تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803314058




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرورى بر سيره آموزشى و تبليغى مدرسه نراقى ها (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مرورى بر سيره آموزشى و تبليغى مدرسه نراقى ها (2)
مرورى بر سيره آموزشى و تبليغى مدرسه نراقى ها (2)   نويسنده: سيدعباس رضوى   الف) عقايد نراقى عقايد و پژوهش در باورها را اصلى‏ترين دانشى مى‏شمارد كه بايد بدان همت گماشت. او براى شناخت هستى و آغاز و انجام جهان و شرايع آسمانى و پاسخ به شبهه‏ها ، هم دانستن علم كلام را لازم مى‏داند و هم آشنايى با فلسفه را. در نظر او عقل و دين تعارضى ندارند و براى فهم شريعت و راه و رسم درست زندگى از هر دو بايد بهره برد. نراقى افرادى را كه تنها به ظواهر آيات و روايات بسنده مى‏كنند و در فهم دين از نيروى عقلانيت‏بهره نمى‏گيرند و بدون بصيرت حكيمان را زنديق و بدكيش مى‏خوانند، ناآگاه مى‏خواند و آنان را به تدبر و انديشه ورزى بيش‏تر فرا مى‏خواند. و از آن سو، كسانى را كه تنها در پى سخنان فيلسوفان يونانى‏اند و غرق در آن گشته‏اند و به ميراث اسلامى و متون روايى بى‏توجه‏اند، نادان خطاب كرده و بر آن است كه خرد بى‏رهبرى شريعت ره به جايى نمى‏برد. و اين دو، دو بال هدايت و پرواز انسان به سوى خدايند و در نهايت: ... و چون خواهى كه جامع ميان عقليات و نقليات باشى، بايد در هر دو وسط و ميانه را اختيار كنى. (21) ب) اخلاق ملامهدى نراقى دانش اخلاق و پرورش روح و روان را از واجبات عينى مى‏شمارد. ملااحمد هلاكت انسان را در واگذاشتن نفس مى‏داند و رستگارى او را در تهذيب آن. و بر هر كس لازم مى‏داند بخشى از فرصت‏هاى خود را به شناختن نفس و كمالات آن و راه درمان بيمارى‏هاى نفسانى اختصاص دهد. (22) او كسان بسيارى را ديده بود كه كوهى از دانش و اصطلاحات را در سينه خود انباشته بودند. ولى چون خود را نشناخته بودند، در دامن هوى و هوس‏ها و آب و نان غلتيده بودند و سرانجام هم چون «بلعم باعورا» نردبانى گشتند تا ديگران به اهداف خويش ست‏يابند. و يا راحت‏طلبى و لذت جويى، آنان را به گوشه‏گيرى و رهان كردن مسئوليت‏ها و رسالت‏هاى سنگين بر دوش روحانيت، كشاند و به جاى خدمت گزارى به مردم و مبارزه با فساد و منكر در گوشه‏اى آرام به زندگى كردن رو آوردند. از اين رو، به استادان و شاگردان مدرسه اندرز مى‏داد كه در كارها به خدا تكيه كنند و براى خدا درس بخوانند و براى خرسندى او تدريس كنند و اميدشان به خدا باشد : «.. معلم در تعليم قصد تقرب به خدا داشته باشد و غرض او از درس گفتن جاه و رياست و بزرگى و شهرت و مقصودش مجمع آرايى و منظورش خودنمايى نباشد. يا به طمع وظيفه سلطان يا مال ديگران، او را به تعليم نداشته باشد; بلكه منظور او به غير ارشاد و احياى دل‏هاى مرده و رسيدن به ثواب‏هاى پروردگار چيزى نباشد» . (23) پاسدارى از عزت نفس   او تاكيد مى‏كند طلاب نفس خود را عزيز دارند و گوهر جان را به پاى دنيامداران نريزند و خود را ارزان نفروشند; از اين رو، همواره به قناعت‏سفارش مى‏كند و آنان را سفارش مى‏كرد كه با فرودستان و مؤمنان و خداجويان همنشينى كنند و از مجالست‏با دنياپرستان و كسانى كه فكر و ذكر آن‏ها رسيدن به دنياى بهتر و زندگى پر ناز و تنعم است‏بپرهيزند: «... از همراهى و هم‏نشينى جاهلان و فرومايگان بپرهيز و از هم‏نشينى كسانى كه دايما در پى نام و نان‏اند بگريز كه دلت را سياه مى‏كند... بر تو باد به قناعت و كفاف و دورى از اسراف كه قناعت گنجى پايان‏ناپذير است‏» . (24) او بر آن است كه دست‏حاجت‏به سوى دنيامداران زبان را الكن و گنگ مى‏سازد و زشت كارى‏هاى دارندگان، در ديده، زيبا مى‏نمايد و آدمى به جاى مبازه با مفسدان و ستيز با بدكاران، كار حرام خواران را توجيه مى‏كند و ياور ظلمه مى‏شود. نراقى، از رفتار اسف‏انگيز برخى از استادان ياد مى‏كند كه براى گرم كردن بازار خود به شاگردان و مريدان خود هديه‏هاى ويژه مى‏بخشند و چون پشتوانه مالى مناسبى براى اين بريز و به پاش‏ها ندارند به درگاه ارباب ثروت رو مى‏آورند و به نام كمك به نيازمندان و يا ترويج فرهنگ تقاضاى كمك مى‏كنند. اينان چون اين دست آورده‏هاى بادآورده را از راه رابطه‏هاى ناسالم تحصيل كرده‏اند در توزيع آن نيز گرفتار مى‏شوند و نمى‏توانند در پخش آن ميان پيرامونيان دادگرى كنند و در نهايت‏به جاى گسترش مودت و دوستى، بر بدبينى و نفرتشان افزوده و اين غنايم ناچيز، آنان را چند گانه مى‏كند. (25) آن بزرگ مرد، اين راه‏هاى درآمد را موجب فرهنگ زبونى و آزمندى در ميان اهل دانش شمرده و بر اين باور است كه براى لامت‏حوزه و پاس دارى از فرهنگ عزت و كرامت‏مندانه آن، با اين بساط بازى‏ها بايد بستيزند. اخلاق آموزشى   ملا احمد عقيده دارد كه محيط آموزشى و روابط استادان و شاگردان از نخستين مراحلى است كه طلاب اخلاق اسلامى را از خود بروز دهند و آداب و ارزش‏هاى اسلامى راتمرين كنند; چه، روابط گرم و دو جانبه استادان و شاگردان از زمينه‏هاى مهم رشد و تكامل علمى انسانى و در محيطهاى آموزشى است. استاد، پدر معنوى شاگرد است و احترام او احترام خداوند و كمك به استاد مايه خرسندى خداوند و فروتنى در برابر او خاكسارى در برابر علم و دانش است: «... حقوق معلم خود را بشناسد و ادب او را نگه دارد و فروتنى و خشوع نسبت‏به او به جا آورد و در برابر او سخنى را بر آورد نكند و به دل او را دوست دارد... زيرا كه او پدر معنوى و والد روحانى او است و حقوق او از ساير آبا بيش‏تر است. و هم چنين ادب و احترام ساير علما را بكند. خصوصا كسانى كه از كتب آن‏ها منتفع شده و يا علم آن‏ها به واسطه به او رسيده...» . (26) نراقى، به اين توجه دارد كه آزادى انديشه و نوآورى سبب رشد علم و فرهنگ است و اين از نقد و نظر و مناظره جدا نيست; ولى انتقاد و نقد استاد بايد با مدارا وآهستگى و ادب همراه باشد. طالب دانش، بردبار باشد و با تصور نادرست‏بودن انديشه‏هاى گذشتگان به رد آن برنخيزد و زبان طعن و انكار بر آنان نگشايد و اگر پس از سعى و تلاش سخنى را ناصواب يافت‏به نيكويى نادرستى آن را اثبات كند. استاد نيز بر جوينده دانش مشفق و مهربان باشد، او را بسان فرزندى خيرخواه بپروراند. به تعبير ديگر: رابطه استاد و شاگرد تنها در پيوند درسى خلاصه نگردد، بلكه استاد با شاگردان مانوس باشد. به درد دل آنان گوش فرا دهد و ايشان را گام به گام پيش برد و بر امور اخلاقى و تربيتى و تحصيلى آنان نظارت داشته باشد و تجربه‏ها و دست آوردهاى معنوى خود را به آنان منتقل سازد. اگر در درس شبهه‏اى مطرح شود كه استاد، پاسخ آن را به درستى نمى‏داند، سكوت كند و جواب آن را به فرصتى ديگر واگذارد و با پاسخ‏هاى ناپخته و آشفته ذهن شنوندگان را به بى راهه نبرد و آنان را از رشد و پويايى باز ندارد. او در فصلى ديگر غرور علمى را مايه شكست و ركود علم مى‏داند. او از كسانى ياد مى‏كند كه در پى بى توجهى به تهذيب نفس و غرور علمى به همه كس بى اعتنايند و خود را افلاطون زمان مى‏شمارند و از اين راه است كه از كمال و رشد باز مى‏مانند. (27) ج) دانش فقه دانستن احكام و دستورهاى دين و آگاهى به شرايع از اولويت‏هاى ديگر آموزشى است. او به طلاب توصيه مى‏كرد: احكام فقهى را از روى اجتهاد و استنباط بياموزند و خود را از قيد و بند تقليد وارهانند. در طى طريق دچار خودبينى و غرور نشوند و با فهميدن مسئله‏اى چند، خود را بى‏نياز از پژوهش‏گرى و تحقيق نپندارند. فقهى كه ملا احمد در پى آن بود، داراى چند ويژگى است: 1. پويايى : در نگاه نراقى، فقه برنامه زندگى است و ناظر بر زندگى و شرايط انسان‏ها تنظيم و تشريع شده است. بسيارى از احكام و دستورهاى دينى به طور مطلق تشريع شده‏اند و زمان و مكان و گذشت روزگار شيوه اجراى آن را دگرگون نمى‏سازد (28) ; ولى برخى از احكام و آموزه‏هاى شرعى با توجه به شرايط تاريخى ويژه‏اى تشريع شده‏اند و با تغيير زمان و مكان دگرگون مى‏شوند. و چه بسا باشد حكمى در يك زمان با مصلحتى سازگار باشد كه در زمان ديگر اقتضاى خلاف آن كند. (29) در كتاب معراج السعاده و ديگر كتاب‏هاى اخلاقى و فقهى ملا احمد نمونه‏هاى روشنى از تغيير احكام و شيوه انجام تكاليف و آداب به اقتضاى زمان‏ها و مكان‏ها ياد شده است. 2. فقه اجتماعى : ملااحمد فقه را دستور زندگى و قانون اداره جامعه مى‏داند. او بر اين عقيده است كه احكام اسلام دايمى هستند و براى همه امور زندگى مردم از اقتصاد و سياست و زمام دارى دستور و توصيه دارند. و طالب فقه بايد به همه اين‏ها آگاهى پيدا كند. آن كسى كه تنها به احكام فردى دين توجه دارد و از راه كارهاى اقتصادى و سياسى آن روى گردان است، اسلام و انسان را تجزيه كرده است و در فهم مطالبات فردى دين نيز به مشكل دچار مى‏شود. نراقى به برخى از اين كسان كه دين را در بخشى از بايد و نبايدهاى عبادى مانند: نماز، روزه، احكام حيض و نفاس خلاصه كرده‏اند و از مطالبات اجتماعى مانند: امر به معروف و نهى از منكر، اصلاح اجتماع، فقرستيزى، عدالت اجتماعى و شيوه زمام دارى بيگانه‏اند، خرده مى‏گيرد و بر اين باور است كه اينان فقيه نبوده و تنها در پى بخشى از احكام دين‏اند: گوئيا نشنيده غير از فانكحوا طلقوا و فاغسلوا و امسحوا ما ان امروز عنا قد هلك ثلث ثلثان كرد بايد ما ترك (30) او عقيده داد كه فقيهان بايد رهنمودهاى اجتماعى اسلام را احيا كنند، و در برنامه‏هاى درسى سخنان و روش پيامبر و امامان به ويژه روش حكومتى امام على و خطبه‏هاى انسان ساز و آرمانى نهج البلاغه را در دستور كار قرار دهند، (31) و بر همين مبنا جامعه اسلامى سامان داده شود. دانش‏هاى مقدماتى   عقايد و اخلاق و احكام در حوزه نراقى‏ها از اولويت‏هاى آموزشى اند و ديگر دانش‏ها مانند ادبيات، جنبه مقدماتى و ابزارى دارند كه بايد به قدر ضرورت و رساندن طلبه به مقصد، از آن استفاده گردد. علومى مانند ادبيات و منطق مقدمه هستند و نبايد وقت طلبه را چنان به خود مشغول دارند كه «ذى‏المقدمه‏» را از ياد ببرد، و نه چنان به آن بى توجه باشد كه اين وسيله وا بزار او را از هدف باز بدارد. ادبيات عرب از دانش‏هاى بنيادين است كه بدون آن با زبان محاوره قرآن و حديث نمى‏توان آشنا شد و مفاهيم قرآن جز در سايه فهم روش القاى سخن به مخاطب و دريافت فرهنگ محاوره‏اى نمى‏توان به آن دست‏يافت. كسان بسيارى در اثر بى توجهى به عرف و زبان زمان نزول قرآن و صدور روايات، در درك قرآن و سنت‏به خطا رفته‏اند; ولى اين دانش با همه جايگاه بلندى كه دارد، مقدمه است: «... بايد به قدر ضرورت در آن‏ها اكتفا كند و بسياراند كه عمر خود را صرف مسائل صرف و نحو كرده و در معانى و بيان به حد انتها رسيده و از مسائل شرعيه بى‏خبر» . (32) نراقى، درصدد اين مهم است كه رسيدن به روح قرآن و حديث هدف است و دانش قرائت و تدبر در مخارج حروف نيز به قدر ضرورت لازم. و صرف همت و ذهن و انديشه بيش از آن چه ما را به هدف قرآن برساند، و پيش از آن كه ابزار فهم قرآن باشد، ما را از هدف و معانى قرآن دور مى‏سازد. (33) دانش منطق و علم كلام نيز مقدمه درست‏سخن گفتن و دفاع از دين است و نبايد طلاب چنان در مقدمات آن خود را مشغول دارند كه از مسائل اصلى دين و آموزه‏هاى آن جدا افتند و هدف فداى ابزار و راه گردد. به گفته نراقى: «... و از جمله مغرورين ايشان طايفه‏اى هستند كه اكثر عمر خود را صرف علم كلام و مجادلات نموده و اكثر اوقات خود را صرف تعليم آداب مناظره رسانيده در ايراد شكوك و شبهات، تاليفات ساخته و پرداخته، نه در عقايد دينيه از مرتبه پست‏ترين عوام تجاوز نموده و نه يك مذهبى را پابرجا كرده‏» . (34) مقصود نراقى نكوهش دانش كلام نيست كه، آن را «فى الجمله‏» از علوم مقدماتى و لازم مى‏داند. و چه بسا براى دفع شبهه‏ها و ايرادهاى مخالفان دين و مذهب لازم است كسانى با اصول و قواعد مناظره و بحث آشنا شوند و با كمك دلايل يقينى و روش بحث راه را بر شبهه افكنان ببندند; چنان كه هم ملا مهدى و هم ملا احمد استاد سخن بودند و با مخالفان دين و مذهب مناظره‏ها كرده وكتاب‏ها نوشته‏اند. او مى‏گويد: «... فايده بعضى از مسائل اين علم آن است كه اگر ملحدى يا صاحب بدعتى در مقام تخريب دين برآيد، ... صاحب علم و جدل، تشكيكات او را به قواعد علم مناظره دفع كند» . (35) نراقى نقد خود را متوجه آن دسته از كسانى مى‏كند كه خود با دين و مبانى آن آشنايى كامل ندارند و به سراغ شبهه‏ها و نقدهاى ديگران مى‏روند و به جاى آن كه ديگران را هدايت كنند، خود گمراه مى‏شوند. و يا چه بسا شبهه‏ها و مسائلى در گذشته وجود داشته است و الان در ميان مخالفان مطرح نيست و افرادى براى علم فروشى و خودنمايى به فضل و دانش به سراغ آن‏ها رفته و آن را دوباره زنده مى‏نمايند و عمر خود و ديگران را ضايع و تباه مى‏سازند; چنان كه امروز افرادى مثلا به جاى پرداختن به شبهه‏هاى كلامى نو و جديد و پاسخ دادن به اشكالات مخالفان پيرامون اساس وحى و رسالت و قلمرو دين و... به سراغ شبهه «ابن كمونه‏» بروند و عمر و فرصت‏هاى تاريخى خود را در مسائل بى فايده و بى مصرف به پايان رسانند. پي نوشت ها :   21. معراج السعاده، ص 95. 22. معراج السعاده، ص 116. 23. معراج السعاده، ص 108. 24. عوائد الايام، ملا احمد نراقى، ص 69. 25. خزائن، ملا احمد نراقى، تحقيق علامه حسن زاده آملى، ص 538، انتشارات قيام، قم. 26. معراج السعاده، ص 108. 27. معراج السعاده، ص 108. 28. عوائد الايام، ص 570. 29. سيف الامه، ملا احمد نراقى، ص‏281، چاپ سنگى، 1330. 30. مثنوى طاقديس، ملا احمد نراقى، ص 118، اميركبير. 31. عوائد الايام، ص 83 . 32. معراج السعاده، ص 117. 33. همان، ص 781. 34. معراج السعاده، ص 579. 35. همان، ص 580.   منبع:www.naraqi.com ادامه دارد... /ع  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن