تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  ghhhhhh
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798120262




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

از مرگ غم‌انگیز پدر در راهروی بیمارستان رازی تا درگیر شدن گیلان با «سودوموناس» سوء مدیریت


واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:



گیل نگاه/مازیار صیادیبعد از مطالعه گزارش «یک روز غم‌انگیز با بیماران بخش روماتولوژی بیمارستان رازی رشت؛خوابیده در غبار» به قلم بابک مهدیزاده در سایت گیل نگاه (اینجا بخوانید) بار دیگر داغ غم درگذشت پدرم در این بیمارستان برایم زنده شد و سوء مدیریتهای بخش های مختلف استان از مقابل چشمانم رژه رفت.اولین روزی که پدرم را با آمبولانس  به بیمارستان بردیم، مدت طولانی در راهرو اورژانس و در آلوده‌ترین و غیربهداشتی‌ترین مکان  بستری کردند و بما گفتند باید منتظر باشید تا یک نفر بمیرد تا اتاقی از آنِ بیمارتان شود!آنجا بود که دریافتم،اینجا بیماران انتظار مرگ همدیگر را می‌کشند تا از خلأ یک بیمار اتاقی مهیا شود. دریافتم اینجا بوی نفرت از خشت دیوار بیمارستان به مشام می‌رسد! اینجا با هیچ نامی شناخته نمی‌شود!اینجا داد و فغان همراهان بیمارانی را می‌شنوید که لحظاتی قبل عزیز خود را از فرط فقدان ابتدایی‌ترین امکانات بهداشتی ازدست‌داده است.اینجا با یک بیماری ساده  بستری می‌شوید ولی با بیماری خطرناک بیمارستانی بنام «سودو موناس» به لقاءالله می‌پیوندید.اینجا یدک‌کش نام بزرگ‌مرد تاریخ طب ایران «رازی» است.آری اینجا را بیمارستان رازی نام نهادند که شباهت غریبی به بیمارستان‌های صحرایی صحنه‌های نبرد جنگ دارد.به خاطر دارم در شهرک دیوچی عراق زیر گلوله‌باران مستقیم عراقی‌ها  شرایط به‌مراتب بهتر از بیمارستان رازی بود.اینجا نه رئیس و نه مرئوس و نه مدیر پاسخ‌گو و فریادرس بیماران نیست.این شکوائیه را به استاندار دکتر نجفی رساندیم.ایشان هم گفتند : در رازی ما مشکلات عدیده‌ای داریم گویا  بارها قصه غم‌انگیز و مرگبار بیمارستان رازی را شنیده بودند و صراحتاً گفتند کاری از دستم برنمی‌آید.با کمال تاسف پدرم را با یک بیماری عفونی ساده که امکان درمانش در هرکلینکی مقدور بود وجهت محکم‌کاری و به بهانه داشتن امکانات بالقوه از بیمارستان خصوصی به رازی آوردیم و بعد از یک هفته بستری در راهرو مبتلابه «سودوموناس» ریه (شایع‌ترین آلودگی بیمارستانی)  مبتلا شد و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.اینجا درمان در اولویت اصلی نیست بلکه بیماران کیس آموزشی هستند که استاد دانشجویان را فرامی‌خواند تا ابعاد خطرناک بیماری را به اعلایم به دانشجویان  نشان دهد. اینجا درمان و خدمات را به هم حواله می‌دهند .متخصص به رزیدنت ورزیدنت به انترن وانترن به پرستار و پرستار به خدماتی وبعدا نظارت و اجرای فرمان‌ها صفر.وقتی به واحد اورژانس شاکی شدم  و معترض شدم که  پدرم یک هفته در راهرو  به‌طور غیربهداشتی بستری هست و فاصله دو تخت محاذی دو بیمار بسیار نزدیک و به هم چسبیده ولوله سرنگ به میله تخت بغلی گیر می‌کند! و تخت جلوی کشیده می‌شود وداد بیمار از شدت درد به آسمان بلند می‌شود ! و سرنگ وانجیوکت  از دست بیمار کنده  می‌شود و خون قطره‌قطره  کف را می‌پوشاند و بعد از دو ساعت خدماتی تمیز نمی‌کند ، سرپرستار با قیافه‌ای غضبناک و با عصبانیت به من خیره می‌شود  که آقا چه کنم؟ اجازه بده دو نفر درحالی‌که مرگ هستند.  بگذارید بمیرند تا جا باز بشه دیگه!گفتم بمیرند؟ گفت آره زیاد طول نمی کشه و بعد غمزه کنان گفتند دقیقا اتاق روبروی بیمار شماست. در آن صورت پدرتان را حتماً انتقال می‌دهیم به اتاق  !دراین‌ارتباط با یکی از دوستانم که در سازمان انتقال خون سمتی داشت تماس گرفتم و گفتم دکتر جان  به دادم برسید.ایشان گفتند برو پیش رئیس و برایم زنگ بزن. سه ساعت در بیمارستان گشتم رئیس را نیافتم و دست به دامن مدیر بیمارستان شدم بعد از (دو ساعت جلسه ) بیرون آمدند و گفتند  با مسئول اورژانس صحبت می‌کنم.که این هم کاری نکردند و تماس هم نگرفتند .ولی راهرو و اورژانس و بخش عفونی شباهت زیادی به دالان مرگ  داشت! که بیماران گویا آخرین دیدار خودشان را تجربه می‌کنند!اینجا با تمام وجود و با پوست و گوشت و مغز استخوانم باور کردم! تمام گیلانم به یغما رفته است فقر و طلاق بیکاری و عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی  گیلان بی‌دلیل نیست! گویا همه گیلان در اغلب حوزه‌ها به سودو موناس سو مدیریت گرفتار آمده استحالا بعد از آقای نجفی استاندار سابق می‌خواهم به استاندار جدید جناب دکتر سالاری  بگویم که گیلان برشی از بیمارستان رازی  است  و  در حال حاضر اکثر حوزه‌های آن گرفتار سود وموناس سوء مدیریت‌شده است.برای حذف  ساختار کهنه و آلوده عزم جدی می‌طلبد.گيل نگاه: انتشار اخبار و یادداشت‌های دريافتی به معنای تائید محتوای آن نيست و صرفاً جهت انجام رسالت مطبوعاتی و احترام به مخاطبان منتشر می‌شود.
۲۹ مهر ۱۳۹۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: گیل نگاه]
[مشاهده در: www.gilnegah.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن