واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پژوهشي در الگوي مطالعه سنت هاي اجتماعي در قرآن (4) نويسنده: غلام حيدرکوشا * روش هاي تجزيه مفاهيم تجزيه و شاخص سازي مفاهيم به کار رفته در آيات سنت، ضرورت انکارناپذير دارد. اما در اينکه چگونه و با چه روشي مفاهيم قرآني را تجزيه کنيم جاي تأمل دارد. براي تجزيه مفاهيم قرآني مي توان از چند روش استفاده کرد: مراجعه به کتب لغت يکي از راه هاي مرسوم براي فهم معاني واژگان قرآني، مراجعه به کتاب هاي لغت است. براساس اين روشف هرگاه مفسر با مفهوم يا اصطلاح گنگ و چندپهلو برخورد کند، با پيدا کردن معناي لغوي آن، رفع ابهام مي کند. البته بايد به فرهنگ هاي لغتي مراجعه نمايد که از اتقان لازم برخوردار بودند و به طور جدي و همه جانبه به بررسي واژه ها و موارد کاربرد آنها پرداخته باشد. (1) مراجعه به روايات تفسيري راه ديگر فهم مفاهيم و اصطلاحات قرآني، همچنين مفاهيم به کار رفته در آيات سنت، استفاده از روايات تفسيري است. بسياري از روايات در بيان آيه و توضيح و تفسير آن صادر شده اند. از اين رو يکي از نقشهاي کليدي روايات خصوصاً رواياتي که در زمان نزول و يا دورانهاي نزديک به آن صادر شده اند، کمک به فهم مفاهيم و واژگان قرآن است. (2) استفاده از آيات از روش هاي معتبر براي فهم مدلول و معناي مفاهيم مبهم به کار رفته در آيات، کمک گرفتن از آيات قرآن است. اين روش، که در ميان مفسران به «تفسير قرآن به قرآن» مشهور است، آيات را مبين همديگر و مفسر يکديگر مي داند. روش مذکور مورد نظر پيامبراکرم اولين مخاطب قرآن، امامان معصوم و بسياري از مفسران از جمله مفسر بزرگ معاصر مرحوم علامه طباطبايي در تفسير «الميزان» بوده است. روايات زيادي اين روش را تأييد نموده اند. از جمله اينکه حضرت علي مي فرمايند:«آيات يکديگر را تفسير نموده و بر همديگر شهادت مي دهند.» (3) استفاده از روش قرآني براي فهم مفاهيم قرآن يا تجزيه مفاهيم قرآن مناسب تر از دو روش قبلي است؛ زيرا قرآن در مجموعه واحد از طرف گوينده واحد براي هدف واحدي آماده شده است. اين خصوصيت، تفسير قرآن به قرآن را يک اقدام ضروري براي فهم آيات و معاني کلمات قرار مي دهد. (4)
نمونه اي از شاخص سازي قرآني مفاهيم سنت همچنان که بيان شد، مفهوم سازي يا شاخص سازي به اين دليل ضرورت دارد که مفاهيم به کار رفته در آيات سنت، از نوع مفاهيم کيفي، عام، کلي و بعضاً انتزاعي است. يکي از سنت هاي قرآن، «انحطاط» و نابودي اقوام پيشين است. در اين سنت، تأکيد شده است که «گناه» موجب «هلاکت» اقوام پيشين گرديده است. (5) مفهوم «ذنب» يا «گناه»، معاني و تعاريف گوناگون دارد. گناه در برداشت عامه و تلقي عرفي معنايي دارد و در فقه معناي ديگر و در اخلاق نيز معنايي ديگر. گناه از منظر حقوقي يک بار معنايي خاصي دارد که ممکن است از منظر روان شناختي و مطالعات اجتماعي اين معنا را نداشته باشد. در هر صورت براي فهم معنا و حقيقت گناه لازم است آن را تجزيه کنيم. وقتي سراغ آيات را مي گيريم، شاخص هاي ذيل به دست مي آيد. از آيه هاي «و ما کنا مهلکي القري إلا و أهلها ظالمون» ( قصص:59) و «هل يهلک إلا القوم الظالمون»، ( مائده: 47) چنين به دست مي آيد که، اقوام هلاک شونده «ظالم» بوده اند. (6) همين طور از آيه هاي 11، 12 و 13 مبارکه فجر (7) به دست مي آيد که گناه اقوام گذشته، «طغيانگري» بوده است. از اين رو، مي توان مفهوم «ذنب» را به «ظلم» و «طغيانگري» تجزيه کرد. مفهوم ظلم و طغيانگري کلي و عام و داراي جهات گوناگون است و براي فهم پذيرساختن آنها بايد باز هم عمل تجزيه را تکرار نمود. مثلاً در تجزيه مفهوم «ظلم» از طريق آيات، به اين نتيجه رهنمون خواهيم شد که «ظلم» مفهومي است که ناظر به رفتارهاي خاصي همچون «اتراف» (8)؛ شهوتراني و لذتگرايي، «ايجاد اختلاف» (9) و «همکاري با دشمنان دين» (10) مي باشد. اين مفاهيم را باز هم مي توان تجزيه کرد. اما آنچه اهميت روش شناختي دارد، اين است که ما در فهم مفاهيم «فرايندي» از مفهوم سازي يا تجزيه مفاهيم بهره گرفتيم که به کمک آن، مفاهيم به رفتارهاي مشاهده پذير نزديکتر شده است. فرايندي که روش شناسان علوم اجتماعي به عنوان يک اصل اساسي روشناختي پذيرفته و اصطلاح «قيف مفهومي» و يا «غربال مفهومي» را براي آن وضع کرده اند. ساز و کار تأثير پديده ها بر يکديگر رخدادهاي اجتماعي تحت تأثير علل و عواملي به وقوع مي پيوندند. اما رابطه علل با رخدادهاي اجتماعي رابطه مستقيم و بي واسطه نيست، بلکه ممکن است در تحقق پديده يا رخداد اجتماعي علل و عوامل، با واسطه هاي چند تأثير بگذارد. البته ويژگي ياد شده در کتاب هاي روش شناختي تحت عنوان «ميکانيسم علي» (11) مطرح شده است. «ميکانيسم علي به مجموعه اتفاقاتي اشاره دارد که علت را به معلول پيوند مي زند.» (12) در سازو کار علي، علل دور از ذهن و با واسطه نيز مورد توجه قرار مي گيرد. سنت هاي اجتماعي نيز از مجموعه عللي پيچيده، پنهان و بعضاً دور از ذهن برخوردار هستند. لحن سنت هاي اجتماعي چنين است که خداوند علت تحقق تمام سنت ها است، اما اين گفته به هيچ وجه به معناي دخالت نداشتن پديده هاي ديگر نيست، بلکه «وقتي سخن از يک سنت الهي مي گوييم، مراد اين نيست که فلان فعل خاص مستقيماً و بي واسطه از خداي متعال صادر مي شود، بلکه ممکن است اسباب و وسايل بسياري، اعم از طبيعي و عادي و فوق طبيعي و غيبي درکار آمده باشند.» (13) از سوي ديگر، وقتي مطالعه عوامل اجتماعي يک رخداد در دستور کار قرار مي گيرد، بدين معنا نيست که خداوند در تحقق آن نقشي نداشته است. از اين رو، آيات سنت هاي اجتماعي با وسعت نظر، به تمام علل و عوامل اعم از طبيعي، اجتماعي و ماورايي توجه نموده است. سازوکارهاي طبيعي از جمله عواملي که تأثير آن در قالب سنت ها مورد توجه قرار گرفته است، عوامل طبيعي است. در بسياري از آيات مجراي تحقق سنت يک رخداد طبيعي بيان شده است. براي مثال، در سنت استهلاک، يکي از راه هاي هلاکت اقوام، هلاکت از طريق حوادث طبيعي يا در قالب حوادث طبيعي معرفي شده است. در آيه هاي 33 و 41 و ذاريات، 173 شعراء 55 ، 1 اعراف و 74 حجر نحوه هلاکت اقوام بيان گرديده است. طوفان شن، بادهاي کشنده، باران شديد و زلزله حوادثي اند که زمينه ساز هلاکت اقوام شناخته شده اند. ساز و کارهاي اجتماعي يکي از ساز و کارهاي پيش بيني شده در قرآن، مجاري اجتماعي تحقق رخدادها است. ساز و کار اجتماعي، به علل و عوامل اجتماعي تأثيرگذار بر رخداد معطوف خواهد بود. در آيات قرآن، عوامل اجتماعي مؤثر بر پديده ها مورد توجه قرار گرفته است. براي مثال، در آيه 112 نحل فقر و اضطراب، فردي و اجتماعي، به حيث مجراي سنت استهلاک معرفي شده است. فقر و اضطراب به قرينه «قريه»، که در صدر آيه ذکر شده است، يک پديده اجتماعي اند. همچنين فسق در آيه 16 اسراء به رفتار فاسقانه اي اشاره دارد که مترفين مرتکب شده و همين امر سبب هلاکت آنها مي گردد. فسقي که مترفين، لذتگرايان و شهوترانان، مرتکب مي شوند، بعيد است معنايي غير از اسراف در نعمت ها و پيروي از سبک زندگي تجملاتي و متکي بر لذت هاي شهواني و حيواني براي آن تصور کرد. به هر حال، اگر فسق به رفتار ذکر شده قابل تفسير باشد، مي توان به عنوان ساز و کار اجتماعي در تحقق سنت معرفي کرد. سازوکارهاي الهي- ماورايي سومين دسته از عللي که در تحقق سنت مورد توجه قرار گرفته است، علل و عوامل غيبي، ماورايي و الهي است. چنانچه اشاره شد، يکي از خصيصه هاي بارز سنت ها، که آن را از بقيه قوانين اجتماعي متمايز مي سازد، تکيه سنت بر عوامل غيبي و ماورايي است. در قرآن کريم وقتي سخن از عوامل غيبي به ميان مي آيد، تعبير «من حيث لا يشعرون» (14) به کار برده مي شود. براي دخالت عوامل ماورايي و الهي در شکل گيري رخدادهاي تاريخي و اجتماعي، مؤيدات قرآني فراواني به چشم مي خورد. نسبت تمام سنت ها به خداوند متعال، به معناي نقش چشمگير ساز و کارهاي الهي- ماورايي در ايجاد سنت است. علاوه بر مورد ذکر شده، گاهي يک رخداد عادي به فرشتگان نسبت داده مي شود. براي مثال، در آيه «و ما أنزلنا علي قومه من بعده من جند من السماء» ( يس: 28) فرشتگان به عنوان عامل هلاکت اقوام ذکر مي شود. همچنين در آيه «إنا ارسلنا عليهم صيحة واحدةً فکانوا کهشيم المحتظر» (قمر: 31) «صيحه» به معناي نداي آسماني تفسير شده است؛ ندايي که جبرائيل (ع) براي هلاک اقوام مي دميد (15). نتيجه گيري مطالعه روشمند سنت هاي اجتماعي وابسته به اين است که اولاً، وجه اجتماعي بودن سنت ها را معين کنيم. ثانياً، قلمرو مطالعه خود را به سنت هاي استنباطي سرايت داده و مطالعه خود را بر پايه سنت هاي نخستين و سنت هاي اختياري سامان بخشيم. با توجه به اينکه بسياري از متغيرها و مفاهيم ذکر شده در سنت ها کيفي هستند، روش هاي کيفي براي مطالعه آن مناسب تر از روش هاي ديگر خواهد بود. همچنين از آن رو که سنت ها از خاستگاه و پشتوانه غيبي و ماورايي برخوردار بوده و متکي بر متون ديني است، روش «تحليل محتوي»، آن هم روش «تحليل ساختاري» قابليت بيشتر براي مطالعه آنها را دارد. تحليل ساختاري بيش از همه به طرح يک چارچوب انتزاعي نيازمند است؛ چارچوبي که در قالب آن متون، ساخت يافته و فهم پذير شود. چارچوبي براي مطالعه سنت ها مطلوب است که آيات قرآن آن را پشتيباني نموده و عناصر آن را موجه سازد. براساس آيات قرآن، چارچوب مطالعه سنت عناصر چهارگانه 1. خداوند به عنوان تکوينگر 2. انسان به عنوان زمينه ساز 3. رابطه علي و معلولي ميان پديده ها به عنوان موضوع و 4. ساز و کارهاي علي به عنوان فرآيند تحقق مي باشد. از اين رو، مطالعه سنت ها اولاً، حضور خداوند در سلسله علل را توجيه مي کند. ثانياً، نقش انسان را در شکل گيري سنت باز مي شناسد. ثالثاً، رابطه علي ميان دو پديده را مورد توجه قرار مي دهد و رابعاً ساز و کارها و فرايند تحقق سنت را نيز مورد کاوش قرار مي دهد. در مطالعه روشمند سنت، علاوه بر طرح چارچوب، تجزيه مفاهيم نيز لازم است. تجزيه مفاهيم به فهم مفاهيم کلي، انتزاعي و داراي ابهام کمک مي کند. براي تجزيه مفاهيم، بهترين روش، روش تفسير قرآن به قرآن است که براساس آن، مفاهيم علي و معلولي شناسايي شده در سنت را با آيات ديگر تجزيه نموده مشاهده پذير مي سازيم. پينوشتها: * كارشناسي ارشد جامعه شناسي. 1. علي اکبر بابايي و ديگران، روش شناسي تفسير قرآن، ص 297. 2. همان، ص 288. 3. نهج البلاغه، ص 192. 4. دکتر سيدرضا مؤدب، روش هاي تفسير قرآن، ص 170. 5. در آيه «الم يروا کم اهلکنا من قبلهم من قرن مکناهم في الارض ما لم نمکن لکم و ارسلنا السماء عليهم مدرارا و جعلنا الانهار تجري من تحتهم فاهلکناهم بذنوبهم و انشانا من بعدهم قرنا آخرين» پديده علي گناهان به حساب آمده است و اثر و نتيجه اي که بر آن مترتب شده است هلاکت و نابودي گناهکاران اقوام گذشته است. 6. حج: 45؛ کهف: 59. 7. الذين طغوا في البلاد* فاکثروا فيها الفساد* فصب عليهم ربک سوط عذاب. 8. استنباط شده از آيه «واتبع الذين ظلموا ما اترفوا فيه». 9. استنباط شده از آيه «فاختلف الاحزاب من بينهم فويل للذين ظلموا». 10. استنباط شده از آيه «إنما ينهاکم الله عن الذين قاتلوکم في الدين و أخرجوکم من ديارکم و ظاهروا علي إخراجکم أن تولوهم و من يتولهم فاولئک هم الظالمون». 11. Causal mechanism. 12. Daniel Little, VARIETIES OF SOCIAL EXPLANATION, Westview Press,1991, P.15. 13. محمدتقي مصباح، جامعه و تاريخ از ديدگاه قرآن، ص 426. 14. در آيات 45 و 26 نحل، 25 زمر«من حيث لا يشعر» به کار رفته است و در آيات 53 عنکبوت 202 شعراء«و هم لا يشعرون» به كار رفته است که هر دو درصدد توجه دادن به امور فوق تصور و درک انسان است. 15. ملامحسن فيض کاشاني، تفسير الصافي، ج4، ص 252. منبع:نشريه معرفت فرهنگي و اجتماعي شماره 2 /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 561]