واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اهميت علمي روزه (1) ارتباط بين دين با علم ، ارتباطي ناگسستني است . چرا كه خداوند متعال پديد آورنده آن مي باشد و با آفرينش كون و مكان ، ظهور و بروز علم در كنار دين نيز ضروري مي نمايد . بنابراين هم دين و هم علم ، دو حقيقتي هستند كه به ثبوت آفرينش منجر مي شوند . خداشناسي ديني كه از زبان اولياي الهي تبيين شده با خداشناسي طبيعي و كيهاني كه از زبان دانشمندان بيان شده است هر دو داراي مقبوليت و رواج مي باشد .در اينجا به تقارن ديدگاههاي ديني و علمي درخصوص علت و فلسفه وجود و وجوب روزه مي پردازيم . روزه و روزه داري نه تنها به خاطر تأمين سلامت و صحت بدن آدمي حائز اهميت مي باشد ، بلكه موجب تأمين سلامتي روح و جان نيز هست . چرا كه انسان موجودي است سه بعدي ، داراي بعد روح ،جسم و ذهن و هر سه بعد با يكديگر موجب معني يافتن وي مي شود . به عيارت ديگر چنانچه عقل و لزوم سلامتي جسمي آدمي حكم كند ، همان نيز به لزوم سلامتي روح حكم مي نمايد و انساني كه به دنبال سلامتي روح خويش در كنار جسمش نباشد نمي توان از او به عنوان انساني سالم و تكامل يافته ياد نمود. بنابراين در مورد روزه كه يكي از واجبات ديني است ، مي توان گفت : «كه روزه داري عبارت است از اجراي يك برنامه مذهبي بهداشتي كامل جسمي و روحي »در اين مقاله هدف ، اهميت روزه از نظر بهداشت روحي و جسمي است . پروفسور «الكسي سوفورين» مي گويد : « جسم به هنگام روزه به جاي غذا از مواد داخلي استفاده مي كند و آنها را مصرف مي كند و مواد كثيف و عفوني كه ر جسم هست و ريشه و خميره بيماري است ، از بين مي رود و بدين طريق روزه سبب بهبودي همه بيماري ها است . از اين رو جسم خود را به وسيله روزه از داخل نظيف و پاكيزه مي كند .»بنابراين روزه داري باعث هضم چربي هاي ذخيره در بدن ، دفع سموم فلزي و غير فلزي وارده از محيط اطراف، ايجاد اعتدال بيولوژيكي و شيميايي بدن و ... مي گردد. به قول يكي از دانشمندان روم باستان : «اولين بيماري، مربوط به پرخوري بود و نخستين درمان نيز روزه گيري است .»دكتر «اتوبوخنگر» در سخنراني خويش به سال 1965 در يك كنگره پزشكي كه در بغداد و به ميزباني انجمن پزشكي عراق برگزار گرديده ، به بيان اهميت روزه پرداخته است. وي در اين سخنراني نتيجه مثبت چهل و پنج سال روزه درماني مريضان خود كه بالغ بر پنجاه هزار نفر بوده اند را ارائه نموده است و آنچه كه در اين سخنراني قابل توجه است ، اينكه معمولاً روزه درماني وي چهارهفته طول مي كشيده است . يعني تطابق و تساوي زماني آن با يك ماه روزه داري . آنچه مهم و قابل توجه است اين همان زماني است كه در قرآن براي روزه داري از آن ياد شده است . يعني يك ماه تمام روزه داري براي تكامل روح و صحت جسم. بر اساس فرمايش حضرت رسول اكرم (ص) كه « المعده البيت الداء و الحميه هي الدواء» يعني : «معده آدمي كانون بيماري ها است و پرهيز و امساك نيز داروي و بهترين روش درمان بيماري ها است. »وي مي گويد : «بهترين درمان بيولوژيكي اين است كه به وسيله دفع مواد مضر و تجويز علاج طبيعي ، نيروهاي درمان كننده يك ارگانيسم يا يك موجود زنده را طوري آزاد كنيم كه وقتي بسيج شدند ، بيماري هاي مزمن و حاد را شكست بدهند . ما در روش درمان سعي مي كنيم سلامت پايدار و كامل را در همان زمانيكه طبيعت براي اين گونه نوسازي لازم دارد بازگردانيم . درمان بيولوژيكي و مخصوصاً روزه ، به بهترين وجه اين خواسته را برآورده مي سازد.»البته وقتي يك انسان موحد روزه مي گيرد ، منظور و مقصود او جز طاعت امر الهي نيست كه از آن مي توان به ايمان وفاداري و ايمان فرمانبرداري ياد كرد . يعني صداقت و ثبات قدم در انجام واجبات الهي . همچنين شايد اين وهم در برخي حاصل شود كه چرا روزه داري ؟ما مي توانيم با استفاده از دارو و مراجعه به پزشك به درمان خود بپردازيم . آنچه كه در اينجا قابل تأمل است اينكه تندرستي آدمي به دو قسم مي باشد : طبيعي و مصنوعي .تندرستي طبيعي را كه از مقاومت بافتها در برابر بيماريهاي عفوني و دژنرانيو و تعادل دستگاه عصبي ناشي مي شود گرامي ميداريم ، نه سلامتي مصنوعي را كه بر رژيم غذايي ، تزريق واكسنها ، سرم ها ، محصولات غدد ، داخلي ، ويتامينها ، آزمايشهاي مكرر پرداخته شود كه به اين پرستاري ها نيازمند نباشد . علم طب ، به بزرگترين پيروزي خود ، روزي نائل خواهد شد كه بتواند آثار بيماري و خستگي و ترس را از ميان بردارد ، تا آدميان از آزادي و مسرتي كه محصول تكامل اعمال بدني و رواني است ، برخوردار شوند.اما خداوند متعال با امر به بندگان خود ، به روزه داري ، مسرت روحي و فيزيكي را به آنها اعطا نموده است . اين امر هيچ گونه دخالت غير طبيعي و مصنوعي در كاركرد صحيح و مرتب بافتها و اندامهاي بدن آدمي ندارد . بلكه روزه داري همان كمال مطلوب رسيدن به اعمال مرتب و صحيح تمام اجزا و اندام آدمي و نيز كمال روحاني او است .«هنري ديل» در يكي از سخنراني هاي خود از پيروزي هاي چهل ساله اخير علم درمان شناسي سخن گفته و به كشف سرم هاي پادزهري و واكسنها و هورمون ها و انسولين و آدرالين و تيروكسين و غيره و تركيبات آلي آرسنيك و ويتامينها و مواد تازه ديگري كه با سنتز حاصل شده و براي تسكين درد يا تحريك اعمال ناكافي بدن سودمندند ، همچنين به بناهاي عظيم آزمايشگاه هاي صنعتي و كارخانجات دارويي اشاره كرده است.«پروفسور الكسيس كارل» در بيان اين پيشرفتها مي گويد : « بديهي است كه اين همه پيشرفتهاي شيمي فيزيولوژي اهميت زيادي دارند و براي ما رفته رفته اعمال پوشيده بدن را روشن مي سازند و طب را بر پايه محكم و صحيحي مي گذارند ، ولي آيا مي توان از هم اكنون آنها را چون پيروزي بزرگ آدمي در تأمين سلامتي تلقي كرد؟ بعيد به نظر مي رسد.»آنچه مهم است اينكه ، سلامت مصنوعي موجبات ارضاي روحي و رواني انساني امروزي نيست و اغلب آزمايشهاي مكرر طبي بعضاً باعث خستگي روان انسان ها گرديده است . اكثر داروها و درمان ها گران تمام مي شود و نتايج زيادي هم به بار نميآورد. جامعه صنعتي امروز علاوه بر ازدياد امراض فيزيكي و روحي آدمي ، موجبات سلب نشاط ، آرامش و قدرت جسمي و روحي او را فراهم نموده است : و اين همه معضلات و مشكلات جز با روي آوردن به انجام امور ديني در كنار علم ميسر نمي گردد.نكته ديگر اينكه بين روزه داري با خودداري از تغذيه ، تفاوت است . روزه داري در معناي علمي آن رعايت كليه اصول اساسي مربوط به تغذيه صحيح در زماني خاص و پرهيز و دوري از خوردن و آشاميدن در يك فاصله زماني خاص ديگر مي باشد كه هيچ تأثيري بر كم شدن فهم و قواي شعوري انسان ندارد ولي خودداري از تغذيه يا به عبارتي گرسنگي در انسان ، موجب پائين آوردن راندمان ذهني و عقلي او مي شود . چون گرسنگي و خودداري از تغذيه در ساعات شبانه روز به صورت نامنظم و غيراصولي ممكن است انجام پذيرد.يكي از مشكلات حاصله بيولوژيكي در وجود انسان ، ظهور و حركت فزاينده سموم متابوليكي است كه به مرور موجب مسموم شدن بافتها و اندام آدمي مي گردد. سموم متابوليك كه نقش تعيين كننده اي در شيوع بيماري دارند ، اكثراً از متابوليسم پروتئين پديد مي آيند . اما متابوليسم كربوهيدراتها چون اسيد لاكتيك ، نيز اين سموم را توليد مي كنند . اين مواد بايد به روش طبيعي دفع شوند ، كه يكي از عمده ترين روشهاي طبيعي دفع اين مواد زايد ، روزه داري مي باشد .به عبارت ديگر تفاوت بين گرسنگي و با روزه داري عبارت است از : گرسنگي نوع اجبار و اعتراض داخلي به وجود مي آورد كه موجب اختلال در سلسله اعصاب مركزي و وجود اختلال در عروق (جريان خوني و رگ ها ) و ديگر اندام و بافتهاي شخص گرسنه مي شود ولي روزه دار چون با اختيار خود و اطاعت از اوامر الهي اقدام به امساك و پرهيز از خوردن و آشاميدن مي نمايد، بنابراين علم و آگاهي (وضع فكري) او به اين امر موجب هدايت كاركردي (اعمال متابوليك) تمام بدن وي مي گردد.پژوهش هاي وسيع يك كلينيك روزه گيري نشان مي دهد كه بيماري «پارادنتوز» به هنگام گرسنگي بسيار ، وخيم مي شود ولي در موقع روزه خوب مي شود . همچنين آسيب «ميوكارد» را مي توان در اثر افزايش جريان خون و منبع اكسيژن ماهيچه قلب تسكين داد . اين موضوع را مي توان با گرفتن نوار قلب به نحو آشكار نشان داد .تفاوت ديگري كه دكتر «اتوبوخنگر» بين گرسنگي با روزه داري بيان مي كند : در پايان (زمان) روزه درماني (روزه داري) افزايش تنوس (خاصيت انقباض عضلات) ميو كارد ، در عكسبرداري از قلب مشهود است. هنگام ضعف ناشي از گرسنگي، ورم «اودما» ايجاد و تشديد مي شود و موجب پديد آمدن ورم و رسوبات «ليپوفيل ديستروفي» و تراكم چربي در بافت ها مي شود . هنگام روزه گرفتن رسوبات چربي و ورم «ادوما» كاهش مي يابد، يا به كلي از بين مي رود و گرفتن رژيم مناسب در پايان(زمان) روزه ، اثر درماني روزه را افزايش مي دهد .اما با توجه به تبيين تفاوت بين گرسنگي يا روزه داري ، آنچه كه در ادامه قابل بيان است ، فوايد و مزاياي عمده روزه داري ميباشد .توليدات فاسد شونده بدن در سه يا چهار روز اول روزه داري، ممكن است بحران تازه اي با ايجاد تپش قلب ، ضعف و سرگيجه هاي موقت در وضع مزاجي روزه دار پديد آورد. ولي اين حالات قابل تحمل است و جاي نگراني نيست . گاهي ممكن است جوش هايي در سطح بدن ظاهر شود، زبان بار پيدا كند ، دهان و پوست بدن بوي بد بدهد . بعضي اوقات (دربرخي افراد ممكن است) تب خفيف و ادرار غليظ عارض شود ، مثل اين است كه عمل دفع مواد زايد بدن تشديد گرديده است. در اين هنگام ميزان شيره «اينديكان» و چربي«گزانتول» در خون بسيار بالا مي رود و دفع اين مواد (هنگام روزه) از طريق ادرار به ده برابر مي رسد.به بياني ديگر در روزه ابتدا گرسنگي و گاهي نوعي تحريك عصبي و بعد ضعفي احساس مي شود ولي در عين حال كيفيت پوشيده اي كه اهميت زيادي دارند به فعاليت مي افتند. قند كبد به خون مي ريزد و چربي هايي كه زير پوست ذخيره شده اند و پروتئين هاي عضلات و غدد و ... سلول هاي كبدي آزاد مي شوند و به مصرف تغذيه بافتها مي رسند .بالاخره تمام اعضا مواد خاص خود را براي نگهداري تعادل محيط داخلي و قلب ، قرباني مي كنند و به اين ترتيب روزه تمام بافتهاي بدني را مي شويد و آنها را عوض مي كند . دكتر «ژان فروموزان» ، روش معالجه روزه اي را به شستشوي احشاء تعبير مي كند كه روزه دار در آغاز روزه ، داراي زباني باردار است ، عرق بدني زياد دارد ، دهان بو مي گيرد ،گاه آب از بيني راه ميافتد و اين ها علامت شروع شستشوي كامل بدن است . پس از 3 تا 4 روز بو برطرف مي شود ، اسيد اوريك ادرار كاسته شده و شخص احساس سبكي و خوشي خارق العاده مي كند در اين حال اعضاء هم استراحتي دارند .منابع تحقیق:ماهنامه فرهنگي ، قرآني تسنيمكتاب نقش روزه در درمان بيماري هاكتاب اهميت روزه از نظر علم روز منبع:www.ido.ir/ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 667]