تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس با يقين بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را قرائت كند، كوه‏ها به همراه او تسبيح م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826052465




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اثبات رجعت (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اثبات رجعت (3)
اثبات رجعت (3) نویسنده : محمد علی اشجعمنبع : راسخون 4-3 رجعت إسماعيل نبي به همراه امام حسين« وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِسْماعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا » (91) در اين كتاب اسماعيل را ياد كن كه وى درست وعده، و فرستاده‏اى پيامبر بود.(الامام الصادق عليه السلام) إن إسماعيل مات قبل إبراهيم، وإن إبراهيم کان حجة لله قائما صاحب شريعة فإلي من أرسل إسماعيل إذن؟ فقلت: جعلت فداک: فمن کان؟ قال عليه السلام: ذاک إسماعيل بن حزقيل النبي عليه السلام بعثه الله إلي قومه فکذبوه فقتلوه وسلخوا وجهه، فغضب الله له عليهم، فوجه إليه إسطاطائيل ملک العذاب فقال له: يا إسماعيل أنا إسطاطائيل ملک العذاب وجهني إليک رب العزة لاعذب قومک بأنواع العذاب إن شئت، فقال له إسماعيل: لا حاجة لي في ذلک. فأوحي الله إليه فما حاجتک يا إسماعيل؟ فقال: يا رب إنک أخذت الميثاق لنفسک بالربوبية، ولمحمد بالنبوة، ولاوصيائه بالولاية، وأخبرت خير خلقک بما تفعل أمته بالحسين بن علي عليه السلام من بعدنبيها، وإنک وعدت الحسين عليه السلام أن تکره إلي الدنيا حتي ينتقم بنفسه ممن فعل ذلک به، فحاجتي إليک يا رب أن تکرني إلي الدنيا حتي أنتقم ممن فعل ذلک بي کما تکر الحسين عليه السلام. فوعد الله إسماعيل بن حزقيل ذلک، فهو يکر مع الحسين عليه السلام.(92)امام صادق (علیه السّلام): بعد از اینکه قوم اسماعیل حزقیل نبی ایشان را تکذیب کردند خداوندبرآنها غضب کرد و ملک عذاب را به طرف اسماعیل فرستاد او به اسماعیل گفت پروردگار مرا به سوی تو فرستاده وگفته اگر که تو بخواهی قومت را به انواع عذاب عذاب کنم اسماعیل فرمود : حاجت من در این عذاب نیست .وحی فرستاده شد پس حاجت تو چیست .اسماعیل فرمود : خدایا تو به ربوبیت و نبوت محمد وبه ولایت اوصیای او از ما میثاق گرفتی و خبردادی که بهترین خلقت کسی است که بعد از نبی حسین را یاری کند و تو وعده داد ی که حسین(علیه السّلام)به دنیا بر می گردد تا انتقامش را بگیرد حاجت من این است که مرا بر گردانی تا او را یاری کنم . خداوند وعده برگشتن را به اسماعیل داد .5-3 فرصت شیطان تا رجعت« هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ »(93) (راستى حرف حسابى اينان چيست) آيا انتظار اين را دارند كه خدا و ملائكه بر ابرها سوار شده نزد آنان بيايند (يعنى عذاب خدا به وسيله ابرهاى ويرانگر بيايد) و تكليفشان يكسره شود؟ با اينكه سرنوشت‏ها معين شده و بازگشت امور همه به خداى تعالى است .عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السّلام) يَقُولُ إِنَّ إِبْلِيسَ قَالَ «أَنْظِرْنِي إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»(94) فَأَبَى اللَّهُ ذَلِكَ عَلَيْهِ قالَ« فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»(95) فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ظَهَرَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي جَمِيعِ أَشْيَاعِهِ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ وَ هِيَ آخِرُ كَرَّةٍ يَكُرُّهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السّلام) فَقُلْتُ وَ إِنَّهَا لَكَرَّاتٌ قَالَ نَعَمْ إِنَّهَا لَكَرَّاتٌ وَ كَرَّاتٌ مَا مِنْ إِمَامٍ فِي قَرْنٍ إِلَّا وَ يَكُرُّ مَعَهُ الْبَرُّ وَ الْفَاجِرُ فِي دَهْرِهِ حَتَّى يُدِيلَ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْكَافِرِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ كَرَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السّلام)فِي أَصْحَابِهِ وَ جَاءَ إِبْلِيسُ فِي أَصْحَابِهِ وَ يَكُونُ مِيقَاتُهُمْ فِي أَرْضٍ مِنْ أَرَاضِي الْفُرَاتِ يُقَالُ لَهُ الرَّوْحَاءُ قَرِيبٌ‏ مِنْ كُوفَتِكُمْ فَيَقْتَتِلُونَ قِتَالًا لَمْ يُقْتَتَلْ مِثْلُهُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالَمِينَ فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى أَصْحَابِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السّلام) قَدْ رَجَعُوا إِلَى خَلْفِهِمُ الْقَهْقَرَى مِائَةَ قَدَمٍ وَ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَيْهِمْ وَ قَدْ وَقَعَتْ بَعْضُ أَرْجُلِهِمْ فِي الْفُرَاتِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يَهْبِطُ الْجَبَّارُ عَزَّ وَ جَلَّ «فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمامِ وَ الْمَلائِكَةُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ»(96) رَسُولُ اللَّهِ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) أَمَامَهُ بِيَدِهِ حَرْبَةٌ مِنْ نُورٍ فَإِذَا نَظَرَ إِلَيْهِ إِبْلِيسُ رَجَعَ الْقَهْقَرَى نَاكِصاً عَلَى عَقِبَيْهِ فَيَقُولُونَ لَهُ أَصْحَابُهُ أَيْنَ تُرِيدُ وَ قَدْ ظَفِرْتَ فَيَقُولُ «إِنِّي أَرى‏ ما لا تَرَوْنَ»(97)«إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ»(98) فَيَلْحَقُهُ النَّبِيُّ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فَيَطْعُنُهُ طَعْنَةً بَيْنَ كَتِفَيْهِ فَيَكُونُ هَلَاكُهُ وَ هَلَاكُ جَمِيعِ أَشْيَاعِهِ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُعْبَدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا يُشْرَكُ بِهِ شَيْئاً وَ يَمْلِكُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیه السّلام)أَرْبَعاً وَ أَرْبَعِينَ أَلْفَ سَنَةٍ حَتَّى يَلِدَ الرَّجُلُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ(علیه السّلام)أَلْفَ وَلَدٍ مِنْ صُلْبِهِ ذَكَراً وَ عِنْدَ ذَلِكَ تَظْهَرُ الْجَنَّتَانِ الْمُدْهَامَّتَانِ عِنْدَ مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ مَا حَوْلَهُ بِمَا شَاءَ اللَّهُ (99)خثعمی می گوید : از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم که می فرمود: همانا شیطان از خداوند در خواست کرد که او را تا قیامت مهلت دهد ،ولی خداوند از در خواست او امتناع ورزید و ردکرد، فرمود تا روز معلوم از مهلت داده شدگانی ،وقتی روز معلوم شود شیطان با تمام از زمان آدم تا روزمعلوم ظاهر می شوند وآن آخرین رجعت و برگشت حضرت علی (علیه السّلام) می باشد . راوی با تعجب سؤال کرد:آیا چندین برگشتن است که این آخرین رجعت حضرت علی (علیه السّلام) است.حضرت با تأکید فرمود بلی ، همانا چندین رجعت است .هیچ امامی نیست مگر این که مؤمنان و فاجران زمانش با او رجعت می کنند تا این که خداوند ، مؤمن را از کافر جدا نموده وبر آنها حاکم کند .هنگامی که روز معلوم فرا می رسدامیر المؤمنین (علیه السّلام) میان اصحابش و شیطان در میان اعقابش رجعت می کنند ،محلّ تلاقی این دو نیرو ،درسرزمین اطراف فرات نزدیکی های کوفه به نام (الروحا) میباشد. جنگ سختی بین این دو نیرو شعله ور می شود که هرگز در عالم سابقه نداشته است . امام صادق (علیه السّلام) ( برای رفع شک راوی ) فرمودند: گویا الآن می بینم اصحاب علی(علیه السّلام)که حدود صد قدم به عقب بر گشته اند و قسمتهایی از پاهای آنها در آب فرات فرو رفته است .در این هنگام است که عذاب الهی بر جنود ابلیس نازل شده و نبی گرامی ص رابه اتمام می رساند ، در دست او یک حربه ای«وسیله ای جنگی » از نوراست که شیطان با دیدن آن عقب عقب برگشته و از جنگ سرباز میزند .وقتی یارانش فراراورامشاهده میکنند، باتعجب سؤال می کنند:به کجا می خواهی بروی، در حالی که پیروز شدی !جواب می دهد: من چیزی را مشاهده می کنم کهه شما نمی بینید ، من از خداوند می ترسم رسول خدا به او می رسند و نیزه ای میان دو کتف او فرو کرده وبه حیات او ویارانش پایان می دهد از هلاکت شیطان و جنودش فقط خداوند عبادت می شود و هیچ چیزی شریک او قرار نمی گیرد ، وامیر المؤمنین(علیه السّلام)44000سال حکومت می کند 6-3 تفسیر دابه الأرض« وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَآبَّةً مَنَ الأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَاسَ كَانُواْ بَِآيَتِنَا لا يُوقِنُونَ » (100)و چون قول [عذاب] بر ايشان واجب شود، جنبنده‏اي را از زمين براى آنان بيرون مي‌‏آوريم كه با ايشان سخن گويد كه: «مردم [چنان‌كه بايد] به نشانه‏هاي ما يقين نداشتند». صاحب مجمع البيان از علي بن ابراهيم ‏بن هاشم در تفسيرش نقل مي‏كند كه امام صادق‏ عليه السلام فرمود: مردي خدمت عمار رسيد و به او گفت: «آيه‏اي در قرآن است كه ذهن مرا مشغول كرده و من معناي آن را نمي‏فهمم». عمار پرسيد: «كدام آيه؟» آن مرد اين آيه را تلاوت كرد و پرسيد: «مراد از دابةالارض چيست؟» عمار گفت: «به خدا قسم! نمي‏نشينم و نمي‏خورم و نمي‏آشامم؛ مگر آن كه آن را به تو بنمايانم». سپس عمار و آن مرد، خدمت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام رسيدند. علي عليه السلام مشغول خوردن خرما و كره بود. عمار نشست و با آن حضرت، مشغول خوردن شد. آن مرد تعجب كرد و پرسيد: «مگر تو قول نداده بودي تا او را به من نشان ندادي، نخوري و نياشامي؟» عمار جواب داد: «اگر عاقل باشي، نشانت دادم».(101)علامه طباطبايي در بحث روايي در ذيل آيه شريف، به نقل از تفسير قمي از حضرت امام صادق عليه السلام روايت مي‌كند: «رسول خدا صلي الله عليه و آله به اميرالمؤمنين برخورد و او را در مسجد خوابيده ديد؛ بدين حال كه مقداري شن جمع كرده و سرش را روي آن گذاشته بود. حضرت با پاي خود حركتش داد و فرمود: «برخيز اي دابةالارض!» مردي از اصحاب عرض كرد: «يا رسول‏اللَّه! آيا ما هم مي‏توانيم رفقاي خود را به اين نام بناميم؟» فرمود: «نه؛ به خدا سوگند! اين نام، جز براي او نيست و او همان دابه‏اي است كه خداي تعالي در كتابش دربارة او فرمود: وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ... ». آن‌گاه فرمود: «يا علي! چون آخرالزمان شود، خداي تعالي تو را در بهترين صورت بيرون مي‏آورد؛ در حالي كه با تو است وسيله داغ نهادن و دشمنان خود را با داغ، نشان مي‏كني». البته اهل سنّت، دابة الارض را موجودي از جنس غير انسان با مشخصات بسيار عجيب و غريب ذكر كرده‌اند. بيضاوي در انوار التنزيل نوشته است: او جساسه است. روايت شده طول او شصت ذراع است. داراي چهار دست و پا، كُرك و پَر است و داراي دو بال است كه كسي از او نمي‏تواند فرار كند و كسي هم به او نمي‏رسد.(102)سيوطي در درالمنثور، پس بيان اقوال دربارة «دابة الارض»، نظر شيعه را مورد توجه قرار داده، با بيان روايتي از حضرت علي عليه السلام از آن حضرت نقل كرده است كه به شدّت قول كساني را كه معتقدند او «دابة الارض» است ردّ كرده است .(103)«ابن كثير» نيز همين سخن را به حضرت علي‏ عليه السلام نسبت داده، ويژگي‏هاي شگفت آوري براي دابة الارض ذكر كرده است.(104) مفسران متأخر اهل سنّت نيز اغلب به پيروي از گذشتگان خود، اين راه را ادامه داده، همچنان صفات غريب و عجيبي براي دابة الارض ذكر كرده‏اند.(105)برخي نيز منصفانه نوشته‏اند: ما هر چه در كتاب‏ها جست‌وجو كرديم، به اين اوصاف براي حيواني برنخورديم و بر فرض صحيح بودن آن (دابة الارض)، مخالف تمام حيوان‏ها است. (106) برخي، روايات فوق را غيرقابل اعتماد دانسته (107) و برخي نقل آن را تضييع وقت و سياه كردن كاغذ سفيد ذكر كرده‏اند: (108) همان گونه که پيش از اين گفته شد، شيعه به پيروي از روايات معصومان: دابة الارض را يك انسان فوق‏العاده مي‌دانند كه يكي از كارهاي مهم او، جدا ساختن صفوف مسلمانان از منافقان و علامت‏گذاري آن‌ها است. حتي از برخي از روايات استفاده مي‏شود كه عصاي موسي و انگشتر سليمان با او است و مي‏دانيم كه عصاي موسي، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سليمان رمز حكومت و سلطه الهي است. به اين ترتيب، او يك انسان قدرتمند و افشاگر است.(109)7-3.پيمان انبيا بر ياري پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) « وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَقَ النَبِيِّينَ لَمَآ ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَبٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ ‏و قَالَ ءَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَ لِكُمْ إِصْرِى قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَا مَعَكُم مِّنَ الشَّهِدِينَ »(110)«و [ياد كن] هنگامي كه خداوند از پيامبران پيمان گرفت كه هر گاه به شما كتاب و حكمتي دادم، سپس شما را فرستاده‏اي آمد كه آنچه را با شما است تصديق كرد، البته به او ايمان بياوريد و حتماً ياري‌اش كنيد و فرمود: «آيا اقرار كرديد و در اين‌باره پيمانم را پذيرفتيد؟» گفتند: «آري، اقرار كرديم». گفت: پس گواه باشيد و من با شما از گواهانم». پيروان مکتب اهل بيت: با بهره‌مندي از راهنمايي‌هاي ايشان، بر اين باورند که به روشني از اين آيه استفاده مي‌شود نصرت و ايماني كه از پيامبران بر آن ميثاق گرفته شده است، پس از آمدن رسول اكرم صلي الله عليه و آله خواهد بود. افعال «لَتُؤْمِنُنَّ» و «لَتَنصُرُنَّهُ» مضارع مؤكد بوده، بر انجام كار در زمان آينده دلالت دارند؛ يعني زماني كه پيامبر اكرم‏ صلي الله عليه و آله و پيامبران گذشته همگي زنده شوند و پيامبران پيشين، طبق پيمان الهي خود، نبي ‏اكرم‏ صلي الله عليه و آله را ياري دهند. روایات دال بر رجعتدرباره رجعت، روايات فراوانى از ناحيه معصومين‏عليهم السلام به دست ما رسيده است. اين روايات به اندازه‏اى است كه هر پژوهشگر با انصافى، كه اين روايات را مورد دقت و بررسى قرار دهد، بى‏شك به متواتر بودن احاديث مربوط به رجعت معتقد مى‏شود و هرگز نمى‏تواند تواتر آن‏ها را مورد تشكيك قرار دهد. مرحوم علامه مجلسى مى‏فرمايد: «چگونه ممكن است‏شخص با ايمانى كه حقانيت اهل‏بيت‏عليهم السلام را باور دارد، در مورد رجعت ترديد به خود راه دهد در حالى كه قريب به دويست‏حديث صريح از معصومين‏عليهم السلام به طور متواتر به ما رسيده و بيش از چهل تن از بزرگان شيعه از قبيل شيخ طوسى، شيخ مفيد، سيد مرتضى علم‏الهدى، شيخ صدوق و كلينى و امثال ايشان در آثار پر ارج خود گرد آورده‏اند... اگر بنا باشد، احاديث مربوط به رجعت - با اين كثرتى كه ذكر شد - متواتر نباشد، ديگر در هيچ موردى نمى‏توان ادعاى تواتر نمود.(111)به طور کلی روایات دال بر رجعت را به سه گروه می توان تقسیم کرد:گروه اول روایاتی که عقیده به رجعت را به عنوان یک عقیدۀحق و لازمه ایمان معرفی می کننداحمد بن عقبه عن ابیه عن ابی عبداله(علیه السّلام)سئل عن الرجعه أحق هی قال نعم عقبه می گوید:از امام صادق‏عليه السلام در مورد رجعت‏سؤال شد كه آيا امرى است‏حقيقى و يا باطل و دور از حقيقت؟ فرمودن آری «رجعت‏حق است» (112)قال الصادق (علیه السّلام):« لیس منّامن لم یؤمن بکرتنا ولم یستحیل متعتنا » امام صادق(علیه السّلام): از ما نيست كسى كه به رجعت ايمان نداشته باشد.(113) أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّادِقِ(علیه السّلام)قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِسَبْعَةِ أَشْيَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ ذَكَرَ مِنْهَا الْإِيمَانَ بِالرَّجْعَةِ هر که اقرار به هفت چیز داشته باشد مومن است ازآن هفت چیز ایمان به رجعت است الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا(علیه السّلام)قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِتَوْحِيدِ اللَّهِ وَ سَاقَ الْكَلَامَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَقَرَّ بِالرَّجْعَةِ وَ الْمُتْعَتَيْنِ وَ آمَنَ بِالْمِعْرَاجِ وَ الْمُسَاءَلَةِ فِي الْقَبْرِ وَ الْحَوْضِ وَ الشَّفَاعَةِ وَ خَلْقِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الصِّرَاطِ وَ الْمِيزَانِ وَ الْبَعْثِ وَ النُّشُورِ وَ الْجَزَاءِ وَ الْحِسَابِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ حَقّاً وَ هُوَ مِنْ شِيعَتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ (114)کسی که اقرار به وحدانیت خداوند....و اقرار به رجعت ودو متعه وایمان به معراج و.... داشته باشد اوحقیقتاً مومن وشیعه ما اهل بیت است گروه دوم روایاتی که در مقام تفسیر آیات می باشند علاوه بر مواردی که در قسمت آیات به آنها اشاره نمودیم دراینجا نیز به دومورد دیگراشاره می نماییمالف- زراره می گوید راجع به مسائل مشکلی ازرجعت ومثل آن از امام صادق (علیه السّلام) سؤال کردم .حضرت فرمودند :بدرستیکه این آن چیزیست که زمان آن نیامده و از آن سؤال میکنند سپس آیه« بل کَذَّبوا بما لم یحیطوا بعلمه»(115) را خواندند.(116)ب- جابر بن یزید : امام صادق (علیه السّلام) فرمودند به درستیکه امیرالمؤمنین فرمودند:«مُدثََُِّر»(117) هنگام رجعت می باشد .مردی سؤال کرد: آیا امیرالمؤمنین قبل از قیامت زنده میشوند سپس می میرند .حضرت فرمودند. بله به خدا سوگندبعد از رجعت کافر می شود کسی که کافر بوده و کفرش شدید تر از قبلش می شود.(118)گروه سوم روایاتی که در مقام معرفی رجعت کنندگان میباشند که خود این گروه به دو دسته تقسیم می شوند: الف. گروه اول روایاتی که به طور عموم دلالت میکند که تمام مؤمنان خالص و کفّارمعاند که در طول تاریخ در روی زمین زندگی کرده اند بر می گردند. شیخ مفید می فرماید :اخبار رجعت دلالت می کند که رجعت کنندگان دو گروه هستند گروه اول ،کسانی که از درجه بالای ایمان برخوردار هستند و اعمال صالح زیادی را در سایه ایمان به دست آورده اندو برای گسترش حق تلاش نموده اند .و گروه دوم کسانی هستند که در نهایت فساد و بی دینی و عناد و دشمنی با أولیای الهی از دنیا رفته اند.(119) امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند: (إنّ الرجعه لیست بعامّه و هی خاصّه إلاّمن محض الإیمان محضا أو محض الشرک محضاً )(120)بدرستی که رجعت عمومی نیست بلکه خصوصی است ،بر نمی گرد مگر مؤمن خالص و کفّارمعاند. امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند:(ما من إمام فی قرن إلا و یکرّ معه البرّ والفاجر فی دهره)(121) هیچ امام و پیشوائی در طول تایریخ نیست مگر این که بر می گردد و تمام نیکان و بدان عصرش او را همراهی می کنند.ب. گروه دوم روایاتی که افرادی را با اسم و مشخصات معرفی می نمایند .از امام صادق‏عليه السلام در مورد رجعت‏ سؤال شد: «اولين كسى كه به دنيا باز خواهد گشت كيست؟» فرمودند: «حسين‏عليه السلام كه پس از قائم (عج) به دنيا باز مى‏گردد.» سؤال شد: «آيا همه مردم با او به دنيا باز خواهند گشت؟» امام فرمودند: «نه مردم گروهى پس از گروهى ديگر خواهند آمد.»(122) در جاى ديگر از حضرت نقل شده كه فرمودند: «حسين‏عليه السلام با يارانش كه به همراه او به شهادت رسيده‏اند و نيز هفتاد نفر از پيامبران به دنيا باز مى‏گردند و قائم (عج) انگشتر را به او مى‏دهد. حسين‏عليه السلام است كه او را غسل داده و كفن كرده و در قبر قرار مى‏دهد».(123) ادله عقلی بر اثبات رجعت دليل اول : ضرورت تداوم راه مصلحانتقرير دليل:الف. هر شخص انقلابي که درصدد برپايي نهضتي بزرگ در سطح جامعه است، احتياج به جانشيناني دارد که اصول ترسيم شده از ناحيه او را تبيين و تطبيق نمايند، و لذا بعد از پيامبرصلي الله عليه وآله دوازده امام‏عليهم السلام منصوب شدند.ب. مطابق روايات شيعه و سنّي امامان بعد از پيامبرصلي الله عليه وآله تا روز قيامت دوازده نفرند.ج. امام دوازدهم، حضرت مهدي‏عليه السلام بزرگ‏ترين قيام کننده جهاني است که با هدف برپايي حکومت عدل توحيدي در سطح جهان قيام خواهد نمود.د. اين گونه قيام، نياز به آمدن اشخاصي بعد از او دارد که ادامه دهنده راه او در زمينه تبيين و تطبيق منويات و اصول نهضت او باشند که همانند او از مقام عصمت برخوردارند.نتيجه: ضرورت رجعت اهل بيت‏ (عليهم السلام)(124) دليل دوم: فطري بودن رجعتتقرير دليل:الف. ضرورت حکومت عدل عالمي، فطري بشر است.ب. عمر حضرت بعد از ظهور عادي خواهد بود، زيرا اصل در عدم اعجاز است.ج. مطابق قاعده و روايات، مدت حکومت عدل توحيدي طولاني خواهد بود.د. بايد کساني باشند مثل خود حضرت که ادامه دهنده راه او هستند.نتيجه: ضرورت رجعت.(125)دلیل سوم :قدرت خداوند عقل هيچ مانعي براي زنده‌شدن مردگان تصور نمي‌كند و آن‌را كاملاً ممكن مي‌داند. روشن و واضح است كه زنده كردن و حيات دادن خداوند به اشياء بر دو قسم است گاه خداوند از هيچ و عدم موجود زنده‌اي خلق مي‌كند؛ يعني بدون داشتن هيچ سابقه‌اي، مثل خلقت اوليه انسان و هر موجود ديگري و گاهي اجزاء و عناصر پراكنده يك موجود را جمع مي‌كند و حياتي دوباره مي‌دهد (يعني گاه خلقت جعل بسيط است و بدون سبق مادة سابقي و گاه بنحو جعل مركب) وقتي خلقت به صورت اول براي عقل ممكن شد خلقت و حيات دادن دوم به مراتب آسان‌تر و قابل قبول‌تر خواهد بود. عدم امكان اين مطلب يا به دليل نقص در فاعليت فاعل است يا در قابليت قابل؛ يعني اين‌كه خداوند قدرت زنده كردن مردگان را ندارد يا بدن و روح، قابليت زنده‌شدن را ندارد؛ در حالي‌كه ما در طول شبانه‌روز، هم فاعليت فاعل را و هم قابليت قابل را در جهان مشاهده مي‌كنيم. پس هيچ عاقلي ـ چه رسد به مسلمان ـ در امكان رجعت شك و نزاعي ندارد؛ چون با اين‌كار، هم قدرت خداوند را منكر مي‌شود و هم سر از شرك و انكار قبر، عالم برزخ و معاد جسماني در مي‌آورد. رجعت در اين دنيا با حيات مجدد در روز رستاخيز مشابهت دارد. رجعت و معاد، دو پديده همگون هستند؛ با اين تفاوت كه رجعت، با افق محدود و با قلمرو دنيايي، قبل از قيامت به وقوع مي‌پيوندد؛ ولي در رستاخيز، همة انسان‌ها، از ابتدا تا انتهاي خلقت، برانگيخته خواهند شد. بنابراين كساني كه امكان حيات مجدد را در روز رستاخيز پذيرفته‌اند، بايد رجعت را كه زندگي دوباره در اين جهان است، ممكن بدانند. رجعت عالمي است با ويژگي‌هاي خاص خود كه نه دقيقاً هم‌چون عالم دنيا است و نه همانند عالم آخرت، و در عين حال برزخ هم نيست. علامه طباطبايي در اين باره مي‌فرمايد: رجعت از مراتب روز قيامت مي‌باشد؛ اگر چه در كشف و ظهور، پايين‌تر از روز قيامت است. دليل پايين‌تر بودن از قيامت امكان في الجملة راه يافتن فساد و شر در آن است، بر خلاف قيامت [كه هيچ فساد و شري در آن راه نخواهد يافت]؛ به همين دليل، روز ظهور مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف گاه به قيامت ملحق شده است، به دليل ظهور و غلبه كامل حق. (126) معاد، يعني برگشت روح انسان به بدن. حال اگر چنين بازگشتي در آن مقطع زماني (قيامت) ممكن باشد، طبعاً بازگشت آن به اين جهان، قبل از قيامت ممكن خواهد بود؛ چرا كه امر محال در هيچ زماني امكان وقوع ندارد. فيلسوف بزرگ اسلامي، صدر المتألهين رحمه الله عليه مي‌فرمايد: در باب اعتقادات، آن‌چه قابل پيروي است يا دليل و برهان است يا نقل صحيح و قطعي كه از اهل‌بيت عليهم السلام رسيده باشد. روايات صحيح فراواني از امامان و سرورانمان دربارة درستي عقيده به رجعت و وقوع آن هنگام ظهور قائم آل محمد صل الله عليه و آله و سلم به ما رسيده است. عقل نيز اين موضوع را غيرممكن نمي‌داند؛ چرا كه نمونه‌هاي فراواني به اذن خداوند به دست پيامبراني چون عيسي عليه السلام و شمعون عليه السلام و ديگر پيامبران انجام يافته است.(127) پی نوشت ها : 91. سوره مريم، آيه 5492. کامل الزیارات . ص 65 باب 19 ح 3 93. بقره 21094. سوره اعراف آیه 1495. سوره حجر آیه 36و3796. سوره بقره آیه 21097. سوره انفال آیه 4898. سوره حشر آیه 1699. بحارالأنوار ج : 53 ص : 44 ؛ و منتخب البصائر ج 3 ص 319 طبع جديد100. نمل 27 101. طبرسي، مجمع البيان، ج 8ـ7، ص 366.102. بيضاوى، انوار التنزيل و اسرار التأويل، ذيل آيه1.3. ر.ك: سيوطي، درالمنثور، ج 6، ص 382. 104. ابن كثير، تفسيرالقران العظيم، ج 6، ص 210.105. تفسير سمرقندى، ج 2، ص 505؛ قرطبى، الجامع لاحكام القرآن، ج 7، ص 180.106. ر.ك: طنطاوي، الجواهر، ج 7، ص 249.107. مراغي، ج 7، جزء 20، ص 22108. ابو حيان، البحر المحيط، ج 7، ص 96.109. ر.ک: ناصر مكارم شيرازي، ، تفسير نمونه، ج 15، ص 551 و 552.(با تصرف)110. آل عمران: 81.111. بحارالانوار، ج 53، ص 122 - 123112. بحارالانوار، ج 53، 103، حديث 130113. بحارالانوار، ج53، ص92114. بحارالأنوارج : 53 ص : 121115. یونس31116. بحار ج53 ص40117. مدثر 1 118. بحار ج53 ص42119. اوائل المقالات ص89120. بحار ج53 ص42121. مختصر بصائر الدرجات81 122. بحارالانوار، ج 53، 103، حديث 130123. بحارالانوار، ج 53، ص 103، حديث 130124. cd موعود125. cd موعود 126. اِنّ الرَّجعةَ منْ مراتبِ يَومِ القيامة وَ اِنْ كانَ دُونِهِ فِي الظهور، لِاِمكانِ الشّر و الفِساد فيهِ فِي الجملةِ دُونَ يَومِ القيامة، و لِذالِكَ ربما اُلحقِ بِه يومُ ظُهورِ المهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ايضاً، لِظُهور الحقِّ فيهِ تَمام الظُهورَ ...؛ محمدحسين علامه طباطبايي، تفسيرالميزان، ج2، ص109.127. محمدرضا طبسي نجفي، شيعه و رجعت، مترجم محمد ميرشاه ولد، ص 145 ادامه دارد .....
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 930]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن