واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جای شما خالی آقای دوایی! سینمای ما- محمد محمدیان: دو فیلم جرم و ورود آقایان ممنوع این روزها روی پرده سینماهای تهران و شهرستان ها در حال نمایش است. این نوشته نکاهس دارد به ویژگی های این دو فیلم و سازندگانش: نگاهی به فیلم ورود آقایان ممنوع!: ...چرا ممنوع؟ رامبد جوان در سومين فيلمش ورود آقايان ممنوع! نشان داده كه طنز را خوب ميشناسد و تفاوت آن را با كمديهاي نازل ميداند. این مصداق همان کار را باید به کاردان سپرد است.حالا تصور کنید باز فیلم ساز دیگری جز آن کسانی که می شناسیم و در این حیطه خبره اند فیلم را می ساخت ،دیگر معلوم بود چی از آب در می آمد.رامبد جوان به هر قيمتي نميخواهد تماشاگر را بخنداند و بازيگرانش را هم آزاد نميگذارد تا هرچه خواستند انجام دهند. اصلا ویژگی فیلم داستان جذاب و موقعیت های آن است که بسیاری فیلم هایی از این دست بی بروبرگرد فاقد آن هستند.ورود آقایان ممنوع !با نام هوشمندانهاي هم كه دارد بخشی از موفقیت فعلیش در گیشه را مدیون آن است. پايان فيلم شايد چندان مهم نباشد اما قابل پيشبيني هم نيست. اهميت داستان در تغيير وضعيت شخصيتها به زباني شيرين است. بازي ويشكا آسايش غير قابل تصور است و بازي خوب و كنترل شده رضا عطاران و نيز ماني حقيقي كه از اين پس بايد او را يك بازيگر حرفهاي به حساب آورد، از امتيازهاي فيلم هستند. ورود آقایان...آشتی تماشاگر جدی سینما با آثار کمدی و طنز سینمای ایران است که دیگر ناامیدمان کرده بودند.راستی این فیلم ورود کسی را ممنوع نکرده است! همه بیاییم و از یک اثر "جدی" طنز لذت ببریم. بر خلاف ساخته قبلی کارگردان پسر آدم، دختر حوا ، فیلم را حتی می توان بارها دید. درباره فیلم جرم(مسعود کیمیایی): جای شما خالی آقای دوایی! چند سال بود که درباره فیلم های مسعود کیمیایی چیزی ننوشته بودم.نمی دانم چند سال.این فیلم های اخیرش را نمی فهمیدم.یک جورایی انگار مال او نبود.یا از قصه هاش سر در نمی آوردم یا ازآدم ها و ارتباط شخصیت ها. انگار همه چیز گنگ بود.گفتم که خیلی هاش انگار مال دنیای او، مال سینمای او، مال قهرمان های او نبود.تکان مان نمی داد.خلاصه که گرم نبود... جرم هم گرچه ضعف هایی در شخصیت پردازی دارد ، گاهی با لکنت قصه اش را پیش می برد و می توانست اثر روراست تر و حتی بدون دوبله و فیلم سیاه و سفیدش هم تاثیر گذارتر باشد اما یک حسن بزرگ دارد و آن بازگشت کیمیایی به سینمایی است که با آن به اوج رسید. فیلم لحظه های ناب بسیاری دارد از نمایش زیبای رفاقت که دیگه در سینمای او داشت یادمان می رفت.و از خانواده و ارتباط های رضا سرچشمه با زن و بچه اش و رودررویی فراموش نشدنی با بد خواهان. دیدم که برخی از بازی پولاد کیمیایی خرده می گرفتند.آن ها او را با بازیگر بزرگ فیلم های گذشته او مقایسه می کنند.که مقایسه درستی نیست.تماشاگر با رضا ارتباط خوبی برقرار می کند. پولاد اتفاقا در جاهایی حتی بزرگ ظاهر شده. این دیگر بی انصافی است. دوست دارم از حامد بهداد یاد کنم و ایرج رامین فر(طراح صحنه) که چه زیبا تهران 35 سال پیش را درآورده و ما می گشتیم پرایدها را به هم نشان دهیم! کیمیایی نشان داده هر وقت به سینمای خودش نزدیک شده فیلم هایش تاثیر عجیبی بر تماشاگر گذاشته اند. اگر او باز قصه اش را پیچیده نکند می تواند به دندان مار و ردپای گرگ نزدیک شود. در جشنواره کارلووی واری از سر درد به آقای دوایی گفتم می شه یک بار دیگر به آقای کیمیایی بگویید به فیلم های خودش برگردد!این سینمای او نیست آقای دوایی.این ها با او و ما بیگانه اند! آقای دوایی،حالا امشب باز قهرمان کیمیایی را دیدم،همانی که همه دوستش داریم.جای شما خالی. منبع : سینما امروز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]