تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیرهای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865720010


جستارى درباره كنيهها و لقبهاى حضرت عباس (ع)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

جستارى درباره كنيهها و لقبهاى حضرت عباس (ع) نويسنده:حجةالاسلام ابوالفضل هادى منش كنيههاى حضرت عباس (علیه السّلام)در فرهنگ عربى به آن دسته از نامهايى كه با پيشوند اَبْ (در مردان) و اُمّ (در زنان) همراه باشد، كنيه مىگويند. سنت گذاشتن نامى در قالب كنيه براى افراد در ميان قبايل عرب، گونهاى بزرگداشت و تجليل نسبت به فرد به شمار مىآيد.(1) در اسلام نيز توجه زيادى به آن شده است غزالى مىنويسد: «رسول خدا(ص) اصحاب خود را از روى احترام براى به دست آوردن دلهايشان به كنيه صدا مىزند و آنهايى كه كنيه نداشتند، كنيهاى برايشان انتخاب مىفرمود و سپس آنها را بدان مىخواند. مردم نيز از آن پس، فرد مذكور را به همان كنيه مىخواندند. حتى آنان كه فرزندى نداشتند تا كنيهاى داشته باشند كنيهاى مىنهاد. پيامبر اكرم(ص) رسم داشت حتى براى كودكان نيز كنيه انتخاب مىنمود و آنان را مثلاً ابا فلان صدا مىزد تا دل كودكان را نيز به دست آورد».(2) در اينجا كنيههاى حضرت عباس(ع) بر شمرده مىشود:1. ابوالفضلدر منابع بسيارى، كنيه حضرت عباس(ع) را ابوالفضل بر شمردهاند (3) كه در بين كنيههاى ايشان، ابوالفضل (= ابوفاضل، ابوالفضائل) مشهورترين است اما ديگر كنيههاى او يا غير مشهور هستند و يا اين كه پس از واقعه كربلا حضرت را بدان خواندهاند. در مورد اين كينه بحث وجود دارد كه آيا اين كنيه واقعى بوده و ايشان پدر فرزندى به نام فضل بودهاند يا اينكه اين كنيه اعتبارى و در واقع لقبى بوده است كه به شكل كنيه به او نسبت دادهاند. گفتهها و احتمالاتى در اين زمينه وجود دارد كه بدان پرداخته مىشود:آن چه از بررسى اسامى افراد در تاريخ به دست مىآيد اين است كه انتخاب كنيه همواره بر اساس نام فرزند بزرگتر فرد نبوده و در موارد بسيارى اين قاعده وجود ندارد.نوشتهاند در خاندان بنىهاشم هر كه عباس نام داشته او را ابوالفضل كنيه مىنهادند؛ همان گونه كه عباس بن عبدالمطّلب و عباس بن ربيعة بن الحارث بن عبدالمطّلب و ... نيز مكنّى به همين كنيه بودهاند(4) كه گفتهاى مقبول و موجّه به نظر مىرسد.برخى ديگر گفتهاند اين كنيه برگرفته از برترى و فضلى بوده كه از كودكى در حضرت نمود فراوان داشته و او را بدان صفت مىشناختهاند آن گونه كه در سوگ او نيز سرودهاند:اَبَاالفَضْلِ يَا مَنْ أَسَّسَ الفَضْلَ وَ الإبا / أَبِى الفَضْلُ اِلاّ اَنْ تَكُونَ لَهُ أَبا «اى ابوالفضل! اى كسى كه هر برترى و پاكدامنى را بنا نهادى! آيا براى من برترى و فضلى وجود دارد كه تو پدر آن نباشى؟ (آيا كسى مىتواند فضلى داشته باشد كه در تو نباشد)».(5) همچنين در بين اعراب و مسلمانان نيز چنين سنتى بسيار ديده مىشده كه كنيه افراد را بر اساس ويژگىهاى آنان مىگذاشتهاند. آوردهاند روزى رسول خدا(ص) شنيد كه فردى را ابوالحَكَم مىخوانند. پيامبر اكرم(ص) او را نزد خود خواند و فرمود: «همانا حَكم [داور [خداست و حُكم از آن اوست تو چرا ابوالحكم خوانده مىشوى؟» او پاسخ داد: «قبيلهام هر گاه بر سر مسألهاى اختلاف پيدا مىكنند نزد من مىآيند و من بين آنان داورى مىكنم و با صادر كردن حكم خويش اختلاف را برطرف مىنمايم» پيامبر اكرم(ص) به او فرمود: «چه كار خوبى مىكنى»(6) و اين گونه گذاشتن چنين كنيههايى را بر افراد بدون اشكال دانست.گذشته از اين همه اين مطالب، در رديف فرزندان عباس(ع) نام پسرى را به اسم فضل آوردهاند(7) اما چون كه فضل فرزندى نداشته، احتمال اين كه نام او از حافظه تاريخ ستُرده شده باشد، وجود دارد. اين مسأله سبب شده كه برخى براى توجيه كنيه حضرت عباس(ع) بر مطالبى مانند آنچه گذشت تمسك جويند گر چه هيچ يك از آنها با هم منافاتى ندارد و قابل جمع مىباشد. يعنى وقتى در كودكى كسى را ابوالفضل بخوانند در او زمينههايى هم ايجاد مىشود كه نام يكى از فرزندان خويش را فضل بگذارد.2. ابو القِربَةدر لغت عرب قِربة به معناى «مشك آب» است. حضرت عباس(ع) را به جهت آب رسانىاش در كربلا به اين كنيه ناميدهاند. در بسيارى از منابع تاريخى و رجالى چنين كنيهاى را براى حضرت برشمردهاند.(8)3. ابو القاسمكنيهاى غير مشهور براى حضرت مىباشد(9) اگر چه برخى نوشتهاند حضرت عباس(ع) فرزندى به نام قاسم داشته كه در كربلا به شهادت رسيده است.(10)4. ابن البَدَويّةاين كنيه نيز از جمله كنيههاى غير مشهور حضرت است و به معناى «فرزند زن باديهنشين» مىباشد. دليل آن نيز اين بوده كه قبيله مادرى حضرت، از جمله قبايل بيابان نشين عرب بودهاند.(11)5 . ابو الفَرجَةدر لغت عرب فرجه، «گشايش در سختى و بر طرف شدن اندوه» معنا شده است. برخى چنين كنيهاى نيز براى حضرت برشمردهاند كه بيشتر به لقبى در قالب كنيه مىماند. دليل آن هم بر طرف كردن اندوه و گشايش در سختىها در نتيجه توسل به او مىباشد.(12)لقبهاى حضرت عباس(ع)به عناوينى كه بر اثر بروز و ظهور ويژگىهايى در انسانها، به آنان نسبت داده شود و بيانگر ويژگىشان باشد، لقب مىگويند. حضرت عباس(ع) القاب بسيارى دارد. براى ايشان بيش از بيست لقب مشهور برشمردهاند كه معروفترين آنها عبارتاند از:1. قمر بنىهاشمحضرت عباس(ع) از جمال و زيبايى ويژهاى برخوردار بوده؛ به گونهاى كه سيماى دلرباى او جلب توجه مىكرد و چهرهاش مانند ماه تمام، تابناك مىنمود. چون از دودمان هاشم، جد پيامبر(ص) بوده، او را «ماه فرزندان هاشم» مىخواندند. اين لقب، لقبى مشهور براى حضرت به شمار مىرود و بسيارى از منابع آن را برشمردهاند.(13)2. باب الحوائجحضرت عباس(ع) در دوران زندگانى امام مجتبى(ع) پيوسته در كنار آن حضرت به مددكارى مردم و برآوردن نيازهايشان مىپرداخت. اين رويه در زمان امامت امام حسين(ع) و پيش از جريان عاشورا نيز ادامه داشت تا آن جا كه هر گاه نيازمندى براى كمك خواستن نزد اين دو امام همام مىآمد، حضرت عباس(ع) مأمور اجراى دستور امام خويش مىشد. حضرت عباس(ع) جايگاه بلندى نزد برادرش امام حسين(ع) داشت. نوشتهاند: «همان گونه كه پدرش امير المؤمنين(ع) جايگاه بلندى نزد پيامبر اكرم(ص) داشت و باب او بود و هر گاه مشكلى روى مىداد پيامبر اكرم(ص) ابتدا آن را با على(ع) در ميان مىگذاشت، عباس(ع) نيز چنين حالتى نسبت به امام حسين(ع) داشت. امام با پيشامد هر مشكلى آن را با برادرش در ميان گذاشته و از او مىخواست كه آن مشكل را برطرف نمايد».(14) اين مسأله سبب شد تا ايشان را باب الحوائج؛ «برآورنده نيازها» بخوانند.(15) البته به نظر مىرسد اين لقب بعدها در نتيجه توسلها و كرامتهاى آن حضرت به ايشان داده شده است.3. باب الحسين(ع)شدت دلبستگى حضرت عباس(ع) به برادر بزرگتر خود، امام حسين(ع) تا آن جا بود كه همواره خود را خدمتگزار وى مىدانست و براى اجراى فرمانهاى ايشان هميشه پيشقدم بود. اين بدان دليل بود كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: «اَنَا مَدِينَةُ العِلمِ وَ عَلِىٌّ(ع) بَابُهَا فَمَن اَرَادَ مَدِينَةَ فَلْيَأْتِ البَابَ؛ من شهر دانش هستم و على(ع) دروازه ورود به آن است. پس هر كس خواهان ورود به شهر دانش است، بايد نخست سراغ درِ آن را بگيرد».(16) حضرت عباس(ع) نيز درب ورود به شهر حسينى(ع) بود.از علامه فقيد طباطبايى؛، نويسنده تفسير بزرگ الميزان در اين باره نقل شده است كه فرمود: «مرحوم سيد السّالكين و برهان العارفين، آقا سيد على قاضى فرمود در هنگام كشف بر من روشن و آشكار شد كه وجود مقدس ابا عبداللّه الحسين(ع) مظهر رحمت كليّه الهيه است و باب و پيشكار آن حضرت، سقاى كربلا، سرحلقه ارباب وفا، آقا باب الحوائج الى اللّه، ابوالفضل العباس صلوات اللّه و سلامه عليه است».(17)4. سقّاسقّا از مشهورترين لقبهاى حضرت عباس(ع) است و پس از واقعه كربلا به اين لقب متصف گرديد.(18) يكى از بىرحمانهترين حربههاى جنگى دشمن در واقعه كربلا، بستن آب به روى لشگر امام حسين(ع) بود كه از روز هفتم ماه محرّم آغاز شد اما حضرت عباس(ع) به همراه برخى ديگر از بنىهاشم، به فرات حمله مىبرد و آب مىآورد.(19) او اين لقب را از پدران خويش به ارث برده بود؛ زيرا حضرت عبدالمطّلب، هاشم، عبد مناف و قُصَىّ نيز چنين لقبى داشتند. حضرت ابوطالب(ع) و عباس عموى پيامبر نيز به چنين ويژگى پسنديدهاى مشهور بودند.(20) 5 . كَبْش الكتيبةاصطلاحى نظامى است كه در جنگها به كار مىرفته و به فردى شجاع اطلاق مىشده كه فردى كه تمام صفات شجاعت و نامآورى در او جمع بوده و در پيشانى لشگر به جنگ با دشمن مىپرداخته است. اين لقب پيش از حضرت عباس(ع) تنها به دو نفر داده شده؛ ابتدا به فردى قريشى از قبيله بنى عبدالدار كه از دشمنان سرسخت مسلمانان بود و طلحة بن ابى طلحة نام داشت. او در جنگ احد توسط امير المؤمنين(ع) كشته شد زيرا شخص ديگرى را جرأت رويارويى با او نبود و شجاعت و جنگاورى او باعث تضعيف روحيه مسلمانان شده بود. با كشته شدن او توسط امير المؤمنين(ع) روحيه به مسلمانان بازگشت و سبب خوشحالى پيامبر اكرم(ص) شد زيرا كشته شدن او باعث شد اتحاد مشركين به شدت از هم گسيخته شود و بسيارى از آنان پا به فرار گذارند.(21)دومين فردى كه پيش از حضرت عباس(ع) به اين لقب خوانده شد مالك اشتر نخعى بود. او را در دوران خلافت امير المؤمنين(ع) كبش العراق مىخواندند.(22) پس از وى اين لقب به حضرت عباس(ع) رسيد آن گونه كه از زبان امام حسين(ع) سرودهاند:عَبَّاسُ(ع) كَبْشُ كَتِيبَتى وَ كَنَانَتى/ وَ سرُّ قَوْمي بَلْ اَعَزُّ حُصُونى «عباس(ع) پهلوان لشگر و اهل بيت من بلكه شكست ناپذيرترين دژ من است».(23)6. حامى الظُعَينةدر لغت عرب ظعينة از ريشه ظَعَنَ (= كوچ كرد) گرفته شده و به معناى زن هودجنشين(24) مىباشد. اين لقب نيز از جمله القابى است كه پس از واقعه عاشورا به حضرت داده شده و به معناى پشتيبان زنان هودجنشين است. چرا كه دلگرمى زنان اهل حرم به بازوى تواناى عباس(ع) بود. چه بسا پشتيبانى و حمايت از زنان بىدفاع، خود بخش بزرگى از دفاع است و وجود او در بين لشگر قوت قلبى براى همه به شمار مىآمد. اين لقب در عرب پيش از حضرت عباس(ع) تنها به يك نفر داده شده و او ربيعة بن مكدم كنانى از قبيله بنى فراس مىباشد و چه در زمان زندگى و چه پس از مرگش او را اين گونه مىخواندهاند. آن سان كه دربارهاش سرودهاند:حامى الظعينة اين منه ربيعة /أم أين من عليا ابيه كلام(25) القاب ياد شده از مشهورترين لقبهاى حضرت عباس(ع) است. البته ايشان لقبهاى ديگرى نيز دارند كه بدين شرح است:7. شهيد؛(26)8 . عبد صالح؛9. مستجار (پشت و پناه)؛10. فادى (فداكار)؛11. ضَيغَم (شير)؛12. مُؤثر (ايثارگر)؛13. ظَهر الولاية (پشتيبان ولايت)؛14. طيار؛(27)15. اكبر؛(28)16. مواسى (ايثار كننده)؛17. واقى (پاسدار)؛18. ساعى(29) (تلاشگر)؛19. صدّيق (راستگفتار و درستكردار)؛20. بَطَل (گُرد)؛21. اطلس (چابك و شجاع، در لغت به معناى رنگارنگ يا دو رنگ بوده(30) و كنايه از فرد زيرك و چابك است)؛22. حامل اللّواء (پرچمدار).(31)23. صابر؛ 24. مجاهد؛ 25. حامى؛ 26. ناصر؛(32)در كلام معصومينعليهم السلام لقبهاى ديگرى نيز براى حضرت عباس آمده است كه از جايگاه والا و مقام ارجمند حضرت عباس(ع) حكايت مىكند. پىنوشتها:1. نك، لغت نامه دهخدا، على اكبر دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1373 ه . ش ، ج 11، ص 16452.2. معارف و معاريف، السيد مصطفى الحسينى الدشتى، تهران، انتشارات مفيد، چاپ دوم، 1376 ه . ش، ج 8، ص 595 .3. نفس المهموم، شيخ عباس قمى، قم، منشورات مكتبه بصيرتى، بى تا، ص 332؛ تنقيح المقال فى احوال الرجال، عبد اللّه المامقانى، نجف، مطبعة الحيدرية، 1352 ه . ق، ج 1، ص 128.4. بطل العلقمى، عبد الواحد بن احمد المظفر، نجف، مطبعة الحيدرية، بىتا، ج 2، ص 9.5. همان.6. همان، ص 10.7. العباس(ع)، عبدالرزاق المقرم، نجف، مطبعة الحيدرية، بى تاص 195 ؛ المجدى فى أنساب الطالبيين، نجم الدين ابوالحسن على بن محمد بن العلوى العمرى، قم، مطبعة سيد الشهداء، مكتبة آية اللّه العظمى النجفى، چاپ اول، 1409 ه . ق ، ص 231.8. أنساب الأشراف، احمد بن يحيى بن جابر البلاذرى، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، چاپ اول، 1394 ه . ق، ج 2، ص 192 ؛ إعلام الورى بأعلام الهدى، فضل بن الحسن الطبرسى، نجف، مكتبة الحيدرية، چاپ دوم، 1390 ه . ق، ص 203 .9. بطل العلقمى، ج 2، ص 8.10. مقتل الحسين(ع)، محمد تقى بحر العلوم، بيروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1405 ه . قبحار الأنوار، محمد باقر مجلسى، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ه . ق، ص 315 ؛ العباس(ع)، ص 195.11. بطل العلقمى، ج 2، ص 91.12. همان، ص 10.13. مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب السروى المازندرانى، ابو جعفر محمد بن على، قم، مطبعة العلمية، بىتا، ج 4، ص 108 ؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسى، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ه . ق، ج 45، ص 40 .14. بطل العلقمى، ج 3، ص 35.15. مقاتل الطالبيين، ص 55 ؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 40 ؛ مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 108 ؛ بطل العلقمى، ج 3، ص 208 ؛ كبريت الأحمر، ص 384.16. مستدرك الحاكم النيسابورى، حافظ ابو عبد الله محمد بن عبد الله الحاكم النيسابورى، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول 1411 ه . ق ، ج 3، ص 126. 17. چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس(ع)، على ربانى خلخالى، قم، مكتب الحسين، چاپ پنجم، 1378 ه . ش، ج 1، صص 147 و 148.18. الثقات، محمد بن حبّان، دائرة المعارف العثمانية، چاپ اول، بى جا، 1395 ه . ق، ج 2، ص 310 ؛ السيرة النبوية، محمد بن حبّان، بيروت، مؤسسة الثقافية، چاپ اول، 1407 ه . ق، ج 1، ص 559 .19. الإختصاص، محمد بن محمد بن نعمان الشيخ المفيد، بيروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، 1402 ه . ق، ص 78 ؛ رجال الطوسى، ابو جعفر محمد بن الحسن، نجف، مطبعة الحيدرية، چاپ اول، 1381 ه . ق ، ص 72 . 20. تاريخ اليعقوبى، احمد بن ابىيعقوب، بيروت، دار صادر، بىتا، ج 2، ص 76 ؛ سيرة النبوية، ابن هشام، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1355 ه . ق، ج 1، ص 96.21. بطل العلقمى، ج 2، صص 53 ـ 54 .22. بطل العلقمى، ج 2، صص 53 ـ 54 .23. همان، ص 60.24. فرهنگ معاصر، آذرتاش آذرنوش، تهران، نشر نى، چاپ اول، 1379 ه . ش، ص 213.25. بطل العلقمى، ج 2، صص 63 و 64. 26. مصباح الزائر، سيد بن طاووس، قم، مؤسسة آل البيت، چاپ اول، 1417 ه . ق، صص 245 ـ 249 ؛ بحار الأنوار، ج 98، صص 222 ـ 227.27. بطل العلقمى، ج 2، ص 108.28. الطبقات، محمد ابن سعد، ليدن، مطبعة بريل، 1321 ه . ق، ج 3، ص 1 ؛ سير إعلام النبلاء، شمس الدين محمد بن احمد الذهبى، مصر، دار المعارف، بىتا، ج 3، ص 216 .29. سه لقب اخير در زيارت ناحيه مقدسه آمده است.30. لسان العرب، ج 6، ص 135.31. مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 108 ؛ بحار الأنوار، ج 45، ص 40 ؛ بطل العلقمى، ج 2، ص 12.32. چهار لقب اخير در: الإقبال، على بن موسى بن جعفر السيد بن طاووس، تهران، دار الكتب الاسلامية، چاپ دوم، 1390 ه . ق، ص 334 ؛ بحار الأنوار، ج 98، ص 364 ؛ مصباح الزائر، ص 351.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]
صفحات پیشنهادی
جستارى درباره كنيهها و لقبهاى حضرت عباس (ع)
جستارى درباره كنيهها و لقبهاى حضرت عباس (ع)-جستارى درباره كنيهها و لقبهاى حضرت عباس (ع) نويسنده:حجةالاسلام ابوالفضل هادى منش كنيههاى حضرت عباس (علیه ...
جستارى درباره كنيهها و لقبهاى حضرت عباس (ع)-جستارى درباره كنيهها و لقبهاى حضرت عباس (ع) نويسنده:حجةالاسلام ابوالفضل هادى منش كنيههاى حضرت عباس (علیه ...
راه های توسل به حضرت عباس علیه السلام
عدد چهار برای این است كه نام مبارك حضرت عباس(ع) دارای چهار حرف است (ع ب ا س).سپس در هر شب .... جستارى درباره كنیهها و لقبهاى حضرت عباس علیه السلام لینک مطالب ...
عدد چهار برای این است كه نام مبارك حضرت عباس(ع) دارای چهار حرف است (ع ب ا س).سپس در هر شب .... جستارى درباره كنیهها و لقبهاى حضرت عباس علیه السلام لینک مطالب ...
واژه شناسى «شيعه» و «تشيّع»
واژه شناسى «شيعه» و «تشيّع» نويسنده: حامد منتظری مقدم مقدّمه يكى از حوزه هاى نوين ... اما برخى از واژه ها به جز معناى لغوى، داراى معناى «اصطلاحى» نيز مى باشند كه اين، ... كه آن حضرت در چند نوبت، درباره «حاميان على(عليه السلام)» اصطلاح «شيعةُ على» را ... نام هاى ابوذر غفارى، سلمان فارسى، مقداد بن اسود كندى و عمار بن ياسر با لقب «شيعةُ ...
واژه شناسى «شيعه» و «تشيّع» نويسنده: حامد منتظری مقدم مقدّمه يكى از حوزه هاى نوين ... اما برخى از واژه ها به جز معناى لغوى، داراى معناى «اصطلاحى» نيز مى باشند كه اين، ... كه آن حضرت در چند نوبت، درباره «حاميان على(عليه السلام)» اصطلاح «شيعةُ على» را ... نام هاى ابوذر غفارى، سلمان فارسى، مقداد بن اسود كندى و عمار بن ياسر با لقب «شيعةُ ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها