واضح آرشیو وب فارسی:راسخون: مداخله بين المللي بشر دوستانه(3) نویسنده : ژاك مورژن مترجم : محمود صوراسرافيل 3. فرصت گزيني كاربرد هر قاعده حقوقي ممكن است نرمش و تغييرپذيري مفرطي بيابد تا حدّ و مرز حلّ مشكلات وجداني پيش برود، و اين خود برحسب چند انتخاب احتمالي تحقق مي يابد كه در اصطلاح «فرصت گزيني» خلاصه مي كنند و به خصوص مربوطند به زمان و شيوه هاي كاربرد قاعده (و در نهايت، نبود كاربرد). از اين دو جنبه، نظام حقوقي نوين حاكم بر مداخلة بشر دوستانه كاربردي عرضهميدارد كه هم به ندرت تحقق مي پذيرد (الف) و هم مشكل به بار مي آورد (ب)، به قراري كه بيم آن نيز مي رود كه ضرري بيش از نفع داشته باشد (ج). الف. اگر بتوان رعايت قطعنامة 131/43 را در حالاتي به جز مخاصمات مسلحانه اصولي پنداشت، در عوض، تصميمات شوراي امنيت و جامعة اقتصادي دولتهاي آفريقاي غربي كه در فوق آورده شد، هر دو به مورد ملموسي اختصاص يافته اند كه در مجموع نسبت به آنها در نهايت احتياط برخورد كرده اند. و امّا اين موارد بيانگر وضعيتهاي استثنايي حتي نهايي است: وضعيت دولتي (همچون عراق) كه داراي كليه اوصافي است كه مشخصة دولت به شمار مي روند، ولي از جهات ديپلماتيك، نظامي و سياسي گرفتار ناتواني است، و چندي است (و هنوز هم) تحت نظارت تنگاتنگ ملل متحد قرار داده شده؛ به عكس، وضعيت دو دولت ليبريا و سومالي به قراري است كه فاقد دستگاه حكومتند و در آنارشي كامل به سر مي برند؛ بين اين دو حالت، وضعيت دولتي همچون بوسني كه داراي دستگاه حكومتي است، ولي در ناتواني فزايندهاي به سر مي برد و ياراي آن را ندارد در برابر جنگي داخلي و فراگير قدعلم كند. اين است كه جامعة دولتها درصدد برآمده است كه كمبود يا نبود قدرت حكومتي را جبران كند. آيا جامعة دولتها نسبت به دولتي هم كه كم و بيش به طور عادي وظايفي انجام مي دهد اقدام خواهد كرد، هر چند درگير آشفتگي هاي داخلي مهمي باشد كه به صورت مخاصمات مسلحانه تجلي مي كنند؟ مسأله اي است بس حساس، آن هم در زماني كه مخاصمات بين دولتها رو به كاهشند، در حالي كه مخاصمات مسلحانه اي كه خصلتي بين المللي عرضه نمي دارند رو به افزايش به نظر مي رسند (امروز آنگولا، ارمنستان، جمهوري آذربايجان، كلمبيا، هندوستان، سريلانكا؛ فردا؟). به حكم عقل، مي توان چنين پنداشت كه جامعه دولتها مداخله اي، به عنوان بشر دوستانه يا به عنوان ديگر به عمل نخواهد آورد، خواه بدين علت باشد كه درخواست و تقاضايي در ميان نيست، خواه بر اثر سستي يا بر اثر امتناعي مبتني بر اصل منع مداخله. در اين انگيزه كه مداخله بشر دوستانه از بين نرود، تنها اقدامي كه ميماند به ياري بخت و اقبال همان توسل به حقوق پروتكلهاي ژنو است كه آنهم اغلب بياثر به نظر مي رسد، به خصوص پروتكل دوم سال 1977. بنابراين هم پيش داوري است هم گزافه گويي كه تصميمات ملل متحد و جامعه اقتصادي آفريقاي غربي را برخوردار از بُرد و آينده اي دانست كه جامعة دولتها هنوز خواستار آن نيست زيرا خود مي داند كه در حال حاضر توان ندارد كه توفيقي به دست آورد. حتي اگر مداخلة بشر دوستانه محدود به وضعيتهايي كم شمار شود كه بيانگر حالات نهايي اند، ممكن است مشكلاتي جدّي به بار آورد كه ناشي از شيوه هاي آن است. ب. دربارة مخارج هنگفت عمليات حفظ صلح، احتياج به قلم فرسايي نيست كه اگر كمك و سخاوتمندي بعضي دولتهاي شركت كننده نباشد، سازمانهاي بين المللي توان ندارند كه از پس آن برآيند. گفتن هم ندارد كه اين سازمانها با چندين مشكل ديوان سالاري و لجيستيك مواجه اند كه ممكن است آنها را از فعاليت باز دارند، در شنزار فرو برند و بين بازيگرانشان تفرقه بياندازند. به عكس، جنبة سياسي اين قبيل عمليات و بازتابي كه بر اقدام بشر دوستانه خواهد داشت، بيشتر جلب توجّه مي كند. مسلّم اين كه مداخلة بين المللي هميشه سياسي است، زيرا دولتهايند كه راجع به آن تصميم مي گيرند (حتي وقتي از مجراي سازمانهاي بين المللي اقدام مي شود) و دولت هايند كه آن را به اجرا در مي آورند، آن هم در انگيزه هايي كه با وضع دولت مورد نظر سر و كار دارد، يا توفيق بدست مي آورد يا به شكست مي انجامد، بي آن كه هيچ گاه از مقصد و هدفي منحرف شود كه در آغاز اقدام بشر دوستانه نيست بلكه صلح است، و صلح هدفي سياسي است. پيروي بشر دوستي از سياست مي تواند بشر دوستي را هم قوت بخشيد و هم به شكنندگي كشاند. اين كيفيت بر حسب اوضاع و احوال متغير است. اين گزاره وقتي باز هم صحيح تر به نظر مي رسد كه سياست بر اثر فشار نظامي وارد ميدان عمل شود. ج. چنانچه در كشاكش وضعيت مخاصمه آميزي حاد، آيا مداخلة نظامي ياراي آن را داردكه به درستي از اقدام بشر دوستانه حمايت كند؟ مثال هايي كه از چندي پيش در دست است امكان نمي دهد كه بتوان يقين حاصل كرد. وضعيت هايي را شاهديم كه در جريان برخورد بين نيروي مداخله كننده و جنگجويان بازتابهاي شومي بر اقدام بشر دوستانه داشته اند؛ وضعيت هاي ديگر كه خوشبختانه بيشتر روي داده اند، به حال اقدام بشر دوستانه و اقدام نظامي درست سازش نيابند، و به زيان بشر دوستي بيانجامد. چرا كه مداخلة نظامي چند جانبه كه ذاتاً سياسي است حتي وقتي تحت نظارت سازماني بين المللي قرار داده شود، جانبدار حتي ترجيحي است، هر چند به مراتب كمتر از مداخله اي نظامي كه يك يا چند دولت به ابتكار خودشان در پيش گيرند در اصل، اقدام بشر دوستانه غيرسياسي است و به بي طرفي مي گرايد. در هر يك از اين روشها و رفتارها، نيتها و مقاصد به قدري متفاوتاند كه منافعشان دير زماني هماهنگ نخواهد ماند. ممكن است گفته شود هر دو به پايان رنجها مي انجامند. درست است. ولي فراموش نشود كه مداخلة نظامي ـ سياسي از اشتغال خاطر دولتها نشأت مي گيرد، حال آنكه انگيزة اقدام بشر دوستانه نگران حال بشر است، و در اينجا بين اين دو ناسازگاري است. از اين رو، هنوز يقين حاصل نيست كه اقدام بشر دوستانه كه خود را دنباله روي مداخلة نظامي قرار دهد، چيزي بدست بياورد. بي آن كه برخلاف عقيده بعضي تا آنجا پيش برويم كه اقدام بشر دوستانه را بدين ترتيب دستاويز سياستي بين المللي استنباط كنيم كه از بيم كج راهي و شايد هم قلب ماهيت در امان نيست. با اين وصف، نمي توان كوشش هاي اخير و دشواري را محكوم كرد كه به تازگي جامعة دولتها، چه از لحاظ حقوقي چه بالفعل، در جهت قوت بخشيدن به كارآيي اقدام بشر دوستانه، آن هم در اوضاع و احوال جنگهاي چنان فاجعه آميزي به كار برده است كه مداخلة بين المللي الزام آور شود. ولي، اين روزها، پيشرفت در همين جا متوقف مي گردد، در كرانة فضاهاي گستردة كينه و وحشت، در هيأت نگارگري «دزاستر» كه سر از تصوير برداري های عادي عكس بردارن در مي آورد، مگر گوياي ديگري جاودانه سازد. منبع:www.lawnet.ir /ج
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]