تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804810625




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ميرحسين موسوي از زبان هاشمي رفسنجاني


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

حجت‌الاسلام والمسلمين جناب آقاي هاشمي رفسنجاني در خطبه‌هاي نماز جمعه سال‌هاي 68، 69 و 70 با ارزيابي و نقد عملکرد دولت آقاي ميرحسين موسوي، مشکلات به ارث رسيده از اين دولت را تشريح کرده است. مشکلاتي که غالباً مردم خوب ما در آن دوران سخت با صف‌هاي طويل براي گرفتن کالاهاي کوپني، استفاده از گوشت‌هاي يخي، فقدان مواد اوليه براي کارخانه‌ها، کمبود دارو، وجود پزشکان هندي و بنگلادشي، کمبود قطعات يدکي و فرسودگي ماشين‌آلات کارخانه‌ها، قطع مکرر برق، نبود آب لوله‌کشي در روستاها، فقدان گاز لوله‌کشي در بسياري از مناطق شهري و روستايي، از بين رفتن توليدات کشاورزي به علت نبود شبکه صحيح حمل و نقل و توزيع، استقراض از بانک‌هاي خارجي، پائين بودن اميد به زندگي و بسياري از طرح‌هاي نيمه تمام و... در خاطره‌شان ثبت کرده‌اند.   از آنجا که اولاً ما به عنوان يک رسانه فراگير وظيفه داريم زمينه حضور پرشور مردم شريف ايران را در انتخابات آينده فراهم آوريم و نيز به سؤالات متعدد مخاطبان گرامي درخصوص نامزدها پاسخ دهيم و ثانياً اگر اين رسانه رأساً وارد اين ارزيابي مي‌شد، اين شائبه پيش مي آمد که خداي ناکرده از موضع بي‌طرفي خارج شويم، مناسب ديديم بدون هيچ پيش داوري، توانمندي وضعيت و شرايط دولت جناب آقاي مهندس موسوي را که 20 سال از کار اجرايي کلان فاصله گرفته بودند، از زبان آقاي هاشمي رفسنجاني که همينک حامي جدي ايشان هستند، در دسترس خوانندگان محترم قرار دهيم.   تمامي مطالب منتشر شده در اين گزارش که با زحمات همکاران موسسه ايران استخراج گرديده، از روزنامه جمهوري اسلامي است.   1- فساد اداري ما چند تا مسئله عمده داريم که من در اينجا به آنها اشاره خواهم کرد: يکي همين مسئله سوء توزيع و گراني است يکي مسئله سوء اخلاق بخشي از انسان‌هاست، بد حجابها و آن افرادي که اخلاق اسلامي را مراعات نمي‌کنند و يکي هم همين مسئله سياسي است که از بيرون دائماً براي کشور ما مسئله مي‌سازند. مسئله ديگر مسئله فساد اداري است که در بعضي از ادارات بعضي از افراد براي مردم مزاحمت‌هايي بوجود مي‌آورند و ما اگر در مسير حرکتمان اگر چرخ‌هاي توليد راه افتاد، اگر استفاده از منابع آن طوري که شايسته است انجام شد، اگر همه کارها را درست کرديم چنانچه اين مسائلمان را حل نکنيم باز نمي‌توانيم به جايي برسيم. اگر اين فساد اخلاق موجود باشد جامعه ما آن جامعه ايده‌آل اسلامي نمي‌تواند باشد. 1368.2.2   2- مشکل تعزيرات مشکلاتي که ما در باب ماليات داشتيم و يا در خيلي از ابواب ديگر مانند تعزيرات که يک مشکل جدي در مسير قانونگذاري و اداره کشور ما شده بود که ايشان (امام) به راحتي حل کردند. شما اجازه بدهيد که من ديگر داخل جزئيات نروم چون شما اينطور چيزها را به اندازه کافي مي‌دانيد. 1368.3.20   3- بي برنامگي ما قبلاً برنامه نداشتيم الان برنامه پنج ساله ما دارد آماده مي‌شود که داشتن برنامه خودش تکليف خيلي چيزها را روشن مي‌کند. آينده روشن مي‌شود، خطوط مشخص است معلوم است، ما به کجا مي‌خواهيم برسيم، مسئولان تکليف خودشان را مي‌دانند دوباره کاري‌ها نمي‌شود و خيلي از ريخت و پاش‌ها را نخواهيم داشت و چيزهاي ديگري را هم که قبلاً داشتيم الان از آن برخورداريم. 1368.5.14   4- مديريت غلط اين شيوه‌اي که الان دولت دارد زندگي مردم را اداره مي‌کند، اين بدترين نوع اداره مردم است.   1368.7.8   5- بي عدالتي   شيوه توزيع درست نيست همين که هست هم درست توزيع نمي‌شود يعني مردم يک عده‌اي به هر دليلي به آساني به اينها مي‌رسند و يک عده‌اي هم نمي‌رسند. يعني آن چيزهايي که دولت کوپني کرده خوب به هر حال دير يا زود به دست مردم مي‌رسد اما اينکه کوپن نيست، عادلانه بدست مردم نمي‌رسد. اين هم اشکالاتي در سيستم توزيع است براي اينکه خوب بنا نبود اينجوري شود اين يک چيز موقتي بوده که تنظيم شده که بايد بعداً برگردد به عرضه و تقاضا و از شبکه‌هاي توزيع معمولي به بازار برود و مردم بتوانند به طور عادي بروند و بخرند و اين فسادها نباشد. اما اين واقعيت وجود دارد که اين شکل توزيع الان هست و يک نوع بي عدالتي از اين طريق به مردم تحميل مي‌شود.   1368.7.8   6- خطر نقدينگي نقدينگي بسيار زيادي الان در دست مردم است اين مقدار پولي که ما در دست مردم داريم اين خودش يک خطر جدي است براي اقتصاد کشور، علتش هم اين است که اين پولها در دوران جنگ خرج توليد نمي‌شد يا در جنگ مصرف مي‌شد که برمي گشته دوباره در بازار و در دست مردم يا مي‌رفتيم کالاي خارجي مي‌خريديم.   1368.7.8   7- تعطيلي طرح‌ها الان همه طرح‌هاي مهم شما مانده است بدليل اينکه اجباري ندارند چرا که پولهايشان را گرفته و رفته‌اند اين شيوه يک شيوه جاهلانه اي براي اداره يک کشور است.   1368.9.18   8- تاراج اموال کشور الان ما در دريا هر مقدار که نفت استخراج مي‌کنيم، گازهاي آن را داريم مي‌سوزانيم و مخازن مشترکي که با آن طرفي‌ها داريم آنها دارند، مي‌برند و از ما هرز مي‌رود اين ثمره اين فکر انقلابي است که بعضي از آقايان دارند خيال مي‌کنند که انقلابي است و واقعاً اين انقلابي است که ما اموال کشور را اينجوري به تاراج بدهيم؟   1368.9.18   9- تورم من يک بار در جلسه‌اي گفتم ما الان پانصد ميليارد تومان طرح نيمه کاره داريم مي‌دانيد پانصد ميليارد تومان تقريباً 8 برابر بودجه امسال ماست که اينها همه در اين برنامه بايد تکميل شود. ماندن اينها خيانت است همانطور که ماندن آنها باعث خسارت شده است. سال به سال گران‌تر مي‌شوند تورم مال اينهاست اصل تورم را شما اينجا ببينيد که ما اينقدر سرمايه‌گذاري بدون نتيجه کرديم.   1368.9.18   10- وضعيت بغرنج از عقلاي قوم هم آنهايي که فکر اقتصادي داشتند به من مي‌گفتند تو اصلا وارد اين ماجرا نشو چرا که اين‌کار به اين زودي درست شدني نيست اصلاً مأيوس بودند حالا رفقاي داخل همين مجلس هستند. مثلاً مي‌گفتند تو براي انقلاب چهره فرهنگي و چنين و چنان هستي، آنجا مي‌روي اميد مردم نقش بر آب شده و خراب مي‌شود اين کار را نکن يک کس ديگري اين کار را انجام بدهد. يعني واقعاً کساني که محاسبه مي‌کردند حضور مرا در اين مقطع براي اين جامعه عاقلانه نمي‌دانستند.   1368.9.18   11- بي عدالتي با اين قوانيني که ما گذرانديم ما مردم را اينجوري مي‌خواهيم اداره کنيم؟ آن‌وقت نتيجه اش هم اين مي‌شود که دلالها و آن بحث ديگري که يکي از برادران مي‌کردند ايشان صحبت‌هاي ظاهر الصلاحي نمي‌کردند عدالت اجتماعي مي‌خواهند، مشکلات مردم را هم مي‌خواهند حل شود. چنين قوانيني همين وضع را بوجود مي‌آورد يعني نه عدالت اجتماعي را برقرار مي‌سازد و نه مشکلات مردم را حل مي‌کند. اگر بنا بود عدالت اجتماعي را اينجور درست بکنيم در اين 10 سال درست کرده بوديم شما همه قبول داريد.   1368.9.18   12- نابودي استعدادها اين که در کشور ما کارهاي تجاري، دلالي، واسطه‌گري بخش عظيمي از استعدادهاي خود را مي‌بلعد و کارهاي اجرايي مؤثر، مفيد و توليدي و پر افتخار متولي ندارد و کسي دنبال آن نمي‌رود، بدترين مرضي است که ما دچار آن هستيم.   1368.8.27   13- ترويج تنبلي در حال حاضر دو ميليون افغاني در ايران هستند و کار نيز مي‌کنند و بعضي از کارفرماها از بين يک کارگر ايراني و يک کارگر افغاني، کارگر افغاني را انتخاب مي‌کنند زيرا او اينگونه کارها را بهتر انجام مي‌دهد اما کارگر ما اينگونه فکر و عمل نمي‌کند اين طرز تفکر غلط و کشنده است و بنيه اقتصادي کشور را به هم مي‌زند البته شايد دلايل ديگر از قبيل مزد و شرايط مناسب داشته باشد ما بايد شرايط کار را به گونه اي درست کنيم که از لحاظ فرهنگي شرايط زيستي و همه اينها مناسب باشد. البته همه تقصيرها را نمي‌خواهم به گردن آنها بيندازد مي‌خواهم بگويم، فرهنگ کار و تلاش در کشور ما نيست دين ما اينگونه به ما نمي‌گويد.   1368.8.27   14- اقتصاد مريض بحث اين است که شرافت و کرامت کار بايد در جامعه ما جا بيفتد اگر اينطور شد کارهاي انگلي و خيالي و کاذب در کشور ما از بين مي‌رود. اقتصاد در کشور ما مريض است. همه مشکلات در نرفتن به دنبال کار توليدي پيچ و خم در کارهاي اجرايي نيست ولي آن فرهنگ غلط آنها را مي‌کشاند به انجام اين قبيل کارها.   1368.8.27   15- کارمندان کج فکر من به‌عنوان مسئول اجرايي کشور و رئيس جمهور منتخب شما مي‌گويم سياست دولت شما بر اين است که امکانات کشور، زمين، آب، معدن، صنعت و هرچه امکاني در اين کشور هست را در اختيار مردم بگذارد. براي اينکه مردم موجودي و امکانات و سرمايه شان را صرف آبادي کشور کنند. البته ممکن است در جريان کار هنوز ما با مأموران کج فکر و منحرف و تنگ نظر و نادان مواجه باشيم که در راه کار مزاحمت ايجاد کنند.   1368.10.23   16ـ رقم زشت کاري که تا به حال شد، نتيجه اين شده که ما الآن نسبت باسواد و بي‌سوادمان اينطوري است که 7/67 درصد مردم باسوادند و 3/23 درصد مردم بيسوادند که اين خيلي رقم زشتي است. براي دين و جامعه‌اي که موظف شده که از گهواره تا گور به دنبال دانش باشد. و اگر در چين هم علم را پيدا مي‌کند بايد برود و بگيرد و بياورد واقعاً اصلاً چهره اسلامي ما را اين زشت مي‌کند که ما هنوز هم البته کار بزرگي است که ما رقم را از 47 درصد رسانده باشيم به 67 درصد و مخصوصاً در مورد خانم‌ها که اول انقلاب 40 درصدشان فقط باسواد بودند و 60 درصد بيسواد بودند آن نسبت هم اصلاح شده و هنوز هم نسبت نامعقول است. 1369.1.18   17ـ جامعه فقيرتر   مشکل عمده اقتصاد ما در پايين بودن توليد ناخالص ملي بود توليد در کشور، عدم سرمايه‌گذاري و به کار گرفته نشدن نيروها در شرايط بسيار نامطلوبي بود و روند نزولي هم داشت و اصولاً تعريف فقر و غناي يک جامعه همين جا است. اگر توليد ناخالص بيشتر باشد و سرانه به اندازه مصرفشان توليد کنند و يا بيشتر، جامعه سالم است اگر توليد کمتر از مصرف باشد جامعه فقير است و هر مقدار کمتر، جامعه فقيرتر. حالا اگر توزيع هم ناسالم شد، يعني همين توليد کم عادلانه پخش نشده اين فقر در آن بخش که کمتر مي‌برند بسيار شديدتر خواهد شد. ماچگونه شرايطي را داريم، توليد که کم مي‌شود در نتيجه تحميل مي‌شود بر بودجه دولت يعني دولت پولي پخش مي‌کند براي مخارج مردم، وقتي که خرج‌هاي ديگر هم تحميل شده باشد در مقابل چيزي ندارد که پول را از مردم پس بگيرد. پول مي‌دهد اما اين پول برنمي‌گردد. اگر ما توليد داشته باشيم و توليدات را به فروش برسانيم براي مردم هر چه پول مصرف مي‌کنيم با توليدات خود پول را از مردم برمي‌گردانيم اين يک جريان سالم اقتصادي مي‌شود.   ولي اگر توليد نباشد پول مي‌ريزيم برنمي‌گردد پول زياد که در دست مردم مي‌ماند يک بلاي بدتري است. اين پول‌ها مدام براي خريد به بازار مي‌آيد و چون جنس نيست فروشنده‌ها هم مدام قيمت را بالا مي‌برند براي چيزي که بايد ده تومان بگيرند سي تومان مي‌گيرند آنها که نمي‌توانند درآمد داشته باشند مجبورند فقير باشند و کم بخورند آنها که فقير نيستند خودشان را منطبق مي‌کنند پس در اثر نبودن توليد، بودجه دولت کم مي‌شود که کسر بودجه از بدبختي‌هاي هر دولت و ملت است کسر بودجه دولت مستلزم تورم و گراني مي‌شود، گراني نتيجه کسر بودجه است کسر بودجه نتيجه کمي توليد است و فقر عمومي محصول همه اينها است. دولت در گذشته براي اينکه جلوي فقر عمومي را بگيرد يک مسکن را اجباراً به کار برده که ما هم هنوز به کار مي‌بريم و آن سوبسيد است. يعني آن موجودي‌هاي دولت را که از منابع طبيعي مردم برمي‌داريم مانند نفت آن را به صورت ارزان يا مفت در اختيار مردم فقير قرار مي‌دهند به خاطر اينکه مقداري از مشکلات را بپوشاند.   مردم نمي‌توانند نان به قيمت عرضه و تقاضا بخرند. مردم نمي‌توانند آب، برق، گاز و نفت، حمل و نقل، دارو، بيمارستان و شير و اين قبيل کالاهاي اساسي را به دليل فقير بودن عموم به قيمت عرضه و تقاضا خريداري نمايند و پولي که در اختيار دولت قرار دارد در واقع همان پول مردم مي‌باشد، از همان پول اقدام به تهيه وسايل و ضروريات زندگي مردم به طور مجاني مي‌نمايد.   البته خود اين مسئله به دليل اينکه به جاي سرمايه‌گذاري در جهت افزايش توان اقتصادي، اقدام به مصرف از سرمايه مي‌نمود نيز عوارض ناگواري را در پي دارد.   از همين رو کشور با يک شرايط نامطلوب و غيرمفيدي مواجه شده بود.   1369.6.3   18ـ بلاي نقدينگي ما براي اينکه اين بلاي نقدينگي را از دست مردم خارج کنيم که به عنوان يک اهرم بسيار خطرناک و شيطاني محسوب مي‌شود و هم مي‌تواند خطر مهلکي براي نظام به شمار آيد با امکانات خودمان به دنبال راه‌حل گشتيم. يعني در جامعه ما نرخ تورم به طور نامعلومي رو به افزايش بود که سعي نموديم اين رشد سرسام آور را به نصف کاهش دهيم البته هنوز روند آن رو به رشد است. 1369.6.3   19ـ کسر بودجه ما در سال 65 ، 5/1449 ميليارد ريال کسر بودجه داشته‌ايم. يعني رقمي حدود 150 ميليارد تومان از زماني که لايحه بودجه را از مجلس گذرانده‌ايم با اين ميزان کسر بودجه مواجه بوده‌ايم. سال 1366 از 1375 ميليارد ريال کسر بودجه و در سال 67 از 4021 ميليارد ريال يعني چيزي حدود 200 ميليارد تومان کسر بودجه برخوردار بوده است. در سال 68 تا نيمه همان سال که ما قبول مسئوليت کرديم همين روند تداوم داشت. 1369.6.3   20ـ تورم اسکناس در ظرف اين چند سال سياست چاپ اسکناس ما بدين شکل بوده که البته چاپ اسکناس در کشور يک امر طبيعي است يعني در هر سال در حد تورم اسکناس منتشر مي‌شود و هيچ اشکالي ندارد اما وقتي نرخ تورم افزايش مي‌يابد و نقدينگي روبه افزايش مي‌باشد و دولت هم با کسري بودجه مواجه باشد دائماً به امر انتشار اسکناس مشغول مي‌شوند که اين وضع، چندان مثبت و مفيد نخواهد بود. 1369.6.3   21ـ نرخ تورم در خصوص نرخ تورم اکنون نرخ تورم مهار شده است نه اين که نرخ آن به صفر رسيده باشد. چون هنوز قيمت بسياري از اجناس ما روند رو به افزايش دارد، بسياري از قيمت‌ها هم در مرحله متوسطي قرار دارد و بسياري از اجناس هم قيمت‌شان نزول يافته است. در مجموع ارزيابي رشد نرخ‌ها به اين صورت بوده است که در سال 7،65/23 يعني 23 درصد تورم را در مورد تعدادي از کالاها اطلاق مي‌نمايند که البته اين رقم را بانک مرکزي با مقياس قرار دادن قيمت تعدادي از کالاها اعلام مي‌کند. در اين ميان ممکن است بعضي از آنها به ميزان 100 درصد گران شده باشد و بعضي‌ها به ميزان 5 درصد و يا بعضي‌ها هم اصلاً افزايش نداشته باشد. همچنين در سال 66 هم نرخ تورم 7/27 درصد بوده که رقم بالايي است. در سال 67، 89/28 درصد که نزديک 29 درصد مي‌باشد. در سال 68، 25/17 درصد يعني نزديک 11، 12 درصد پائين تر از سال گذشته که باز هم مجموعه کالاهايي که مردم مصرف مي‌کنند 17 درصد گران شده است. 1369.6.3   22ـ مشکل حمل و نقل الآن بسياري از محصولات و کالاهاي موردنياز مردم که در کارخانه‌ها، بنادر و انبارهاي مزارع وجود دارد که وسيله‌اي که ما اينها را به بازار مصرف برسانيم نداريم. چند تا از کارخانه‌هاي سيمان ما در توليدشان مشکل دارند. چون انبارها پر شده و آسياب‌ها نمي‌توانند کار کنند که ما آمديم و بعضي‌ها را آزاد کرديم و گفتيم مردم خودشان بردارند بروند با اين که سيمان کم داريم و سهميه‌اي است گفتيم اينها را آزاد کنند. مثل اروميه و يک مقداري در تهران. گفتيم حدود 400 هزار تن الآن ما گندم در مزارع خريده‌ايم و در آنجاها جمع شده است که مي‌خواهيم به سيلوها برسانيم ولي مشکل حمل و نقل داريم. کارخانه شيشه قزوين را شنيديد که موقع زلزله حدود 100 ميليون تومان يا بيشتر از شيشه‌هايش شکست. ما به عنوان يک تخلف اين قضيه را تعقيب کرديم و به آخرين نتيجه‌اي که رسيديم اين بود که حمل و نقل نتوانسته‌بود اين شيشه را به نوبت برساند. حواله صادر شده بود. مردم در انتظار شيشه‌ها بودند ولي نتوانستند از کارخانه به شهرها برسانند. البته عذر حمل و نقل هم اين بود که لاستيک به موقع به او نداده‌اند. عذر لاستيک هم اين بود که ما ارز نداشتيم که لاستيک بياوريم. يعني مجموعه رسيد به اينجايي که کمبود توليد بود و ما لاستيک را به موقع نرسانده بوديم. شيشه‌ها در کارخانه به اين شکل خرد شد. همين حالا حدود يک ميليون و نيم تن کالا در بنادر و در کشتي‌ها مانده که حمل و نقل مشکل دارد. 1369.6.3   23 ـ بانک‌هاي خالي بسياري از نقدينگي‌هاي شناور در دست مردم، جمع‌آوري و به سمت توليد هدايت و يا در سيستم بانکي متمرکز شد. معلوم شد که موجودي بانک‌ها افزايش يافته است. علي‌رغم اينکه مردم پول خود را در خانه خود نگهداري و يا ميان دست‌ها گردش مي‌کرد، به بانک‌ها اعتماد کرده و آنها را تحويل بانک‌ها دادند. حجم مسکوک و اسکناس در دست مردم پائين آمده است. از خطرناکترين موارد در اقتصاد اين است که حجم مسکوک و اسکناس نزد مردم زياد باشد. همچنين نرخ تورم که از رشد شتاباني برخوردار بود هر سال اينگونه بود که پيش‌بيني مي‌کرديم اينقدر درآمد، اينقدر هزينه و وقتي اواخر سال مي‌شد مي‌ديديم که درآمدها تحقق پيدا نکرده و هزينه‌ها انجام شده و با چنين وضعيتي به مجلس مي‌رفتيم و درخواست مي‌کرديم که از بانک‌ها قرض بگيريم. امسال براي اولين بار است که حرکت معکوس شده و آن مقدار که بنا بود قرض کنيم، قرض نکرديم. 1369.8.9   24- طرح هاي نيمه تمام خيلي از امکانات و مراکز خراب شده که بلااستفاده مانده است و در واقع عدم النفع آنها برعهده ما است. وقتي که جنگ خاتمه يافت، مبلغ 500 ميليارد تومان طرح نيمه تمام داشتيم که به تأخير افتاده بود و به مرحله بهره‌برداري رساندن آنها کار بسيار دشواري بود. البته همه اين طرح‌ها به خاطر طولاني شدن دوران ساختش، هزينه‌شان به چند برابر رسيده است. مثلاً فولاد مبارکه‌اي که اول حدود 30 ميليارد تومان برايش در نظر گرفته بودند، الآن ما حدود 80 ميليارد تومان بايد خرج آن کنيم تا کارش به پايان برسد. 1370.3.4 25- مشکلات را به حساب جنگ نگذاريم اين تناسب در اکثر طرح‌هاي صنعتي، اقتصادي مشهود است. کارهاي انجام نشده‌اي را در دسترس داريم که به اين وضع باقي مانده است که اين بدترين و مخفي‌ترين فصل مربوط به مشکلات است. ما در اين 8-7 سال اقدامي در جهت خريد کاميون به عمل نياورديم و يا کم خريديم. بايد اقدام به خريد کاميون نماييم. اتوبوس نيز نخريده‌ايم. بايد بخريم. واگن راه آهن نخريده‌ايم. بايد بخريم. راه‌هايمان را مرمت ننموديم که بايد مبادرت به اين امر نماييم. بندرهايمان هم آسيب ديده که بايد نسبت به اصلاح آن اقدام کنيم و يا اين که بندرهايمان آسيب ديده که بايد آنها را ترميم نماييم. همچنين نيروگاه نساختيم. کم ساختيم و به تبع آن با خاموشي مواجه هستيم. سد نساختيم که آب‌هايمان در حال هرز رفتن هستند و بايد سد بسازيم. پالايشگاه نساختيم که الآن بايد وارد کنيم. براي شهرهاي کشور فاضلاب نساختيم که تمامي آنها در اين رابطه مشکل دارند. نتوانستيم به شهرها آب برسانيم که بسياري از شهرهاي کشورمان در حال حاضر با مشکل کم‌آبي مواجه‌اند. به کشاورزي به اندازه کافي بها نداديم. کشاورزان کمبود تراکتور و کمباين دارند و به همين دليل گاهي اوقات محصول از روي زمين برداشت نمي‌شود. همچنين وضعيت حمل و نقل‌مان به آن مرحله از ضعف رسيده است که به ميزان دو ميليون تن از بارها و وسايل‌مان در دريا معطل مانده و لذا کارخانه‌ها و انبارها منتظر رسيدن اين وسايل هستند که همه اين مسائل در ارتباط با جنگ مي‌باشد. همه اين مسائل چيزهايي است که ما بايد اکنون اقدام به انجام آنها کنيم و به حساب جنگ هم نمي‌توانيم بگذاريم مثلاً ما نيروگاه نساختيم چون پولش را در آن زمان نتوانستيم فراهم سازيم ولي حالا بايد با تعجيل نسبت به ساخت آنها اقدام کنيم. الآن به جاي اين که سالانه براي توليد دو هزار مگاوات برق نيروگاه بسازيم، ما بايد براي توليد 5 هزار يا 7 هزار مگاوات برق قرارداد ساخت نيروگاه را دنبال کنيم. از طرف ديگر انبارها در زمان جنگ تقريباً خالي شده بود و بايد اين انبارها شارژ شود. زماني که ما کار در کارخانه‌ها را شروع کرديم، کارخانه‌ها هيچ گونه مواد اوليه‌اي در انبارهايشان موجود نداشتند. قطعات ماشين‌ها مستهلک و فرسوده شده که بايد کاملاً تعويض گردد. قالب‌هاي کارخانجات بايد عوض بشود در طول 10 سال گذشته تمام اينها به طور راکد به سر مي‌بردند و بايد اينها را مجدداً تأمين نماييم. مسکن عقب مانده چون که ما هيچ گونه مصالحي در دسترس نداشتيم که اقدام به احداث مسکن نماييم. در اين زمينه عقب ماندگي زيادي وجود دارد. همه اين مشکلاتي که عرض کردم و همه آنها با استناد به آمار و ارقام است که کسي هم نمي‌تواند بر روي صحت و سقم آنها به خود شک و ترديد روا بدارد. 1370.3.4   26-عبور از اقتصاد متمرکز   يکي از مشکلات جدي کشور مان در ساختار اقتصادي که حالا که مي‌خواهيم از اقتصاد متمرکز عبور کنيم و به طرف اقتصاد متعادل زمان صلح برويم، يک مشکلات بسيار جدي داريم منجمله قيمت‌هاي بعضي از کالاهاي دولتي است. در زمان جنگ خطرناک بود و اين کارها را نکردند و يا نخواستند بکنند، اما الآن ببينيم مي‌توانيم اينها را اينجوري تحمل کنيم يا نه. شما فکر مي‌کنيد گازوئيل چه قيمتي دارد و دولت چطوري به مردم مي‌دهد، اولاً مال چه کسي است و ببينيم که با عدالت سازگار است يا نه. ما نفت کوره را ليتري يک ريال‌ و نيم مي‌داديم، شما مي‌توانيد خاک بيابان را اين مقدار تحويل دهيد؟ خوب اين آتش زدن به کشور است. اين اداره کردن کشور که نيست. البته يک کسي که به فکر خودش باشد شايد اين کار را بکند اما اگر من به فکر باشم که آينده اين مردم بايد درست شود و بايد اقتصاد درست شود و مردم به اندازه‌اي که حقشان است بهره‌ببرند، اين را خيانت مي‌دانم. 1370.4.22   27ـ سالها بد عمل کرديم   البته به علت اين‌که سال‌ها بد عمل کرده‌ايم نمي‌توانيم يک دفعه شوک وارد کنيم. از طرفي در کشور کاري باب شده بود که کاميون‌هايي بودند که به پمپ بنزين‌ها مي‌رفتند و گازوئيل مي‌زدند و به شوفاژدارها مي‌دادند چون چهار ريال مي‌خريدند و 10 ريال مي‌فروختند. کارشان اين بود، خب اين فساد را چه کسي قبول دارد. ما چاي شمال را ارزان مي‌خريديم، نه چايکار سود مي‌برد و نه کارخانه‌چاي خشک کني سود مي‌برد، بلکه همه ضرر مي‌کردند. نتيجه آن اين شد که حدود 10 هزار هکتار از اراضي با ارزش چاي کاري ما از مدار خارج شد و بنا شد که چاي وارد کنيم. ما مشکلات بسيار جدي در اين نحوه قيمت‌گذاري داريم. مس را کيلويي 25 تومان مي‌داديم و مسگر مي‌خريد و چند چکش روي آن مي‌زد و آن را به قراضه تبديل مي‌کرد و از کشور خارج مي‌نمود و سه دلار مي‌فروخت. سه دلار با 25 تومان چقدر فاصله دارد و همه به قاچاق افتاده بودند. هي مي‌گويند سهميه‌بندي، خب شما ديديد که در دوره سهميه‌بندي چه شد. ما سهميه مي داديم ولي سر از بازار آزاد احتکار در مي‌آورد. اکنون اکثر محصولات داخلي کشور ديگر دو بازاري نيست. 1370.4.22   28- استقراض   گفتم در خارج حدود 12 ميليارد دلار تعهد ارزي داشتيم که اينها خريدهاي نسيه و گشايش اعتبارات بود و بدهي به بانک مرکزي در طول اين مدت که عراق از بيرون قرض مي‌کرد. ما مخارجمان را از بانک مرکزي مي‌گرفتيم و هر سال کسر بودجه تا اين‌که جمع و رقم وحشتناکي شد. مثلاً صندوق‌هاي بازنشستگي بسيار در طول سال‌هاي چند آنطور که لازم است به آنها پرداخته شود، توجه نشد و ترفيعاتي که نيروهاي نظامي بايد مي‌گرفتند نگرفته بودند و طلبکار بودند. خيلي از فوق‌العاده‌هايي که بايد نظاميان مي‌گرفتند نگرفتند و بدهي‌ از اين قبيل مسئله سوم مسئوليتي که نظام در برابر رزمندگان و خانواده‌هاي آسيب‌ديده از جنگ داشت. خب اين همه شهيد و خانواده شهيد و خانواده اسير و اسير و جانبازان و اين همه رزمنده که عمر و جواني‌شان را در جبهه طي کرده بودند. اينها نوعاً از طبقات محروم روستاها و مردم مستضعف بودند که خب در دوران جنگ حسابي خدمات بسيجي اينها را با مشکلات اقتصادي روبه‌رو کرده بود. 1370.5.19   29 – بدترين دردها طرح‌هاي نيمه تمامي که روي دست دولت مانده بود. شايد بدترين دردها بود. کسي هم احساس نمي‌کند آن روز محاسبه کرديم ديديم حدود 500 ميليارد تومان طرح نيمه ساخته روي دست دولت و ملت جمهوري اسلامي ايران مانده ممکن است بعضي‌ها بگويند طرح نيمه تمام حالا باشد اين خودش ثروتي است بله اين مقدار نعمتي است ولي وضع تأخير يک مصيبت و مشکل غيرقابل تحملي است. من حالا عرض مي‌کنم، اولاً رقم 500 ميليارد تومان بدانيد با بودجه عمراني که ما آن زمان داشتيم يعني حدود شش برابر بودجه يکسال ما. يعني به اندازه شش سال که ما بودجه بريزيم اين طرح‌ها را مي‌توانستيم در برنامه عمراني قرار دهيم. تا خبر طرح يعني چه؟ مثلاً فولاد مبارکه که يکي از طرح‌هاي ما بود. اگر در زمان خودش اين طرح اجرا مي‌شد و در زمان خودش محصولش به بازار مي‌‌آمد بسياري از مشکلات را برطرف مي‌کرد مثلاً ورق آهن، يعني حدود دو ميليون تن ورق آهن که الآن مصرف ما در کشور خيلي کمتر از اين است. تأخير در پايان اين طرح يعني اين. آن روزها حدود 30 ميليارد تومان هزينه آن بود. ولي حالا حدود 80 ميليارد تومان شده و اين تأخير يعني سه برابر شدن هزينه‌ها. شما اگر خودتان احداث خانه‌اي را در سال 62 شروع کرده باشيد و روي دست شما مانده باشد و خرده خرده ساخته باشيد تا به حال مي‌فهميد که تفاوت قيمت يعني چي يعني آن سال، چند تمام مي‌شد و امسال براي شما چند تمام مي‌شود. انتظار نيروها و تورمي که ايجاد مي‌کند. چون اين طرح‌ها دائماً پول مي‌خورد بدون اين‌که محصولي به ما بدهد. ما 500 ميليارد تومان اينگونه طرح‌ها را داشتيم، پتروشيمي بندر امام، نيروگاه بوشهر و شهيد رجايي و چوب و کاغذ مازندران و راه‌آهن بافق - بندرعباس اينها طرح‌هاي بزرگ است و طرح‌هاي کوچک از اين قبيل مانند سرب و روي زنجان و همه اين‌ها براي مملکت حياتي و چيزهايي بود که ضرورت زندگي بود. 1370.5.19   30 - عقب ماندگي   عقب‌ماندگي در امکانات زيربنايي بود که اين ده سال يک مشکل بسيار بسيار سنگين و غيرقابل تحملي را بر دوش شما مردم گذاشته است و زياد نياز به توضيح ندارد. خودتان مي‌دانيد يعني مثلاً ما راه‌هايي که نساختيم، راه‌آهن‌هايي که نساختيم، نيروگاه‌هايي که نساختيم، و وسايل حمل و نقلي که نخريديم. لوله‌کشي آب، گاز و لوله‌کشي‌هاي ديگر و چيزهايي از اين قبيل، جنگل‌ها و مراتع که با نساختن سد در حال از بين رفتن است. شما ببينيد از اين ناحيه چه اشکالات عظيمي براي مردم فراهم شده است. وقتي آن روز را محاسبه کرديم يک رقم عظيمي را با يک سرعت عمل فوق‌العاده و نيروي انساني عظيمي را لازم داشتيم تا ما اين هفت تا هشت سال را جبران کنيم و به وضع روز برسانيم. 1370.5.19   31- 500 شهر راکد وضع شهرداري‌هاي کشور، حدود 500 شهر در کشور هست که نتوانستند خودشان را به روز برسانند خيابان‌ها، ميادين، پارک‌ها، آب، برق و... خب در تهران زندگي مي‌کنيد و وضع شهر را مي‌ديديد شهرهاي ديگر از اينجا بدتر بود. باز قدري به تهران رسيدگي مي‌شد 500 شهر راکد و 10 سال عقب مانده که همه چيزشان عقب بود. از سينما، ورزشگاه و از کتابخانه از آب و برق و... و آن چيزي که وسيله ضروري زندگي است عقب و راکد مانده به اضافه اين‌که ماشين‌آلات اينها به جبهه رفته بود. شهرداري‌ها از ما مطالبات ماشين‌آلات مي‌کنند که ما بايد به آنها بدهيم چراکه مال مردم است و از عوارض گرفته شده است.   1370.5.19   32- افت توليد   مشکل بعدي ما که باز از اينها مشکل‌تر است افت توليد است. توليد در کشور بشدت نزول کرده بود، بعد از انقلاب ما، در آن دو سال اول نتوانستيم توليد را سامان دهيم، مديريت‌ها بهم خورد، خيلي از مديران فرار کردند، کارخانه‌ها مصادره شد، سرمايه‌ها را بردند و اين ده سال افت توليد جيب مردم را خالي کرد. من فقط يک رقم را مي‌گويم و شما مي‌توانيد بفهميد معناي توليد يعني چه؟ توليد ناخالص ملي يکي از شاخص‌هاي اساسي‌ رونق اقتصادي کشور است که مي‌گويند اين مقدار توليد در کشور بوده و قبل از انقلاب هم مطلوب نبوده و بعد از انقلاب تا اين مدت به اين شکل درآمده، وضع توليد ناخالص اينطوري شده که اگر يک نفر ايراني از مجموعه توليدات کشور، مثلاً 40 هزار تومان سهمش مي‌شده، در سال 67 که ما برنامه را بررسي کرديم، 20 هزار تومان سهم مي‌برد. حتماً معناي اين را درک مي‌کنيد و دو دليل هم داشت يکي اين‌که توليد کم شده و يکي جمعيت زياد شده بود. 1370.5.19   33- فقر مضاعف   سهم سرانه ما از توليد در سال 67، 23 هزار ريال بود که در اوج خوبي آن نزديک به 40 هزار تومان بوده است، يعني 53 درصد ما داشتيم و هر ايراني در اين دوران 50 درصد فقير شده بود. فقر واقعي يعني اين و بقيه چيزها را آدم نمي‌فهمد. حالا خانه‌اش، فرشش، غذايش چطوري است، اينها را هر کسي مي‌تواند در معيارهاي اقتصادي تحمل کند و مسائل خاص خودش را دارد. اما فقر واقعي در اقتصاد کشور يعني کم شدن توليد سرانه و ما دچار اين مصيبت شده بوديم يعني جامعه ايراني را وقتي محاسبه کرديم درآمد هر فردش در مجموع توليدات کشور تقريباً نزديک 50 درصد کم شده بود که اين فقر را خيال مي‌کنيم که با فشارها و تقسيم‌ها و سهميه‌بندي‌ها و امثال اينها بتوانيم جبران کنيم که فقر جبران نمي‌شود. اگر دولت موفق باشد فقر را مي‌تواند به صورت صحيح بين افراد تقسيم کند. اگر نظام توزيع درست باشد، هنرش اين است که اين فقر را تقسيم کند و همه کم بخورند، کم بپوشند که ما اين کار را نتوانستيم انجام دهيم. شما در زمان جنگ ديديد که يک عده زالوصفت ماندند و نه در جنگ شرکت کردند و رفتند در بازار سياه و از اين چند نرخي‌ها استفاده کردند و آنها هم اين فقر را نسبت به طبقه مستضعف قوي‌تر کردند. بنابراين طبقه مستضعف ما فقر مضاعف داشت. 1370.5.19   34- مرض خطرناک   در کشوري که توليد نيست، سرمايه‌گذاري هم نيست يکي از ارقامي که خيلي سقوط کرده بود سرمايه‌گذاري بود بخش خصوصي سرمايه‌گذاري جدي نمي‌کرد و دولت هم چيزي نداشت، لذا بيکاري بود، اين مشکل بيکاري يک مرض بسيار خطرناکي است که عوارض آن در جاهاي ديگر مشخص مي‌شود. کارهاي دلالي رشد مي‌کند که خودش ضرر دارد. کارهاي دست فروشي و تکراري، يک کالا به جاي اين‌که از مزرعه بيايد و به دست مصرف‌کننده برسد در اين ميان چند نفر نانخور پيدا مي‌کند تا به دست مردم برسد. يکي با فروش آدامس خودش را سير مي‌کند، يکي با فروش سيگار، يکي با فروش يک تکه يخ خودش را سير مي‌کند، ديگري با فروش دستمالي که از اين مغازه مي‌گيرد و در خيابان مي‌فروشد خودش را سير مي‌کند، خوب اين که کار نيست، اينها تحمل کردن مخارج اضافي بر مصرف‌کننده است. قاچاق به همين دليل رشد پيدا کرد حال آنهايي که به دنبال قاچاق مي‌رفتند، سرانشان فاسد و پول‌پرست بودند اما عوامل اينها مردم مستأصلي بودند که زندگي اينها را به قاچاق مي‌رساند و اين هم مشکل جدي ديگر. 1370.5.19   35- مقررات دست و پاگير   ما دچار يک تمرکز کمرشکن اداري شده بوديم که به خاطر سهميه کردن کالا و انحصاري کردن صادرات و واردات، زندگي اقتصادي، دست دولت بايد در همه جا باشد و دائماً براي اين‌که مأموران را حفظ کنيم، قانون و آئين‌نامه و تعزيرات گذرانديم. آنقدر قانون حفاظت‌کننده براي حفظ اين تمرکز گذاشته‌ايم که حالا وقتي مي‌خواهيم چيزي را اصلاح کنيم مي‌بينيم که يک کتاب آئين‌نامه و قانون داريم، ما مي‌خواستيم صادرات را تسريع کنيم مي‌ديديم يک نفر آدم صادرات‌چي حدود 70 تا 80 جا بايد مراجعه کند. وقتي جنسي از خارج وارد مي‌شود براي آزاد کردن آن از گمرک گاهي آنقدر اين مقررات طول مي‌کشد که جنس در گمرک به صورت کالاي متروکه درمي‌آيد و يا فاسد مي‌شود. و دلالي در اين وسط بوجود آمده به عنوان يک حرفه پيچيده فني که چگونه آزاد کند و چگونه صادر نمايد و اين تمرکز آنقدر مشکل و دست و پاگير است که شايد تا به حال ده‌ها مورد آن را در اين لنگرگاه‌ها و جاهاي حساس حل کرديم ولي باز مي‌بينيم هنوز دست و پاي ملت بسته است. 1370.5.19   36- فرسودگي کارخانه‌ها   مشکل مهم ديگري که ما گرفتار آن بوديم و هنوز هم حل نشده و در بعضي از جاها مشکل خاصي داريم، فرسودگي کارخانجات ماست. خوب اين کارخانجاتي که حالا کار مي‌کند نوعاً چيزهايي هستند که در سال‌هاي 50 تا 60 تهيه شده بودند. اينها هم کهنه هستند و هم قديمي‌اند و هم نمي‌توانند با کارخانه‌هاي جديدي که در دنيا هست رقابت کنند و هم قطعات يدکي ندارند و اين مشکل، کارخانه را از بازدهي مناسب مي‌اندازد. در کنار اين مسئله خالي بودن انبارها مشکل ديگري بود. يعني مواد اوليه ندارد و اگر امروز کار کند نمي‌داند که فردا چه خواهد شد. 1370.5.19   37- وابستگي به يارانه‌ها   مشکل ديگر، مشکل وابستگي شديد مردم ما به سوبسيد و هزينه دولت بود عمده زندگي مردم اعم از نانشان، قندشان، چايشان و گوشتشان و شکر و روغن نباتي وابسته به کمک دولت شده بود. شما ببينيد اکنون در هيچ کجاي دنيا اينطوري نيست و هيچ کشوري حتي کمونيست‌ها هم اينطوري عمل نمي‌کردند. خوب يک جامعه اقتصادي از لحاظ اصولي فني دستش و چشمش به دست دولت باشد که سر ماه يک کيلو شکر و مرغ بدهد و اگر ندهد زندگي او فلج است. زندگي سوبسيدي، زندگي کوپني اصلاً حرکت را در جامعه کند کرد و به ناچار اين را انتخاب کرديم، تنها دوايي بود که مي‌توانستيم در آن شرايط به مردم بدهيم. و اين هنوز روي دستمان مانده و براي حل آن مشکل داريم و آسان نيست که يک دفعه حمايت دولت را برداريم و بنا هم نداريم تا اين کار را انجام دهيم.   1370.5.19   38- ناتواني از رسيدگي به محرومان   مشکل ديگر، محروميت شديد بخش‌هاي محروم کشور بود. يکي از آرزوهاي ما، در انقلاب اين بود که به محروم‌ها برسيم و اين فاصله‌ها را کم کنيم. نزديک 50 درصد جامعه ما يعني بخش‌هاي کشور ما محروم هستند يعني از استانداردي که ما، در شهرها از آن برخورداريم، آنها برخوردار نيستند مثل آب، برق، آموزش، بهداشت، راه و کار و امثال اينها، خب اين درد که از زمان شاه مانده بود و ما اميد اصلاح آن را داشتيم و در اين مدت هم به مردم وعده داده بوديم نتوانستيم به نقاط محروم برسيم، گرچه همه تلاش دولت و مجلس اين بود که يک مقداري که داريم به نقاط محروم برسانيم ولي اين مقدار ناچيز که آنها را غني نمي‌کرد. 1370.5.19   39 – نفت ما را نمي‌خريدند   مشکل ديگر، ادامه محاصره بود، علي‌رغم اظهاراتي که مي‌شد ما از محاصره بيرون نيامده بوديم، و هنوز هم بيرون نيامده‌ايم. و در محاصره هستيم و تا به حال کسي هم کمک درستي به ما نکرده است. آنهايي که بايد از ما نفت مي‌خريدند نمي‌خريدند، آنکه بايد جنس صادراتي ما را بخرد نمي‌خريد، ما تقريباً همان محاصره زمان جنگ را داشتيم و هنوز هم خيلي از آنها را داريم. آلمان به قراردادش در مورد اتمام نيروگاه بوشهر عمل نمي‌کند، نيروگاهي که ما 85 درصد مخارج آن را پرداخته‌ايم. امريکا هنوز حاضر نيست پول‌هاي ما را بپردازد. اين‌که فرانسه پول ما را نپرداخته، اين‌که ژاپن حاضر نشد پتروشيمي که تا 90 درصد آن تمام شده را تکميل کند، اينها سندهاي جدي محاصره ماست. و بر همه اينها مشکلات و حوادث عجيبي که ما داشتيم از قبيل زلزله، سيل و آوارگان عراقي و امثال اينها که اضافه شد اينها در محاسبات آن زمان نبود. 1370.5.19   40- شاخص‌ها بدتر شد   شاخص‌ها در سال 67 بدتر شد چون مردم توقعات بعد از جنگ پيدا کردند، دولت درآمد بعد از جنگ پيدا نکرد و مخارج جنگ هم مانده بود و خيلي از مشکلات مثل دردهاي خاصي که تا گرم است خودش را نشان نمي‌دهد در بقيه سال 67 خودش را نشان داد که حال آثار آن را شما مشاهده مي‌کنيد. ما بيشترين کسر بودجه را در سال 67 پيدا کرديم، در سال‌هاي قبل کسر بودجه به اين نسبت نبود، نصف بودجه ما در سال 67 کسري داشت. 1/50 درصد رشد کسري بودجه ما، از حدود 400 ميليارد توماني که ما خرج کرديم حدود يکصد ميلياردش را از بانک قرض کرديم، خب اين نتيجه همان چند ماهي بود که بعد از جنگ با آن شرايط گرفتار شديم و اين تورم ما بود. آن توليد ناخالص را براي شما گفتم، مقايسه عملکرد بودجه عمراني ما بودجه جاري بسيار اسف‌انگيز است. در سال 67 به قيمت ثابت ما حدود 30 ميليارد تومان البته در بودجه رقم بيشتر بود ولي قيمت ثابت را عرض مي‌کنم خرج کرديم ولي بودجه جاري آن رقم هنگفت بود که حدود پنج برابر و نيم بودجه جاري از بودجه عمراني ما بيشتر بود و اين مصيبت است يعني يک کشور در حال ساخت اگر يک چنين وضعيتي داشته باشد يعني ورشکستگي يعني هيچ. اين مبلغ يعني نگه داشتن همان طرح‌هاي در جا و هيچ چيزي پيش نرود و اين وضع ما بود. ما با توجه به اين وضع کشور، سياست‌هايي را ترسيم کرديم، راه‌هاي پيدا کردن امکانات جديد و در آمدن از اين تنگناها. من يک مطلبي از مسئله تورم را ديدم و آمدم که براي شما بخوانم و ببينيد که سير تورم در سال 53 تاکنون که به عنوان ارقام رسمي کشور تلقي مي‌شود، در سال 53 تورم شديد شروع شده موقعي که نفت ما دفعتاً گران شده و آن مسائل خاص بوجود آمده بود. 50/15 درصد ميزان تورم در سال 53 بود، در سال 54 اين رقم 9/9 درصد، در سال پنجاه و پنج 4/16 درصد، در سال پنجاه و شش 9/24 درصد، در سال پنجاه و هفت که انقلاب به وقوع پيوست و تا حدودي هم روحيه انقلابي حاکم شد و قيمت‌ها ارزان شده بود 9/9 درصد يعني حدود 10 درصد تورم در آن سال نمايان شد، در سال پنجاه و هشت 2/11 درصد که دوباره رو به رشد نهاده، در سال پنجاه و نه 5/23 درصد که جنگ نيز همزمان آغاز شد که يک دفعه به بالا کشيد. در سال‌هاي 60 و 61، 23 درصد و 1/19 که سه درصد فروکش نمود چراکه قيمت نفت تا حدودي گران‌تر شده بود و ما هم اقدام به صدور نفت نموده بوديم. در مقابل مقداري هم واردات داشتيم که اينها مؤثر بود، در سال شصت و دو 7/14 درصد و در سال شصت و سه 10/10 درصد مجدداً باز هم تعديل يافت، در سال 64 بهترين سال ما بود که در آن سال ارز ما زياد شده بود و به کارخانه‌ها ارز واگذار نموديم، همانند سال گذشته که توليد بالا رفت و به ميزان 5/6 درصد رسيد. دوباره از سال 65 افزايش يافت يعني در سال 65 به 6/23 درصد رسيد، در سال 66 به 8/27 درصد رسيد که خيلي رشد داشته است. سال 67 به 9/28 درصد و آخرين سالي بود که مربوط به دوران پيش از برنامه بوده است.     /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن