محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853548295
پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم نويسنده:استاد مهدي فقيه ايمانيمنبع:مهدويت از ديدگاه نهجالبلاغه خطبة 100:و خلَّف فينا راية الحقِّ، من تقدَّمها مرق، و من تخلَّف عنها زهق، و من لزمها لحق، دليلها مكيث الكلام، بطيء القيام، سريع إذا قام، فإذا أنتم ألنتم له رقابكم و أشرتم إليه بأصابعكم جاءه الموت فذهب به فلبثتم بعده ماشاءالله، حتي يطلع الله لكم من يجمعكم و يضمّ نشركم، فلا تطمعوا في غير مقبل و لاتيأسوا من مدبر، فان المدبر عسي أن تزلَّ به إحدي قائمتيه و تثبت الأخري، فترجعا حتي تثبتا جميعاً؛ او (پيامبر) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد. آنكس كه از زير ساية اين پرچم پاي پيش نهد، از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيروياش سر باز زند، به هلاكت رسد و سرانجام كسي كه زير ساية اين پرچم به پيش رود راه سعادت پيموده.پرچمدار اين پرچم با شكيبايي و آرامش سخن گويد و با كندي و تأني در اجراي كارها بپا خيزد؛ اما چون بپا خواست بسي شتاب كند تا به پيروزي نهايي رسد. پس آنگاه كه سر در گرو فرمانش نهاديد و با سرانگشت به سويش اشاره كرديد، دوران او سپري شده، مرگش فرا رسد.از آن پس ناگزير مدتي كه مشيت الهي اقتضا كند در انتظار به سر بريد. آنگاه خداوند شخصيتي را برانگيزد تا شما را [كه به اختلاف و جدايي گراييدهايد] جمع كند و پراكندگي شما را سامان بخشد. پس به كي (چيزي) كه رو نكرده دل مبنديد و از آن كه رو گردانده نااميد مشويد.(1)آگاه باشيد كه آل محمدصلي الله عليه و آله مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن هنگام كه يكي از آنها غروب كند ديگري بدرخشد.گويي چنان است كه در پرتو آل محمدصلي الله عليه و آله نعمتهاي الهي را بر شما فراوان و تمام شده ميبينم و آنچه را كه آرزويش را در دل ميپرورانديد بدان دست يافتهايد.ابن ابي الحديد مينويسد:امام اين خطبه را در سومين جمعة زمامداري خود ايراد فرمودند و ضمن آن به مطالبي پيرامون احوال خود اشاره كرد.وي سپس همچون ديگر شارحان، هدف از بيان اين خطبه را پيشگويي از مهدي و توصيف آن حضرت دانسته، ميگويد:شخصي را كه خدا برميانگيزد از اهلبيت است و اين سخن اشاره به مهدي آخرالزمان ميباشد و در نزد ما (اهل تسنن) موجود نيست و از اين پس وجود پيدا خواهد كرد و به عقيدة اماميه اكنون موجود ميباشد.(2)معناي و لاتيأسوا من مدبر اين است كه از كسي كه روگردانده نااميد مشويد؛ و مصداق آن غيبت حضرت مهديعجل الله تعالي فرجه و روگرداني آن حضرت از تصدّي رياست و زعامت ظاهري است تا هنگام ظهور.ابن ابي الحديد براي فرار از پذيرفتن ولادت آن بزرگوار و غيبتش، به تكاپو افتاده و خواسته وانمود كند لازمة مُدْبِر بودن، موجود بودن است و در صورت وجود نداشتن، تعبير به ادبار و روگرداني غلط است و مفهوم عقلاني ندارد. آنگاه كلمة و لاتيأسوا من مُدْبِر را چنين معنا ميكند كه هرگاه اين مهدي از دنيا رفت و فرزندانش را به جانشيني برگزيد و كار يكي از آنها به اضطراب و ناپايداري گراييد، مأيوس نشويد و به شك نيفتيد و نگوييد شايد ما در پيروي اينان دچار اشتباه شدهايم.خطبة 138:يعطف الهوي علي الهدي، إذا عطفوا الهدي علي الهوي، و يعطف الرأي علي القرآن، إذا عطفوا القرآن علي الرأي، حتي تقوم الحرب بكم علي ساق، بادياً نواجذها، مملوءة أخلافها، حلوا رضاعها، علقماً عاقبتها؛ او هواي نفس را به هدايت و رهنمود الهي برميگرداند؛ آن هنگام كه مردم هدايت الهي را به خواستههاي نفساني برگرداندهاند. و آنگاه كه مردم قرآن را تفسير به رأي كنند او آراء و نظريات را به قرآن گرايش دهد.ابن ابي الحديد ميگويد:اين كلام اشاره به امامي است كه خداوند او را در آخرالزمان به وجود ميآورد و همو باشد كه در روايات و آثار به او نويد داده شده است و مقصود از گرايش به قرآن، لغو احكام صادر شده از روي رأي و قياس، و منع از عمل بر طبق گمان و تخمين، و جايگزين كردن عمل بر طبق قرآن است.بدين ترتيب ابن ابي الحديد به پيشگويي اميرمؤمنانعليهالسلام از ظهور و قيام حضرت مهديعجل الله تعالي فرجه و نقش او در حاكميت هدايت الهي و قرآن به جاي هوا و هوس و رأي و قياس –كه روش عقيدتي و فقهي اهل تسنن، به ويژه فرقة حنفي را تشكيل ميدهد- اعتراف نموده، اما ولادت حضرت را نپذيرفته و تصريح ميكند كه بعد از اين متولد خواهد شد.آنچه ما از كلام اميرمؤمنان عليهالسلام ميفهميم اين است كه روش آن امام بزرگوار و موعود اسلام، همچون زمامداران جهان، بر هوا و هوس و دينسازي و زورگويي و قوانين تحميلي استوار نيست، بلكه بر اساس رشد عقلي و پيشرفتهاي علمي است. همانگونه كه پيامبر عاليمقام اسلامصلي الله عليه و آله در پرتو قرآن و دستورهاي اسلام، در مدت كوتاهي روح ايمان، يكتاپرستي، عدالت و نظم و امنيت همه جانبه را جايگزين عقايد شركآميز، رذايل اخلاقي و انواع تبعيضات نمود و سرانجام وضع نكبتبار زندي جاهلي را از ريشه دگرگون ساخت و عاليترين راه و رسم زندگي و كسب سعادت را به مردم آموخت.امامعليهالسلام در بخش بعد چنين ميفرمايد:رويدادها بدانجا منتهي ميشود كه جنگ همه را به پاخيزاند و مانند حيوان درندهاي كه در موقع حمله دهان خود را براي دريدن شكار و بلعيدن آن، تا آخرين حد باز ميكند به شما نيشخند زند. پستانهاي آن از شير پرگشته (3) مكيدن شير آن بس شيرين است و سرانجام بس زهرآگين.امامعليهالسلام سخن خود را چنين ادامه ميدهد:لا وفي غد – و سيأتي غد بما لاتعرفون- يأخذ الوالي من غيرها عمّالها علي مساويء أعمالها، و تخرج له الارض أقاليذ كبدها، و تلقي اليه سلما مقاليدها، فيريكم كيف عدل السِّيرة، و يحيي ميِّت الكتاب و السُّنَّة؛ آگاه باشيد، در فردا –فردايي كه از آمدنش و آنچه همراه دارد ناآگاهيد- والي و زمامدار، كارفرمايان و گماشتگان آن حكومتها را به سبب تجاوزات و خيانتهايشان محاكمه نموده، به كيفر رساند و زمين پارههاي جگر خود را براي او بيرون آورد و از فروتني كليدهاي خود را به سوي او اندازد و آنگاه او روش زمامداري و آيين دادگستري پيامبر را به شما نشان دهد و آثار مرده و فراموش شدة كتاب و سنّت را دگر بار زنده سازد و به اجرا و گسترش درآورد.ابن ابي الحديد نوشته است:بدون شك مقصود از والي در اين عبارت، امامي است كه خداوند او را در آخرالزمان خواهد آفريد.كلمة «أفاليذ» جمع «افلاذ» (جمع «فلذ») به معني پارة جگر و كنايه از گنجهاي زيرزميني مانند طلا، نقره، الماس و نفت است كه براي آن حضرت آشكار خواهد شد. در بعضي از تفاسير، كلام خداوند متعال (و أخرجت الأرض أثقالها) (4) به همين امر تفسير شده است.آنگاه ميگويد:اين مطلب در روايتي با تعبير وقائت له الارض أفلاذ كبدها(5) آمده كه معناي آن چنين است: زمين پارههاي جگر و ذخاير خود را به خارج پرتاب خواهد كرد.همچنين ابناثير پيرامون لغت فلذ گويد:از اخبار الساعه كه گوياي حوادث پيش از قيامت است؛ يكي جملة و تقيء الارض أفلاذ كبدها است. معناي اين جمله آن است كه زمين گنجهاي نهفتة خود را خارج ميكند. و مانند اين كلام است آية (و اخرجت الارض اثقالها).(6)علامه قندوزي نيز اين كلام اميرمؤمنانعليهالسلام را با عنوان في ايراد الكلمات القدسية لعلي –كرم الله وجهه- التي ذكرها في شأن المهدي في كتاب نهجالبلاغه آورده است.(7) حاكم در مستدرك به نقل از مجاهد از ابن عباس آورده است:مهدي اوست كه زمين را از عدالت پر ميكند، چنانكه آكنده شده باشد از ستم. در اين موقع چهارپايان و درندگان در امنيت به سر خواهند برد و زمين پارههاي جگرش را بيرون اندازد.مجاهد پرسيد: پارههاي جگر زمين چيست؟ابن عباس پاسخ داد: قطعاتي مانند ستون طلا و نقره.(8)خطبه 150:... يا قوم هذا إبان ورود كلِّ موعود، و دنوٍّ من طلعة مالاتعرفون، ألا و إن من أدركها منا يسري فيها بسراج منير، و يحذو فيها علي مثال الصَّالحين، ليحلَّ فيها ربقاً، و يعتق فها رقا، و يصدع شعباً، و يشعب صدعاً، في سترة عن الناس، لايبصر القائف أثره، و لو تابع نظره...؛ اي مردم، اكنون هنگام فرا رسيدن فتنههايي است كه به شما وعده داده شده، و نزديك است برخورد با رويدادهايي كه حقيقت آن بر شما ناشناخته و مبهم خواهد بود.دانسته باشيد، آنكس (مهدي موعود منتظر) كه از طريق ما به راز اين فتنهها پي برد و آن روزگار را دريابد، با مشعل فروزان هدايت ره بسپرد و به سيره پاكان و نيكان (پيامبر و امامان معصومعليهمالسلام) رفتار نمايد، تا در آن معركه گرهها را بگشايد و بردگان در بند ظلم و خودخواهي و ملتهاي اسير استعمار را از بردگي و اسارت برهاند. تودههاي گمراهي و ستمگري را متلاشي و پراكنده سازد و حق طلبان را گردهم آورد و تشكيلات كفر و ستم را بر هم زند و جدايي و تفرقة اسلام و مسلمانان را به يكپارچگي تبديل نموده، سامان بخشد.اين رهبر [مدتها بلكه قرنها] در پنهاني از مردم به سر برد و هرچند ديگران كوشش كنند تا اثرش را بيابند، نشاني از او نيابند.در اين هنگام گروهي از مؤمنان براي درهم كوبيدن فتنهها آماده شوند، همچون آماده شدن شمشير كه در دست آهنگر صيقل داده شده است.همينان چشمانشان به نور قرآن روشن گردد، موج با شكوه تفسير قرآن در گوش دلشان طنين انداز شود و شامگاهان و صبحگاهان جانشان از چشمة حكمت و معارف الهي سيراب گردد.ابن ابي الحديد پيرامون اين سخن ميگويد:جمله و ذنوٍّ من طلعة ما لا تعرفون كنايه از پيشامدهاي مهم و رويدادهاي بيسابقه مانند دابة الارض، (9) دجال، فتنهها و كارهاي شگفت و وهمانگيز او، ظهور سفياني و كشتار بيش از حد مردم است.آنگاه مينويسد:امام با بيان جملة ألا و إنَّ من أدركها به ذكر مهدي آل محمد صلي الله عليه و آله پرداخته كه از كتاب و سنّت پيروي ميكند و جملة في سترة عن النَّاس بيانگر موضوع پنهاني و غيبت اين شخصيت والا مقام است.سپس ميگويد:اين موضوع اماميه را در عقيدة مذهبي (ولادت حضرت مهديعجلالله تعالي فرجه) سودي نبخشد، هرچند كه پنداشتهاند سخن امام تصريح به گفته آنها دربارة غيبت مهدي است. زيرا جايز است كه خداوند چنين امامي را در آخرالزمان بيافريند و مدتي در پنهاني به سر برد و داراي مبلغان و نمايندگاني باشد كه دستورهاي او را به اجرا در آورند و از آن پس ظهور نمايند و زمام كشورها را به دست گيرد و حكومتها را زير سلطة خود درآورد و جهان را مسخر فرمايد.(10)ابن ابي الحديد از يك سو انطباق كلام اميرمؤمنانعليهالسلام را بر عقيدة شيعه دربارة حضرت مهديعجل الله تعالي فرجه و ولادت و زنده بودن آن بزرگوار باور نكرده رد ميكند و از سوي ديگر آن را جايز و ممكن ميداند كه حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) پس از به دنيا آمدن، مدتي را پنهاني (در حال غيبت) به سر برد و نمايندگان و مبلغان از طرف حضرتش به وظايف ويژة ديني بپردازند؛ آنگاه ظهور كند و بهطور رسمي به رهبري بپردازد.بدون شكّ اينگونه اظهار نظر جز تعصّب، دليل ديگري ندارد. زيرا اگر ممكن باشد كه آن حضرت بعد از به دنيا آمدن غايب گردد؛ اين همان سخني است كه شيعه ميگويد، جز اينكه به اختلافي غيراساسي دامنزده و آن اينكه شيعه معتقد به ولادت امام زمان عليهالسلام در سال 256 هجري است و اين اعتقاد مبتني بر دهها حديث از ناحية امامان معصوم(عليهمالسلام) و اعترافات بيش از يك صد نفر از مورخان و دانشمندان اهل تسنن است.همچنين علامه قندوزي در باب 74 ينابيع المودّة اين بخش از كلام امام را بهعنوان مهدي موعود اسلام و مورد نظر شيعه مطرح نمودهاست.خطبة 152:و قد طلع طالع، و لمع لامع، و لاح لائح، و اعتدل مائل، وأستبدل الله بقوم قوما، و بيوم يوما، و انتظرنا الغير انتظار المجدب المطر. و انّما الائمة قوام الله علي خلقه، و عرفاؤه علي عباده....؛ طلوع كنندهاي طالع شد و درخشندهاي بدرخشيد و آشكاركنندهاي آشكار گرديد و آنچه به انحراف گراييده بود به حق و اعتدال برگشت و خداوند گروهي را به گروهي تبديل، و روزي را در برابر روزي قراردداد.جز اين نيست كه امامان ]بر حق[ پاسداران الهي بر خلق خدايند و آگاهان مراقب از طرف او بر بندگانش. كسي به بهشت نخواهد رفت مگر اينكه آنان را بشناسد، و هيچكس به دوزخ نخواهد رفت جز آنكه ايشان را انكار كند، و آنها او را جزو پيروان خود ندانند.بديهي است كه مقصود از اين سخن – كه در آن شرط رفتن به بهشت را شناخت امامان، و ماية رفتن به جهنم را انكار آنان اعلام نموده – شناختن و نشناختن امامان دروغين و پيشوايان ظلم و گمراهي نيست.بنابراين، ساير پيشوايان و خلفا مانند معاويه مروان و عبدالملك كه عمرشان به كشتار اهل بيت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم)، و كشتن و غارت مؤمنان و سادات، پر كردن زندانها از افراد بيگناه، و راه انداختن مجالس شراب و قمار صرف گرديد؛ كساني نيستند كه شناخت آنها شرط سعادت و نشناختن ايشان ماية گرفتاري باشد.زمامداران خائن كشورهاي اسلامي و نوكران خود فروختة استعمار كه دست كمي از آنان ندارند؛ بايد شناختن آنها هم ماية سعادت، و نشناختن ايشان ماية ورود به جهنم باشد. اين امر را هيچ مسلمان عاقلي نميپذيرد.بديهي است هدف از شناسايي امامان راستين، تنها شناختن نام آنها و نام پدرانشان و اطلاع بر تاريخ ولادت و درگذشتشان نيست. هدف اصلي از اين وظيفة بزرگ اسلامي شناختن ويژگيهاي علمي، سيرة اخلاقي، اجتماعي، سياسي، و ديگر شئون امامت و اعتراف عقيدتي و عملي به مقام ولايت امام(عليهالسلام) است. همانگونه كه آنچه ماية رفتن به بهشت و رهايي از جهنّم است؛ پيروي از آن بزرگواران است. اكنون با توجه به جملات انَّما الائمة قوّامالله علي خلقه، و عرفاؤه علي عباده به اين نكته پي خواهيم برد كه بايد در هر عصر و دورهاي كسي وجود داشته باشد كه بهعنوان امام و پيشوا به امور بندگان بپردازد و مراقب ايشان باشد. اين حقيقت انكارناپذير جز براساس عقيدة شيعه دربارة دوازده امام و تولد و حيات امام دوازدهم؛ بر هيچ فرقهاي از ديگر فرق اسلامي منطبق نيست.آري، او هم اكنون هركجا هست به وظيفة رسيدگي به امور خلق خدا مشغول بوده و به گفتة محقق طوسي(قدسسره):وجوده لطف، و تصرف لطف آخر، و عدمه منّا؛(11) اصل وجودش لطف است و دخالتش در امور لطفي ديگر، و تصرف نكردنش در امور يا غيبتش از ناحية ماست.ادامه داردپی نوشت ها:1. شايد مقصود اين باشد كه به امام حاضر كه به دنيا بيتوجه است، يا از اصلاح كار شما در شرايط موجود ناتوان است، طمع نورزيد و از امام زمان(عليهالسلام) كه غايب ميشود نااميد نگرديد، كه رمز پيروزي و كليد حل مشكلات در دست اوست. چه ممكن است كسي كه روگردانده، يك پايش بلغزد (و پاي ديگرش برقرار ماند) آنگاه پس از مدتي هر دو با هم به جاي خود برگردند (و دين خدا را كه دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد).2. شرح نهجالبلاغه، ج7، ص 94 و 95.3. شايد كنايه از مواد و مهمات جنگي باشد كه از هر سو به جنگجويان اعطا و بدين وسيله آتش جنگ برافروخته تر ميگردد.4. زلزال/99: 2.5. شرح نهجالبلاغه، ج9، ص 46.6. نهايه، ج3، ص 470 –زمخشري، الفائق، ج3، ص 141.7. ينابيع المودة، باب 74، ص 524.8. مستدرك، ج4، ص 514.9. خداوند در قرآن مجيد (نمل/ 27: 84) سخن از «دابة الارض» به ميان آورده و فرموده است: و إذا وقع القول عليهم أخرجنا لهم دابة الارض تكلَّمهم أَنَّ النَّاس كانوا باياتنا لايوقنون، به موجب نقل اكثر مفسران، مقصود از «دابة الارض» (جنبندة زميني) موجودي است كه از طرف خدا برانگيخته شود و با علامت مخصوص، مؤمن و كافر را از هم جدا و مشخص نمايد. (بنگريد به: ابن اثير، نهاية، ج2، ص96.)10. شرح نهجالبلاغه، ج9، ص 128.11. بنگريد به: علامه، شرح تجريد، و قوشجي، شرح تجريد.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]
صفحات پیشنهادی
پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم
پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم نويسنده:استاد مهدي فقيه ايمانيمنبع:مهدويت از ديدگاه نهجالبلاغه خطبة 100:و خلَّف فينا راية ...
پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم نويسنده:استاد مهدي فقيه ايمانيمنبع:مهدويت از ديدگاه نهجالبلاغه خطبة 100:و خلَّف فينا راية ...
مهدی منتظر در نهج البلاغه
مهدی منتظر در نهج البلاغه-مهدی منتظَر در نهج البلاغهخطبه 100: «و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ، مَن ... پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم .
مهدی منتظر در نهج البلاغه-مهدی منتظَر در نهج البلاغهخطبه 100: «و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ، مَن ... پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم .
مهدی منتظر در نهج البلاغه(2)
مهدی منتظر در نهج البلاغه(2)-مهدی منتظر در نهج البلاغه (2)خطبه 138: « یَعطِفُ الهَوى عَلَى ... پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم .
مهدی منتظر در نهج البلاغه(2)-مهدی منتظر در نهج البلاغه (2)خطبه 138: « یَعطِفُ الهَوى عَلَى ... پيشگوييهاي نهجالبلاغه دربارة حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه - قسمت دوم .
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها