تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803612879




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسرار امامت


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سيد حسين نجيب محمد ترجمه: ابوذر ياسري از حضرت امام صادق(ع) روايت شده است: «همانا امر ما همان حق و حق الحق، همان ظاهر و باطن باطن، همان سرّ و سرّ سر، و سرّ مستتر، و سرّ پوشيده به وسيلة سرّ است.»1 ظاهر و باطن هيچ شيئي در عالم وجود نيست مگر آن كه داراي ظاهري و باطني است. ظاهرش همان است كه براي همه انسان‌ها قابل درك است و باطنش آن چيزي است كه جز دارندگان عقل‌هاي فروزان، كه به ظاهر امور بسنده نكرده و از آن به عنوان راهي براي رسيدن به باطن و حقيقت استفاده مي‌كنند، از عهدة درك آن برنمي‌آيند. ايشان هماناني هستند كه قرآن كريم از ايشان از عنوان اهل تفكر، تدبر، تعقل و صاحبان خرد نام برده است. نسبي بودن ظاهر و باطن وقتي كه ما در امور مختلف دقت مي‌كنيم درمي‌يابيم كه تفكيك ظاهر از باطن نسبت به انسان محدود، مطرح است. ولي [اين تفكيك] نسبت به خداوند متعال كه آگاه از عالم غيب و شهادت و عالم سر و خفاست، [معنا ندارد] زيرا خود فرموده است: إن تجهر بالقول فإنّه يعلم السرّ و أخفي.2 اگر سخن به آوازگويي، او نهان (سرّ) و نهان‌تر (اخفي) را مي‌داند. و مي‌فرمايد: و أسرّوا قولكم أو اجهروا به إنّه عليمٌ بذات الصدور.3 و [اگر] سخن خود را پنهان داريد، يا آشكارش نماييد، در حقيقت وي به راز دل‌ها آگاه است. بنابراين ظاهر و باطن جزء امور نسبي هستند. اما معناي رايج «سرّ» عبارت از چيزي است كه پيچيده و در نتيجه پوشيده باشد. چنين چيزي وجود [خارجي] ندارد، زيرا تمام آن‌چه در عالم طبيعت است، ظاهر مي‌باشد يا حداكثر آن كه غالب انسان‌ها به دنبال آن نيستند؛ مانند معادني كه بيش از ميليون‌ها سال در درون زمين مخفي بود و مردم به آن توجهي نداشتند اما همين كه متوجه آن شدند و درباره‌اش به جست‌وجو و كاوش پرداختند به آن دست يافتند. اين وصف دربارة ساير امور علمي و فكري نيز وجود دارد و تنها تفاوت در رسيدن يا نرسيدن افراد [به حقيقت سرّ] است. بنابراين ممكن است مطلبي نسبت به شخص زيد كه به واقع امر آگاه نيست، سرّ باشد اما نسبت به عمرو كه نسبت به آن امر آگاهي يافته است، سرّ نباشد. هم‌چنين ممكن است مسئله‌اي براي يك شخص در يك زمان معين سر باشد اما در زمان ديگر نباشد.4 مصاديق ظاهر و باطن از بارزترين اموري كه داراي ظاهر و باطن است مي‌توان موارد زير را نام برد: 1. خداوند متعال: او ظاهر و باطن است چنان كه خود فرموده است: هو الأوّل و الآخر و الظّاهر و الباطن و هو بكلّ شيءٍ عليمٌ.5 اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزي داناست. اين دو اسم ـ ظاهر و باطن ـ به وجوه متعددي تفسير شده است كه مهم‌ترين آن عبارت است از اين‌كه، خداوند متعال به وسيلة آياتش، كه آن‌ها را در موارد قدرت و آثار حكمت خويش آشكار ساخته، ظاهر است در حالي‌كه از وجه كنه و حقيقت ناپيدايش باطن است.6 2.قرآن كريم: از رسول خدا(ص) روايت شده است كه فرمودند: هيچ آيه‌اي در قرآن نيست مگر آن كه داراي ظاهر و باطني است.7 هم‌چنين از حضرت امام حسين(ع) روايت شده است كه فرمودند: كتاب خداوند عزوجل بر چهار شيء [گذارده] است؛ بر عبارت، اشارت، لطايف و حقايق. همانا عبارت براي عوام، اشارت براي خواص، لطايف براي اوليا و حقايق براي انبياست.8 3.امامان(ع): ائمه اطهار(ع) داراي ظاهر و باطن‌اند. ظاهرشان عبارت از اعمالي ظاهري است كه در ارتباط با افراد بشر و در تعامل با انسان‌ها از ايشان صادر شده و باطنشان عبارت از حقيقت ايشان است كه آن را جز كسي كه خدا او را براي اين امر برگزيده باشد، نمي‌تواند درك نمايد. امام خميني(ره) مي‌گويد: بدان، همان‌گونه كه كتاب تدوين يافته خداوند داراي بطون هفت‌گانه ـ به اعتباري ـ و يا هفتاد بطن است؛ به صورتي كه آن (بطن‌ها) را جز خداوند و صاحبان علم راسخ (ابدي) نمي‌دانند، و هم‌چنين آن را غير از مطهّران (تطهيريافتگان) از آلودگي‌هاي معنوي و اخلاق پست ناپسند و آراستگان به [زيور] فضايل علمي و عملي نمي‌توانند مسّ نمايند، و هر كس طهارت و آراستگي‌اش بيشتر، تجلي قرآن براي او افزون‌تر و بهره او از حقايق آن وافرتر باشد. كتاب تكويني انفسي و آفاقي خداوند نيز چنين است... و آن نيز داراي بطن‌هاي هفت‌گانه يا هفتاد گانه است... [كه امامان اهل بيت(ع) شيرازة كتاب تدوين و تكوين‌اند.].9 روايات شريف بعضي از اسرار [امامت] و مهم‌ترين آن را چنين برشمرده‌اند: الف) امامان(ع) داراي [مقام] ولايت تكويني و تشريعي هستند؛ ب) امامان(ع) داراي مقام محمود، كه ديگري را امكان وصول بدان نيست، هستند؛ ج) نزد امامان(ع) علم مكنون مخزون، معارف الهي، اسم اعظم [خداوند] و علوم والاي ديگري موجود است؛ د) نزد امامان(ع) اسرار قرآن كريم موجود است، بلكه ايشان خود، سرّ قرآن‌اند؛ و روايات مباركي وجود دارد كه مشتمل بر بيان بخشي از اين اسرار عجيب است، كه توجه خوانندگان را به بعضي از آن‌ها جلب مي‌كنيم. از پيامبر اكرم(ص) روايت شده كه به حضرت علي(ع) فرمودند: اي علي، خداوند به من فرمود: اي محمد، من علي را همراه ديگر انبيا ـ باطناً ـ ولي همراه تو ـ ظاهراً ـ مبعوث نمودم.10 از همان حضرت(ص) روايت شده است كه فرمودند: ظاهر من نبوت و باطن من ولايت است.11 و) ظاهرم، نبوت و باطنم غيبي است كه قابل درك نيست.12 آن حضرت(ص) مي‌فرمايد: فاطمه، حوري انساني است.13 همانا در رابطه با هر يك از شرايط حضرت فاطمه زهرا(س) اسرار ويژه‌اي وجود دارد؛ سري در خلقت ايشان از طعام بهشتي، سري در حمل حضرت در شكم مادر، سري در ازدواج با امام اميرالمؤمنين علي(ع)، سري در ولادت دو امام همام حسنين(ع) توسط آن حضرت، و سرّي در شهادت و تدفين آن حضرت. از اين‌جاست كه در دعا مي‌خوانيم: اللّهمّ إنّي اسألك بحقّ فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها و السرّ السمتودع فيها.14 خداوندا از تو درخواست مي‌كنم به حق فاطمه و پدرش، شوهر و فرزندانش و آن سرّ به وديعت نهاده شده در او. 4. حيات دنيا:خداوند متعال فرموده است: يعلمون ظاهراً من الحيوة الدنيا و هم عن الآخرة هم غافلون.15 از زندگي دنيا، ظاهري را مي‌شناسند، و حال آن‌كه از آخرت غافل‌اند. بر اساس اين آيه كريمه و آيات نظير اين، حيات دنيا داراي ظاهر و باطن درك مي‌شود، كه گروهي ظاهر آن را وجهه نظر قرار مي‌دهند و برخي باطن آن ـ عالم آخرت ـ را. 5. اعمال ناشايست: قرآن كريم مي‌فرمايد: قل إنّما حرّم ربّي الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الإثم و البغي بغير الحقّ و أن تشكروا بالله ما لم ينزّل به سلطاناً و أن تقولوا علي الله ما لاتعلمون.16 بگو: پروردگار من فقط زشت‌كاري‌ها را ـ چه آشكارش [باشد] و چه پنهان ـ و گناه و ستم ناحقّ را حرام گردانيده است؛ و [نيز] اين‌كه چيزي را شريك خدا سازيد كه دليلي بر [حقانيت] آن نازل نكرده؛ و اين‌كه چيزي را كه نمي‌دانيد به خدا نسبت دهيد. در اين آيه كريمه اعمال ناشايست ـ فواحش ـ داراي ظاهر و باطن معرفي شده است. 6. علوم رباني و احكام شرعي: معارف الهي و احكام شرعي داراي ظاهري است كه اكثر انسان‌ها آن را در مي‌يابند. اما باطن و اسرار آن را جز كساني كه خداوند متعال ايشان را برگزيده باشد، نمي‌توانند درك كنند. «سيد عبدالله بشير» بيان مي‌كند: غير از آن‌چه از علوم رسمي و احكام ظاهري، در اختيار ماست، علوم رباني، اسراري ملكوتي و حقايقي مخفي وجود دارد، كه دست يافتن بدان صعب است و فحول علما از رسيدن به كنه آن عاجزاند. به همين سبب اكثر انسان‌ها به وسيله ظواهر آشكار مخاطب قرار گرفته‌اند،نه اسرار و غوامض پوشيده. تنها گروه محدودي به اشراف بر آن علوم اختصاص يافته‌اند، چنان‌چه اگر غير از اهلش آن را بشنوند، به شدت انكار مي‌كنند اما معترض اندك بودن فهم‌هايشان نمي‌شوند. خداوند متعال انسان‌ها را تنها به قدر آن‌چه از عقول به آنان عطا نموده، مكلف ساخته و مخاطب فرموده است. در اين باب استناد به داستان موسي و خضر در قرآن كفايت مي‌كند، چنان‌چه موسي(ع) قتل غلام، سوراخ كردن كشتي و بازسازي ديوار را توسط خضر به دليل مخالفت با ظاهر شريعت نپذيرفت در حالي كه حق با خضر بود، به دليل موافقت آن با حقيقت.17 فهم اين معنا از علوم باطني، حل بسياري از اشكالاتي را كه دربارة دوران حيات امامان(ع) مطرح مي‌شود، آسان مي‌سازد. اشكالاتي نظير خارج شدن امام علي(ع) در شب شهادتش به سوي مسجد با دارا بودن علم به شهادت، هم‌چنين خارج شدن امام حسين(ع) به كربلا، و ميل نمودن امام رضا(ع) از انگوري كه به ايشان تعارف شد در حالي كه مي‌دانستند مسموم است. همة اين [رفتار]ها حمل بر علم باطني مي‌گردد كه تغييرناپذير است. حاملان اسرار دربارة حمل‌كنندگان اسرار مي‌توان موارد زير را نام برد: 1. خداوند متعال: نزد خداي تعالي اسراري است كه آن را براي هيچ يك از مخلوقاتش ـ در هر درجه و مرتبه‌اي كه باشند ـ آشكار نمي‌سازد. و بر اين مبناست كه گفته شده: «ربوبيت را سرّي است كه چنان‌چه آشكار شود، ربوبيت باطل مي‌گردد». 2. امامان(ع): نزد ائمه اطهار(ع) اسراري از خداوند متعال موجود است كه به غير ايشان داده نمي‌شود و آن به دليل عدم قدرت ديگران نسبت به تحمل آن است. از اين رو در «زيارت جامعه كبيره» از حضرت امام هادي(ع) روايت شده است كه فرمودند: [شما] حافظان سرّ الهي هستيد... [خداوند] شما را با علم خود خالص نمود و براي سرّ خويش برگزيد. از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمودند: خداوند سر خود را به جبرئيل سپرد و جبرئيل آن را به محمد(ص) و آن حضرت آن را به علي(ع) و علي(ع) آن را به كساني كه مي‌بايد، يكي پس از ديگري سپرد.18 و از امام صادق(ع) اين‌گونه روايت شده است كه همانا امر ما [اهل بيت(ع)] همان حق است و حق الحق، و آن ظاهر است و باطن ظاهر. و باطن باطن، و آن سرّ است و سرّ السرّ و سرّ مستتر و سرّي پوشيده به وسيله‌ي سرّ.19 هم‌چنين از آن حضرت(ع) نقل شده است كه: همانا امر ما سرّي در سرّ و سرّ مستتر است، و سرّي است كه جز سرّ را فايده نمي‌دهد، و سرّي بر سرّي و سرّي پوشيده به سرّ است.20 3. پيامبران و فرشتگان: پيامبران و فرشتگان اسرار امامان(ع) را حمل مي‌كنند. از امام علي(ع) روايت شده كه فرمودند: «همانا كلام ما صعب مستصعب (دشوار و دشوار انگاشته شده) و سخت آميخته شده به سختي است، پس اندكي از آن را به مردم بچشانيد، پس هر كس [آن را] شناخت بر آن بيفزاييد و هر كس انكار كرد بازداريد، كه آن را جز سه دسته حمل نمي‌كنند؛ فرشته مقرب، پيامبر داراي رسالت و يابنده‌اي كه خداوند قلبش را به وسيله‌ي ايمان آزموده باشد.»21 4. شيعيان خاص: منظور از شيعيان خاص، كساني هستند كه به عنوان اصحاب سرّ شناخته مي‌شوند، مانند سلمان فارسي، ابوذر غفاري، كميل بن زياد، و ميثم تمار. در روايت آمده است كه «وقتي كميل از امام علي(ع) پرسيد كه حقيقت چيست؟ امام(ع) به او فرمودند: تو را چه به حقيقت؟ و كميل گفت: آيا من صاحب سرّتان نيستم؟»22 تحمل اسرار انسان‌ها نسبت به تحمل اسرار امامت به دليل اختلاف قابليت‌ها، ظرفيت‌ها و عقل‌هايشان، متفاوتند. به تعبير حضرت اميرالمؤمنين(ع) «همانا اين قلوب ظرف‌هايي است و بهترين آن‌ها، نگهدارنده‌ترين آن‌هاست.»23 بعضي از قلوب توان حمل اسرار امامت را نداشته و بيان آن را برنمي‌تابند و لذا نقل اسرار مذكور با صاحبان اين‌گونه قلب‌ها خطاست. زيرا آن را رد مي‌نمايند. از امام علي(ع) روايت شده كه فرمودند: هر علمي چنان نيست كه صاحب آن امكان تفسير آن علم را براي همه مردم داشته باشد، زيرا انسان‌ها داراي قوت و ضعف‌اند. بعضي از ايشان مي‌توانند آن را تحمل نمايند و برخي ديگر آن را برنمي‌تابند، مگر از اولياي خاص كه خداوند تحمل آن را برايش آسان گرداند و او را بر آن ياري نمايد.24 لذا امامان(ع) بسياري از اسرار را به سبب خوف از انكار، كتمان مي‌نمودند. از امام علي(ع) روايت شده است: اسراري در دل نهان دارم كه اگر فاش كنم چون ريسمان لرزاني كه در چاه ژرف افكنده باشند، شما را به لرزه در مي‌آورد.»25 آن حضرت(ع) به كميل بن زياد فرمودند: بدان كه در اين جا ـ در حالي كه به سينه مبارك اشاره نمودند ـ علمي گرد آمده است كه اگر براي آن حاملاني مي‌يافتم انتقال مي‌دادم.26 و از حضرت امام زين‌العابدين(ع) شعري بدين مضمون نقل شده است: همانا من جوهرهاي علوم خويش را پنهان مي‌دارم تا مبادا جاهلي حقيقت را مشاهده نمايد و [به دليل عدم درك آن] ما را به سختي و شدت اندازد. اين [مطلبي است] كه پيش از اين اميرالمؤمنين آن را به حسنين(ع) سفارش نمود. چه بسيار گوهرهايي از علم كه نزد من وجود دارد؛ چنان‌چه آن‌ها را آشكار نمايم، مردم به من خواهند گفت كه تو بت‌پرست هستي. و [بر اين اساس] مسلماناني حكم قتلم را صادر نموده و زشت‌ترين عمل‌ها را نيك خواهند انگاشت.26 در روايت آمده است كه گروهي بر امام حسين(ع) وارد شدند و گفتند: فضايلتان را براي ما بيان فرماييد پس آن حضرت(ع) فرمودند: شما تحمل آن را نداريد. از اطراف من دور شويد تا براي شخصي از بين‌تان اشاره‌اي نمايم، اگر تحمل كرد، براي عموم باز خواهم گفت. آنان كنار رفتند و دور شدند و آن حضرت با يكي آن‌ها به تكلم پرداختند تا آن‌كه سرگشته و سراسيمه شد تا آن‌جا كه نزديك بود عقل خود را از دست بدهد و با احدي سخن نمي‌گفت، و كساني كه با او بودند، از درخواستشان منصرف شدند و بازگشتند.27 از اين رو در روايات اهل بيت(ع) از انتشار اسرار امامت براي غير اهل آن منع شده است. از جابر بن عبداله انصاري نقل شده است كه گفت، بر حضرت امام باقر(ع) در حالي كه جوان بودم، وارد شدم، آن حضرت مكتوبي را به من دادند و فرمودند: «اگر آن را قبل از نابودي بني‌اميه نشر دهي، پس لعنت من و پدرانم بر تو باد.»28 هم‌چنين از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمودند: منظور از حمل نمودن امر ما، صرفاً تصديق و قبول آن نيست، بلكه حمل امر ما پوشيده داشتن صيانتش از غير اهل آن است. به آنان [حاملان امر ما] سلام برسان و به ايشان بگو: خداوند رحمت كند بنده‌اي را كه محبت مردم را به ما جلب نمايد، آن‌چه را درك مي‌كنند برايشان بيان كنيد و آن‌چه را انكارمي‌كنند، از ايشان پوشيده داريد.29 بعضي از مردم تنها قادر به درك و تحمل قسمتي از معارف ياد شده هستند و اين به دليل اختلاف درجات آن‌هاست. بر همين اساس اصحاب ائمه(ع) نسبت به تحمل علوم و معارف امامت از يكديگر متفاوت بودند. به عنوان نمونه، ابوذر غفاري(ره) طاقت و تحمل آن‌چه سلمان فارسي مي‌دانست، نداشت تا حدي كه از حضرت امام سجاد(ع) روايت شده است كه فرمودند: اگر ابوذر از آن‌چه در قلب سلمان است، آگاهي مي‌يافت، او را به قتل مي‌رساند.30 تسليم بودن به اسرار امامت از آن‌جا كه عقول را تحمل آن‌چه از اسرار ائمه(ع) صادر شده است، نمي‌باشد [و صلاحيت قضاوت در آن باره را دارا نيستند] پس بر صاحبان خرد انكار آن معارف جايز نيست، و ناگزير از تسليم در برابر امر ايشان هستند. از امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) روايت شده كه فرمودند: همانا موجب هلاكت است اگر كسي از شما به خبري [دربارة ما] مخاطب قرار گيرد اما آن را تحمل ننموده و بگويد، به خدا اين چنين نيست، به خدا چينن نيست، و انكار همانند كفر است.31 امام باقر(ع) در روايتي مي‌فرمايند: همانا كلام ما چنان است كه قلب‌هاي مردم [به دليل صعوبت] نسبت به آن اشمئزاز دارد. پس هر كس نسبت به آن اقرار كرد و پذيرفت، بيشتر برايش بيان كنيد، و هر كس نسبت به آن انكار كرد، دست نگه داريد و پوشيده داريد. [آگاه باشيد] كه گريزي از فتنه‌اي نيست كه هم‌رازان و هم‌دمان در آن فرو افتند (و نابود شوند) چنان كه تار مويي دو نصف مي‌شود، تا آن كه غير از ما و شيعيانمان باقي نمانند.32 و از آن حضرت(ع) روايت شده كه: «به خدا سوگند، محبوب‌ترين اصحاب [و پيروان]ام نزد من، خويشتن‌دارترين، فقيه‌ترين و كتوم‌ترين شان نسبت به [اسرار] سخنان ماست. و ناشايست‌ترين و منفورترينشان كسي است كه هنگامي كه حديث منسوب به ما را مي‌شنود، كه از ما روايت شده است، و آن را نمي‌پذيرد، اشمئزاز جسته و انكار كند، و هر كس را كه حقانيت آن را پذيرا گشته، تكفير نمايد؛ در حالي كه او نمي‌داند شايد آن كلام از ناحية ما صادر گشته و به ما اسناد داشته باشد و او به واسطة آن [اقدام] از ولايت ما خارج شده باشد.33 آشكار شدن اسرار در عصر ظهور حضرت امام باقر(ع) در روايتي مي‌فرمايند: همانا كلام آل محمد صعب آميخته به دشواري، سنگين و پوشيده در حجاب، فراتر از دست‌يابي عقل است، كه آن را جز ملك مقرب يا پيامبري مرسل يا بنده‌اي كه خدا قلبش را به واسطة ايمان امتحان كرده، و يا شهري كه بلند و استوار است، تحمل نمي‌كند. پس هنگامي كه قائم ما قيام نمايد، [درباره آن] سخن گويد و قرآن او را تصديق فرمايد.34 ظاهر اين روايت به ما مي‌گويد كه اسرار قرآن كريم و امامان اطهار(ع) در آخرالزمان به دست امام مهدي(ع) آشكار خواهد شد و اين مطلب از تعدادي از احاديث ديگر نيز استنباط مي‌شود. از امام صادق(ع) نيز روايت شده است كه فرمودند: علم بيست و هفت قسمت دارد. همة آن‌چه را رسولان الهي آوردند، دو قسمت است، و مردم تا به امروز از دو قسمت آن آگاه نيستند. هنگامي كه قائم(ع) قيام نمايد، بيست و پنج قسمت آن را بيرون مي‌آورد و آن را در ميان مردم منتشر مي‌سازد و آن دو قسمت را نيز به آن‌ها انضمام مي‌نمايد تا همة بيست و هفت قسمت علم را انتشار دهد.35 سبزواري(ره) بيان مي‌كند: «هم‌چنان كه طبيعت اسرار و گنج‌هاي خود را به تدريج آشكار مي‌نمايد، گنجينه‌هاي حقايق نيز به تدريج در افراد بشر ظاهر مي‌گردد، لذا در علايم نشر حق و عدل حقيقي ذكر شده كه خداوند متعال عقل‌ها و درك‌هاي بندگان را اكمال مي‌كند تا حجت او را مورد اهانت قرار ندهند و قدر و منزلتش را بزرگ شمارند.»36 هم‌چنين در برخي از اخبار آمده است كه حضرت امام مهدي(ع) ميان مردم بنابر شواهد حقيقي و باطني ـ نه صرفاً ظاهري ـ قضاوت و حكومت خواهد نمود، و اين امري است كه دربارة هيچ يك از پيامبران و رسولان، غير از داوود نبي(ع)، سابقه نداشته است. در روايات مشاهده مي‌كنيم كه حضرت محمد(ص) بر اساس ظواهر امور قضاوت مي‌فرمود؛ چنان‌كه ازآن حضرت روايات شده است كه فرمودند: شما (مردم) براي دادخواهي نزد من مي‌آييد، و من بشري مانند شما هستم. ممكن است دلايل برخي از شما نسبت به ديگران گوياتر باشد، كه (در آن صورت) من ميان شما بر اساس آن‌چه مي‌شنوم داوري مي‌كنم. پس اگر دربارة كسي [كه به ناحق ادعا كرده و به دروغ دليل آورده است] نسبت به حق ديگري حكم نمايم و آن را اخذ كند، بي‌ترديد پاره‌اي از آتش را برايش تضمين كرده‌ام.37 اما امام مهدي(ع) بنابر بواطن امور قضاوت خواهند نمود. از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: هنگامي كه قائم آل محمد(ع) قيام نمايد، ميان مردم همانند داوود(ع) حكم خواهد نمود، چنان‌چه به هر دليلي نياز دشته باشد، خداوند متعال آن را به او الهام خواهد فرمود.37 http://mouood.org//




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن