واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اِِخبات ؛اوج فروتني در برابر خدا نويسنده:حيدر مسعودي فروتني به عنوان يك فضيلت و يا هنجار اجتماعي و ارزشي در جامعه پذيرفته شده است، هر چند كساني هستند كه در برابر اين فضيلت تنها به ستايش آن بسنده مي كنند و در مقام عمل چيزي از آن را نشان نمي دهند، اما كشش طبيعي و فطري انسان به فروتني و تواضع، آن را به فضيلت انساني تبديل نموده است و حتي كساني كه در عمل از آن سرباز مي زنند در برابر انسان هاي متواضع، واكنشي از سر ستايش نشان مي دهند. فروتني در علوم اخلاقي به عنوان يك فضيلت مورد تشويق قرار مي گيرد و در علوم تربيتي و رفتاري به شكل يك هنجار در جامعه ترويج مي شود. در مقابل، هر انساني از تكبر و استكبار در حوزه اخلاق و رفتار بيزاري مي جويد و به عنوان امري ضدارزشي نفرت خويش را ابراز مي كند و هر چند كه ممكن است در برابر متكبران و مستكبران توان ايستادگي نداشته باشد و گاه به ناچار در برابرشان تسليم شود ولي در دل از آنان نفرت دارد. در فرهنگ اسلامي به همان اندازه كه از فروتني در حوزه اخلاق و رفتار ستايش شده از تكبر و استكبار انتقاد گرديده و حتي به فروتنان فرمان داده شده تا در برابر مستكبران مقابله به مثل كرده و از فروتني بپرهيزند كه اين تواضع و فروتني آنان مستكبران را بر رفتار نابهنجار و اخلاق زشت و ناپسندشان تشويق و ترغيب مي كند. آن چه تاكنون بيان شده در حوزه فرهنگ انساني و مباحث اخلاقي و جامعه شناسي و روان شناسي اجتماعي بوده و ارتباط تنگاتنگي با مسايل انساني و چگونگي تنظيم و سامان دهي آن داشته است. اما آنچه در اين نوشتار كوتاه از آن سخن به ميان مي آيد مساله فروتني و تواضع در برابر خداست كه در فرهنگ اسلامي و قرآني از آن به خضوع و خشوع ياد مي شود. به نظر مي رسد كه خضوع و خشوع و اخبات و مانند آن، بيانگر مراتب خاصي از تواضع و فروتني است. اگر براي فروتني، مراتبي بتوان تصور كرد كه بايد كرد چنان كه براي ايمان مراتب و درجاتي است، فروتني آن مرتبه اي است كه انسان مي بايست به عنوان يك فضيلت و ارزش و هنجار در برابر انسان ديگر به جا آورد. اما مراتب عالي تر و برتر را نمي توان و نمي بايست در برابر انسان ها به جا آورد كه در اين صورت و به جاي آن كه هنجار و ارزش باشد به شكل نابهنجاري و شرك و كفر نمودار مي شود. از اين روست كه مساله خضوع و خشوع و يا مراتب عالي تر آن تنها در برابر خدا امري پسنديده و شايسته ستايش است. مرتبه اي كه در اين نوشتار مورد بحث قرار مي گيرد مرتبه اخبات است كه در آيات چندي از قرآن بدان اشاره شده است. اخبات اوج فروتني در برابر خدااخبات كه از واژه خبت گرفته شده در اصل به معناي زمين هموار، دشت و زمين مطمئن و داراي ريگ، دشت بدون گياه، زمين سخت و هموار و زمين گود و پهناور است. (مفردات راغب ص 272 و قاموس محيط ج 1 ص 246 و لسان العرب ج 4 ص 9 و التحقيق ج 3 ص 8)اين واژه در كاربردهاي خود در ادبيات و فرهنگ عربي و اسلامي به معناي تسليم و خضوع و خشوع و نرمي و تواضع و فروتني و اطمينان در مقابل اضطراب و نگراني و ترديد و تزلزل به كار رفته است. (مفردات راغب ص 272 و الميزان ج 10 ص 193)محققان بر اين باورند كه واژه اخبات به سبب ريشه آن و ويژگي هاي باب افعال به معناي خضوع و خشوع مستمر و پايدار است. (الفروق اللغويه ص 25 و اساس اللغه زمخشري ص 102)به نظر مي رسد با توجه به كاربردهاي اين واژه در معناي سكون و استقامت و دل شكستگي و انابه و اطمينان برخاسته از شوق (فرهنگ هاي مختلف و تفاسير شيعي و سني)، بتوان گفت كه اخبات به معناي نزول در محيطي گسترده و هموار است به گونه اي كه شخص در آن استقرار يافته و از هرگونه اضطراب و انحراف و اختلاف و ترديد رهايي يافته باشد. لازمه چنين حالت روحي و رواني چيزي جز حقيقت ايمان و تسليم و اطمينان نيست (التحقيق ج 3 ص 9) مفسران تفسير نمونه بر اين باورند كه ارتباط ميان اطمينان و خضوع با معناي زمين هموار و فراخ در اين است كه راه رفتن در زمين هموار و گسترده همراه با اطمينان است و گويا چنين زميني زير پاي رهروان خويش خاضع و تسليم است. (نمونه ج 14 ص 103)اخبات به معناي حقيقت و باطن ايمان است و لذا كسي كه به اين مقام دست يابد به حقيقت ايمان دست يافته و انساني مطمئن و داراي ثبات عقيده و آرامش مي باشد كه هيچگونه خوف و حزن ندارد و تسليم محض خداست و مرضي و راضي در برابر وي و محبوب خداوند است، از اين رو در ادعيه اسلامي و رواياتي كه از امامان معصوم نقل شده آن را مقامي با ارزش بسيار دانسته و خواهان دست يابي به آن مي شوند. از امير مومنان علي (ع) در دعاي ختم قرآن روايت شده كه آن حضرت چنين درخواستي از خداوند مي كند: اللهم اني اسالك اخبات المخبتين، خداوند از تو درخواست مقام اخباتي دارم كه از آن مخبتان است. (بحار الانوار ج 89ص206)در قرآن در سه آيه، هود آيه 23 و حج آيه 34 و 54 به مقام مخبتين اشاره شده و صفات آنان تبيين گرديده است. معني اخباتمفسران با توجه به اين آيات، اخبات را اطمينان به خدا دانسته اند كه به واسطه آن ايمان شخص هرگز متزلزل و سست نمي شود و همانند زميني سخت و محكم در آن جا استقرار يافته است. (الميزان ج 10 ص 193) چنين شخصي داراي نوعي خشوع و خضوع و حالتي استمراري از انابه و تضرع است به گونه اي كه هرگز از خدا منقطع نمي شود و دمي از او غافل نمي گردد. كسي است كه تنها در انديشه پروردگار و عمل براي رضاي اوست و براي عبادت او از همگان بريده و به وي پيوسته است. (مجمع البيان ج 5 ص 230)مخبتان، مومناني متواضع و خاشع هستند كه در برابر خدا تسليم قلبي محض و مطلق هستند و بي چون و چرا و بدون قيد و شرطي در برابر فرمانش فروتني مي نمايند و بدان عمل مي كنند. برخي از مفسران با توجه به آيه 23 سوره هود كه مي فرمايد: واخبتوا الي ربهم، بر اين باورند كه مخبتان به حالتي قلبي و معنوي دست مي يابند كه قبول ايمان و عمل را مي بايست در اين حالت دانست و بي وجود اين حالت روحي و رواني در انسان نمي توان از درستي ايمان و قبولي عمل سخن گفت. از اين رو اين دسته از مفسران معتقدند كه بي اخبات نمي توان ايمان و عمل را كامل دانست و شرط كارساز بودن ايمان و عمل را مي بايست در اخبات جست كه بدان شخص وارد بهشت برين مي شود. (تفسير راهنما ج 8 ص 61 و نيز تفسير نور ج 5 ص 293 و تفسير فرقان ج 11 و 12 ص 268)از آنجا كه اسلام جز تسليم در برابر خدا نيست و اين تسيلم برخاسته از بينش و نگرش خاصي در انسان مي باشد كه در حوزه عمل به شكل عمل به آموزه هاي وحياني ظهور مي كند، حقيقت تسليم را اخبات دانسته اند و گفته اند كه تسليم و اخبات يكي هستند و براي تاييد نظر خويش به اين روايت امام صادق(ع) اشاره مي كنند كه مي فرمايد: اتدرون ما التسليم... هو والله الاخبات، آيا مي دانيد كه تسليم چيست؟... به خدا سوگند تسليم همان اخبات است. (كافي ج 7 ص 268)اخبات در عرفانعارفان، اخبات را يكي از ابواب ده گانه كمال باطن شمرده اند كه پس از قطع دلبستگي ها و برطرف شدن همه موانع و اصلاح و تزكيه همه قواي نفساني به روي سالك گشوده مي شود. (شرح منازل السائرين ص 27 و 110)برخي از عارفان آن را مرحله نخست طمانينه دانسته اند كه سالك در آن مرحله به مقام امن و انس و سكون پروردگار مي رسد به گونه اي كه از برگشت دلبستگي هاي نفساني و پريشان احوالي و ترديد در قصد و سير و سلوك الي الله و لقاي او در امان مي ماند و در انس و سكون الهي قرار مي گيرد. (همان)برخي از آنان براي اخبات سه درجه و مرتبه گفته اند كه درجه نخست آن عصمت است كه نور الهي مي باشد و جاي ظلمت شهوت مي نشيند و اراده الهي كه جاي غفلت و حق طلبي و شوق به او كه جاي راحت طلبي را در دل سالك مي گيرد به گونه اي ريشه شهوت پرستي و راحت طلبي و غفلت به طور كامل از دل وي كنده مي شود. مرتبه دوم آن است كه سالك با اراده كامل خويش، همه اسبابي كه انس الهي را از وي دور مي سازد از خود دور كند و هيچ سرگرمي از مال و اولاد و زينت دنيا او را به خود مشغول نسازد. سوم اين كه به واسطه شهود حق به مقامي دست يابد كه ديگر به خلق التفاتي نكند و مدح و ذم و ستايش و نكوهش ايشان بر او تاثيري نداشته باشد. در اين مقام همه خلق را عمال خدا دانسته و با ديده الهي به خلق مي نگرد. (همان ص 116 تا 119)ويژگي هاي مخبتانچنان كه گفته شد اخبات ارتباط تنگاتنگي با ايمان و عمل صالح دارد و از اين رو مخبت همان كسي است كه تقيد كامل به ايمان و عمل صالح داشته و در مقام تسليم نشسته است. خداوند مي فرمايد: ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات واخبتوا الي ربهم (هود آيه 23)به هر حال گروه مخبتان گروهي خاص از مومنان هستند كه اعمال ايشان صالح و چشم و گوش آنان به حقايق هستي بينا و شنوا است. آنان در برابر خدا متواضع و فروتن و مطمئن به پروردگار و اهل دانش هستند. (حج آيه 54) اين دانش ايشان همراه بصيرتي است كه برخاسته از دانش و بصيرت الهي مي باشد و خداوند است كه به طور مستقيم به ايشان حقايق را نشان مي دهد. از اين رو آنان را كساني شمرده است كه داراي بينه اي از سوي پروردگارشان هستند كه آنان را مي پروراند. (هود آيه 17)مخبتان انسان هايي با دلي سالم و قلبي نرم در برابر حق و حقيقت هستند: فتخبت له قلوبهم (حج آيه 54)ايشان در برابر عزت پروردگار در خود احساس ذلت و خواري مي كنند و دل هايشان همانند زميني هموار، عبوديت حق را پذيرفته و خاشعانه و فروتنانه همه آموزه هاي حق را در دل و جان و پوستشان به جريان مي اندازند. آنان كساني هستند كه هرگز ستم نمي ورزند و از آنجا كه به طور كامل به روز جزا ايمان و اطمينان دارند از حقوق شخصي خويش گذشته و در صدد انتقام برنمي آيند و همه اعمال و رفتارشان بر پايه تسليم محض به خداوند انجام مي شود. (حج آيه 34)با توجه به آيه 34 و نيز آيات پيش و پس از آن در سوره حج مي توان گفت كه آنان به هنگام يادكرد خداوند داراي دلي ترسان هستند و از وي خشيت دارند و بر بلاها و مصيبت هايي كه در راه خدا و طاعت وي بر ايشان وارد مي شود صبر و شكيبايي مي ورزند و در برابر مشكلات استقامت دارند و همه چيز غير از خدا را حقير مي شمارند و خود را در برابر حق حقير مي دانند. نماز را به درستي و راستي به پا مي دارند و از آن چه روزيشان شده به ديگران انفاق مي كنند.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]