محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832476605
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 جلسات نحوه تشکیل جلساتعلامه طباطبائی فرمودند: مرحوم قاضی همیشه در ایام زیارتی، از نجف اشرف به کربلا مشرف می شد، هیچگاه کسی ندید که او سوار ماشین شود و از این سرّ احدی مطلع نشد؛ جز یک نفر از کسبه بازار ساعت ( بازار بزرگ) که به مشهد مقدس مشرف شده بود و مرحوم قاضی را در مشهد دیده بود و از ایشان اصلاح امر گذرنامه خود را خواسته بود و ایشان هم اصلاح کرده بودند؛ آن مرد چون به نجف آمد افشا کرد که من آقای قاضی را در مشهد دیدم. مرحوم قاضی خیلی عصبانی شدند و گفتند: « همه می دانند که من در نجف بوده ام و مسافرتی نکرده ام. » مرحوم علامه طهرانی می فرماید: این داستان را سابقاً برای بنده، دوست معظم حقیر، حجة الاسلام سید محمد رضا خلخالی (ره) اینطور نقل کرد: « چون آن مرد کاسب از مشهد مقدس به نجف اشرف مراجعت کرده به رفقای خود گفت: گذرنامه من دچار اشکال بود و در شهربانی درست نمی شد و من برای مراجعت، به آقای قاضی متوسل شدم و گذرنامه را به ایشان دادم و ایشان گفتند: فردا برو شهربانی و گذرنامه ات را بگیر! من فردای آن روز به شهربانی مراجعه کردم، شهربانی گذرنامه مرا اصلاح کرده و حاضر نموده بود؛ گرفتم و به نجف برگشتم.دوستان آن مرد گفتند: آقای قاضی در نجف بودند و مسافرت نکرده اند. آن مرد خودش نزد مرحوم قاضی آمد و داستان خود را مفصلاً برای آقای قاضی گفت و مرحوم قاضی انکار کرده و گفت: همه مردم نجف می دانند که من مسافرت نکرده ام. آن مرد نزد فضلای آن عصر نجف اشرف چون آقای حاج سید علی خلخالی و نظائر هم آمد و داستان را گفت. آنها به نزد مرحوم قاضی آمده و قضیه را بازگو کردند و مرحوم قاضی انکار کرد و آنها با اصرار و ابرام بسیار، مرحوم قاضی را وادار کردند که برای آنها یک جلسه اخلاقی ترتیت داده و درس اخلاق برای آنها بگوید. در آن زمان، مرحوم قاضی بسیار گمنام بوده و از حالات او احدی خبر نداشت؛ و بالأخره قول داد برای آنها یک جلسه درس اخلاق معین کند و جلسه ترتیب داده شد ... »موضوع جلسات ایشان معمولاً دو جلسه در دو زمان داشتند.یکی نشست قبل از ظهر بود که دو سه ساعت مانده به ظهر می رفتند خدمت ایشان که آن نشست، اختصاصی نبوده و احیاناً افراد متفرقه هم می آمدند و یکی هم جلسه قبل از غروب بوده، یک ساعت، یک ساعت و نیم مانده به غروب و مختص شاگردان خاصه شان بود.آقای قوچانی می فرمودند:در طول این چهارده سال هر دو جلسه را ملتزم بودم و جلسه عصر بسیار پربار بود و ملحق می شد به نماز مغرب و عشاء. نماز را در خدمتشان می خواندیم و بعد متفرق می شدیم. آن موقع تعداد این شاگردان حدوداً چهارده پانزده نفر بودند.از جمله: مرحوم علامه طباطبائی، آشیخ علی اکبر مرندی، آیت الله بهجت، مرحوم شیخ تقی نوری که خیلی پربار و پخته بودند.جناب آقای سُها نقل می کردند: از جناب حاج شیخ محمد حسین خراسانی شنیدم که به سالیانی دراز ملازم آن بزرگوار بوده است که: « مرحوم آقا (قاضی) شبها جلسه اخلاق داشتند و چراغ روشن نمی کردند و به همان تاریکی بعضی از علماء نجف که اهل باطن بودند به آن مجلس حاضر می شدند و غالباً صحبت در «معرفة النفس» بود و تهذیب اخلاق و صحبت عرفان هم می فرمودند ولکن بیشتر در همان معرفت ذات انسان و خودشناسی بود و اگر ناشناسی وارد می شد صحبت را تغییر می دادند و در اطراف زیارت سیدالشهداء علیه السلام صحبت می فرمودند و می فرمودند که استعدادات مختلف است، هر حرفی را به هر کسی نمی شود گفت. »ایشان اجازه نمی داد که جلساتش را ضبط کنند. آیت الله سید عباس کاشانی می گوید: « آن موقع تازه ضبط صوت آمده بود. بعضی از کسبه از این وسایل داشتند و دادند به طلبه ای که می رفت درس آقا تا بیانات ایشان را ضبط کند.وقتی آقای قاضی ملتفت شدند، به آن طلبه فرمودند: با کمال شرمندگی و اعتذار فعلاً منت بر من بگذارید و سر درس دیگری بروید.»روش تربیتی رویه مرحوم استاد، آقای قاضی نیز طبق رویه استاد بزرگ آخوند ملا حسینقلی همدانی(ره)، همان طریق معرفت نفس بوده است و برای نفی خواطر در وهله اول، توجه به نفس را دستور می داده اند؛ بدین طریق که سالک برای نفی خواطر باید مقدار نیم ساعت یا بیشتر را در هر شبانه روز معین نموده و در آن وقت توجه به نفس خود بنماید. در اثر این توجه رفته رفته تقویت پیدا نموده، و خواطر از او نفی خواهد شد و رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شده و به وطن مقصود خواهد رسید، ان شاء الله. اکثر افرادی که موفق به نفی خواطر شده و توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفا کنند و بالاخره سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است در یکی از این دو حال بوده است: اول در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به خواننده آن، که چه کسی در حقیقت قاری قرآن است و در آن وقت بر آنان منکشف می شده است که قاری قرآن خداست جل جلاله. دوم از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام،زیرا آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا، عنایتی عظیم است.در رساله سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم آمده است که:« ... با حربه « ذکر» نفی خاطر کند. یعنی برای آنکه خاطری در ذهنش خطور کند، متذکر به ذکر خدا و توجه به خدا یا اسمی از اسماء الله کند و بدین وسیله با وجود این ذکر دیگر مجالی برای خاطر نخواهد بود؛ و بنابراین نفی خواطر خود به تبع « ذکر» خواهد بود و سالک همیشه ذاکر و به تبع « ذکر»، ذهنش از خواطر خالی است. طریقه مرحوم آخوند ملا حسینقلی همدانی و شاگردان او و مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی ـ رضوان الله علیهم ـ همین طریق بوده است ... »آقای سید محمد حسن قاضی می گوید: « روش ایشان در معرفت نفس بود همان عبارت من عرف نفسه فقد عرف ربه و از آیت الله سید عبدالکریم کشمیری نیز آمده که دستور العمل هایشان در معرفت نفس و رب مؤثر بود،مراقبه و ذکر یونسیه در سجده و تسبیحات اربعه بعد از هر نماز و خواندن سوره قدر در شب جمعه صد بار از سفارشات ایشان بود. می گفتند: مسجد سهله که می گویند شب های چهارشنبه بروید، جمعه بروید. »برای تربیت شاگردان هم از روش اربعینی یا چله هم دستور خوراکی و حیوانی استفاده می کرد، و هم معاشرت با استاد و شرکت در جلساتش را مؤثر می دانست. او بین الطلوعین به وادی السلام می رفت و شاگردان را هم به این کار توصیه می کرد.جلسات متعددجناب آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی نقل می کردند: « یکی از اعاظم علما در نجف مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد رضا آل یاسین بود؛ وی نقل می نمود که مرحوم آقا سید علی قاضی مجالس متعددی به صورت طبقه طبقه بر اساس حال و مقام سالکین بر پا نموده بود که می توان با نامهای «مجالس عام»، «مجلس خاص»، «مجلس خاص الخاص» و «مجلس اهل الخاص» و ... مشخص نمود. جلسات منحصر به فردمرحوم آیت الله حاج شیخ محمد رضا آل یاسین نقل میکند:« روزی به یکی از مجالس خاص که به خواص معمولی از تلامذه ایشان تعلق داشت راه یافتم.وقتی از منزل ایشان بیرون آمدم همین را بگویم که عبا را روی سر و صورتم کشیدم و راه افتادم و مالک اشکهای چشمانم نبودم و بی اختیار گریه می کردم به هر کجا و به هر کس که نگاه می کردم بدم می آمد و در اثر انقطاع موقت که از عوالم دنیوی برایم حاصل شده بود طاقت ماندن در دنیا و زندگی با مردم دنیا از من سلب شده بود؛صد حیف که بعدها نتوانستم در آن مجالس نورانی حاضر شوم. »در مناجات شعبانیه آمده است:« ...الهی هب لی کمال الانقطاع إلیک و أنر أبصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک.... » جلسات کلاس خصوصی، آن قدر پر بار بود که وقتی عصر از خدمتشان مرخص می شدیم تا فردا که دوباره برویم منگ بودیم و جلسات تأثیر فوق العاده ای برای ما داشت. »از مرحوم عارف واصل آیت الله سید هاشم رضوی کشمیری از تلامذه آقای قاضی نقل شده که فرمود: « ما وقتی محضر آقای قاضی می رفتیم چنان انبساط روحی و بشاشت و ابتهاج به ما دست می داد که تمام مشکلات و سختیها و ناملایمات زندگی روزمره را از جان و تن ما می زدود. »ویژگی شاگردان شاگردان آقای قاضی عموماً مجتهد بودند. یعنی محضرش عرصه سیمرغی بود که هر کبوتر دست آموزی را بدان راه نبود، او برای جولانگه وادی عشق و توحید، مرد جنگی می طلبید که: یکی مرد جنگی به از صد هزار شاگردان ایشان هر کدام کسانی بودند که دریایی در سینه پنهان داشتند و فقط باید کسی می آمد و در این دریا می دمید و طوفانیش می کرد و با عصای موسایی اش از آن دریای بیکران راهی می گشود تا بی کران آسمان و او کسی نبود جز قاضی و عصای موسایی اش همان نفس و نفحات مسیحایی اش بود. آشنایی با شاگردان ایشان و مجذوب شدنشان، برای هر کدام حکایتی جداگانه دارد که در بخش شاگردان به آن می پردازیم ولی هر چه بود، او صید عقابان تیز پرواز را خوب بلد بود و آن ها که دلشان به دنبال بهانه ای بود برای یافتن، به عبارتی و اشارتی، به آستانش سر می سپردند. آقای قاضی شاگردانش را بچه های خود می دانست و می فرمود: بچه های من این ها هستند. دو ویژگی اصلی شاگردان آقای قاضی، که عموماً در همه آن ها دیده می شود یکی این بود که به پیروی از استاد، آن ها هم نماز جماعت اقامه نمی کردند و امام جماعت نمی شدند و دیگر این که عموماً از خود مکتوبی به جای نگذاشته اند با این که همگی انسان های بزرگ و صاحب مقامی بودند. آقای قاضی بسیاری از دست نوشته ها یشان را از بین می بردند و هرگز نمی گذاردند که جلساتشان ضبط شود. و شاگردانشان همچون علامه و.... هم که هر کدام فرید عصر خود بودند، کمتر مکتوبی از آن ها بجای مانده و اگر هم مانده باشد، عموماً نوشته های عرفانی که در باب سیر و سلوک و کشف و شهودات معنوی شان باشد، نیست.توجه به شاگردان و آن قدر با آن ها مهربان و بی تکلف بود که وقتی فهمید شاگردش آیت الله کشمیری خرما نمی خورد و خرمای دری دوست دارد، به در منزلش می رود و برایش از آن نوع خرما می برد. حجت الاسلام حاج آقا مروی می گوید:آیت الله سید عبدالکریم کشمیری می فرمود: « روزی آقای قاضی خرمایی تعارف کرد بخورم عرض کردم: آقا! من خرما میل ندارم.فرمود: از این نوع میل ندارید یا نوع دیگر میل دارید؟عرض کردم: «خرمای دری» را سخت دوست دارم. پس از مدتی دیدم ایشان با همان لباس عربی بلند آمده منزل ما و دو جیب اش را پر از آن نوع خرما کرده و آورده است! »علاقه شاگرد به ایشانآیت الله حسن زاده آملی می فرمودند:« باری، استاد ما نسبت به استاد خود مرحوم قاضی علاقه و شیفتگی فراوانی داشت و حقاً در مقابل او خود را کوچک می دید؛ در چهره مرحوم قاضی یک دنیا عظمت و ابهت و اسرار و توحید و ملکات و مقامات می جست. من یک روز به ایشان[ یعنی علامه طباطبائی] عطر تعارف کردم، ایشان عطر را به دست گرفته و تأملی کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی رحلت کرده اند؛ و من تا به حال عطر نزده ام! و تا همین زمان اخیر نیز هر وقت بنده به ایشان عطری داده ام؛ دَرِ آن را می بستند و در جیبشان می گذاردند. و من ندیدم که ایشان استعمال عطر کنند، با اینکه از زمان رحلت استادشان سی و شش سال است که می گذرد...»تربیت توحیدیآقای قاضی از خلوت و جلوت شاگردان خود آگاه بودند و بر احوالات آن ها محیط بودند و گاهی از مکتومات آن ها خبر می دادند. با این حال همه شاگردان تا این حد خبر نداشتند که زیر نگاه نافذ استاد هستند و در اواخر عمر بود که اسراری را برای آقای قوچانی فاش کردند و آن گاه ایشان می فرمودند: « آقای قاضی در دو سال آخر مطالبی را برای من گفتند و من نمی توانستم آن ها را برای کس دیگری نقل کنم و ما همین قدر متوجه شدیم که ایشان از تمام حرکات سکنات 24 ساعته ما آگاه بودند و کنترل می کردند. »و این تربیت توحیدی اوست. این که استاد با وجود احاطه و قدرتش، هرگز شاگرد را از این سرّ با خبر نسازد و در عوض آن قدر حضور خدا را برایش پر رنگ کند که شاگرد آنچه می کند و آنچه نمی کند تنها برای خدا باشد و به این درک و شهود برسد که در لحظه لحظه زندگی تنها خداست برترین دیده بان ها:و هو الرقیب ...کوه، سمبل عظمت جمادات است و « قاضی کوهی بود از عظمت و مقام توحید». رسیدن به توحید یعنی دل از غیر برداشتن، یعنی باور این حقیقت که بجز خدا همه چیز هالک و فانی است و آنچه هست، نیستی هست نما است و در عالم یکی بیش نیست و آن خدا است. و او برای خدا می بیند و با خدا می بیند و به خدا می بیند و نگاه توحیدی او در امتداد نگاه اربابان قلوب حضرت علی(ع) است که می فرمایند: « ما رایت شیئاً إلا رأیت الله معه و قبله و فیه:ندیدم چیزی را مگر آنکه خدا را با آن، قبل از آن و در آن، دیدم. » شاگردان او هم در همین مسلک تربیت می شوند و کسی که جمال و زیبایی خدا را چشید و غایت هدفش نیز او شد، دیگر به زیباترین مخلوقات او توجه نمی کند و می رسد به جایی که نفس فرشتگان زیبای الهی هم او را ملول می کند و از آن ها براحتی می گذرد. سخن درباره عالمی است فقیه و عارفی است عظیم که از بحر عشق و معرفت، گوهرها در کف داشت و تنها شاگردان او بودند که توانستند در نور چنین گوهرهایی مست و حیران شوند.هر چند آنها هم هر کدام به قدر سعه وجودی خود بهره ها بردند و خود آقای قاضی به شاگردانش می فرمود:« به شما هم کامل نداده ام ».آیت الله سید عبدالکریم کشمیری در این باره می فرمود: زمانی چند نفر به قصد استفاده از آقای قاضی به محضرشان آمدند ولی بعد از مدتی آن جلسه را ترک کردند؛ علامه طباطبائی عرض کردند: آقا! مثل اینکه چیزهای که می خواستند شما به آنها ندادید و آنها هم رفتند؟ آقای قاضی فرمود: « من مسائل زیادی دارم که به شما هم نداده ام چه برسد به اینکه به این تازه واردها بدهم! »علامه طباطبایی می گوید: « مرحوم قاضی به آن دسته از شاگردان خود که اعتماد داشت، در مقوله های توحید تکلم می کرد و با هر کدام به مقتضای استعداد و حالات و رفتار افراد مختلف می گفت بعضی زودتر رشد می کردند و بعضی این طور نبودند و رشدشان تأخیر می افتاد و بعضی شاگردها پس از 12- 10 سال رفت و آمد از توحید چیزی سر در نمی آوردند. »مرحوم قاضی راستی، عجیب مردی بود و با هر یک از شاگردان به مقتضای استعداد و حالات او رفتار می کرد.مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی می فرمود: « آقای قاضی دستورات ذکر عجیب و بسیار متفاوتی از دیگران به من می داد؛ چنانکه بسیاری از اوقات اربعین پشت اربعین و اربعین در اربعین به من می داد. »ناقل این مطلب می فرمود: آقای قاضی با توجه به ظرفیت و مقتضای باطنی سالکان دستورالعمل می داد، نسبت به برخی افراد ذکر و اربعین بسیار و به برخی دیگر دستور تفکر و مراقبه خاص می داد. منبع: کتاب اسوه عارفان و کتاب عطش
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 581]
صفحات پیشنهادی
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1-سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 جلسات نحوه تشکیل جلساتعلامه طباطبائی ...
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1-سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 جلسات نحوه تشکیل جلساتعلامه طباطبائی ...
آیت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 جلسات متعددجناب آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی نقل می کردند: « یکی از ... »از مرحوم عارف واصل ...
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 جلسات متعددجناب آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی نقل می کردند: « یکی از ... »از مرحوم عارف واصل ...
آیت الله قاضی انسانی در اوج عرفان
آیت الله قاضی انسانی در اوج عرفان-آیة الله قاضى انسانى در اوج عرفان سخن در این ... شهادت آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی ... سیره ی تربیتی آیتالله انصاری همدانی (ره) (2)-سیره ی تربیتی آیتالله ... آیت الله محمد کوهستانی(رحمت الله علیه)(1) ...
آیت الله قاضی انسانی در اوج عرفان-آیة الله قاضى انسانى در اوج عرفان سخن در این ... شهادت آیت الله سید محمد علی قاضی طباطبایی ... سیره ی تربیتی آیتالله انصاری همدانی (ره) (2)-سیره ی تربیتی آیتالله ... آیت الله محمد کوهستانی(رحمت الله علیه)(1) ...
عارف واصل حضرت آیت الله حسن زاده آملی
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 دوم از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام،زیرا آن حضرت را برای رفع ... »از مرحوم عارف ...
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 دوم از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام،زیرا آن حضرت را برای رفع ... »از مرحوم عارف ...
ارزشهاى اخلاقى عاشورا چيست؟
ارزشهاى اخلاقى عاشورا:-1 صبر و استقامتبراى مقابله با فشارهاى درونى و بيرونى و غلبه بر مشکلات و .... سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 ...
ارزشهاى اخلاقى عاشورا:-1 صبر و استقامتبراى مقابله با فشارهاى درونى و بيرونى و غلبه بر مشکلات و .... سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 ...
درخواست یک جوان از علامه طباطبایی
سیره علمی علامه طباطبایی (ره) (1) جامعیت دانش و وسعت بینشدر یک مجلس رسمی که در آن ... با الکل ... سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (4) ...
سیره علمی علامه طباطبایی (ره) (1) جامعیت دانش و وسعت بینشدر یک مجلس رسمی که در آن ... با الکل ... سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (4) ...
آيتالله بهجت راه امام را تقويت ميكردند
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 از جمله: مرحوم علامه طباطبائی، آشیخ علی اکبر مرندی، آیت الله بهجت، مرحوم شیخ تقی نوری ... جناب آقای سُها ...
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 از جمله: مرحوم علامه طباطبائی، آشیخ علی اکبر مرندی، آیت الله بهجت، مرحوم شیخ تقی نوری ... جناب آقای سُها ...
داستان طلبه شدن آيتالله مجتهدي
ناگفته هایي از سلوك سياسي آيت الله كاشاني(1) ... نحوه آشنایی شاگردان آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه . ... سیره ی تربیتی آیتالله انصاری همدانی (ره) (2) ...
ناگفته هایي از سلوك سياسي آيت الله كاشاني(1) ... نحوه آشنایی شاگردان آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه . ... سیره ی تربیتی آیتالله انصاری همدانی (ره) (2) ...
چرا می گویند تسبیحات اربعه؟
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 آیت الله سید عباس کاشانی می گوید: « آن موقع تازه ضبط صوت آمده بود. ... که دستور العمل هایشان در معرفت ...
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 آیت الله سید عباس کاشانی می گوید: « آن موقع تازه ضبط صوت آمده بود. ... که دستور العمل هایشان در معرفت ...
جهانی شدن، هویت ملی، تهدید معنوی
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 · نحوه آشنایی شاگردان آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) با ایشان · دیدگاه های شاگردان آیت الله سید ...
سیره ی تربیتی آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) (1 · نحوه آشنایی شاگردان آیت الله سید علی قاضی (رحمت الله علیه) با ایشان · دیدگاه های شاگردان آیت الله سید ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها