تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831480647




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عنايات امام زمان(ع) به علما و انديشمندان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عنايات امام زمان(ع) به علما و انديشمندان
عنايات امام زمان(ع) به علما و انديشمندان     حكايت نيكبختان   فقها، مراجع و علماى با تقواى شيعه همواره مورد عنايت ويژه حضرت بقية‏اللّه‏(ع) بوده‏اند؛ به نحوى كه گروهى از آن بزرگواران به شرف بزرگ درك حضور مبارك آن حضرت نايل شده يا صداى ملكوتى و نغمه دلنواز ايشان را شنيده‏اند يا به گونه‏هاى مختلف؛ مانند تقدير و تشكر، دعاى خير، ارشاد و راهنمايى، تصحيح اشتباهات، پاسخ به سؤالات و... مشمول لطف و عنايت آن حضرت(ع) واقع شده‏اند. از جمله اين عنايات ويژه دستور حضرت ولى‏عصر(ع) به برخى از علما و انديشمندان شيعه جهت تأليف كتاب است، كه در اين نوشتار به مواردى از آنها اشاره مى‏كنيم: 1. شيخ صدوق(م 381 ق.)   عمر با بركت «على بن بابويه» از پنجاه مى‏گذشت و او هنوز فرزندى نداشت. از آنجا كه فرزند ميوه شيرين باغ زندگى است و همه انسانها آرزوى داشتن فرزندانى را دارند كه پس از خود نام و آثار آنها را حفظ كنند، ابن‏بابويه جهت طلب فرزندى صالح دست به دعا برداشته و براى استجابت دعايش از مولايش حضرت ولى‏عصر(ع) استعانت مى‏جويد. بدين منظور درخواست خود را در نامه‏اى نوشته و توسط «محمد بن على الأسود» براى «حسين بن روح»، سومين نايب خاص حضرت ولى‏عصر(ع) مى‏فرستد تا وى آن را به محضر حضرت حجت(ع) تقديم نمايد. محمد بن على‏الاسود مى‏گويد: من پيغام را به نماينده حضرت(ع) رساندم پس از سه روز به من خبر داد كه آن حضرت براى على بن بابويه دعا كرده و فرموده است: به زودى فرزندى مبارك براى او متولد خواهد شد كه خداوند به وسيله او جامعه را بهره‏مند خواهد گردانيد و بعد هم فرزندان ديگرى نصيب وى خواهد شد. و بدين‏سان بود كه در حدود سال 306ق. شيخ صدوق با دعاى امام زمان(ع) و با تعابيرى چون «فقيه خير و مبارك» به دنيا آمد. دامان علم و فضيلت و زهد و تقواى پدر، از يك سو، و تيزهوشى و ذكاوت، حافظه فوق‏العاده و استعداد ذاتى خود او، از سوى ديگر، موجب گرديد كه شيخ صدوق در اندك مدتى به قله‏هاى بلندى از كمالات انسانى دست يابد و در سن كمتر از بيست سالگى هزاران حديث و روايت با سلسله سند آنها به حافظه بسپارد و خود نيز به مضامين آنها عمل نمايد. مؤلف ريحانة الادب با اين تعابير از وى ياد مى‏كند: او از وجوه اعيان و مشايخ عظام و فقهاى كرام شيعه اماميّة، بسيار جليل‏القدر و عظيم‏الشأن، استاد شيخ مفيد، خازن احاديث حضرت سيدالمرسلين(ص) و حافظ اخبار و آثار حضرات ائمه طاهرين(ع)، بلكه شيخ المشايخ و رئيس المحدثين و ركن ركين مذهب جعفرى و حصن حصين فرقه محقّه اثنى عشرى، در تحقيق و انتقاد اخبار خبير، و در معرفت حال رجال و محدثين بصير مى‏باشد. موافق فرموده شيخ حر عاملى و بعضى ديگر از اكابر اهل فن، نظير او در كثرت علم و حفظ و ضبط اخبار اسلاميه ديده نشده، بلكه اگر وجود مسعودش نبودى آثار اهل‏بيت رسالت(ص) به كلى محو و نابود بودى.1 اين عالم بزرگ و محدث كبير ـ كه به دليل زحمات طاقت فرسايى كه در جهت حفظ و جمع‏آورى احاديث و انتقال آنها به آيندگان متحمل شده است، او را «رئيس المحدثين» لقب داده‏اند ـ حدود سيصد تأليف داشته كه همگى در نهايت نيكويى و استحكام و حسن سليقه و شيوايى بيان است. از جمله آنها كتاب گرانسنگ من لايحضره الفقيه است كه يكى از چهار كتاب معتبر شيعه (كتب اربعه) شمرده مى‏شود. البته ايشان كتابى هم به نام مدينة العلم در ده جلد داشته‏اند كه در حدود 400 سال قبل از بين رفته است. پدر شيخ بهايى مى‏گويد: «كتب معتبر شيعه پنج تاست: الكافى، مدينة‏العلم، من لا يحضره الفقيه، التهذيب والاستبصار». اين بيان به خوبى ارزش و اهميت آن كتاب را مشخص مى‏كند. سرانجام اين عالم جليل القدر پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شريف و پر بركتش در سال 381ق دعوت حق را لبيك گفت و در شهررى ديده از جهان فرو بست. علامه خوانسارى (م. 1313ق.) در روضات الجنات مى‏نويسد: از كرامات صدوق كه در اين اواخر به وقوع پيوسته و عده كثيرى از اهالى شهر، آن را مشاهده كرده‏اند آن است كه در عهد فتحعلى شاه قاجار در حدود 1238 هجرى مرقد شريف صدوق كه در اراضى رى قرار دارد از كثرت باران خراب شد و رخنه‏اى در آن پديد آمد به جهت اصلاح آن، اطرافش را مى‏كندند پس به سردابه‏اى كه مدفنش بود برخوردند هنگامى كه وارد سرداب شدند ديدند كه جثه او هم‏چنان تر و تازه با بدن عريان و مستورالعورة و در انگشتانش اثر خضاب و در كنارش تارهاى پوسيده كفن به شكل فتيله‏ها بر روى خاك قرار گرفته است...2 . تأليف كتاب كمال‏الدين   يكى از آثار قلمى رئيس المحدثين، شيخ صدوق كتاب كمال الدين و تمام النعمة اوست كه جامع‏ترين و كامل‏ترين كتاب درباره اثبات وجود امام زمان(ع) و غيبت طولانى آن حضرت از نظر عقلى و نقلى است. در اين كتاب از آيات قرآن و روايات معصومين(ع) و تاريخ انبياى سلف(ع) به شيوه‏اى بديع استفاده شده و طول عمر حضرت ولى‏عصر(ع) با استدلالات عقلى و ادله نقلى به اثبات رسيده است و به اشكالات و شبهات مطرح در اين زمينه به بهترين وجه پاسخ داده شده است. آنچه ارزش و اعتبار كتاب را مضاعف مى‏كند، يكى شأن و منزلت، عدالت و وثاقت نويسنده كتاب و ديگرى نزديكى زمان تأليف آن به زمان آغاز غيبت حضرت مهدى(ع) است. استناد بسيارى از محدثان شيعى به اين كتاب و نقل روايات آن حاكى از جايگاه برجسته و اعتبار اين كتاب است. شيخ صدوق(ره) در مقدمه كتاب يادشده راجع به انگيزه خود براى تأليف كتاب چنين مى‏نگارد: چيزى كه مرا به تأليف اين كتاب واداشت اين بود كه چون به خواسته و مراد خودم كه زيارت حضرت على بن موسى الرضا(ع) بود، رسيدم به نيشابور آمدم و در آنجا اقامت كردم و مشاهده نمودم اكثر كسانى كه به نزد من رفت و آمد مى‏كردند راجع به جريان غيبت [امام زمان(ع)] دچار تحير و سرگردانى شده و در امر قائم [آل محمد(ص)] به شبهه افتاده‏اند و از مسير تسليم و پذيرش به اظهار نظر و قياس، روى آورده‏اند. من براى ارشاد و هدايت آنان به راه راست با ذكر اخبارى كه از پيغمبر و امامان(ص) وارد شده، كوشش و تلاش بسيار كردم. بعد از مدتى مردى بزرگ از اهل فضل و خرد به نام شيخ نجم‏الدين ابو سعيد محمد بن الحسن از بخارا، در شهر قم بر من وارد شد من از دير زمان آرزوى ملاقات او را داشتم و براى جنبه ديانت و فكر استوار و انديشه‏هاى بلند او مشتاق ديدارش بودم پس خدا را بر اين نعمت و رسيدن به آرزويم و بر دوستى و محبت و صفاى او شكر كردم تا يك روز كه با من مشغول صحبت بود نقل كرد كه در بخارا به مردى از بزرگان فلاسفه و اهل منطق برخورد كرده و از او درباره حضرت قائم(ع) سخنى شنيده كه موجب تحير و شك و شبهه‏اش در موضوع غيبت امام زمان و انقطاع خبر آن حضرت شده، من در اثبات وجود امام زمان(ع) مطالبى براى آن شخص فاضل و دوست باوفا گفتم و اخبارى را از پيغمبر و ائمه(ع) راجع به غيبت امام زمان برايش ذكر كردم كه شك و شبهه‏اش مرتفع گرديد و قلبش اطمينان يافت و در برابر اين اخبار صحيح كاملاً تسليم شد و از من درخواست كرد كه براى او كتابى در اين موضوع بنگارم من وعده دادم كه خواسته او را در آينده انجام دهم. در اين ميان شبى درباره خانواده و فرزندان و برادارن و نعمتى كه در رى رها كرده بودم، فكر مى‏كردم، ناگهان خواب بر من غلبه كرد. در عالم خواب ديدم گويا در مكه‏ام و بر گرد بيت‏اللّه‏ الحرام طواف مى‏كنم و در دور هفتم مى‏باشم و به نزد حجرالاسود آمده‏ام، دست بدان مى‏كشم و آن را مى‏بوسم و اين دعا را مى‏خوانم: «امانت خود را ادا كرده و عهد و پيمان خويش را مواظبت نمودم تا به وفادارى من شهادت و گواهى دهى». در اين هنگام مولايم حضرت قائم(ع) را ديدم كه بر در خانه كعبه ايستاده من با قلب مشغول و فكر پريشان نزديك شدم، آن حضرت در چهره من نگريست و راز درونم را دانست پس سلام كردم و جواب سلامم را دادند سپس فرمودند: «لم لا تصنّف كتابا فى الغيبة حتّى تكفى ما قد همّك؟»؛ چرا درباره غيبت كتابى تأليف نمى‏كنى تا اندوه دلت را برطرف كنى؟ عرض كردم: «اى فرزند پيامبر(ص) درباره غيبت چيزهايى نوشته‏ام». فرمودند: «به آن روش و سبك تو را امر نمى‏كنم كه كتاب را بنويسى بلكه الان كتابى در غيبت بنويس و غيبتهايى را كه پيامبران(ع) داشته‏اند ذكر كن». اين را فرمودند و سپس رفتند. من هراسان از خواب برخاستم و تا طلوع صبح به دعا و گريه و درد دل و شكايت مشغول بودم صبح كه فرا رسيد در پى امتثال امر ولى‏اللّه‏ و حجت الهى شروع به تأليف اين كتاب كردم در حالى كه از خداوند، استعانت جسته و بر او توكل مى‏كنم و از تقصيرات خود طلب آمرزش مى‏كنم. منبع:تبيان زنجان ارسال توسط کاربر محترم سایت : mohamadaminsh /ج  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 489]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن