واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ابوذر زمان سيد محمود علايي طالقاني در سال 1329 (ه. ق) در روستاي گِلِيَردِ طالقان، از خانداني ريشهدار در علم و فقاهت، ديده به جهان گشود.وي پسر بزرگتر آيتالله حاجسيدابوالحسن حسيني است .نامبرده نيز در همان روستا متولد شد و تحصيلات ابتدايي و مقدماتي را در روستا فراگرفت. سپس در حوزههاي علميه قزوين، تهران، اصفهان، سامرا، كربلا و نجف نزد استادان بزرگ زمان تلمذكرد. در اصفهان نزدشيخ محمدحسين اصفهاني (برادر آقانجفي)، ده سال در سامرا نزد ميرزاي بزرگ شيرازي، هفت سال در كربلا نزد مجتهد بزرگ حاج سيداسماعيل صدر درس خواند و سپس به ايران بازگشته در تهران و طالقان اقامت گزيد.اين عالم بزرگ به هيچ وجه از وجوهات شرعيه استفاده نميكرد و براي امرار معاش از حرفه تعمير ساعت و مختصر درآمد املاك پدري بهره ميبرد. به تعبير امام خميني (ره) «در رأس پرهيزگاران بود».مرحوم آقاي سيدابوالحسن از علماي طرفدار مشروطه بودو در دوران استبداد صغير محمدعلي شاه به طالقان پناه برد و در آنجا با مشروطهخواهان ارتباط برقرار كرد. در زمان رضاشاه به اتفاق شهيد آيتالله مدرس عليه ديكتاتوري و سياستهاي ضدديني و ضدملي او به مبارزه برخاست. بارها مورد تعقيب قرار گرفت. تا اينكه پس از تبعيد مدرس، سيدابوالحسن مدتي در باغهاي دهكدههاي اطراف تهران پنهان شد.سيدمحمود در پنجسالگي وارد مكتب خانه شد و نزد ملاسيدتقي اورازاني قرآن را فراگرفت. وي تا هفتسالگي خواندن و نوشتن را به طور كامل آموخت. سپس مقدمات رادر تهران نزد پدرخواند، و راهي قم گرديد. نخست در مدرسه رضويه و سپس در مدرسه فيضيه به تحصيل ادامه داد. در همان اوان تأسيس حوزهي علميهي قم سيدمحمود به حضور مؤسس حوزه مرحوم آيتالله شيخعبدالكريم حائري يزدي معرفي شد و در نزد آن بزرگوار و مدرسان برجسته ديگري چون آيتالله سيدمحمد حجّت و آيتالله سيدمحمدتقي خوانساري به فراگرفتن علوم حوزوي پرداخت.علاقه به آشنا شدن با محيط علمي نجف،براي مدتي او را به آن مركز كشانيد در آن جا از حوزهي درس شيخ محمدحسين غروي و آقا ضياءالدين عراقي استفاده كرد، سپس بار ديگر به قم بازگشت و پس از دريافت اجازهي اجتهاد از آِيتالله حائري در سال 1318 ش. به تهران مراجعت كرد.آيتالله طالقاني جلسات تفسير قرآن را به صحنهي زندگي بازگردانيد تا قرآن راهنماي عمل در تمام شؤون زندگي باشد، لذا وقتي در سال 1318 در تهران ميبيند كه يكي از مأموران رضاخان ميخواهد چادر از سر زني بردارد، به دفاع از او با مأمور رضاخاني گلاويز ميشود در نتيجه او را به اتهام «اهانت به مقامات عاليهي مملكت» بازداشت ميكنند و مدتي در زندان به سر ميبرد.بعد از سقوط رضاخان در شهريور 1320، كانون اسلام را براي نشر معارف قرآن و سنت تأسيس ميكند و سلسله سخنرانيهائي در جهت ارشاد مردم به اسلام وقرآن ترتيب ميدهد و مجلهاي به نام «دانشآموز» از طرف اين كانون منتشر ميگردد.در همين سالها آيتالله طالقاني، پس از تأسيس انجمن اسلامي دانشجويان، در دانشگاه تهران، انجمن اسلامي مهندسين، و تشكيل فداييان اسلام به وسيله شهيد سيدمجتبي نواب صفوي، از سخنرانان و فعالان و همكاران صديق و وفادار آنان ميگردد و تا آخر عمر در اين مسير به حركت نوين اسلامي خود ادامه ميدهد.وي هرگز از تلاش در راه هدف باز نايستاد و هر روز سريعتر و كاملتر از پيش در اين راه قدم بر داشت و به همين مناسبت به حق «مبارز نستوه» لقب گرفت .امام امت دربارهاش گفت: «آقاي طالقاني يك عمردر جهاد و روشنگري و ارشاد گذراند. او يك شخصيتي بود كه از حبسي به حبس و از رنجي به رنج ديگر در رفت و آمد بود و هيچگاه در جهاد بزرگ خود سستي و سردي نداشت.»1او عمر پربارش را در قرآن و نهجالبلاغه گذرانيد و معتقد بود كه تنها با احياي افكار ديني اصيل و از سرچشمههاي زلال كتاب و سنت است كه ميتوان گرد غفلت قرون را از روي امت اسلام زدود و بار ديگر حيات و حركت بدو داد. پس از كودتاي 28 مرداد 1332،دانشمندان مسلمان دست امپرياليسم غرب و ماركسيسم شرق هر دو را در اين كودتا و در همه توطئههاي ضداسلامي مشاهده كردند و براي خنثي كردن اين توطئهها در ابعاد فرهنگي، سياسي و اقتصادي به اقدام دست زدند.از جمله اقدامات استقلالي آيتالله طالقاني روشن كردن مكتب اسلام، از بعد اقتصادي با نوشتن كتاب «اسلام و مالكيت» درسال 1332 بود كه در ضمن نشان دادن كمبودها و زيانها و نارسائيهاي مكاتب اقتصادي ماركسيسم و سرمايهداري، راهحلهاي جهاني و جاويدان اسلام در تمام زمينههاي مالكيت و اقتصاد را به خوبي ارائه دادند.آيت الله طالقاني هرگز از زندان و تبعيد و محروميت از حقوق اجتماعي و كشته شدن در راه عقيده و در نتيجه مبارزه با استعمار و استبداد پروا نداشت. در سال 1335 كه نواب صفوي و ديگر اعضاي فدائيان اسلام تحت تعقيب حكومت نظامي شاه بودند، آنان را در منزل كوچك خود جاي داد و چون نواب اطلاع پيدا كرد كه محل پنهان شدنشان لو رفته ممكن است آنان را دستگير كنند، از آنجا بيرون رفتند ليكن هنوز به پناهگاه ديگري نرسيده بودند كه در محاصره قرار گرفتند و دستگير شدند. رژيم شاه آيتالله طالقاني را نيز به جرم پناه دادن به آنان مدتي به زندان انداخت.پس از شهريور 1320 و باز شدن فضاي سياسي نسبي و دادن آزادي به مردم و تشكيل نهضت ملي در ايران آيتالله طالقاني نيز بدين نهضت پيوست و فعالانه در زمينههاي مختلف شركت نمود. و حتي از طرف مردم مازندران نامزد نمايندگي مجلس شوراي ملي شد، ليكن به علت دخالت خانها و زمينداران و ايادي دربار در انتخابات، دولت انتخابات آن ناحيه را باطل كرد.در سال 1339 در جبهه ملي دوم شركت نمود. پس از مدتي به همراه همفكران و ياران خود، مهندس بازرگان و دكتر يدالله سحابي به اين نتيجه رسيدند كه جبهه ملي خواست آنان را كه يك مبارزه اصولي و اسلامي با شاه و حكومت دستنشانده امريكا و انگليس بود، برآورده نميسازد، از اين رونهضت آزادي ايران را در ارديبهشت 1340 تأسيس كردند. سازماني با ايدئولوژي اسلامي براي مبارزه ملي ريشهاي با استعمار و استبداد.از جمله فعاليتهاي ايشان شركت در كنفرانسهاي اسلامي بود.بعد از 15 خرداد 1342اعلاميهاي تحت عنوان «ديكتاتور خون ميريزد» از طرف نهضت آزادي ايران منتشر شد كه رژيم شاه آيتالله طالقاني را مسؤول نشر اين اعلاميه خواند و با تمام قوا براي دستگيري ايشان بسيج شد. آيتالله طالقاني نگران از جنايات رژيم نسبت به روستائيان بيگناه به بهانه پيدا كردن وي، خود را معرفي نمود. حكومت شاه متعاقباً پروندهاي سراپا دروغ و بياساس عليه وي ساخت و در پي محاكماتي طولاني وجنجالي با هشت نفر ديگر از همراهان در سالهاي 1342 و1343 وي را در بيدادگاههاي نظامي به 10 سال زندان محكوم كرد.سخنراني پرشور ايشان در نماز عيد فطر سال 1348 ش. درباره مسأله فلسطين و درخواست ايشان از مردم كه فطريههاي خود را براي كمك به مردم فلسطين بدهند از فرازهاي مهم مبارزات مشاراليه عليه صهيونيسم بود. در سالهايي كه مبارزه مسلحانه مردم ايران در حال شكلگرفتن بود ايشان با سازمانهاي مسلحانه مسلمان ارتباط و همكاري داشت و راهنمائيهاي لازم را چه از جنبه فكري و چه از جنبه علمي به آنان ميكرد و در هر موقعيتي كه آنان با موانعي برخورد ميكردند در رفع آن موانع ميكوشيد. دستگاه پليسي كه از وجود او احساس خطر ميكرد او را به سه سال تبعيد در زابل محكوم كرد. اما وي سرانجام در خردادماه 1352 پس از هيجده ماه دوري، به تهران بازگشت.پس از پيروزي انقلاب، در نخستين جلسه شوراي انقلاب آيتالله طالقاني به رياست شورا انتخاب شد.وي همچنين از سوي امام خميني(ره) به عنوان نخستين امام جمعه تهران تعيين شد.پس از فرمان امام خميني(ره) مبني بر تهيه پيشنويس براي قانوني اساسي، به پيشنهاد آيتالله طالقاني و موافقت امام عدهاي حدود شصت يا هفتاد نفر از افراد خبره و كارشناس از سراسر كشور انتخاب شدند و به بررسي و تصويب قانون اساسي در مدتي كوتاه همت گماردند. به اين ترتيب انتخابات مجلس خبرگان به صورت استاني انجام گرفت و آيتالله طالقاني با بيشترين آراء مردم استان تهران به عنوان نماينده نخست، و 71 نفر ديگر از سراسر كشور، انتخاب شدند.آيتالله طالقاني به شوراهاي مردمي ـ نه به عنوان يك تاكتيك، بلكه به عنوان يك اصل ـ عقيده داشت، و ميگفت مردم به وسيله كار در شوراهاي ده و بخش و شهر و استان است كه تجربه ميآموزند و باور ميكنند كه سرنوشت خود را به دست خويش گرفتهاند. اگر هم اشتباه كنند، هيچ اشكالي ندارد، به تدريج ياد ميگيرند.از آيتالله طالقاني آثار متعددي چاپ و منتشر شده كه مهمترين آنها عبارتند از:ـ شش جلد تفسير جزءهاي يك تا 5 و جزء سيام قرآن تحت عنوان «پرتوي از قرآن»، 1342ـ ترجمه و توضيح آغاز تا خطبهي 81 نهجالبلاغه، 1325ـ گفتارهاي راديويي درباره مسائل تربيتي و اجتماعي قرآن در سالهاي 1325 و 1326ـ اسلام و مالكيتـ مقدمه، پاورقي و توضيح «تنبيهالامة و تنزيهالملة» آيتالله نائيني در دفاع از مشروطيت.ـ به سوي خدا ميرويم (خاطرات سفر حج)ـ ترجمه جلد اول امام عليبن ابيطالب، تأليف عبدالفتاح عبدالمقصود در سالهاي 1335 و 1336 (جلدهاي دوم تا هشتم اين كتاب در سالهاي 1350 تا 1354 به وسيله دكتر سيدمحمدمهدي جعفري ترجمه شد).آيتالله طالقاني در نيمه شب نوزدهم شهريور 1358 پس از چهلسال تلاش مستمر و پيگير براي روشنگري و آموزش و مبارزه با انواع استضعاف، به ملاقات پروردگارش شتافت.ياران امام به روايت اسناد ساواك، بازوي تواناي اسلام (آيتالله سيد محمود طالقاني)پانوشت:1. از پيام امام خميني (ره) به مناسبت درگذشت آيتاله طالقاني (19 شهريور 1358)
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 560]