امام را در حال نماز ديده و مىخواسته برگردد كه امام با اشاره انگشت جوانى او را به وى باز گردانيده است و هنگامى كه نزد امام رضا (علیه السلام) شرفياب شد آن حضرت هم جوانى او را دوباره به وى برگردانيد و به روايتى او مرگ را برگزيد و در خانه امام از دنيا رفت .4- بانوئى ديگر حضور امام صادق (علیه السلام) آمد و عرض كرد: جانم به قربان شما! پدر و مادر و خانوادهام همگى شما را دوست مىداريم .امام: راست مىگوئى! حالا چه مىخواهى؟بانو:قربانت گردم! اى فرزند رسول خدا! برص دربازوى من پيدا شده دعا كنيد كه بر طرف شود.امام: اللَهّم انّك تُبرء الأكمة و الأبرصَ و تحيى العظامَ و هى رميمّ اَلبِسها عَفْوك و عافيتَك.خدايا! تو كور مادرزاد و بيمار پيسى گرفته را بهبود مىبخشى و استخوانهاى پوسيده را زنده مىكنى؛ اين زن را ببخش و لباس عافيت بر وى بپوشان.از او سؤال شد كه اثر دعا چه شد؟بانو:به خدا سوگند ازجاى خود برخاستم در حاليكه كوچكترين اثرى از آن مرض در من نبود.75- بكربن محمد ازدى مىگويد: در راه مكه به يكى ازخويشاوندان من جنون عارض شد و ديوانه گرديد. وقتى به حضور امام صادق (علیه السلام) رسيديم عرض كرديم كه او را دعا بفرمايد و امام دعا فرمود و من ديدم در همانجا كه آن مرد ديوانه شده بود در همانجا بهبودى حاصل كرد و شفا يافت. 86- هنگامى كه امام صادق (علیه السلام) همراه عدهاى از يارانش در كنار كعبه و زير ناودان بيت قرار داشت پيرمردى جلو آمد و سلام گفت و سپس عرض كرد: اى فرزند رسول الله! من شما اهل بيت را دوست مىدارم و از دشمنانتان بيزارم. و من گرفتار بيمارى شدهام و به خانه خدا پناه آوردهام، بلكه اين مرض من بهتر شود.آنگاه به گريه افتاد و خم شد سروپاهاى امام را مىبوسيد و امام خود را كنار مىكشيد، به حدى كه امام خود به گريه افتاد و دلش به حال آن بيمار سوخت. بعد به يارانش فرمود: اين برادر دينى شما به شما پناه آورده دست به دعا برداريد!و خود امام هم دستهايش را بلند كرد و عرض كرد: خدايا! تو انسانها را از طينت و سرشتى خالص آفريدهاى و اولياى خود و دوستان اولياى خود را هم از آن طينت خالص خلق كردهاى؛ اگر بخواهى مىتوانى آفتها و مرضها را از ايشان دوربفرمائى. خدايا! ما به بيت محترم تو پناهنده شدهايم كه همه چيز به آن پناه مىآورد و اين مرد هم به ما پناه آورده است و من از تو مىخواهم - اى خدائى كه با نور خود از آفريدههايش پوشيده مانده - از تو مىخواهم به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين - اى آرزوى غصهمندان، درماندگان و گرفتاران! - اينكه به اين مرد شفا دهى و گرفتارى و بلا را از او دور سازى و نارحتى را از او برطرف فرمائى، اى ارحم الرحمين!وقتى دعاى امام تمام شد مرد راه افتاد و به در مسجد نرسيده بود كه برگشت و گريه سر داد و گفت: «خدا مىداند كه رسالت خود را كجا قرار دهد». به خدا سوگند، اثرى از بيمارى در تن من نيست .97- در صورت يونس بن عمار برص پيدا شد امام كه نظرش به روى او افتاد دو ركعت نماز گزارد و بعضى دعاها خواند و در اثر دعاى امام آثار برص كاملاً رفع شد و وقتى از مدينه بيرون مىرفت بهبودى حاصل كرده بود. 108- طرخان نخاس مىگويد: در حيره حضور امام صادق (علیه السلام) شرفياب شدم. امام پرسيد: كار شما چيست؟عرض كردم: چهار پا معامله مىكنم.فرمود: براى ما يك قاطرى بخر سياهرنگ كه زير شكمش سفيد و رانهايش نيز سفيد و پوزهاش هم سفيد باشد.گفتم: من قاطرى با اين ويژگيها نديدهام.به هر حال از حضور امام بيرون آمدم و به ميدان مالفروشان رفتم. جوانى را ديدم كه قاطر و استرى را آب مىدهد كه درست همان خصوصياتى را داشت كه امام فرموده بود. پرسيدم: اى جوان! اين استرمال كيست؟گفت: مال سرور و آقاى من است .پرسيدم : آيا آن را مىفروشد؟گفت: نمىدانم.با او راه افتادم تا نزد صاحب استر رسيديم و آن را از او خريدم و برگشتم و گفتم: قربانت گردم! اين همان استرى است كه شما مىخواستيد. پس مرا دعا بفرمائيد.امام فرمود: خداوند مال و ثروت و فرزند و اولادت را زياد گرداند.آن مرد مىگويد: من در ميان مردم كوفه، ثروتمندترين و فرزنددارترين آنان بودم. 119- حمادبن عيسى از امام صادق (علیه السلام) خواست كه در حق او دعا بفرمايد و از خدا بخواهد كه زيارت خانه خدا را فراوان به او قسمت كند و ملك و خانه زيبا و همسرى صالح و شايسته از بهترين خانوادهها و فرزندانى نيكوكار به او روزى فرمايد. امام صادق (علیه السلام) نيز او را دعا فرمود و اين خواستههايش را مطرح ساخت و ضمن دعا، پنجاه بار زيارت خانه خدا را براى او خواست. خداوند نيز همه خواستههاى او را داد و پنجاه بار به زيارت خانه خدا توفيق پيدا كرد. وقتى نوبت پنجاه و يكمين رسيد و به سرزمين جحفه آمد (جائى ميان مكه و مدينه) سيلى به راه افتاد و او غرق شد و به همين سبب غريق جحفه لقب گرفت.1210- زيد شحام مىگويد: به اطراف كعبه طواف مىكردم و دستم در دست ابوعبدالله (علیه السلام) بود. امام در حاليكه سرشك از ديدگانش سرازير بود فرمود: اى شحام! مىدانى خداى من براى من چه كارى كرد؟باز به گريه افتاد و بعد فرمود: اى شحام! من از خدا خواستم كه سدير و عبدالسلام را كه زندانى سياست هستند، آزاد فرمايد و خداوند لطف كرد و دعاى مرا اجابت فرمود و آنان را آزاد نمود. 1311- منصور عباسى، عبدالحميد 14 را زندانى كرده بود اين خبر را عصر روز عرفه به امام اطلاع دادند. پس ام دست به دعا برداشت و ساعتى به نيايش پرداخت. بعد نگاهى به محمد بن عبدالله انداخت و فرمود: به خدا سوگند دوست تو (عبدالحميد) از زندان آزاد شد.محمد مىگويد: بعدها از عبدالحميد پرسيدم تو كى آزاد شدى؟ گفت عصر روز عرفه. 15اين دو كرامت اخير علاوه بر اشعار بر مستجاب الدعوه بودن امام، اخبار از غيب را نيز در بردارد.اينها برخى از دعاهاى مستجاب امام بود كه در كتابها آمده است و راويان آنها را در سينهها نگاه داشتهاند و ملاحظه مىشود كه امام غالباً در اين دعاها خير مردم را خواسته است، فقط گاهى كه صلاح ديده نفرينى هم كرده است؛ ولى بطور كلى امام بسيار مهربان و نرمخو بوده كه حتى در برابر رفتار بد دشمنان كه احياناً كوهها از تحمل آن نوع رفتارها ناتوانند، صبر پيشه كرده و كسى را نفرين نفرموده است جز داود بن على و حكم كلبى و يكى از مأموران چاه زمزم را. 12- روزى امام صادق (علیه السلام) همراه يارانش غذا مىخوردند. به خدمتكارش فرمود: برو از زمزم براى ما آب بياور!خادم راه افتاد، اما بدون آب برگشت و گفت: يكى از مأموران چاه، مرا از برداشتن آب منع كرد و گفت: آيا براى خداوند عراق آب مىبرى؟!رنگ رخسار امام ابوعبدالله (علیه السلام) از شنيدن اين كلام دگرگون شد و دست از طعام كشيد و لبهايش را تكان مىداد. بعد به خادم فرمود: برو براى ما آب بياور!و شروع كرد به تناول كردن غذا. اندكى نگذشت كه خادم برگشت در حاليكه رنگش پريده بود. امام سؤال فرمود: جريان چه بود؟گفت: آن مأمور چاه در چاه افتاد و تكه تكه شد و مردم او را بيرون مىآورند.امام خدا را سپاس گفت .روزى ديگر امام، غلام و خدمتكارش را فرستاد تا از چاه زمزم آب بياورد. حاضران شنيدند كه امام مىگفت: اللهم اعم بصره اللهم اخرس لسانه اللهم اصم سمعه.خدايا! چشم او را كور كن؛ زبانش را لال، و گوشش را كرو ناشنوا قرار بده!خدمتكار آمد در حاليكه مىگريست. امام پرسيد: چه شده است؟ عرض كردم: فلان كس مرا زد و مانع از برداشتن آب گرديد.امام فرمود: برگرد كه من او را از سر راه برداشتم.خدمتكار برگشت ديد كه مأمور چاه كور، كرد و لال شده و مردم در اطرافش گرد آمدهاند. 16پى نوشت: 1- الذاريات /56.2- نگاه كنيد به فصل «امام از ديدگاه برخى مورخان و محدثان» از همين نوشته.3- نگاه كنيد به «نورالابصار» از شبلنجى، «مطالب السؤل از ابن طلحه شافعى، «صواعق محرقه» از ابن حجر، «تذكرة الخواص» از سبط بن جوزى، «فصول مهمه» از ابن صباغ مالكى، «ينابيع المودة» از شيخ سليمان قندوزى و جز اينها. و ما بخشى از اين مطالب را در فصل «گرفتاريهاى امام» آورديم. مراجعه شود.4- نگاه كنيد به «نورابصار»، «صواعق محرقه» و «فصول مهمة».5- همان كتابها.6- نگاه كنيد به اسعاف الراغبين، مطالب السؤل، صواعق محرقه، كشف الغمه و صفوة الصفوه.7- امالى شيخ طوسى، مجلس چهارده.8- بحارالانوار، ج 47، ص 63.9- بحارالانوار ، ج 47، /122.10- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 232.11- بحارالانوار، ج 47، ص 152.12- خرائج و جرائح.13- رجال كشى، ص 183.14- در «كشف الغمه» تصريح مىكند كه او محمد بن عبدالله بن ابى العلاء ازدى سمين كوفى بوده است كه از اصحاب و ياران امام مىباشد.15- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 234 و بحارالانوار، ج 47، ص 143.16- خرائج و جرائح.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 462]
صفحات پیشنهادی
كرامتهاى امام صادق (علیه السلام)
كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) نويسنده: محمد حسين مظفر هدف خداوند از آفرينش انسان آن است كه او شناخته شود و مقصود از شناخته شدنش آن است كه او مورد پرستش قرار ...
كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) نويسنده: محمد حسين مظفر هدف خداوند از آفرينش انسان آن است كه او شناخته شود و مقصود از شناخته شدنش آن است كه او مورد پرستش قرار ...
قرآن در نگاه امام صادق علیه السلام
قرآن در نگاه امام صادق علیه السلام-قرآن در نگاه امام صادق علیه السلامروزى كه رسول خاتم(ص) دو وزنه سنگین و دو میراث گرانبها (قرآن وعترت) را به مردم معرفى كرد و براى ...
قرآن در نگاه امام صادق علیه السلام-قرآن در نگاه امام صادق علیه السلامروزى كه رسول خاتم(ص) دو وزنه سنگین و دو میراث گرانبها (قرآن وعترت) را به مردم معرفى كرد و براى ...
امام صادق عليه السلام از ديدگاه علمای اهل تسنن
و امام جعفر صادق عليه السلام يكى از معدود كسانى است كه خلاء وجودى حضرتش را جز .... كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) نويسنده: محمد حسين مظفر هدف خداوند از آفرينش .
و امام جعفر صادق عليه السلام يكى از معدود كسانى است كه خلاء وجودى حضرتش را جز .... كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) نويسنده: محمد حسين مظفر هدف خداوند از آفرينش .
پنجاه صفت از مومن در کلام امام صادق
برخى از ويژگىهاى مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق (علیه السلام)-برخى از . ... كرامتهاى امام صادق (ع)-بسم الله الرحمن الرحيم كرامتهاى امام صادق (ع) هدف خداوند از .
برخى از ويژگىهاى مورد انتظار از مؤمنان در كلام امام صادق (علیه السلام)-برخى از . ... كرامتهاى امام صادق (ع)-بسم الله الرحمن الرحيم كرامتهاى امام صادق (ع) هدف خداوند از .
حضور پنجاه زن در بين ياران امام
احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها ... [کلیک] .... كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) كرامتهاى امام ...
احادیث و روایات: امام صادق (ع):هر كس براى خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران آموزش دهد، در ملكوت آسمانها ... [کلیک] .... كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) كرامتهاى امام ...
اشعاری از امام حسن علیه السلام
اشعاری از امام حسن علیه السلاماز امام حسن علیه السلام اشعاری در تاریخ به ثبت رسیده است كه به برخی از آنها اشاره میشود : ذری كــدر ... كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) ...
اشعاری از امام حسن علیه السلاماز امام حسن علیه السلام اشعاری در تاریخ به ثبت رسیده است كه به برخی از آنها اشاره میشود : ذری كــدر ... كرامتهاى امام صادق (علیه السلام) ...
توضیح برخی از القاب و كنيههاى امام على عليه السلام
حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: محققا شما در ميان مردم مانند زنبور عسل در ميان ... به شمار مىرفت،و از آن پس، به بركت نفس محمدى اين كرامتى براى او گرديد، زيرا خاك ...
حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: محققا شما در ميان مردم مانند زنبور عسل در ميان ... به شمار مىرفت،و از آن پس، به بركت نفس محمدى اين كرامتى براى او گرديد، زيرا خاك ...
دورنمايى از زندگى امام هفتم (علیه السلام)
پدر گرامىاش امامصادق عليهالسلام و مادر ارجمندش «حميده» بربريه، يكى از زنان با ... مانند شمش طلا، فرشتگان همواره او را نگهدارى كردندتا به منرسيد، به خاطر كرامتى كه ...
پدر گرامىاش امامصادق عليهالسلام و مادر ارجمندش «حميده» بربريه، يكى از زنان با ... مانند شمش طلا، فرشتگان همواره او را نگهدارى كردندتا به منرسيد، به خاطر كرامتى كه ...
نگاهى به زندگى امام موسى کاظم علیه السلام
مشغول صرف صبحانه بودیم كه كسى از طرف همسر امام صادق علیه السلام آمد و به ایشان ... فرشتگان او را همواره نگهدارى كردند تا به من رسید، به خاطر كرامتى كه خدا نسبت به ...
مشغول صرف صبحانه بودیم كه كسى از طرف همسر امام صادق علیه السلام آمد و به ایشان ... فرشتگان او را همواره نگهدارى كردند تا به من رسید، به خاطر كرامتى كه خدا نسبت به ...
اخلاق کریمانه امام حسن مجتبی « علیه السلام »
اخلاق کریمانه امام حسن مجتبی « علیه السلام »-اخلاق کریمانه امام حسن مجتبی ... از ابى اسامة از امام صادق از پدرانش(علیهم السلام)روايتشده كه متضمن معجزه و كرامتى نيز از ...
اخلاق کریمانه امام حسن مجتبی « علیه السلام »-اخلاق کریمانه امام حسن مجتبی ... از ابى اسامة از امام صادق از پدرانش(علیهم السلام)روايتشده كه متضمن معجزه و كرامتى نيز از ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها