واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: عرفان - قاسم فضلي: عرفان مثبتي كه عنوان بحث ماست مكتبي است كه رياست آن را پس از وجود پيامبر(ص)، علي و اولاد طاهرينش(ع) دارا هستند. در اين نوع عرفان، جنبه مثبت روح منظور است، يعني حقايقي كه به راهنمايي عقل و اشراقات قلبي به روح راه مييابد، داراي ترتيب اثر است هر حقيقت يا پديدهاي كه از اين جنبه مثبت روح بيرون است در عرفان مثبت خيال و توهم ناميده ميشود. عرفان مثبت عظمت خداوند را با طبيعت پا در هوا هم سنخ نميداند و اوصاف عاليه و كمالاتي را ضروري نفوس ميداند كه از راه توحيد تبليغ شدهاند. عرفان مثبت دستورات انبياء را راه منحصر به قرب حقيقي با خدا معرفي ميكند، عرفان مثبت همه افراد بشري را قابل رسيدن به اوج كمالات روحي و مقامات معنوي ميداند. اولين و آخرين نماينده عرفان مثبت عليبن ابيطالب (ع) است كه از يك سو با دست خود كار زراعتي كرده، و از ديگر سو، شبهاي تاريك پس از محاسبه نفس خود متوجه پيشگاه خداي يگانه شده و از شوق قرب و بيم و هراس دوري از پيشگاه رحمتش از خود بيخود ميشده است. عرفان مثبت مردم را اعضاي يكديگر ميداند، و ميگويد هر يك از اين اعضاي جامعه براي استراحت و آرامش اعضاي ديگر بايد حداكثر كوشش را انجام دهد؛ اگر ميتوانيد درد دردمندي را شبانه بكاهيد و احتياج او را برآوريد و اين تكليف را صبحگاه انجام دهيد. عرفان مثبت انتظام امور زندگي را در درجه اول قرار ميدهد و ميفرمايد: «هر كس در اين دنيا كور است در آخرت نيز نابينا است.» راهپيماي محبت در عرفان مثبت عبادتي است كه براي تصفيه روح از علائق مادي از طرف خداوند تبليغ شده است، زيرا محبت در عرفان مثبت بهطور مستقيم متوجه خداي يگانه است. ساير علاقهها نيز اگر بهعنوان پيروي از فرمان خداست در حقيقت محبت به خداست. اگر كسي رادوست داشته باشيد در اوقات بروز ناگواري به او تسليت ميدهيد تا بتوانيد خاري را كه در او خليده درآوريد، اگر بيمار است او را عيادت كرده و تسكين قلب ميدهيد. اين در حقيقت ناشي از محبت به خداست. زيرا روز واپسين خداوند ميپرسد من مريض شدهام چرا به عيادت من نيامدهايد. عرض ميكند خدايا تو چگونه بيمار ميشوي؟ جواب ميدهد كه بندهاي از بندگانم مريض شد به عيادت او نرفتيد. از اين قبيل حقايق از انبياء و خاندان عصمت به اندازهاي است كه نميتوان به شمار آورد. عارف كيست؟ كسي است كه خود رااز تمام علائق منقطع ساخته و به مقام شامخ ربوبي تقرب پيدا كرده و تدريجاً اين تقرب و نزديكي به مقام فناء في الله يا به اصطلاح محو شدن در خدا ميرسد. از اين رو، عرفان حقيقي كه تنها مقدمه رسيدن انسان به سر حد رشد است عرفان مثبت ناميده ميشود. خود خداوند معني عرفان را به افراد انساني چنين تعليم ميكند. «قل ان كنت تحبون الله و فاتبعوني»: اي پيغمبر به مردم بگو اگر خدا را دوست ميداريد از من پيروي كنيد. عرفان مثبت، عقل را زنده ميگرداند و نفس راميكشد. اين جملات فرزند گرامي اميرالمؤمنين حسينبنعلي (ع) در روز مبارك عرفه است كه با آن خداي خود را نيايش كرد و براستي با خواندن آن روح اصيل عرفان را در آن حس ميكنيم: «اي خداي من، آيا جز تو را چنان ظهوري است كه بتواند تو را ظاهر كند. اي خداي من، من كه در حال بينيازي، نيازمندم چگونه در حال نيازمندي بينياز خواهم شد؟ من كه در حال ناداني، نادانم چگونه در حال ناداني دانا خواهم شد؟...اي خداي من آنچه من دارم و از من سر ميزند از ناچيزي من است و آنچه تو داري و از تو صادر ميگردد، سزاوار كرم و بزرگي توست. خداي من، بيش از وجود ناتوان من، خود را با لطف و مهرباني معرفي نمودهاي. چگونه لطف و محبت خودت را پس از ناتوانيام از من بازخواهي داشت؟اي خداي من! اگر خوبيها و نيكوكاريها از من آشكار شود از فضل توست و منت تو به گردن من است و اگر بديها از من سر بزند از من است و مطابق دادگري توست و تو بر من غالب هستي،اي خداي من، چگونه من را به خود وا ميگذاري در حالي كه خودت را عهدهداري و چگونه ناتوان ميگردم در صورتي كه تو به من كمك ميكني؟ چگونه نااُميد شوم در حالتي كه تو به من مهرباني؟ چگونه به چيزي توسل بجويم كه به تو نخواهد رسيد؟ چگونه شكايت حالم را به مقام شامخ تو اظهار كنم تو خودت ميداني يا چگونه حالم را به پيشگاه اقدس تو اظهار كنم در صورتي كه چگونگي حالم از تو به طرف تو بروز كرده است؟ اي خداي من با اين ناداني من چقدر مهرباني و با زشتي كردار من چقدر بخشايندهاي!اي خداي من! شگفت از دوري من از تو و نزديكي تو به من!اي خداي من! از اختلاف آثار و تبديل حوادث ميفهميم كه مقصودت اين است كه خودت را در تمامي اشياء و تمامي حالات به من معرفي كني. اي خداي من! تو، خود ميداني اگر چه پرستش من دائمي و قطعي نبوده ولي محبت و قصد من به پرستش تو دائمي بوده است.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 842]