تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833341920
ماه در پشت ابر
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ماه در پشت ابر حكايت سرخ عاشورا، روايت «كرب» و «بلا»ي مشتاقي و جانبازي عشاق سينهچاكي است كه گويي از همان عهد «الست» جام «قالو بلي» را سركشيده بودند؛ همان چهرههاي درخشاني كه با فضيلتآفريني و احياي ارزشها به قلههاي بلند شرف و شهادت صعود كردند.حماسه با صلابت وارستگان و راست قامتان كربلا آدميان را از لاك غفلت و عافيتطلبي بيرون ميآورد و با ايجاد تحرك در انگيزهها، مقصدها و اهداف، آنان را به گذشتن از پل خود،توصيه ميكند. با ارج نهادن و احياي ياد مقدس كربلاييان و بهرهمندي از پرتوهاي پرفروغ عاشوراييان دلها طراوت مييابند و قلبها از جرعههاي جاويد معرفت سرشار ميشوند.آن گلواژههاي عشق با آن كه در دشت كربلا چون نگيني در محاصره طوفانهاي عطش و زخم قرارگرفتند با ارادهاي مصمم و صلابتي چون كوه در گرماي سوزان و فرساينده كربلا با لبهاي تشنه و بدنهاي گلگون از زخم، شهادت را با آغوش باز پذيرا شدند. فرياد فرحزاي اين مبارزان در خون نشسته تا كرانههاي تاريخ پيش رفت و از ديوارهاي زمان گذشت و سروش رهايي از اسارتهاي فكري و اجتماعي و سياسي را به گوش انسانهاي شيفته مكارم رسانيد.از نكتههاي درسآموز سيره اين اسوههاي صبر و صلابت، رجزخوانيهاي آنان در برابر خصم است؛ سرودهايي كه سرشار از مضامين عالي بوده و نداي عزت، سربلندي، اصالت و عظمت را نويد دادهاند؛ ولي متأسفانه، توجه صرف به جريان عاطفي حادثه كربلا ما را از توجه به ابعاد الهي و حماسي آن دور داشته است. در اين مختصر قصد داريم با بازخواني رجزهاي عاشورايي تني چند از اصحاب امام كه بزرگترين غفلتها و ظلمهاي تاريخي در حقشان صورت گرفته، در آينهاي ديگر چهره باشكوهشان را تماشا كنيم.شير بيشه رشادت:حضرت علياكبر عليهالسلام نخستين شهيد هاشمي است كه براي نبرد با دشمنان لحظهشماري كرد و چون درمقابل امام حسين آمد و از آن وجود مقدس رخصت رزم خواست، حضرت بدون درنگ او را اذن ميدان داد.1آن گاه امام با دستان مبارك سلاح جنگ را بر علياكبر پوشانيد و مركبي راكه عقاب نام داشت دراختيارش نهاد و برايش ركاب گرفت.بدينگونه علياكبر چون ماه درخشان از افق ميدان نبردطالع شد، پاها را بر دوپهلوي مركبش فشرد و عرصه پيكار را زير پايش به لرزه درآورد و دلهاي دشمنان را به هراس واداشت. نفسها در سينهها حبس بود و تمامي چشمها نگران اين سوار، چنان چه گويي سروگردن خصم به طنابي بسته و در دست علي اكبر بود و با گردش او سرها و گردنها ميچرخيد، گاهي نگاهها حيرانتر ميگشت و اين همان لحظاتي بود كه باد نقاب را از صورتش برميافكند و بخشي از شمايل او را آشكار ميساخت، گويي ماه درآسمان ميدرخشد و ابر و باد با چهرهاش بازي ميكنند. ناگهان نقاب بالا رفت و قرص ماه عيان گرديد، در اين حال، حيرت، سپاه كوفه را فراگرفت؛ زيرا چهرهاي شبيه سيماي پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) ديدند و تصوركردند رسول خدا به جنگ با آنان آمده است، تا آن كه ابنسعد فرياد زد: اين كه پيش روي شماست كسي است كه براي كشتنش جايزههاي كلان معين شده و او جز علياكبر نيست.ابهت معنوي، صلابت مرتضوي و شجاعت حيدري اين جوان هاشمي دشمن را به هراس واداشته بود.علياكبر عليهالسلام از زبان خود:حضرت علياكبر گاه خود را معرفي ميكرد و در مواقعي از شجاعت و هدفش سخن ميراند؛«منم علي فرزند حسين فرزند علي، سوگند به خداوند كه ما با پيامبرسزاوارتريم از شيثبن ربعي و شمر كه مرد فرومايهاي است، آن قدر ضربات شمشير بر پيكرتان فرود ميآورم كه خم گردد؛ ضربت يك جوان هاشمي علوي. اكنون وقت آن رسيده كه از پدرم حمايت كنم و به خداوند قسم كه فرزند زنازاده نبايد درباره ي ما داوري كند و تصميمي بگيرد».كمتر كسي در صحراي كربلا اينگونه زيبا رجز خواند، اين سرور شورانگيز همه را به جستوجو در حافظهها كشانيد، آنان در سكوتي محض فرورفتند تا اين فصاحت و بلاغت را درك كنند اما علياكبر بعد از اين كه با چنين سرودههايي خود و هدف خويش را مشخص كرد، به سپاه خصم يورش آورد و عدهاي از جفاكاران را چون برگ درختان خزانديده بر زمين ريخت و در نبردهاي تنبهتن، تعدادي از ستمگران را كه در شجاعت و قهرماني شهره بودند، در خاك هلاكت فروغلتانيد و سرانجام با ضربهاي كه منقذبنحرّه از پشتسر بر وي وارد كرد، مجروح گشت و به حالت زخمي، مركبش او را در ميان اشقيا برد و آن شقاوت پيشگان، هركدام ضربهاي بر پيكرش وارد ساختند تا آن كه به لقاي حق رسيد و رداي شهادت را در برگرفت.2 علياكبر عليهالسلام از زبان برخي تعزيهها!در شبيهنامههاي عاشورا بخشهايي از رجزهاي علي اكبر به درستي ترسيم گرديده است اما برخي سرودههايي كه از زبان اين جوان هاشمي خوانده ميشود يا واقعيت ندارد و يا آن كه با شخصيت و مقام او سازگار نيست و احياناً منابع تاريخي مستند هم تأييد نكردهاند كه اينك به هردو نمونه اشاره ميشود:نمونه اول خطاب علياكبر به ظالمان اموي:اَيا ظالمان زحق بيخبربرون رفته از دين خيرالبشرمنم آنكه جدم رسول خداستكه سرخيل و سرحلقه ي انبياستمنم آنكه بر سروران سرورمشبيه پيمبر علياكبرم ...اما در نمونه دوم زبان حال علياكبر در ميدان رزم و در برابر خصم اينگونه وصف شده است:به دل داشتم آرزو اي خداشب عيش و بندم به دستم حنا(!)حنايم زخون گلويم شدهمهيا اجل روبهرويم شدهدل پرزحسرت روم زين جهانبگرييد بر حالم اي دوستان!جوانان شما چون عروسي كنيدزناكامي من به ياد آوريد!در حالي كه از روح بلند و رزمجويي چون علياكبر اين شيوه و اينگونه درخواستها درست نيست افزون بر اين كه در هنگام جدال آن قدر ناگواريها شدت دارد كه فكر كردن به اين امور امكانپذير نيست. از سوي ديگر كتابهاي مقاتل معتبر به اين واقعيت اشاره دارند كه علياكبر ازدواج كرده و همسر داشته و از او چند اولاد باقي مانده است.3 و اين شهرت كه گفتهاند وي با وجود 28 سال سن مجرد مانده، افتراست و با سنت اهل بيت هم خواني ندارد.4 شكوفه خونين امام مجتبي:شهادت علياكبر، قاسم را بيطاقت كرد، ديگر موسم آن رسيده بود كه وي هم رخصت رزم بگيرد، و جان خويش را براي دفاع از ارزشهاي الهي و قرآني فدا كند. او در شب عاشورا به نويد كشته شدن از سوي عمويش مسرور گرديد زيرا حضرت امام حسين (عليهالسلام) پس از آن كه از وي درباره شهادت پرسيد و قاسم در خون غلتيدن در راه حق را شيرينتر از عسل دانست، امام فرمود اي قاسم تو در زمره كشتهشدگان فردا خواهي بود ولي بعد از آن كه به بلايي عظيم مبتلا گرديدي، ابتلايي كه سخت است و مشقت زيادي دارد.سرانجام قاسم با اصرار و الحاح فراوان از عمويش اجازه ميدان گرفت تا به خرمن اشقيا شورافكند.از آنجا كه حضرت قاسم، نوجواني بود و به تناسب سن، اندامي بزرگ نداشت زرهي متناسب با اندامش نيافتند از اينرو به جاي كلاهخود عمامه برسرش نهادند. چكمههاي رزم نيز بزرگتر از پايش بود، با اين وجود حضرت قاسم، جان بركف سوار بر اسب روبهروي دشمنان ايستاد و اينچنين رجز خواند:«اي مردم! اگر مرا نميشناسيد، فرزند امام حسن مجتبي هستم، سبط پيامبر مختار موتمن و اين امام حسين عموي من است كه همچون اسير در ميان مردمي گرفتار است كه[الهي] از آب باران سيراب نشوند.»5 در برخي منابع تاريخي و روايي آمده است يكي از اشقيا كه به دلاوري معروف بود به قصد شهادت قاسم بر اسبش سوار شد و تاخت كرد تا به او رسيد ولي يادگار امام حسين چون آذرخش آسمان بر او يورش برد و با شمشير از مركبش نگون ساخت، آن گاه چون خورشيدي كه روي در ظلمت شب اندازد خود را در ميان انبوه شقاوتپيشگان افكند و گروهي از آنان را از مركب حيات به زيرآورد و رجزي با اين مضمون خواند:«به درستي كه من قاسم هستم از نسل اميرمؤمنان، سوگند به خداوند ما به پيامبر سزاوارتر از شمر و ابنزياد هستيم.»6 سرانجام قاسم با ضربه شمشير عمروبنسعدبننفيل ازدي به شهادت رسيد.يك ظلم تاريخي در حق قاسم عليهالسلام:در متون برخي مراثي و اشعاري كه به عنوان زبان حال قاسم ميخوانند و نيز در تعزيهها از بعد حماسي قاسم خبري نيست و متأسفانه اموري غيرواقعي را به اين نوجوان نسبت دادهاند، به عنوان نمونه دراغلب اين سوگنامههاي نمايشي تأكيد بر اين است كه قاسم در بحبوحه جدال و نبرد، مراسم عروسي راه مياندازد و از حجله دامادي برميخيزد و به نبرد با اشقيا ميرود تا آن كه به شهادت ميرسد.علامه مجلسي دركتاب جلاءالعيون ماجراي دامادي قاسم را فاقد اعتبار ميداند و ميرزا حسين نوري ضمن رد اين داستان ميافزايد: فاطمه دختر امام حسين به عقد ازدواج حسن مثني آن هم در مدينه درآمد و شوهرش در كربلا حضور داشت و ارتباطي با ماجراي قاسم ندارد.7شهيد مطهري با اظهار تأسف از نقل اينگونه ماجراها ميگويد در گرماگرم روز عاشورا[كه] مجال نماز خواندن هم نبود و به همين دليل امام نماز خوف خواند، گفتهاند در همان وقت امام دستور داد حجله عروسي راه بياندازيد! يكي از چيزهايي كه از تعزيهخوانها هرگز جدا نميشد همين عروسي قاسم بود، در صورتي كه در هيچ كتاب معتبري وجود ندارد.8 در مجلس تعزيه قاسم، شبيه اين نوجوان يك نظر به حجله عروسي دارد و يك نظر هم به ميدان رزم! مكن اي دختر عمّ شكوه تو از جداييكار من نيست جدايي بود از دست قضاييحوريان بهشتي قاسم را به سوي خود فرا ميخوانند:اي جوان مهسيما نظر كن به جانب ماسوي حوريان زوفا اين زمان تو بيانوعروس ميگويد:اي پسر عمّ من زار ايستادهاي تو فِكارجنگ اين گروه اشرار اين زمان مرو تو مرو!و قاسم كه گويا گرفتار پارادوكس و امر متضادي شده چنين ميخواند:درميان دو صنم ايستاده دو دلماين ندا كند بيا آن صدا زند كه مروو اين دعوت عروس و حوريان از قاسم ادامه دارد تا آن كه قاسم حجله عروسي را سياهپوش كرده و به جنگ با اشقيا ميپردازد.بديهي است علاوه بر اين كه مورخان اين گزارش را رد كردهاند، چنين وقايعي با حال و هواي عاشورا سازگاري ندارد و قاسمي كه مرگ را از عسل شيرينتر ميداند اينگونه با ترديد به ميدان نميرود. چه خوب بود رجزهاي حماسي و افتخارآفرين قاسم در شبيهنامهها و مراثي جاي اين امور وهنانگيز را ميگرفت و متون تعزيه از چنين صحنههاي غيرواقعي و مغاير با فرهنگ عترت نبوي پالايش ميشد.حضرت ابوالفضل علمدار عاشورا:سردار كربلا حضرت عباسبن علي دلاور مردي است كه سخنپردازان هرقدر به وصف او پردازند و شرح قهرماني او را در نوشتههاي خود ترسيم كنند باز هم در برابر حقيقت حماسهآفريني او اندك است.ابوالفضل (عليهالسلام) دركربلا صرفاً راه شريعه فرات را براي استفاده از آب آن نگشود بلكه دژهاي باطل را گشود و مشعل فروزان فضيلت را فرا راه انسانها افروخت.او وارث فضايل و كمالات پدر بزرگوارش اميرمؤمنان و پرورشيافته مكتب خاندان عصمت و طهارت بود. اين ماه بنيهاشم در ميان اصحاب امام حسين (عليهالسلام) در دانش و بينش از همه بيشتر و در اطاعت و عبادت از همه پيشروتر و در شجاعت و شهامت از همه پيشتازتر بود. او قهرمان كربلاست ولي نه در پرتو نيروي عضلاني و ستبري شانهاش كه در سايه ايمان و باور قاطعش؛ چراكه پيش از همه خورشيد امامت را شناخت و در دفاع از حريمش تا پاي جان ايستاد و نقد جانش را در طبق اخلاص نهاد وآن چه داشت دركوي جانان پاك بباخت.خطبه با زبان شمشير:حضرت ابوالفضل در ميدان رزم رجزهاي شورانگيز و با ابهت خوانده است كه نمونههايي از آنها را با ترجمههاي منظوم ميآوريم:بدانيد اي كافران دغانترسم من از مرگ روز وعّاكه من وارث صولت حيدرمبه رزم عدو شير جنگآورممرا نيست در جنگ از مرگ بيمكه خود مرگ گردد زمن دل دو نيمنپوشم رخ از حرب وقت نبردكه زي حربگاهم شتابنده مرددر رجز دوم ميگويد:نبرد آزمايم به قلب درستبه قومي كه دارند پيمان سستزند تيغ دست تواناي منگريزيد از حرب مولاي منبدانيد عباس جنگي منم زصلب علي شبل شير او ژنمرجز سوم او نيز زيباست:تو اي نفس شو خوار بعد از حسينولي خدا آن شه مشرقينمماناد نام تو در زندگانپس از وي بماني اگر در جهانتو سيراب او تشنه اين كي رواست؟كه اين كار دور از طريق وفاستنَفَسگير اي نفس پر التهابمنوش آب و لب تشنه بيرون شتابكه هيهات اين نيست آيين منبه صدق و يقين آمده دين من و هنگام قطع دست راستش سرود:به ذات خداوند جان آفرينزمنگر نموديد قطع يمينفكنديد گر از تنم دست راستببينيد دست چپ اينك بجاستبدانيد تا هست جانم به تنشوم حاجي مذهب خويشتن9ماه در پشت ابر:متأسفانه در متون تعزيه و نمايشهاي شبيهخواني از اين خصال معنوي، ابهت ملكوتي و فضيلتهاي ابوالفضل خبري نيست و حضرت اباالفضل در مرثيهها و تعزيهها جوان رشيدي معرفي ميشود كه رستم صفت و همچون قهرمانان شاهنامهاي و اسطورههايي چون سياوش، سهراب و مانند آنان به سپاه دشمن ميتازد و از شدت خشم و عصبانيت شمشير ميكشد و نه از روي انگيزههاي ايماني و پرورشهاي مذهبي، او به عنوان يل دلاور، مير صف شكن، مير غضنفر، سقاي تشنهكامان، علمدار شهيد كربلا، غلام شاه دينو ماه مدينه خطاب ميگردد. گويا او به ميدان ميرود كه صرفاً قطره آبي به سكينه برساند و در بحبوحه مصاف با شقاوتپيشگان از دست برادرش رنجيده ميگردد! موضوعي كه هيچ منبع تاريخي تأييد نكرده و شخصيت قمربنيهاشم والاتر از آن است. اسفانگيزتر آنكه ابوالفضل تا مرز پذيرفتن امان نامه شمر پيش ميرود و ناگاه از اين تصميم بازميگردد، نكتهاي كه يك تهمت ناروا و اهانتي آشكار به اين انسان فداكار است.در تعزيه عباس، امام حسين (عليهالسلام) خطاب به برادرش ميگويد:شنيدهام كه برادر زلشكر دشمنامان براي توآورده شمر ذيالجوشناگرچه من به كف اشقيا گرفتارمتو نزد شمر برو اي برادر زارمبگو كه سبط پيامبر برادر من نيستبگو كه زينب غمديده خواهر من نيستو عباس جواب ميدهد:مرا ز وادي كربلا مكن بيرون مرا به دور سر طفلهاي خود گردانمكن خيال كه از فيض خود كني دورماگر روم ز بر تو نمك كند كورماي واي بر احوال كسي كز نظر افتدماتمزده شخصي چون دربهدر افتد!و در برخي تعزيهها از زبان عباس در ميدان رزم بهجاي آن رجزهايي كه اشاره كرديم اين مطالب نقل مي شود:يارب به كجاست مادر دل خسته و زارمبيند به سركوچه مرگ است گذارم!سيساله جوانش به جواني شده محروم!پوشد به تن خويش كفن با دل محزون!ايكاش زني تازه جوان مرده نباشداينجا كه به عباس زغم سينه خراشددر عين حال برخي سرودههاي حماسي كه با رجزهاي عباس هماهنگي دارد در تعزيهها ديده ميشود:كنم مردانه رزمي همچو رزم شير نر فردازنم بر خرمن عمر تو اي ظالم شرر فرداقلم سازم من از شمشير خونريزم شقاوت رابريزم از تن دشمن بر روي خاك، سرفردازمين كربلا يكسر ز خون، درياي خون گرددكه سيل خون نامردان بيايد تا كمر فردا ...پينوشت:1- شيخ محمدتقي شوشتري، الاوايل، ص48؛ محدث قمي، نفثهالمصدور، ص241.2- مقتل علامه مقرم، ص260؛ بحارالانوار، ج45، ص44؛ اعيانالشيعه، ج1، ص 607.3- شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص135؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج4، ص77.4- حرّ عاملي، وسايلالشيعه، ج14، ص48؛ رياحينالشريعه، ج3، ص257.5- بحارالانوار، ج45، ص34؛ اعلامالوري، ص242.6- كاملابناثير، ج5، ص2252؛ شهيد مطهري، حماسه حسيني، ج2، ص141.7- لولو و مرجان، ص 193.8- حماسه حسيني، ج1، ص28- 27.9- علياكبر مشكوهالسلطان، ياقوت احمر، ص57.منبع: ماهنامه ي ديدار آشنا
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5824]
صفحات پیشنهادی
- ماه ،پشت ابر نمی ماند
ماه ،پشت ابر نمی ماند- راسخون: یادم می آید بچگی هرکاری می کردم مادربزرگ کلی از این حرف های طلایی داشت مثلا وقتی می خواستم مخفی کاری بکنم یا دروغ های شاخ داری ...
ماه ،پشت ابر نمی ماند- راسخون: یادم می آید بچگی هرکاری می کردم مادربزرگ کلی از این حرف های طلایی داشت مثلا وقتی می خواستم مخفی کاری بکنم یا دروغ های شاخ داری ...
- عابدزاده: ماه پشت ابر نمی ماند
عابدزاده: ماه پشت ابر نمی ماند-راسخون: عباس عليپور مديرروابط عمومي باشگاه پرسپوليس درباره مصاحبههاي احمدرضا عابدزاده به بحث تأكيد دلالها بر افزايش اختلافات و ...
عابدزاده: ماه پشت ابر نمی ماند-راسخون: عباس عليپور مديرروابط عمومي باشگاه پرسپوليس درباره مصاحبههاي احمدرضا عابدزاده به بحث تأكيد دلالها بر افزايش اختلافات و ...
ماه در پشت ابر
ماه در پشت ابر حكايت سرخ عاشورا، روايت «كرب» و «بلا»ي مشتاقي و جانبازي عشاق سينهچاكي است كه گويي از همان عهد «الست» جام «قالو بلي» را سركشيده بودند؛ همان ...
ماه در پشت ابر حكايت سرخ عاشورا، روايت «كرب» و «بلا»ي مشتاقي و جانبازي عشاق سينهچاكي است كه گويي از همان عهد «الست» جام «قالو بلي» را سركشيده بودند؛ همان ...
ماه پشت ابر نماند!! -
t=6158">ماه پشت ابر نماند!! amir600 17 دي 1382, 23:10ماه پشت ابر نماند!!و بالاخره وابستگي جرج بوش به مجيدآنلاين فاش شد!! :!: عكسهاي زير اين ادعا رو كاملا ثابت ...
t=6158">ماه پشت ابر نماند!! amir600 17 دي 1382, 23:10ماه پشت ابر نماند!!و بالاخره وابستگي جرج بوش به مجيدآنلاين فاش شد!! :!: عكسهاي زير اين ادعا رو كاملا ثابت ...
درباره تغییر کتابهای فارسی/ شب بود، ماه پشت ابر بود
درباره تغییر کتابهای فارسی/ شب بود، ماه پشت ابر بود-margin-left: 3px; margin-right: 3px; margin-top: 4px; margin-bottom: 3px > گردآوری : گروه اینترنتی نیک ...
درباره تغییر کتابهای فارسی/ شب بود، ماه پشت ابر بود-margin-left: 3px; margin-right: 3px; margin-top: 4px; margin-bottom: 3px > گردآوری : گروه اینترنتی نیک ...
دایی: استیلی دست آقایان را رو کرد/ ماه هیچ وقت پشت ابر نمی.ماند
دایی: استیلی دست آقایان را رو کرد/ ماه هیچ وقت پشت ابر نمی.ماند-سرمربی پیشین پرسپولیس گفت: حمید استیلی در برنامه 90 دست آقایان را رو کرد. علی دایی در گفت ...
دایی: استیلی دست آقایان را رو کرد/ ماه هیچ وقت پشت ابر نمی.ماند-سرمربی پیشین پرسپولیس گفت: حمید استیلی در برنامه 90 دست آقایان را رو کرد. علی دایی در گفت ...
نمیدانم یادت را پشت کدام دیوار جا گذاشتهام
نمیدانم یادت را پشت کدام دیوار جا گذاشتهام-نمیدانم یادت را پشت کدام دیوار گذاشتم؟سلام ! سلامی به دلتنگی غروب و گرفتگی ماه در پشت ابر و به سردی شبهای زمستان ...
نمیدانم یادت را پشت کدام دیوار جا گذاشتهام-نمیدانم یادت را پشت کدام دیوار گذاشتم؟سلام ! سلامی به دلتنگی غروب و گرفتگی ماه در پشت ابر و به سردی شبهای زمستان ...
توره چند ماه ديگر پدر مى شود
11 نوامبر 2008 – توره چند ماه ديگر پدر مى شود در فارسى ضرب المثل داريم با اين عنوان كه ماه هيچ وقت پشت ابر نمى ماند و حقيقت روزى آشكار خواهد شد، عصر ارتباطات به ...
11 نوامبر 2008 – توره چند ماه ديگر پدر مى شود در فارسى ضرب المثل داريم با اين عنوان كه ماه هيچ وقت پشت ابر نمى ماند و حقيقت روزى آشكار خواهد شد، عصر ارتباطات به ...
نوری ز پشت ابر
نوری ز پشت ابر نــوری ز پـشـت ابـر هـزاران ستاره خواب دستی به دست پنجره، چشمی بر آفتاب آرامـــش نـگـاه مـن از لـحـظـهی غـــروب در خـواهـش طـلـوع تـو ای مـاه در نـقاب!
نوری ز پشت ابر نــوری ز پـشـت ابـر هـزاران ستاره خواب دستی به دست پنجره، چشمی بر آفتاب آرامـــش نـگـاه مـن از لـحـظـهی غـــروب در خـواهـش طـلـوع تـو ای مـاه در نـقاب!
فرشته عدالت کور است
اما گویی آخرین فصل رمان آغاز شده و حالا نوبت آن است که ماه از پشت ابر بیرون بیاید و حق به حقدار برسد و مجرم به کیفر اعمالش برسد...یک حرف دیگر هم میشود زد.
اما گویی آخرین فصل رمان آغاز شده و حالا نوبت آن است که ماه از پشت ابر بیرون بیاید و حق به حقدار برسد و مجرم به کیفر اعمالش برسد...یک حرف دیگر هم میشود زد.
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها