تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترین کارها در نزد خدا نماز به وقت است ، آنگاه نیکی به پدر و مادر ، آنگاه جنگ در را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803349633




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به فيلم‌ «انعكاس»


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم آنلاين: اكران فيلم‌هاي «همخانه» ساخته مهرداد فريد و «‌انعكاس» به كارگرداني رضا كريمي در سينماهاي تهران و شهرستان‌ها ادامه دارد. فيلم «همخانه» موضوع جوانان شهرستاني را كه در تهران دانشجو هستند محور قصه خود قرار داده اما فيلم «‌انعكاس» به روابط خانوادگي زوج‌هاي جوان مي‌پردازد. خيانت يكي از تم‌هاي آشنايي است كه در تاريخ سينما به كرات دستمايه توليد فيلم داستاني قرار گرفته است. ظن وگمان نادرست آدم‌ها نسبت به نزديكان و اطرافياني كه مراوده با آنان جزءلاينفك روابط روزمره محسوب مي‌شود، دايره منازعات و گاه جا خالي دادن شخصيت‌ها را به اوج التهاب مي‌رساند. ميان شخصيت‌هاي معروف نمايشي، اتللو سرآمد ديگران است كه ظن او نسبت به دزد مونا با چاشني خدعه‌هاي ياگو، تراژدي عظيمي را رقم زد كه هنوز پس از قرن‌ها چالش ميان شخصيت‌هاي اين درام فاخرهمتا ندارد. مطابق اسلوب داستان‌هايي كه خيانت آدم‌ها در راس قصه ديده مي‌شود، مثلث حك شده ميان شخصيت‌هاست كه غناي اثر را رقم مي‌زند. سينا نوابي، دلداده سابق نسيم پس از 5 سال با او در فرودگاه مواجه مي‌شود. اين سرآغاز واگشايي رخدادهاي داستاني است كه يك سر آن به شهروز، همسر فعلي نسيم گره مي‌خورد. قصه در 2 پنجره زماني رخداد‌هايش به سامان مي‌رسد. در اين رفت و برگشت‌هاست كه ذره ذره بده بستان ميان آدم‌ها و گذشته‌شان براي بيننده عيان مي‌شود. «انعكاس» با شيوه شروع از ميانه داستان، آدم‌هايش را مقابل بيننده قرار داده و پس از آن، با رفت و برگشت به گذشته و حال براي پرسش‌هاي ذهن مخاطبش پاسخ‌هاي دست و پا شكسته‌اي رو مي‌كند. در اين مسير روايي فيلمساز بر بعضي نشانه‌ها و عناصري تاكيد دارد كه بيشتر به نظر مي‌رسد اين تاكيدها مزاحم كار است. در همان بدو كه دريچه داستان گشوده مي‌شود، ماشين قهرمان‌هاي داستان بين كاروان داغدار در مسير بهشت‌زهرا گير مي‌كند. دختربچه‌اي داخل يكي از ماشين‌ها خيلي گل درشت و باسمه‌اي با حركت سر خود، نسيم را از همراهي با سينا منع مي‌كند. بهره‌وري از نشانه‌ها و تاكيدهاي حاشيه‌اي در مسير قصه‌اي رئال بيشتر لكنت و تپق براي سازمان داستاني به ارمغان آورده است. همچنان كه وقتي نسيم داخل بيمارستان مستاصل دنبال راه گريز است، صداي اذان او را به صحن مسجد مي‌كشاند. بعدها در بازخواني گذشته مي‌بينيم در آنجا با صداي بلند اعتراف مي‌كند كه پس از اين جز شوهرش به مرد ديگري فكر نخواهد كرد. اين بخش مازاد و تحميلي است و كاركرد آنچناني در داستان ندارد. شخص نمي‌تواند در يك لحظه چنين رويه‌اي پيش بگيرد. به هر روي تغيير در رفتار و رسيدن به باورهاي معرفتي در قهرمان داستان به مقدمات و پيشينه نياز دارد. انعكاس در نمايش گذشته نسيم و سينا و رخدادهاي موازي كه براي شهروز در اصفهان اتفاق مي‌افتد، شيوه مناسبي را پيش گرفته است؛ اما شب هنگام وقتي در اوج روايت، زن و شوهر را باكيف سفري در خيابان‌هاي تهران و ديگري كه از شر زني فتنه‌گر در اتوبان‌هاي اصفهان مي‌چرخد به موازات هم رصد مي‌كنيم، اين موازانه گام به گام تصويري در زمانه كنوني ديگر محلي از اعراب نداشته و به گونه‌اي نخ‌نما شده و از سكه افتاده است. متاسفانه فيلمسازان ما مي‌خواهند با فلش و تابلو و چراغ راهنما توجه مخاطب را به قضاوت‌ها و اشارت‌هاي گل درشت خود معطوف كنند. مخاطب با درايت و آگاهي خود از سلسله داده‌هايي كه از قصه نصيبش شده به نتايج مورد نظر خواهد رسيد. تاكيدهاي فراوان سازنده فيلم بر فضولي همسايه‌ها و باغبان محله در آگاه‌سازي و شفاف كردن شهروز و متلك‌هاي او به نسيم در باب زانتياي دودي رنگ و پرس و جوي زن همسايه، زيركي وهوشمندي مهندس جوان را بيشتر زيرسوال مي‌برد. علاوه بر اين كه قضيه برخورد تصادفي يكي از همكاران شهروز داخل بيمارستان با نسيم كه به ظن و گمان‌هاي شهروز نسبت به زنش ختم مي‌شود، بدرستي به قصه نچسبيده است. تعقيب همكار شهروز و گزارش تصويري او از ملاقات سينا و نسيم بيشتر به معطلي داستان مدد رسانده است. ظن و شك شهروز زماني قوام و قوتش افزون مي‌شد كه خود او ذره ذره به سينا مي‌رسيد. به ‌همين دليل فصلي كه شهروز جلوي بيمارستان، مچ نسيم را مي‌گيرد و حقايق را براي او ترسيم مي‌كند، كاركرد آنچناني در روند داستان ندارد، زيرا قهرمان فيلم از بيرون به عنوان ناظر قضيه را پيگير بوده است؛ موضوعي كه اطلاعات آن قبل از اين سكانس براي شهروز توسط همكارش عيان شده است. از بخش‌هاي مهم داستان كه مي‌توانست به غناي اثر و روند پنهانكاري و قايم باشك آدم‌ها رنگ و لعابي دهد، ورود همسر سينا به دايره منازعات داستان درهمان فصل بيمارستان است كه فيلمساز از كنار آن به آساني گذشته است. نسيم خيلي راحت از دست پليس مي‌گريزد و از آن سو همسر سينا با نوشتن يادداشتي كذايي در اوج چالشي كه مي‌توانست به پوست انداختن آدم‌ها مدد برساند، از داستان مرخص و محو مي‌شود. رودررويي يا جستجو براي كشف حقيقت به وسليه اين دو زن مي‌توانست بازوي قوي داستاني در سمت ديگر داستان ايجاد كند. قضيه معامله ملك در اصفهان و منازعات شهروز با طرف خريدار كه منشي فتان او صحنه چرخان اين قرارداد است، اندكي داستان را به بيراهه كشانده، چون اين بخش بيشتر اصفهان گردي وكارت پستال‌هاي بصري فيلم را تقويت كرده است. به هر روي، در تعريف چنين داستان‌هايي كه بر پايه خيانت و ظن افراد شكل مي‌گيرد، جزييات و شيوه توزيع اطلاعات به صورت قطره‌چكاني نقش اساسي دارد. انعكاس در تاكيد و تمركز بر جزييات براي بازي با ذهنيت مخاطب از ظرفيت‌هاي موجود در داستان بهره كافي نبرده است. روتختي خونين، پيغام تلفني فرد بيمار، شكسته شدن قاب عكس عروسي، چال كردن پلاك ماشين در باغچه و چند مورد ديگر براي ساماندهي چنين داستاني در تقويت ظن آدم‌ها بسيار اندك به نظر مي‌رسد. به هرحال، همين كه آدم‌هاي «انعكاس» شاخصه رفتاريشان از تيپ‌هاي جعلي و بدلي سينماي بدنه‌اي فاصله دارد، خود امتياز مقبولي براي فيلم به حساب مي‌آيد. فيلمي سالم درباره جامعه امروز مصايب و تلخي و شيريني‌هاي گرفتن خوابگاه و يافتن سرپناه براي دانشجوياني كه در پايتخت مقيم هستند، آنقدر ملات و بن مايه موضوعي براي پردازش در قالب داستاني دارد كه بتوان ازمنظر كميك يا ملودرام به اين معضل نظر كرد. در نگاه نخست به نظر مي‌رسد سازنده فيلم همخانه دستمايه مناسب و حداقل تازه‌تري نسبت به ديگر همكاران فيلمسازش براي دومين كار خود برگزيده است. اما همخانه در مرحله تبديل ايده به طرح و در نهايت به فيلم‌نوشت كامل، با حفره‌هاي فراوان داستاني مواجه است. با اين شكل و شمايل فعلي، همخانه ملات داستاني‌اش كشش فيلم بلند مدت را ندارد ؛ به همين سبب رگه‌هاي فرعي‌اي كه به تنه لاغر داستان سنجاق شده، بيشتر براي فربه كردن زمان فيلم كاركرد دارد. بين نقطه عطف نخست فيلم كه از ورود مهسا به منزل پيرزن رقم مي‌خورد تا نقطه دوم كه پدر مهسا به داستان وارد مي‌شود، تنه اصلي فيلم خيلي لاغر و از لحاظ كشش و فراز و نشيب روايت فاقد استحكام و جذبه است. در اين بخش ميانه، فقدان داستانك‌هاي فرعي كه به اصل قصه قوام دهند، بشدت احساس مي‌شود. حبس كردن شخصيت‌ها داخل خانه، ايضا شوخي‌هايي كه بيشتر تكراري است، بخش مياني فيلم را از كار انداخته است. مضاف براين كه مناسبات و مراودت مهسا، جمشيد و فخري خانم بيشتر با يك موقعيت كم جان و بي‌رمق جرقه مي‌خورد و در نهايت به چانه زني گفتاري و شوخي‌هايي كه بيشتر مناسب نمايش‌هاي راديويي است ختم به خير مي‌شود. فيلمساز از آوردن آدم‌هاي تازه به داستانش بي‌دليل پرهيز كرده است. به همين سبب، چانه زني‌هاي مهسا با جمشيد و بازي موش و گربه آنها با پيرزن صاحبخانه در تكرار موقعيت‌هاي مشابه عايدي‌اي براي بيننده و داستان فيلم ندارد. سازنده اثر كه در پلاني از كار با كلام خود جنبش دانشجويي را به سخره مي‌گيرد، خود نيز درون اثرش چه از منظر كميك و چه از زاويه نگاه نقادانه به معضلات زندگي دانشجويي حرفي براي رو كردن ندارد. مناسبات آدم‌ها در سطح و روبنا است. اين معضل از نگاه تيپيك فيلمساز به شخصيت‌هاي قصه رقم مي‌خورد. بيننده با دغدغه‌ها و ايضا تنهايي جمشيد و مهسا مواجه نمي‌شود. اين دختر جنوبي كه خوشبختانه جامعه‌شناسي مي‌خواند، در شناخت آدم‌هاي مقابل خود و شرايط حاكم بر مناسبات موجود در جامعه خيلي كاهلانه عمل مي‌كند، آن هم آدمي كه كار مطبوعاتي به صورت نيمه وقت انجام مي‌دهد و تا آخر فيلم هم معلوم نمي‌شود در آن تحريريه عريض و طويل نقش او چيست. به هر روي آدمي با اين شاخصه‌هاي فردي بايد منطقي و محكم‌تر با مصائب و مسائل پيرامونش برخورد مي‌كرد. جديت مهسا در برابر مسائل ساده و گاه بي‌اهميت زندگي مي‌توانست موقعيت‌هاي مفرحي رقم زند. بود و نبود اندك پاساژهايي كه فيلمساز براي تنه قصه خود لحاظ كرده، هيچ كاركردي در سازمان روايي فيلم ندارد. فصلي كه جمشيد داخل پارك نيمه شب با توزيع كننده مواد مخدر و دختر خياباني مواجه مي‌شود، در نگاه كلي حاصلي جز معطل كردن داستان ندارد. مضاف بر اين، نگاه فيلمساز به اين دو كاركتري كه به داخل قصه هل داده در حد صفحه حوادث روزنامه و اخبار ژورناليستي است. فرجام فيلم كه در كلانتري رقم مي‌خورد، بيشتر به تريبون پيام‌هاي اخلاقي و نقد نگاه سنتي آحاد جامعه بدل شده است كه به شكل مستقيم به مخاطب ارائه مي‌شود. به هر روي فخري خانم، رئيس كلانتري و دايي جمشيد نسخه اخلاقي و آسيب شناسانه فيلم را در يك پروسه گفتاري به نوبت شعار مي‌دهند تا مخاطبان، زعماي قوم و مديران ارشد جامعه چشم‌هاي خود را بشويند و جور ديگري به مناسبات دانشجويان و دغدغه‌هايشان بنگرند. همخانه هر چند دريچه روايت خود را مقبول و با ايجاز به روي مخاطب مي‌گشايد، اما پايان‌بندي فيلم بيشتر شبيه درمان مريض‌هاي سرپايي است كه نسخه آنها را در چند ثانيه خادمان اين حرفه مي‌پيچند. تقسيم كردن عكس صاف و اتو كشيده عروسي از سوي جمشيد، پايان خوش و هندي فيلم را رقم مي‌زند، البته در سكانس قبل از آن همگي ديده‌ايم كه جمشيد آن عكس قلابي را مچاله و له و لورده كرده و با خود به داخل كمد برده است! اين هم از كرامات پايان‌بندي شيرين فيلم‌هاي وطني است كه همه چيز سر آخر صاف و اتو كشيده وپروانه‌اي به مخاطب تقديم مي‌شود. در سازمان و چيدمان تركيبي نماها استفاده بي دليل از نماهاي فراوان overhed با رويه ساده و روان فيلم منافات دارد. اين پلان‌ها كه با كرين كار شده، بيشتر لكنت و تپق تصويري براي فيلم به ارمغان آورده است. شايد اين نماهاي از بالا گرافيك بصري نيم بندي را رقم زده باشد ولي در كل با شمايل ساده و آرام قصه همسو نيست. اي‌كاش سازنده اثر مانند فيلم نخست خود، حضورش را نامحسوس‌تر مي‌كرد و اين قدر گل درشت خودش را به پلان‌هاي فيلم سنجاق نمي‌كرد. به هر روي،‌ همخانه هر چند در مسير داستان‌پردازي خود با كمبودهايي مواجه است؛ اما اين ضعف‌هاي داستاني عميق نيستند و با كمي دقت مي‌تواند كارهاي آينده فيلمساز را با بهبودي روايت همراه كند. نگاه سالم و بي‌شيله پيله فيلمساز به جامعه جوان با زمانه معاصر سازگاري دارد. جعلي نيست و اين زاويه ديد واجد ارزش و ستايش است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن