واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
باور مهدویت ؛ آسیب ها،تکلیف ها بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامي در نيمة شعبان1387 هجری شمسی اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامي در سخنان مهمي، در سالروز ميلاد مسعود امام عصر((عجل الله تعالی فرجه الشریف))، مهدويت را در عقايد شيعه، اعتقادي حقيقي و زنده دانستند که داراي مباني مستحکم و غيرقابل ترديد است. ايشان ضمن برشمردن مفهوم انتظار فرج، آن را به معناي حرکت و ردّ وضع موجود دانستند. معظمله در بخش ديگري از اين سخنان، به آسيبها و پيرايههاي باطل حول اين انديشة حقّ، بر لزوم فهم و درک درست، تعميق مدّبرانه و آگاهانه و انتقال و تبيين صحيح آن به وسيلة مجموعههاي فرهنگي داخل و خارج از کشور، تأکيد کردند. روز اميد روز نيمة شعبان روز اميد است. اين اميد، مخصوص مجموعة شيعيان يا حتّي مخصوص امت مسلمان هم نيست. اصلِ اميد به يك آيندة روشن براي بشريت و ظهور يك موعود، يك منجي، يك دست عدالتگستر در سرتاسر جهان، تقريباً مورد اتفاق همة ادياني است كه در عالم سراغ داريم. اديان الهي و آسماني ـ كه اغلب اين اديان ريشههاي الهي و آسماني دارند ـ نخواستهاند اميد واهي به مردم بدهند؛ آنها واقعيتي را بيان كردند. مهدويت در باور شيعي خصوصيت اعتقاد ما شيعيان اين است كه اين حقيقت را در مذهب تشيع از شكل يك آرزو، از شكل يك امر ذهني محض، به صورت يك واقعيت موجود تبديل كرده است. حقيقت اين است كه شيعيان وقتي منتظر مهدي موعودند، منتظر آن دست نجاتبخش هستند و در عالم ذهنيات غوطه نميخورند؛ يك واقعيتي را جستجو ميكنند كه اين واقعيت وجود دارد. حجت خدا در بين مردم زنده است؛ موجود است؛ با مردم زندگي ميکند؛ مردم را ميبيند؛ با آنهاست؛ دردهاي آنها، آلام آنها را حس ميکند. انسانها هم، آنهايي كه سعادتمند باشند، ظرفيت داشته باشند، در مواقعي به طور ناشناس او را زيارت ميكنند. او وجود دارد؛ يك انسان واقعي، مشخص، با نام معين، با پدر و مادر مشخص و در ميان مردم است و با آنها زندگي ميکند. اين، خصوصيتِ عقيدة ما شيعيان است. آنهايي هم كه از مذاهب ديگر اين عقيده را قبول ندارند، هيچوقت نتوانستند دليلي كه عقلپسند باشد بر رد اين فكر و اين واقعيت، اقامه كنند. ... فرزند مبارك پاكنهاد امام حسن عسكري((علیه السلام))، تاريخ ولادتش معلوم است، مرتبطينش معلومند، معجزاتش مشخص است و خدا به او عمر طولاني داده است و ميدهد. و اين است تجسد آن آرزوي بزرگ همة امم عالم، همة قبائل، همة اديان، همة نژادها، در همة دورهها. اين، خصوصيت مذهب شيعه دربارة اين مسئلة مهم است. انتظار فرج يك نكته در باب مسئلة مهدويت اين است كه شما در آثار اسلامي، در آثار شيعي ميبينيد كه از انتظار ظهور حضرت مهدي تعبير شده است به «انتظار فرج». فرج يعني چه؟ يعني گشايش. كِي انسان انتظار فرج دارد؟ انتظار گشايش دارد؟ وقتي يك فروبستگياي وجود داشته باشد، وقتي گرهي هست، وقتي مشكلي هست. در زمينة وجود مشكل، انسان احتياج پيدا ميکند به فرج؛ يعني سرانگشتِ گرهگشا؛ بازكنندة عقدههاي فروبسته. اين نكتة مهمي است. معناي انتظار فرج به عنوان عبارت اخراي انتظار ظهور، اين است كه مؤمنِ به اسلام، مؤمنِ به مذهب اهلبيت((علیهم السلام)) وضعيتي را كه در دنياي واقعي وجود دارد، عقده و گره در زندگي بشر ميشناسد. ... انتظار يعني قانع نشدن، قبول نكردن وضع موجودِ زندگي انسان و تلاش براي رسيدن به وضع مطلوب، كه مسلّم است اين وضع مطلوب با دست قدرتمند ولي خدا، حضرت حجتبنالحسن، مهدي صاحب زمان((عجل الله تعالی فرجه الشریف)) تحقق پيدا خواهد كرد. بايد خود را به عنوان يك سرباز، به عنوان انساني كه حاضر است براي آنچنان شرائطي مجاهدت كند، آماده كنيم. انتظار فرج معنايش اين نيست كه انسان بنشيند، دست به هيچ كاري نزند، هيچ اصلاحي را وجهة همت خود نكند، صرفاً دل خوش كند به اينكه ما منتظر امام زمان((عجل الله تعالی فرجه الشریف)) هستيم. اينكه انتظار نيست. انتظارِ چيست؟ انتظارِ دست قاهرِ قدرتمندِ الهيِ ملكوتي است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطرة ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگي مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛ انسانها را بندة واقعي خدا بكند. بايد براي اين كار آماده بود. تشكيل نظام جمهوري اسلامي يكي از مقدمات اين حركت عظيم تاريخي است. هر اقدامي در جهت استقرار عدالت، يك قدم به سمت آن هدف والاست. انتظار معنايش اين است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نيست؛ انتظار رها كردن و نشستن براي اين كه كار به خودي خود صورت بگيرد، نيست. انتظار حركت است. انتظار آمادگي است. اين آمادگي را بايد در وجود خودمان، در محيط پيرامون خودمان حفظ كنيم. آفتها و آسيبها البته مثل همة حقايقي كه در برهههاي مختلفي از زمان ملعبة دست سودجويان ميشود، اين حقيقت هم گاهي ملعبة دست سودجويان ميشود. اين كساني كه ادعاهاي خلاف واقع ميكنند ـ ادعاي رؤيت، ادعاي تشرف، حتّي به صورت كاملاً خرافي، ادعاي اقتداي به آن حضرت در نماز ـ كه حقيقتاً ادعاهاي شرمآوري است، اينها همان پيرايههاي باطلي است كه اين حقيقت روشن را در چشم و دل انسانهاي پاكنهاد ممكن است مشوب كند. نبايد گذاشت. همة آحاد مردم توجه داشته باشند اين ادعاهاي اتصال و ارتباط و تشرف به حضرت و دستور گرفتن از آن بزرگوار، هيچ كدام قابل تصديق نيست. بزرگان ما، برجستگان ما، انسانهاي باارزشي كه يك لحظة عمر آنها ارزش دارد به روزها و ماهها و سالهاي عمر امثال ما، چنين ادعاهايي نكردند. ممكن است يك انسان سعادتمندي، چشمش، دلش اين ظرفيت را پيدا كند كه به نور آن جمال مبارك روشن شود، اما يك چنين كساني اهل ادعا نيستند؛ اهل گفتن نيستند؛ اهل دكانداري نيستند. اين كساني كه دكانداري ميكنند به اين وسيله، انسان ميتواند به طور قطع و يقين بگويد اينها دروغگو هستند؛ مفتري هستند. اين عقيدة روشن و تابناك را بايستي از اين آفت اعتقادي دور نگه داشت. وظيفة عالمان و روشنفکران ... اين عقايد را بايستي اولاً درست فهميد، ثانياً آنها را با تدبر و تأمل عمق بخشيد، ثالثاً آنها را بهدرستي منتقل كرد. در همة مجموعههاي فرهنگي اينجور است. در آموزش و پرورش، يك معلم، يك مدير آموزشي يا پرورشي به بهترين وجهي ميتواند از اين فرصت طلاييِ عمر نوجوان ما كه در اختيار اوست، استفاده كند. عقايد ديني را نه فقط در زنگ تعليمات ديني، بلكه ميشود آن را در همة فرصتهاي تعليم، با هوشياري، با دقت، با سنجيدگي، در عمق ذهن و جان متعلم جايگزين كرد، تا او فرصت پيدا كند آن را در دل و مغز خود رشد بدهد. ... اين را، هم جوانان ما ـ جوانان فرزانة ما، دانشجويان ما، طلاب فاضل ما ـ هم مجموعههايي كه متصدي آموزشند، متصدي تبليغند، متصدي پرورش افكار و اذهان هستند، بايد توجه كنند. نشان دادن آن حقيقتي كه در اختيار مذهب اماميه و پيروان اهلبيت((عجل الله تعالی فرجه الشریف)) هست به مخاطب، مساوق1 با قبول مخاطب و همراه با تصديق و پذيرش مخاطب است. حقيقت را بايد نشان داد. بايد سعي كنيم پيرايهها، خرافهها، ادعاهاي دروغين، كجفهميها، بدفهميها دخالت نكند. البته نقش علماي دين، مبلغان برجسته، روشنفكران در اين زمينه نقش برجستهاي است. پي نوشت ها : 1. مساوق: منطبق، برابر. منبع:www.khamenei.ir ارسالي از طرف کاربر محترم : abdollah6285 /ع
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 473]