واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش عفت و حيا در رضايتمندي زن و شوهر (2) نويسنده: علي حسين زاده آثار عفت و حيا در سازگاري همسران در اينجا آثار جنبه هاي گوناگون حيا و عفت را در سازگاري همسران و تحکيم خانواده مورد بررسي قرار مي دهيم. اين آثار عبارتند از: الف) وفاداري به همسر ويژگي عفت و حيا، همسر را در حفاظي قرار مي دهد که او را از ارتکاب هر عمل زشت منافي با شؤون انساني باز مي دارد. چنين همسري هرگز اجازه خيانت به همسر را به خود نمي دهد. طبيعتاً امانت دار بودن همسر، از عوامل بسيار مؤثر تأثيرگذار در فرايند تزلزل بنياد خانواده محسوب مي شود. حضرت موسي (عليه السلام) در سؤالي از خداوند متعال پرسيد: «خداوندا، پاداش کسي که به جهت حيا از تو خيانت را رها مي کند، چيست؟ خداوند فرمود: پاداش او امنيت در روز قيامت است».(21) روايت فوق نشانگر آن است که يکي از آثار حيا، ترک خيانت است. در روايت ديگري از سلمان نقل شده است: «هر گاه خداوند اراده کند بنده اي را هلاک کند، لباس حيا را از تن او مي کَند. پس وقتي لباس حيا از او کَنده شد، خيانت مي کند و مورد خيانت قرار مي گيرد و چون اين گونه شد، امانت از او رخت برمي بندد و وقتي امانت از او برداشته شد، جز خشونت و سنگ دلي از او نمي بيني».(22) اين روايت بي حيايي را زمينه ساز خيانت، خيانت را ملازم با امانتدار نبودن و امانتدار نبودن را موجب خشونت و درشت خويي دانسته است، هر يک از موارد فوق، خود به تنهايي براي سست کردن بنياد خانواده کافي است. ب) احساس نياز به همسر محدوديت هايي که اسلام در زمينه روابط جنسي وضع کرده، زمينه ساز اين است که فرد به همسر خود، به عنوان تنها تأمين کننده نيازهاي جنسي نگاه کند و خود را از وجود او بي نياز نبيند. آن گاه که مرد عفت و حيا را در نگاه، گفتگو و روابط جنسي با نامحرمان مراعات نمي کند، در حقيقت بخشي از نياز غريزي خود را از مسير غير همسر شرعي تأمين کرده است. اين پديده، علاوه بر آن که موجب مي شود تا فرد احساس نياز کمتري به همسر خود داشته باشد، گاه موجب مي شود که فرد همسر خود را با ديگران از لحاظ زيبايي و ساير جذابيت ها مقايسه و از داشتن چنين همسري احساسي ناخوشايند پيدا کند. اما هنگامي که مرد با مراقبت از خويش، لذت ها و کام جويي هاي گوناگون جنسي را به همسر خود منحصر ساخت و اجتماع را محل کار و تلاش قرار داد، پس از انجام فعاليت هاي روزانه، با شوقي وصف ناپذير در انتظار ملاقات با همسر و تأمين نيازهاي عاطفي و غريزي خويش به آغوش خانواده باز مي گردد. چنين زني که، علاوه بر غرايز مذکور، حس خود نمايي و تبرّج خويش را نيز به همسر شرعي خود منحصر مي سازد، در اشتياق بازگشت همسر به منزل لحظه شماري مي کند و با آراستگي جنسي و روحي، مهر و محبت همسر را به انحصار خود در مي آورد. سازگاري مهم ترين مشخصه چنين خانواده اي به شمار مي رود. از اين رو، رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در بيان ويژگي هاي بهترين زن به اين خصوصيت اشاره مي کند: «زن عفيف، زني است که در برابر شوهرش با تبرج و زينت و در برابر ديگران پاکدامن و با حيا ظاهر شود».(23) و بدترين زن را کسي مي داند که: «المتبرجه ...در مقابل شوهر بي ميل و در مقابل ديگران با تبرج و زينت حاضر شود».(24) ج) محبت ثمره ي ديگر حيا، که به دنبال نتايج قبلي حاصل مي شود، ايجاد علاقه و محبت ميان همسران است. از اين رو، اميرالمؤمنين (عليه السلام) پس از ذکر برخي از لوازم حيا، محبت را از ديگر آثار آن بر شمرده و فرموده اند: «حياء موجب محبت است»(25) د) ايجاد و تثبيت احترام و موقعيت با کنده شدن پوشش حيا، خيانت زندگي را فرا مي گيرد و برخوردهاي خشن بر زندگي سايه مي افکند. نه تنها انسان با شيطان همراه، بلکه خود نمونه ي يک شيطان مي شود که قالب و قيافه انساني دارد.(26) چنين همسري با شيطان بزرگ همدست و شريک است. اساساً بر او مهم نيست ديگران درباره ي او چه قضاوتي دارند. بي مبالاتي زندگي او را فرا مي گيرد. تعهد و پايبندي به زندگي براي او معنا و مفهومي ندارد. چنين کسي براي خدا نيز قابل تحمل نيست، چه رسد که همسرش او را تحمل کند.(27) و براي خود حرمتي باقي نمي گذارد. از اين رو، خداوند نيز او را محترم نمي شمارد.(28) همسران بايد براي يکديگر از جايگاه عظمت و کرامت ويژه اي برخوردار باشند. اين مهم از پاسداري اين خصلت و پايداري آن حاصل مي گردد.(29) عوامل ايجاد و تثبيت حياي همسر در پايان اين بحث و پس از بيان نقش و اهميت عفت و حيا در روابط ميان همسران، مناسب است به برخي از راه کارهايي که دين به منظور ايجاد و تثبيت حيا ارائه کرده است، اشاره شود: الف)آراستگي نظافت و آراستگي همسر از جمله اموري است که زمينه ساز تحقق حياي همسر است. روايت زير به خوبي اين نقش را تبيين مي کند. حسن بن جهم مي گويد: «خدمت حضرت کاظم (عليه السلام) رسيدم و گفتم: قربانت گردم، آيا خضاب کرده اي؟ حضرت فرمود: بله، آمادگي و زينت مرد باعث پاکدامني زن مي شود. زن ها به دليل اين که مردانشان زينت نمي کنند، عفت خود را از دست مي دهند».(30) و نيز در روايت آمده است: گروهي نزد امام باقر آمدند در حالي که، ايشان را خضاب کرده ديدند. حضرت فرمود: «من زنان خود را دوست دارم و خود را براي آنها آماده مي کنم».(31) حاصل روايات اين است که پيرايش، آرايش و ارتباط مطلوب از عوامل ايجاد و حفظ عفت همسر و زمينه سازگاري همسران به شمار مي رود. ب)غيرت «غيرت» به معناي نفرتي طبيعي است که از بخل مشارکت ديگران در امر مربوط به محبوب فرد ناشي مي شود.(32) از جمله محبوب ترين افراد بشر براي انسان، خود او و وابستگان نزديک او از جمله همسر و فرزند است. فرد غيور از آنجا که به خود علاقه مند است، اجازه مشارکت به ديگران درباره خود را نمي دهد و اين غيرت، او را به عفت رهنمون مي سازد. امام علي (عليه السلام) مي فرمايد: «ارزش هر کس به اندازه همت او...و عفتش به اندازه غيرت او است».(33) مرد از آنجا که به همسر خود علاقه مند است، به ديگران اجازه مشارکت در امور مربوط به او را نمي دهد. فردي که به عفت همسر خود اهميت نمي دهد، تا جايي که او به اعمال منافي عفت رو مي آورد، بوي بهشت را استشمام نخواهد کرد.(34) غيرت و توجه به عفت و پاکدامني همسر زمينه ساز حفاظت از آلودگي هاي مختلف و موجب سازگاري هر چه بيشتر او خواهد شد. البته نبايد فراموش کرد که، به همان ميزان که غيرت در جايگاه خود در عفت همسر مؤثر است، غيرت نشان دادن در غير جايگاه درست آن، در دوري آنان از عفاف و پاکدامني تأثير گذار خواهد بود. از اين رو، اميرالمؤمنين (عليه السلام) در وصيت به امام حسن (عليه السلام) آن حضرت را از غيرت در غير جايگاه خود برحذر داشته، آن را موجب انحراف و بيماري مي دانند.(35) منبع: معرفت اخلاقي(2) ادامه دارد... /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]