تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833635285
سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه در آغاز قرن دهم، دوباره زمزمههایی درباره پایان جهان، آغاز شد و در میان اهلسنت، زمینه مناسبی برای مدعیان مهدویت فراهم آوردند. آنان که در سراسر ممالک اسلامی حضور داشتند، خود را مهدی موعود و یکی از شرطهای فرا رسیدن قیامت میشمردند. چکیده جنبش «روشنیه» به رهبری بایزید انصاری در زمان اکبرشاه، یکی از شاهان تیموری و در منطقهای پشتوننشین میان کشورهای افغانستان و پاکستان به وجود آمد. بایزید فردی درس ناخوانده و کمسواد اما باهوش و زیرک بود و برای نجات قوم پشتون از سلطه شاهان تیموری و برانگیختن مردم برای ایستادن در برابر حکومت وقت، به ادعاهایی بزرگ چون مهدویت، مسیح بودن و علم غیب پرداخت. این مقاله، به عوامل شکلگیری این جنبش، پیروان برجسته آن و برخی از عقاید، باورها و کتابهای آنان میپردازد. منبعهای موجود درباره این جنبش، بسیار اندکند و از اینرو، پرداختن به گوشه و کنار آن دشوار است. اما این نوشتار کوشیده است از آنها به نیکی بهره ببرد. بسترهای پیدایش روشنیه «هزارهگرایی» و انتظار برپایی روز داوری درباره هزاره از ویژگیهای فرهنگی اهل کتاب است. یهودیان و مسیحیان تازهمسلمان صدر اسلام، هزارهگرایی را به مکتب خلفا پا گشودند و برخی از اهلسنت نیز پیرو آن شدند. آنگاه اندیشه ناب «مهدویت» که پیامبر اسلام (صلي الله عليه واله) و امامان معصوم (عليهم السلام) درافکنده بودند، دچار انحراف شد. مهمترین نمود فرهنگ هزارهگرایی یا تعیین وقت پایان جهان و برپایی قیامت، در تاریخ الامم و الملوک طبری، دیده میشود. او پایان قرن پنجم را هنگام رستاخیز میدانست و به انتظار «اشراط الساعة» فرا میخواند. (1) اما قرن ششم گذشت و پیشبینیهای او تحقق نیافت. از اینرو، در آغاز قرن دهم، دوباره زمزمههایی درباره پایان جهان، آغاز شد و در میان اهلسنت، زمینه مناسبی برای مدعیان مهدویت فراهم آوردند. آنان که در سراسر ممالک اسلامی حضور داشتند، خود را مهدی موعود و یکی از شرطهای فرا رسیدن قیامت میشمردند. شبه قاره هند یکی از این مناطق بود که برخی از حکومتهای شیعی مانند نظامشاهیان ، قطبشاهیان و احمدشاهیان ، بر بخشهای جنوبی آن (دکن) حکم میراندند و گورکانیان یا همان مغولان هند ، در مناطق شمال هند روی کار آمده بودند و هر روز بر دامنه قدرت خود میافزودند. آنان در پایان قرن دهم، قدرت فراگیر سرتاسر شبه قاره هند شدند و دیگر حکومتها را از بین بردند یا در تنگنا قرارشان دادند. اکبرشاه تیموری (963ـ1014قمری) در چنین اوضاعی به دلیل افراطها و تعصبهای ناروای برخی از کارگزاران سنیمسلک خود، فرا رسیدن هزاره اول اسلامی را دستآویزی قرار داد و اعلام کرد که عمر دین اسلام به پایان رسیده است و مردمان از «اکبریه» یا «توحید الهیه» ، آیینهای نوبنیاد او، پیروی باید کنند. (2) چند نفر در هند پیش از این کار اکبرشاه، ادعای مهدویت کرده بودند. سیدمحمد جونپوری از آنان به شمار میرفت. پیروان جونپوری پس از او چند سال به حکومت بخشی از دکن دست یافتند. بایزید انصاری دومین مدعی مهدویت و همعصر اکبرشاه بود که پیروانش او را «پیر روشان» (پیر روشن) و دشمنانش وی را «پیر تاریک» میخواندند. این شخص در شمال ارتفاعات کوههای سلیمان قیام کرد. کوهپایههای شمالی و جنوبی آنجا، زیستگاه قوم پشتون بود و از اینرو، منطقه میان هند و ایران را که کوههای هندوکش و سلیمان در آن قرار داشتند، به انگیزه دربرگرفتن شهرهای مهمی مانند هرات، بلخ، غزنه، قندهار، کابل و...، افغانستان نامیدند. ساکنان این منطقه (قوم پشتون یا افغانان)، از مدنیت چندانی برخوردار نبودند و عشیرهای و قبیلهای زندگی میکردند. (3) اما طالبان قدرت، آنان را نیروی نظامی بالقوهای میشمردند. این منطقه در قرن دهم، بخشی از قلمرو حکومت گورکانیان یا مغولان هند به شمار میآمد. بایزید انصاری در این دوره و در حکومت اکبرشاه تیموری، در گوشه و کنار کابل ، ادعای مهدویت (4) را آمیخته با حرکت خود بر ضد سلطه گورکانیان هند قرار داد و جنبشی دراز به راه انداخت. برخی از کتابهای فرق و مذاهب این جنبش را «روشنیه» (5) نامیدهاند و آن را از نمودهای آسیبپذیری اندیشه مهدویت و نمونهای برای بررسی چگونگی سوءاستفاده از اندیشه موعودگرایی در اسلام و نیز مهم بودن این اندیشه در میان مسلمانان میتوان دانست. بایزید و ادعای مهدویت دو گمانه درباره ادعای رهبر این فرقه وجود دارد: یکم. پیر روشان برای تقویت پایههای جنبش خود، چنین ادعا کرده است، و از اینرو، اندیشه مهدویت را همچون عاملی برای قیام مردم بر ضد حکومتهای جائر و سوءاستفاده طالبان قدرت، باید بررسی کرد؛ دوم. پیر روشان دعوی مهدویت نداشته است، بلکه مخالفانش او را به داشتن این ادعا متهم کردهاند؛ زیرا آنان با برخی از ادعاهای بزرگ رهبران جنبشها، بهتر میتوانستند جنگ عقیدتی و تبلیغاتی راه بیندازند و پشتوانهای دینی ـ مذهبی برای خود فراهم آورند. باری، برای آشنایی با فرقه روشنیه و چگونگی تأثیرگذاری نیک یا بد اندیشه مهدویت در این جنبش، ناگزیر به شناختن شخصیت و باورهای پیر روشن باید پرداخت. زندگینامه بایزید بایزید انصاری که پیروانش وی را پیر روشان مینامیدند،(6) در اوایل قرن دهم هجری در جلندهر (7) پنجاب (جنوب کوههای سلیمان و شمال پاکستان امروزی) به دنیا آمد. آگاهی چندانی درباره پدرش، عبدالله وجود ندارد، اما گفتهاند که او از تبار شیخ سراجالدین انصاری (8) و شخصی روحانی، صاحب نفوذ و از اهل طریقت بوده و منصب قضاوت را نیز بر عهده داشته است.(9) مادر بایزید، بنین نام داشت و دختر عموی پدر او بود. چندی پس از تولد بایزید، بابر، شاه مغول با پراکنده ساختن نیروهای افغان در آن سرزمین، زندگی را برای افغانان دشوار کرد. بنابراین، قاضی عبدالله، پدر بایزید با خانوادهاش به خاستگاهشان کانگرم بازگشت، اما مادرش نتوانست در آنجا بماند و همراه با او به هند رفت. وی در کودکی برای یادگیری علم شوق فراوانی داشت، اما در این راه سرخورده شد؛ زیرا خدمترسانی به خانواده، او را از این کار باز میداشت. پدیده پیری و مریدی و عبارت «من لا شیخ له لا دین له» در آن هنگام در میان پشتونها رواج داشت و بایزید با تأثیر پذیرفتن از این محیط و ناامید شدن از پدر و خانوادهاش، به تصوف و عرفان گرایید، کارهای دنیا را ترک گفت، به ریاضت و اعتکاف پرداخت و طریق تصوف اختیار نمود. چندی بعد گویا به انگیزه تجارت به قندهار سفر کرد، اما به گفته خودش در پی یافتن پیر کامل بود و هنگامی که از پیدا کردن آن عاجز شد، خود را پیر کامل و حتی مکمل خودش دانست به شرط اینکه از عهده این کار برآید. وی در پایان این دوره با ادعای رسیدن به مرتبه پیری کامل، به سوی مردم رفت و به شیوه پیغمبران آنان را به اطاعت از خود فرا خواند. پیر روشن به دلیل چنین پیشینه، تأثیر فراوانی از اندیشههای صوفیه پذیرفت. از اینرو، مسائلی مانند حلول، اتحاد و تناسخ در میان آرای وی دیده میشود.(10) او به رغم نظر صوفیه، علم را حجاب نمیدانست، بلکه به چهار زبان پشتو، فارسی، هندی و عربی، کتاب مینوشت. برای نمونه، کتاب خیرالبیان به این زبانها نوشته شده است و پیروانش آن را کتاب مقدس و خطاب حق تعالی به بایزید و صحیفه امر الهی میدانند. برخی از محققان این کتاب را نخستین تألیف موجود به زبان پشتو دانستهاند.(11) او در بخشی از این کتاب مینویسد: یا بایزید بنویس در آغاز کتاب به بزرگی و به درستی حروفها بسم الله تمام. من گم نمیکنم مزد آن کسانی که مینویسند باز خراب میکنند یک حرف یا نقطه باز مینویسند برای درست شدن بیان.(12) حالنامه کتاب دیگر بایزید است که در آن بیشتر از هر چیز به شرح حال خویش میپردازد.(13) سومین کتابی که صاحب دبستان المذاهب از بایزید نقل نموده، کتاب عربی مقصود المؤمنین است. گویا وی مدعی بوده که خداوند در این کتاب بدون واسطه جبرئیل با او سخن گفته است.(14) تأثیرپذیری او از افکار صوفیه و اعتقادش به وحدت وجود را از میان نقل قولهای موجود درباره پیر روشن، میتوان دریافت. وی همچنین از باورمندان به جدایی شریعت از طریقت بود و ادعا میکرد: کلمه شهادت گفتن، فعل شریعت است و تسبیح و تحلیل زبان به ذکر شاغل بودن و دل را از وسوسه نگاه داشتن، فعل طریقت است... روزه ماه رمضان داشتن و خود را از خوردن و آشامیدن و جماع کردن منع نمودن، فعل شریعت است... شکم پر نساختن و اندام از بدی باز داشتن، فعل طریقت است. زکات مال و عشر دادن فعل شریعت است و فقیر و صائم را اطعام و جامه دادن و درماندگان را دست گرفتن فعل طریقت است. طواف خانه خدا و بیبدی بودن، فعل شریعت است و طواف خانه دل و با نفس مبارزه نمودن و طاعت فرشتگان کردن، فعل طریقت است. و همچنین دائم به یاد خدا بودن و ذات حق به چشم دل دیدن معرفت است.(15) او مردم را به ریاضت امر میکرد و با استناد به آیه «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ...»؛(16) «هر کجا روی کنید همانجا روی خداست.» در نماز رو به قبله نمیایستاد. چهار عنصر آب، خاک، باد و آتش را از مطهرات میدانست و مدعی بود که رسیدن باد به تن انسان، او را پاک و از غسل و شستن بدن با آب بینیاز میکند. بایزید خداناشناسان را آدم نمیدانست و کشتن آنان را مانند گاو و گوسفند جایز میشمرد. بنابراین، مخالفان خود را میکشت و میگفت: «أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ»؛(17) «آنان مانند چهارپایان هستند، بلکه آنان گمراهترند.» پیر روشن میگفت: هر کس خود را نشناسد از زندگی جاوید و حیات ابدی خبر ندارد، مرده است و مال او به زندگان میرسد. بنابراین، مال و دارایی مخالفانش را به شکلهای گوناگون تصاحب میکرد و حتی همراه با فرزندان خود، راه بر آنان میبست.(18) دایرةالمعارف الاسلامیة از کتاب منتخب اللباب نقل میکند که فرقه روشنیه ، ازدواج بدون نکاح را و با کشتن یک گاو و دادن ولیمه جایز میشمردهاند.(19) این افکار در جذب مریدان و گرایش اهلسنت به بایزید انصاری مؤثر بودند، اما عامل قدرتیابی وی برای قیام بر ضد دولت وقت به شمار نمیرفتند. وی به همین دلیل عنصر دیگری بر عقاید خود افزود؛ یعنی با توجه به فراگیری اندیشه مهدویت در میان مسلمانان و اینکه اهلسنت، قیام امام مهدی(عليه السلام) را در آخرالزمان یکی از «اشراط الساعة» میشمرند و نیز با وجود تبلیغات هزارهگرایان اسلامی درباره نزدیکی پایان جهان و رسیدن قیامت در پایان اولین هزاره اسلامی، زمینه را مناسب دید و مدعی مهدویت و مسیح بودن شد. بایزید و چگونگی ادعای مهدویت در تحقیق درباره جنبش روشنیه، مشکلات تحقیق درباره جنبشهای کوچک مردمی بیشتر نمود پیدا میکند؛ زیرا افزون بر اینکه جنبش روشنیه در امپراطوری بزرگ مغولان هند و در اوج قدرت آن صورت پذیرفت، عاملی مانند ناتوانی مردم این منطقه در نوشتن و برخوردار نبودن آنان از نزدیکی به مراکز مهم تمدن و فرهنگ مکتوب نیز وجود دارد، به گونهای که مؤسس این فرقه نخستین یا از شمار نخستین نویسندگان به زبان پشتو بوده است. بنابراین، نمیتوان انتظار داشت که آثار مکتوب و گزارشهای بسیاری درباره تاریخ و مرام این جنبشها وجود داشته باشد. از اینرو، برای بررسی این فرقه تنها به احتمالات و تحلیلهای استوار بر پایه اطلاعات شفاهی میتوان دست پیدا کرد. مهمترین منبع درباره مهدویت بایزید انصاری، کتاب دبستان المذاهب است. کتاب فرهنگ فرق اسلامی نیز در تعریف این فرقه و بنیادگذار آن، از همین کتاب و مقاله نجیب مایل هروی بهره برده است.(20) به جز این دو منبع، منابع دیگر به این ادعا نپرداختهاند و تنها فرقه روشنیه را شاخهای از سلسله صوفیه «سهروردیه» دانستهاند.(21) گفتنی است آنان با فرقه «روشنیه جلوتیه» متفاوتند. (22) میرمحمد صدیق فرهنگ نیز در کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر، اطلاعات کمابیش خوبی درباره بایزید انصاری درمیافکند، اما بدون هیچ اشارهای به ادعای مهدویت وی میگوید که پیر روشن پس از ناامید شدن از یافتن پیر کامل، خود را پیر کامل و مکمل شمرده است.(23) بنابراین، با توجه به اندک بودن منابع موجود، داوری درباره ادعای مهدویت او دشوار مینماید و تنها دو گمانه در اینباره وجود دارد: یکم. بایزید فردی فعال و انقلابی بوده که به دلیل قدرتطلبی یا نجات مردم خود از سلطه مغولان هند، تلاشهای گستردهای آغاز کرده و برای رسیدن به هدفهای خود از هر وسیلهای سود برده است؛ یعنی از تصوف برای جمع کردن مریدان و ایجاد رابطه مریدی ـ مرادی و از اندیشه مهدویت برای ایجاد انگیزه، شور و شوق در میان پیروانش کمک گرفته و آن را پشتوانه حرکت خود قرار داده است. دیگر مدعیان نیز برای برپا ساختن دولتی عادل و دور از ظلم و ستم با بهرهگیری از زمینههای موجود در جوامع اسلامی به تشکیل دولت مهدوی وعده میدادند؛ دوم. وی فردی مبارز و قدرتطلب بوده که توانسته است عدهای را گرد آورد تا با شعار عدالتگرایی قدرت دولت مرکزی و مقامهای محلی را به خطر اندازد. از اینرو، قدرت حاکم او را متهم کرد که ادعای مهدویت دارد و آنگاه بهانهای برای سرکوبش فراهم آورد. بایزید در 1578 میلادی (24) کشته شد و روشنیه سیر صعودی خود را از دست داد و به فرقهای کوچک در مناطق افغاننشین بدل گردید. جلالالدین فرزند بایزید پس از او رهبری این فرقه را به دست گرفت. وی در سال 1007قمری به غزنین حمله و آن را تصرف کرد، اما پس از چندی فردی از قوم شیعه هزاره او را کشت. میان احداد، نوه بایزید نیز که رهبری فرقه را بر عهده گرفت، در سال 1035قمری، به دست افراد نورالدین جهانگیر، کشته شد. پس از وی، فرزندش عبدالقادر و دیگرانی، رهبران این فرقه بودند. روشنیه به آرامی از بین رفت و در میان دیگر فرقهها پراکنده شد.(25) پیرمردان گاهی از بایزید و سلسله او یاد میکنند، اما امروز هیچ گروه یا فرقهای با چنین نام و باورهای خاص نمیتوان یافت. گفته میشود که در گوشه و کنار کوههای بنگش شمار اندکی از پیروان بایزید انصاری وجود دارند،(26) اما از چگونگی عقاید و تعداد آنان اطلاع درستی در دست نیست. اکنون در رود سند دو صخره سیاه وجود دارد که آنها را پیکرهای سنگ شده جلالالدین و کمالالدین، پسران بایزید انصاری (پیر روشن) میدانند. گویا آنان به رود سند افکنده شده بودند. این صخرهها هنوز به نامهای جلالیه و کمالیه، نزدیک گردابهایی در محل اتصال رودهای کابل و سند قرار دارند. برخی از مردم چنین میپندارند که آنها به اشکالی در میآیند و میتوانند با نزدیک شدن به قایقها آنها را تکهتکه کنند و سرنشینان آنها را به هلاکت برسانند. پي نوشت ها : 1. نك: محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج1، ص6 ـ13، چاپ پنجم: انتشارات موسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت 1409قمری. 2. نك: محمدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ص125، چاپ سوم: انتشارات آستان قدس رضوی، 1375شمسی. 3. نك: میرمحمد صدیق فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص41ـ52، چاپ دوم: ناشر محمدابراهیم شریعتی افغانستانی، تهران 1380شمسی. 4. نك: دبستان مذاهب، ج1، ص281. 5. نك: فرهنگ فرق اسلامی، ص205. 6. افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص56. 7. جلندهر یا جالندهر قصبهای است در هند. ( لغتنامه دهخدا، ج16، ص59) 8. نك: مونت استورات، افغانان، ترجمه آصف فکرت، ص607، چاپ دوم: انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1379شمسی. 9. افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص57. 10. درباره تأثیرپذیری وی از سلیمان اسماعیلی و پیوند وی با برخی از مرتاضان و همچنین چلهنشینیهای ابتکاریش نک: دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، چاپ دوم: انتشارات بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، تهران 1375شمسی. 11. افغانستان در پنج قرن اخیر، ج1، ص58 و 59. 12. همان، ص58. 13. کیخسرو اسفندیار، دبستان مذاهب، ج1، ص283، چاپ اول: انتشارات کتابخانه طهوری، تهران 1362شمسی. 14. همان. 15. همان، ص282. 16. سوره بقره، آیه115. 17. سوره اعراف، آیه179. 18. فرهنگ فرق اسلامی، ص206. 19. نك: دایرةالمعارف الاسلامیه، ج10، ص238، انتشارات دار المعرفة، بیروت [بیتا]. 20. نك: فرهنگ فرق اسلامی، ص206 و 207. 21. نك: یحیی یثربی، عرفان نظری، ص196، چاپ چهارم: انتشارات بوستان کتاب، قم 1380شمسی. 22. نك: فرهنگ فرق اسلامی، ص311. 23. افغانستان در پنج قرن اخیر، ص58. 24. همان، ص59. 25. نك: دبستان مذاهب، ج1، ص284 و 285. 26. نك: افغانان، ص208. مجله مشرق موعود، شماره 5 منبع:خبرگزاری آینده روشن ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : shytin_cupid
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]
صفحات پیشنهادی
سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه
سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه در آغاز قرن دهم، دوباره زمزمههایی درباره پایان جهان، آغاز شد و در میان اهلسنت، زمینه مناسبی برای مدعیان مهدویت فراهم آوردند.
سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه در آغاز قرن دهم، دوباره زمزمههایی درباره پایان جهان، آغاز شد و در میان اهلسنت، زمینه مناسبی برای مدعیان مهدویت فراهم آوردند.
سو تفاهم علت اصلی شکایت از پزشکان
مقامات ايران و كومور دو يادداشت تفاهم و يك موافقتنامه امضا كردند · روابط ايران وروسيه همه جانبه و ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه · عباسي در گفتگو با .
مقامات ايران و كومور دو يادداشت تفاهم و يك موافقتنامه امضا كردند · روابط ايران وروسيه همه جانبه و ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه · عباسي در گفتگو با .
نقش دستگاههاي اطلاع رساني يهودي و وهابي در مقابله با مسئلة مهدويت
نقش دستگاههاي اطلاع رساني يهودي و وهابي در مقابله با مسئلة مهدويت. نقش دستگاههاي اطلاعساني يهودي و ..... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه... حدیث ظهور.
نقش دستگاههاي اطلاع رساني يهودي و وهابي در مقابله با مسئلة مهدويت. نقش دستگاههاي اطلاعساني يهودي و ..... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه... حدیث ظهور.
يماني و واقعة ظهور كبري(2)
او ميتواند از خشونتهاي موجود در منطقه استفاده كند و آن را تبديل به يك جنبش اصلاحگرايانه نمايد يا از فرصتها استفاده .... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
او ميتواند از خشونتهاي موجود در منطقه استفاده كند و آن را تبديل به يك جنبش اصلاحگرايانه نمايد يا از فرصتها استفاده .... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه الله علیه)
مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه الله علیه)-مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه.
مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه الله علیه)-مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه.
گونهشناسي آيات مهدويت بر اساس روايات تفسيري(3)
گونهشناسي آيات مهدويت بر اساس روايات تفسيري(3)-گونهشناسي آيات مهدويت بر اساس روايات تفسيري(3) نويسنده: ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
گونهشناسي آيات مهدويت بر اساس روايات تفسيري(3)-گونهشناسي آيات مهدويت بر اساس روايات تفسيري(3) نويسنده: ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
امام مهدي(عليه السلام) احياگر قرآن و سنت
حدیث ظهور middot; سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه middot; نقش دستگاههاي اطلاع رساني يهودي و وهابي در مقابله با مسئلة مهدويت middot; حكايت ديدار جعفر نعلبند اهل اصفهان ...
حدیث ظهور middot; سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه middot; نقش دستگاههاي اطلاع رساني يهودي و وهابي در مقابله با مسئلة مهدويت middot; حكايت ديدار جعفر نعلبند اهل اصفهان ...
تاريخ در نگاه نراقى(1)
گستره تاريخ استفادههاى تاريخى نراقى، همه پهنه جهان و انسان، ايران و روم و هند و يونان را در برمىگيرد و از هر نقطه جهان .... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
گستره تاريخ استفادههاى تاريخى نراقى، همه پهنه جهان و انسان، ايران و روم و هند و يونان را در برمىگيرد و از هر نقطه جهان .... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
آداب انتظار، اخلاق منتظر
با استفاده از کتاب مکيال المکارم. منبع: www. ... مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه الله علیه) ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
با استفاده از کتاب مکيال المکارم. منبع: www. ... مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه الله علیه) ... سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
حدیث ظهور
مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه الله علیه) middot; آداب انتظار، اخلاق منتظر middot; فرهنگ انتظار. . مطالب پیشین. سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
مهدویت در کلام حضرت آیت الله العظمى تبریزى (رحمه الله علیه) middot; آداب انتظار، اخلاق منتظر middot; فرهنگ انتظار. . مطالب پیشین. سوء استفاده از اندیشه مهدویت در جنبش روشنیه ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها