تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على هر كس حلال بخورد، دينش صفا مى يابد، رقّت قلب پيدا مى كند، چشمانش از ترس خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815691722




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شكوفايي حقوق شهروندي در عصر ظهور (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شكوفايي حقوق شهروندي در عصر ظهور (3)
شكوفايي حقوق شهروندي در عصر ظهور (3)   نويسنده:عبدالرحيم سليماني   بخش سوّم : حقوق شهروندى در عصر ظهور   الف) حقوق اجتماعى شهروندان: ميزان موفقيت يك حكومت در تامين حقوق اجتماعى شهروندان را مى‏توان از اين راه‏ها ارزيابى كرد: عدالت دولت مردان و كارگزاران، امنيت شهرها و راه‏ها، و رضايت اقشار مختلف مردم. امّا عدالت دولت مردان: گوياترين كلام در تبيين عدالت گسترى دولت مهدوى را مى‏توان از امام صادق‏عليه السلام روايت نمود: قسم به خدا عدل او (مهدى) داخل خانه‏هايشان مى‏شود همچنان كه گرما و سرما داخل مى‏شود؛ اَما وَاللَّهِ لَيَدْخُلَنَّ عَلَيْهِمْ عَدْلُهُ جَوْفَ بُيُوتِهِم كَما يَدْخُلُ الْحَرُّ وَ الْقَرُّ.(65) اگر توجه كنيم كه خانه و خانواده خصوصى‏ترين عرصه زندگى اجتماعى انسان است، متوجه ميزان گستردگى اين عدالت خواهيم شد. تعبير ديگرى كه در روايات بى‏شمارى در مورد سيره آن حضرت آمده پر كردن زمين از قسط و عدل است پس از آنكه از ظلم و جور پر شده است؛ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً. استعمال چنين تعبيرى در جايى صحيح است كه قسط و عدل در همه شؤون جامعه، محور تعاملات اجتماعى باشد. شخصيت معنوى كارگزاران بلندپايه حكومت مهدوى نيز نشان از عدالت آنها دارد. پنج تن از قوم حضرت موسى‏عليه السلام - كه به قضاوت عادلانه مشهوراند - هفت نفر اصحاب كهف، يوشع وصىّ حضرت موسى‏عليه السلام، مؤمن آل‏فرعون، سلمان فارسى، ابودجانه انصارى و مالك اشتر در زمان حضرت رجعت مى‏كنند و در خدمت او قرار مى‏گيرند؛ امام صادق عليه السلام: اِذا قامَ قائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه وآله اِسْتَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةٍ وَ عِشْرينَ رَجُلاً: خَمْسَةً مِنْ قَوْمِ مُوسَى الَّذينَ يَقْضُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ، وَ سَبْعَةَ مِنْ اَصْحابِ الْكَهْفِ، وَ يُوشَعَ وَصِىَّ مُوسى وَ مُؤْمِنَ آلِ فِرْعَوْنَ وَ سَلْمانَ الْفارْسى وَ اَبادِجانَةَ الْاَنْصارى وَ مالِكَ الاَشْتَرْ.(66) حافظان امنيّت و پاسداران حقوق اجتماعى شهروندان يعنى فرماندهان و لشكريان نيز مردانى شب زنده دارند كه شب را در حال قيام به پرستش مى‏پردازند و به هنگام نماز زمزمه‏اى مانند زنبور عسل دارند و صبحگاهان در حاليكه بر اسب‏هاى خود سوارند براى انجام مأموريت رهسپار مى‏شوند؛ امام صادق عليه السلام: رِجالٌ لايَنامُونَ اللَّيْلَ، لَهُمْ دَوىٌّ فى صَلاتِهِمْ كَدَوِىّ النَّحْلِ، يَبيتُونَ قِياماً عَلى اَطْرافِهِمْ، وَ يُصْبِحُونَ عَلى خُيُولِهِمْ.(67) دل‏هايشان مانند پاره‏هاى آهن محكم و استوار است. هر كدام نيروى چهل مرد را دارد؛ امام سجاد عليه السلام: جَعَلَ قُلُوبَهُمْ كَزُبُرِ الْحَديدِ، وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ اَرْبَعينَ رَجُلاً.(68) امام باقرعليه السلام در وصف آنها مى‏فرمايد: گويا ياران مهدى را مى‏بينم كه سراسر زمين وآسمان را احاطه كرده‏اند و هيچ چيز نيست كه فرمانبردار و تسليم محض آنان نباشد. درندگان زمين و پرندگان شكارى نيز در پى خشنودى آنان هستند، به قدرى محبوبيت دارند كه قطعه‏اى از زمين بر قطعه ديگر فخر و مباهات مى‏كند و مى‏گويد: امروز يكى از ياران مهدى بر من گام نهاد و از اينجا گذشت؛ كَاَنّى بِأَصْحابِ الْقائِمِ وَ قَدْ اَحاطوُا بِما بَيْنَ الْخافِقَيْنِ، لَيْسَ مَنْ شَىْ‏ءٍ اِلَّا وَ هُوَ مُطيعٌ لَهُمْ حَتَّى سِباعُ الْأَرْضِ وَ سِباعُ الطَّيْرِ تَطْلُبُ رِضاهُمْ فى كُلِّ شَىْ‏ءٍ، حَتَّى تَفْخُرُ الْأَرْضُ وَ تَقُولُ: مَرَّ بِىِ الْيَوْمَ رَجُلٌ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ.(69) امّا امنيّت جاده‏ها و شهرها: پيرزن ناتوان از مشرق به قصد مغرب خارج مى‏شود و كسى مانع او نمى‏شود؛ امام باقر عليه السلام: يَخْرُجُ الْعَجُوزُ الضَّعيفَةُ مِنَ المَشْرِقِ تُريدُ الْمَغْرِبَ وَ لايَنهاها اَحَدٌ.(70) به سبب وجود آن حضرت راه‏ها امن مى‏گردد؛ امام صادق‏عليه السلام در تفسير آيه شريفه سيروُا فيها لَيالِىَ وَ اَيّاماً آمَنينَ مى‏فرمايد: مَعَ قائِمِنا اَهْلَ‏الْبَيْتِ.(71) وقتى آن حضرت ترازوى عدل را برقرار كرد تمايل مردم به ستم نيز از بين مى‏رود و كسى به ديگرى ستم نمى‏كند؛ امام رضا عليه السلام: و َوَضَعَ ميزانَ الْعَدْلِ بَيْنَ النَّاسِ فَلا يَظْلِمُ اَحَدٌ اَحَداً.(72) كينه از ميان مردمان برداشته مى‏شود؛ على عليه السلام: لَذَهبتِ الشَّحْناءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبادِ،(73) بطورى كه مومنان از جيب همديگر به قدر حاجت برمى‏دارند بدون هيچ مانعى؛ يَأتِى الرَّجُلُ اِلى كيسِ أَخيهِ فَيَأْخُذُ حاجَتَهُ لايَمْنَعُهُ.(74) مردم به فطرت خويش بازمى‏گردند، نه خونى به ناحق ريخته مى‏شود و نه خوابيده‏اى را بيدار مى‏كنند؛ حَتَّى يَكُونَ النَّاسُ عَلى مِثْلِ أمْرِهِمُ الْأَوَّلُ لا يُوقِظُ نائِماً وَ لا يُهْرِقُ دَماً.(75) حتى حيوانات نيز دست از ستم و تعدى برمى‏دارند، درندگان با چهارپايان زندگى صلح‏آميز دارند و به انسانها آزار نمى‏رسانند؛ وَاصْطَلَحِت السِّباعُ وَ الْبَهائِمُ، حَتَّى تَمْشِى اَلْمَرْأَةُ بَيْنَ الْعِراقِ اِلَى الشَّامِ لا تَضَعُ قَدَميْها اِلَّاعَلَى النَّباتِ، وَ عَلى رَأْسِها زبّيلُها لايُهَيِجُها سَبُعٌ وَ لاتَخافُهُ.(76) به گوسفند و گاو تعدى نمى‏شود، افسار از دهان حيوانات برمى‏دارند، كودك دستش را در دهان درنده مى‏گذارد، ولى حيوان آزارى به او نمى‏رساند ، بچّه حيوان در جلو شير و درنده انداخته مى‏شود و به او آسيبى نمى‏رسد ، شير در ميان گله شتر همانند سگ گله و گرگ در ميان گوسفندان ، مانند سگ گله است؛ پيامبر صلى الله عليه وآله: ... لا يُسْعى عَلى شاةٍ وَ لا تُبْغى بَقَرَةٌ.... وَ يَنْزَعُ حِمَّةُ كُلُّ دابَّةٍ حَتَّى يُدْخِلَ الْوَليدُ يَدَهُ فى فَمِ الْخَشِّ فَلا يُضِرُّهُ وَ تُلْقَى الْوَليدَةُ الاَسَدَ فَلا يُضِرُّها وَ يَكُونُ فِى الْأِبِل كَاَّنَهُ كَلْبُها وَ يَكُونُ الذِّئْبُ فِى الْغَنَمِ كَاَّنَهُ كَلْبُها.(77) امّا رضايت شهروندان: عدالت مهدوى چنان بر مردم گوارا مى‏آيد كه زندگان آرزو مى‏كنند كاش مردگانشان زنده بودند و از آن عدالت بهره‏مند مى‏شدند؛ تَتَمَّنى الْأَحْياءُ الْأَمْواتَ مِمّا صَنَعَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ خَيْرِهِ،(78) خردسالان آرزو مى‏كنند اى كاش بزرگ بودند و بزرگسالان آرزوى كودكى مى‏كنند؛ يَتَمَنَّى فى زَمَنِ الْمَهْدِىُّ الصَّغيرُ اَنْ يَكُونَ كَبيراً وَ الْكَبيرُ اَنْ يَكُونَ صَغيراً.(79) خداوند محبت او را در سينه مردمان مى‏افكند؛ يُلْقِى اللَّهُ مَحَبَّتَهُ فى صُدوُرِ النَّاسِ.(80) مردمان به او پناه مى‏آورند چنانكه زنبورها به گرد ملكه خود جمع مى‏شوند؛ تَأْوى اِلَيْهِ اُمَّتُهُ كَما تَأْوى النَّحْلَةُ اِلى يَعْسُوبِها.(81) اهل آسمان و اهل زمين و پرندگان و وحوش و ماهيان دريا هم از حكومت او در شادى و سرورند؛ يَفْرَحُ بِهِ اَهْلُ السَّماءِ وَ اَهْلُ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ وَ الْوَحْشُ وَ الْحيتانُ فِي الْبَحْرِ.(82) ب) حقوق فرهنگى شهروندان: رفاه و امنيت اجتماعى عصر ظهور زمينه شكوفايى علوم و آشكار شدن خلاقيت‏هاى صاحبان دانش است. احاديث نيز بيانگر پيشرفت خارق‏العاده علم و فرهنگ در عصر ظهور است: در دوره مهدى خداوند دستش را بر سر بندگان قرار داده و عقلشان را جمع و حلم - يا اخلاقشان - را به كمال مى‏رساند؛ امام باقر عليه السلام: وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلى رُؤُسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولِهُمْ وَ كَمُلَتْ بِهِ اَحْلامُهُمْ - يا اَخْلاقُهُمْ.(83) علم بيست و هفت جزء دارد و آنچه از علم قبل از حضرت مهدى آشكار شده دو جزء است و آن حضرت 25 جزء ديگر را آشكار كرده و در ميان مردم منتشر مى‏كند؛ امام صادق عليه السلام: اَلْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْروُنَ جُزْءاً فَجَميعُ ما جاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ جُزْءانِ... فَاِذا قامَ الْقائِمُ أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرينَ جُزْءاً فَبَنَّها فِى‏النَّاسِ وَ ضَمَّ اِلَيْهاَ الْجُزْئَيْنِ.(84) حكمت به مردم عطا خواهد شد به حدى كه زن در خانه خود نشسته و از روى كتاب خدا و سنّت پيامبر صلى الله عليه وآله حكم مى‏كند؛ امام باقر عليه السلام: تُؤْتُونَ الْحِكْمَةَ فى زَمانِهِ حَتَّى اَنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضى فى بَيْتِها بِكِتابِ اللَّهِ تَعالى وَ سُنَّةِ رَسُولِ‏اللَّهِ صلى الله عليه وآله. همچنين در روايات، برخى از مظاهر و آثار اين پيشرفت علمى ذكر شده است: قواى بينايى و شنوايى شيعيان آنچنان مجهز مى‏شود كه از راه دور بدون واسطه، او را ديده و سخن او را مى‏شنوند؛ امام صادق عليه السلام: مَدَّ اللَّهُ عَزَّوَجَلّ لِشيعَتِنا فى أَسْماعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ حَتَّى لا يَكُونَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقائِمِ بَريدٌ يُكَلِّمُهُمْ فَيَسْمَعُونَ وَ يَنْظُروُنَ اِلَيْهِ وَ هُوَ فى مَكانِهِ.(85) وسايل اطلاعاتى آنقدر پيشرفت مى‏كند كه كفش يا چوب تعليمى يا عصاى شخص به او خبر مى‏دهد كه خانواده‏اش پس از خارج شدن او از خانه چه كارى انجام داده است؛ وَتَكَلَّمُ الرَّجُلَ عَذَبَةُ سَوْطِهِ وَ شِراكُ نَعْلِه وَ تُغْبِرُهُ (فَخِذُهُ) بِما أَحْدَثَ أَهْلُهُ بَعْدَهُ.(86) در زمينه حمل و نقل، زمين زير پاى افراد طى و پيموده مى‏شود و درهاى جهان به روى‏شان باز مى‏گردد، زمين در كمتر از يك چشم به هم زدن پيموده مى‏گردد و ظرف يك ساعت مى‏توان از شرق عالم به غرب آن رفت؛ سَيَكُونُ بَعْدَكُمْ اَقْوامٌ تُطْوى اِلَيْهُمُ الْأَرْضُ وَ تُفْتَحُ لَهُمُ الدُّنْيا... حَتّى لَوْشاءَ أَحَدَهُمْ اَنْ يأْتِىَ اَوْ غَرْبَها فى ساعَةٍ فَعَلَ.(87) ج) حقوق قضايى شهروندان: دربحث حقوق اجتماعى شهروندان بيان شد كه تمايل و انگيزه انسانها براى تعدّى به حقوق ديگران بسيار كاهش مى‏يابد و در اثر گسترش اخلاق و معنويت كينه از قلوب مردم زدوده مى‏شود و در نتيجه مرافعات و نزاعات فردى و جمعى بسيار كم مى‏شود. ليكن در عين حال در همين موارد اندك هم دولت مهدوى به گونه‏اى عمل مى‏كند كه حقوق قضايى شهروندان كاملا حفظ گردد. هيچ حقى از كسى بر عهده ديگرى نمى‏ماند مگر اينكه حضرت مهدى آن را باز ستانده و به صاحب حق مى‏دهد؛ على عليه السلام: وَ لا (يَتْرُكُ) مُظْلَمَةَ لِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ اِلاَّ رَدَّها.(88) در ميان مردم به حكم حضرت داوودعليه السلام حكم مى‏كند و نيازى به شاهد و بيّنه ندارد و با الهام خدا از خفاياى مردم خبر مى‏دهد؛ امام صادق عليه السلام: ... حَكَمَ بَيْنَ النَّاسِ بِحُكْمِ داووُدَ لايَحْتاجُ اِلى بَيِنَّةٍ يُلهمُهُ اللَّهُ تَعالى فَيَحْكُمُ بِعِلْمِهِ، وَ يُخْبِر كُلَّ قَوْمٍ بِما اَسْتَبْطَنوُه.(89) حتى اگر زير دندان كسى حقى از ديگرى باشد آنرا باز مى‏ستاند؛ يَبْلُغُ مِنْ رَدِّ الْمَهدِىِ الْمَظالِمَ حَتَّى لَوْ كانَ تَحْتَ ضِرْسِ اِنْسانٍ شَىْ‏ءٌ اِنْتَزَعَهُ حَتَّى يَرُدَّهُ.(90) قضات دولت مهدوى هم به سيره و روش خود حضرت عمل مى‏كنند. رجعت كنندگان مثل اصحاب كهف ، يوشع وصى موسى‏عليه السلام ، مومن آل فرعون ، سلمان فارسى ، ابودجانه ، مالك اشتر و پنج نفر از قوم موسى‏ عليه السلام كه مشهور به قضاوت عادلانه بوده‏اند در زمان آن حضرت هم امير و هم قاضى هستند. علاوه بر آنها ، طبق روايات ، آن حضرت حدود سيصد نفر از فقهاء را برمى‏گزيند و بين شانه و سينه‏هايشان دست مى‏كشد كه به سبب آن در هيچ قضاوتى درنمى‏مانند و سپس آنها را به عنوان حاكم و قاضى به شهرهاى مختلف اعزام مى‏كند؛ يَخْرُجُ فيها الْقائِمُ وَ هُمُ‏النُّجَباءُ وَ الْفُقَهاءُ وَ هُمُ الْحُكّامُ وَ هُمُ الْقُضاةُ الَّذينَ يَمْسَحُ بُطُونَهُمْ وَ ظُهُورَهُمْ فَلا يُشْكِلُ عَلَيْهِمْ حُكْمٌ.(91) د) حقوق اقتصادى شهروندان: آن حضرت - چنانكه دربخش قبلى گذشت - اموال غصب شده شهروندان را به صاحبان آن برمى‏گرداند. و سنّت رايج ميان حاكمان گذشته در واگذارى اقطاعات (زمين‏هايى كه به اطرافيان حكومت مى‏بخشيدند) را لغو مى‏كند؛ اِذا قامَ قائِمُنا اَضْمَحَلَّتِ الْقَطائِعُ فَلا قِطائِعَ.(92) نسبت به كارگزاران حكومت با شدت عمل مى‏كند، امّا در عطا و بخشش به مردم سخى و بخشنده است و مساكين را مورد حمايت قرار مى‏دهد؛ عَلامَةُ الْمَهْدِىِّ اَنْ يَكُونَ شَديداً عَلَى الْعُمَّالِ، جَواداً بِالْمالِ ، رَحيماً بِالْمَساكِينِ.(93) بخشش او گوارا و بى‏منت و بدون شمارش است؛ عَطاؤُهُ هَنِيّاً ، يَكُونَ عَطاؤُهُ حَنْياً اى يُعْطِى الْمالَ غَرْقاً - يَقالُ لَهُ السَّفَّاحُ.(94) اموال را به تساوى تقسيم مى‏كند؛ يَقْسِمُ الْمالَ صَحاحاً فقال له رجلٌ: ما صِحاحاً؟ قال: بِالسَّوِيَّةِ بَيْنَ النَّاسِ.(95) از طرف ديگر خداوند نيز از آسمان و زمين نعمت‏هايش را نازل مى‏كند: زمين گنج‏هاى پنهان خود را براى او آشكار مى‏كند؛ تَقىءُ الْأَرْضُ أَفْلاذَ كَبِدِها أَمْثالَ الْأُسْطُوانِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ.(96) و آسمان باران خود و زمين گياهان خود را دريغ نمى‏كند؛ لا تَدَعُ السَّماءُ مِنْ قَطْرِها شَيْئاً اِلاَّ صَبَّتْهُ وَ لاَ الْأَرْضُ مِنْ نَباتِها اِلاَّ أَخْرَجَتْهُ.(97) آن قدر نعمت مادّى نصيب امّت مى‏شود كه در هيچ دوره‏اى چنين نبوده ، اموال روى هم انباشته مى‏شود، فردى مى‏گويد: اى مهدى به من - از مال - عطا كن، مى‏فرمايد: بردار؛ تَنْعَمُ اُمَّتى فى زَمَنِ الْمَهْدِىِ نَعْمَةً لَمْ يَنْعَمُوا مِثْلَها قَطُّ.... وَ الْمالُ كُدُوسٌ يَقُومُ الرَّجُلُ فَيَقُولُ: يا مَهْدِىُّ اَعْطِنى، فَيَقُولُ: خُذْ.(98) از همه مهم‏تر اينكه در مردم روح بى نيازى و بلندطبعى ايجاد مى‏شود ، بطورى كه در مقابل دعوت خزانه‏دار دولت براى دريافت مال، اعلام بى‏نيازى مى‏كنند و زكات اموالشان را هم با رغبت جدا كرده و چون نيازمندى در محل پيدا نمى‏كنند حمل كرده و در ساير نقاط به دنبال فرد نيازمند مى‏گردند؛ يَمْلَأ اللَّهُ قُلُوبَ اُمَّةَ مُحَمَّدٍصلى الله عليه وآله غِنىً وَ سَعْيُهُمْ عَدْلُه حَتَّى يَأْمُرَ مُنادِياً فَيُنادى فَيَقُولُ: مَنْ لَهُ فى مالٍ حاجَةٌ؟ فَما يَقُومُ مِنَ النّاسِ اِلاَّ رَجُلٌ.(99) و يُخْرِجُ النَّاسُ خَراجَهُمْ عَلى رِقابِهِمْ اِلَى الْمَهْدِىِّ وَ يُوسِّعُ اللَّهُ عَلى شيعَتِنا، وَ لَوْلا مايُدْرِكُهُمْ مِنَ السَّعادَةِ لَبَغَوْا.(100) ه) حقوق معنوى شهروندان: تضمين فضاى عمومى سالم و پاك كه زمينه را براى رشد مكارم اخلاقى و فعليت يافتن كرامت‏هاى انسانى فراهم سازد نيازمند وجود آرمان صحيح و دستورالعمل‏هاى مناسب، رهبر عادل و آرمان‏گرا، و كارگزارانى متعهد است، و اين هر سه در دولت مهدوى به كامل‏ترين صورت فراهم است. رهبر حكومت كسى است كه بهشت مشتاق زيارت اوست؛ اَلْجَنَّةُ تَشْتاقُ اِلى اَرْبَعَةٍ مِنْ اَهْلى.... وَ الْمَهْدِىُّ اَلَّذى يُصَلّى خَلْفَهُ عيسَى بْنُ مَرْيَمَ.(101) او طاووس اهل بهشت وَالْمَهْدِىُّ طاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ و يكى از هفت آقاى اهل‏بهشت است. نَحْنُ وُلْدُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سادَةُ اَهْلِ الْجَنَّةِ؛ وَ خَمْرَةُ وَ عَلِىٌّ وَ جَعْفَرُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَالْمَهْدِىّ.(102) اهل آسمان و زمين و پرندگان بر او درود مى‏فرستند؛ يُصَلّى عَلَيْهِ اَهْلُ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ طَيْرُ السَّماءِ.(103) اجراى احكام اسلام سرلوحه برنامه‏هاى اوست. دين را از غربت در آورده و عزت مى‏دهد؛ يَرُّدُّ اللَّهُ بِهِ الّدينَ.(104) درب هر باطل و بدعتى را بسته و قفل هر حقى را مى‏گشايد؛ يَفْتَحُ اللَّهُ بِهِ بابَ كُلِّ حَقٍّ، يُغْلِقُ بِهِ كُلِّ بابٍ باطلٍ.(105) مردم را به سيره و شريعت پيامبرصلى الله عليه وآله وا مى‏دارد؛ سُنَّتُهُ سُنَّتى، يُقيمُ النَّاسَ عَلى مِلَّتى وَ شَريعَتى.(106) پيشانى شيطان را گرفته و گردنش را مى‏زند تا مردم از وسوسه‏هاى او ايمن شوند؛ امام صادق‏عليه السلام: فَاِذا بَعَثَ اللَّهُ قائِمَنا كانَ فى مَسجِدِ الْكُوفَةِ وَ جِاء اِبْليسُ حَتَّى يَحْثُو بَيْنَ يَدَيْهِ عَلى رُكْبَتَيْهِ فَيَقُولُ: يا وَيْلَهُ مَنْ هذَا الْيَوْمِ فَيَأْخُذُ بِناصِيَتِهِ فَيَضْرِبُ عُنُقَهُ.(107) فرماندهان و وزيران او بزرگانى چون حضرت عيسى‏عليه السلام، خضر و الياس پيامبرعليهم السلام، اصحاب كهف، سلمان فارسى، ابودجانه انصارى ، مالك اشتر ، نفس زكيه و ساير ابدال، نجباء و جوانمردان (عصائب) از بلاد مختلف مى‏باشند؛ اَلْخِضْرُ فِى الْبَحْرِ وَ أِلْياسُ فِى الْبَّرِ(108) × اَلثانى عَشَرَ الَّذى يُصَلّى عيسىَ بْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ بِسُنَّتِهِ وَ الْقُرْآنِ الْكَريم(109) × خَمْسَةٌ مِنْ قَوْمِ مُوسى.... وَ سَبْعَةٌ مَنْ اَصْحابِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعُ وَصِىُّ مُوسى وَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ سَلْمانَ الْفارْسِىّ وَ أَبادِجانَةَ الْأَنْصارِىِّ وَ مالِكَ الْأَشْتَرِ(110) × فَيَخْرُجُ الْأبْدالُ مِنَ الشَّامَ وَ أَشْباهُهُمْ، وَ يَخْرُجُ اِلَيْهِ النُّجَباءُ مِنْ مِصْرَ، وَ عَصائِبُ اَهْلِ الْمَشْرِقِ وَ أَشْباهَهُمْ.(111) سپاهيان آن حضرت زاهدان شب و شيران روز هستند؛ فَيَسيرُ مَعَ قَوُمٍ أُسْدٍ بِالنَّهارِ، رُهْبانٌ بِاللَّيْلِ.(112) خداوند قلوب آنها را به تقوا آزمايش كرده و سينه آنها را آكنده از ورع و اخلاص و يقين و تقوا و خشوع و صدق و حلم و... نموده است؛ وَانْتَخَبْتُ لِذلِكَ الْوَقْتِ عِباداً لى اِمْتَحَنْتُ قُلُوبَهُمْ لِلْأيمانِ، وَ حَشَوْتُها بِالْوَرَعِ وَ الْأِخْلاص وَ الْيَقينِ وَ التَّقْوى وَ الْخَشُوعِ وَ الصِّدِقِ وَ الْحِلْمِ وَ الصَّبْرِ وَالْوَقارِ وَ التُّقى وَ الزُّهْدِ فِى الدُّنيا وَالرَّغْبَةِ فيما عِنْدى.(113) با چنين اوصافى ، همه چيز براى حركت انسان به سوى كمال و رشد معنوى مهيا است و هيچكس عذرى بر قصور و تقصير خود پيدا نمى‏كند؛ لِئَلّا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْلا اَرْسَلْتَ اِلَيْنا رَسُولاً مُنْذِراً وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَما هادِياً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى.(114) چكيده 1 - حقوق بشر اخص از حقوق شهروندى است. ليكن در عصر ظهور كه مرزهاى جغرافيايى اعتبار خود را از دست مى‏دهند و دولت واحد جهانى مستقر مى‏شود اين دو بر هم منطبق خواهند بود. 2 - آنچه در اعلاميه جهانى حقوق بشر آمده محصول ديدگاهى است كه انسان را ساكن مى‏بيند نه سالك، و بالفعل كريم مى‏داند نه بالقوه، و مهم‏ترين حقّ بشر يعنى حق حيات طيّبه يا حق معنوى را مورد غفلت قرار داده است. اعلاميه اسلامى حقوق بشر تا حدّى اين نقص را برطرف كرده است. 3 - حقوق شمرده شده در دو اعلاميه مذكور را مى‏توان در چهار بخش عمده طبقه‏بندى كرد: حقوق اجتماعى - فرهنگى، حقوق قضايى، حقوق اقتصادى و حقوق معنوى. 4 - عدالت - با مظاهر متنوع آن - محورى‏ترين عامل در حفظ و تأمين حقوق شهروندى است، چنانكه ظلم - در اشكال مختلف آن - مهم‏ترين عامل در تضييع حقوق شهروندى است. 5 - از روايات استفاده مى‏شود كه روند جامعه بشرى به سمت تشديد ظلم در همه عرصه‏ها (اجتماعى، فرهنگى، قضايى، اقتصادى و معنوى) است و در جامعه عصر ماقبل‏ظهور، ظلم به نهايت خود مى‏رسد و جامعه انباشته از ظلم و جور مى‏شود؛ مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً به طوريكه يأس و نوميدى و ظلمِ متراكم مرگ را گوارا و محبوب مى‏سازد. 6 - همچنين از روايات فهميده مى‏شود كه با قيام حضرت مهدى و استقرار حكومت وى، عدل كه محورى‏ترين شعار و خصيصه قيام اوست در بالاترين درجه خود بر همه ساحت‏هاى حيات بشرى سيطره مى‏يابد، به گونه‏اى كه همچون سرما و گرما در داخل خانه‏ها نفوذ مى‏كند و جامعه پر از عدل و قسط مى‏شود؛ يَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً و مردمان، حيات مردگان خود را آرزو مى‏كنند. پی نوشت ها :   65.مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 362. 66.همان، ص 346. 67.همان، ص 308. 68.همان، ص 317. 69.همان، 327. 70.همان، ص 345. 71.همان، ص 314. 72.همان، ص 322. 73.همان، ص 316. 74.همان، ص 372. 75.ابن‏طاووس، الملاحم والفتن، ص 70. 76.مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 316. 77.ابن‏طاووس، الملاحم والفتن، ص 152. 78.كورانى، معجم‏احاديث، ج 1، ص 83. 79.همان، ص 229. 80.همان، ص 471. 81.همان، ص 220. 82.همان، ص 504. 83.مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 336. 84.كورانى، معجم‏احاديث، ج 4، ص 54. 85.كورانى، معجم احاديث، ج 4، ص 57. 86.همان، ج 5، ص 98. 87. همان، ج 2، ص 450 - 449. 88. مجلسى، پيشين، ج 52، ص 224 و 225. 89. همان، ص 339. 90. ابن طاووس، پيشين، ص 68. 91. ابن‏طاووس، الملاحم والفتن، ص 205. 92. كورانى، پيشين، ج 1، ص 247. 93. همان، ص 246. 94. همان، ص 97 و 98. 95. همان، ص 92. 96. همان، ص 230. 97. همان، ص 229. 98. همان، ص 227. 99. همان، ص 92. 100.مجلسى، پيشين، ج 52، ص 345. 101. كورانى، پيشين، ج 1، ص 204. 102. همان، ص 199. 103. همان، ص 504. 104. همان، ص 455. 105. همان، ص 174. 106. همان، ص 225. 107. مجلسى، پيشين، ج 60، ص 254. 108. كورانى، پيشين، ج 1، ص 470. 109. همان، ج 3، ص 316. 110. مجلسى، پيشين، ج 52، ص 246. 111. كورانى، پيشين، ج 1، ص 356. 112. همان، ص 471. 113. مجلسى، پيشين، ج 52، ص 384. 114. دعاى ندبه .   * ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : movahedian1  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 413]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن