تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805543845




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آرامش در طوفان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آرامش در طوفان
آرامش در طوفان يا اَيَّتُها النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ اِرْجِعي الي رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة1 آرامش اكسير نجات و هماي سعادت حيات انسان است كه درخواسته‏هاي اولياء الهي جلوه خاص يافته است. در زيارت «امين اللّه‏» كه در شمار زيارتهاي معتبره است، چنين مي‏خوانيم: اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسي مطمئنّةً بِقَدَرِك راضيَةً بِقَضائِكَ2: بارالها جانم را به تقديرت آرامش بخش و به حكم و قضايت مرا خشنود گردان. حضرت ابراهيم عليه‏السلام كه خود در اوج بندگي و آرامش قرار دارد، در خصوص چگونگي احياء مردگان، اطمينان و دل آرامي جان را خواستار است و در پاسخ خداوند كه مي‏فرمايد: «اَوَلَمْ تُؤْمِنْ». آيا ايمان نياورده‏اي؟ اظهار مي‏دارد: « بَلي وَلكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قلبي»3 « ايمان دارم و لكن دوستدار آن هستم كه قلب من به آن آرامش يابد.» حادثه كربلا پايگاه نفوس مطمئنّه‏اي است كه آرامش و اطمينان را تجلّي داده و جلوه‏هاي زيباي آن مشعلي از معرفت فراراه برافروخته است. چنانكه در روايات تفسيري سوره فجر « نفس مطمئنّه » را بر امام حسين عليه‏السلام تطبيق كرده و يادآور شده است: اِقْرَأُوا سورةَ الْفَجْر في فَرائضِكُمُ وَ نوافِلِكُمْ فَاِنَّها سورةُ الحسين بن علي عليهما‏السلام. سوره والفجر را در نمازهاي واجب و مستحب خود بخوانيد كه سوره فجر، سوره حسين ابن علي عليهما‏السلام است.4 عاشقان و دوستداران نهضت حسيني با شناخت موجبات اين اطمينان مي‏توانند انگيزه‏ها را در خويش تقويت نموده و خود را هر چه بيشتر به ساحل اين « اقيانوس آرام » نزديك‏تر سازند بويژه آنكه پوينده اين راه خود را با الگوهاي عملي و اسوه‏هاي قرآني مواجه مي‏بيند كه مي‏تواند عزم او را دو چندان كند براي شناخت اين انگيزه‏ها و عوامل مناسب است كه علل اضطراب آفرين را دريافت و سپس تجسّم عيني و عملي آرامش را در نهضت كربلا مورد مطالعه قرار داد كه در اين زمينه مي‏توان به چند عامل اشاره نمود. عوامل اضطراب 1- هراس از مرگ هراس از مرگ؛ يكي از عوامل نگراني انسان و دغدغه خاطر او مسأله مرگ است و گاه در برخورد با عوامل مرگ آفرين آن چنان تعادل خويش را از دست مي‏دهد كه قدرت تفكّر و انديشه صحيح از او سلب مي‏شود اما شهيدان كربلا بر اين نگراني پيروز شدند و خود با آرامش خاطر به استقبال مرگ شتافتند نشان مرد مؤمن با تو گويم كه چون مرگش رسد خندان بميرد كه موارد ذيل نمونه‏هايي از آن مي‏باشد: امام جواد عليه‏السلام حالات سيّدالشهداء را از امام زين‏العابدين عليه‏السلام اين چنين بيان مي‏دارد كه: چون كارزار به سختي انجاميد به امام حسين نگاه كردند ديدند كه برخلاف آنان مشاهده مي‏شود «لاَنَّهُم كُلَّما اشْتَدَّ الاَمْرُ تَغَيَّرتْ اَلْوانُهُم، وارْتَعَدَت فَرائِضُهُمْ وَ وَجِلَت قُلوبُهُم وكان الحُسينُ عليه‏السلام و بعضُ من معه من خَصائِصِه تَشْرُقُ اَلْوانُهم وتَهْدِئُ جوارحُهُم وتَسْكُنُ نُفُوسُهُم»: زيرا به هر مقدار كه كار جنگ سخت‏تر مي‏شد، رنگهاي آنان تغيير مي‏يافت و اعضاي بدنشان مضطرب و دلهاشان ترسان مي‏شد اما بر عكس آنها امام حسين عليه‏السلام و بعضي از اصحاب آن حضرت رنگ صورتشان درخشان و اعضايشان آرام و دلهاشان اطمينان مي‏يافت. در اين زمان بود كه به يكديگر مي‏گفتند: « اُنْظُروا لايُبالي بِالْمَوْتِ »5 نگاه كنيد؛ از مرگ باك و هراسي به دل نداريد. در يكي از اشعار منسوب به سيدالشهداء آمده است كه فرمود: وَ اِنْ يَكُنِ الاَبْدانُ لِلْمَوتِ اُنْشِئَتْ فَقَتْلُ امْرِئٍ بِالسَّيفِ في اللّه‏ِ اَفْضَلُ6 يعني: اگر بدنها براي مردن آفريده شده‏اند پس چه بهتر كه مرد در راه خدا كشته شود و فرمود: « الموت خيرٌ مِنْ رُكوبِ العارِ»7: مرگ بهتر است از اينكه فرد به ذلّت گرفتار شود، و كمال شوق خويش را به مرگ بسان اشتياق يعقوب به گمشده خويش حضرت يوسف قلمداد مي‏كند و مي‏فرمايد: «وَ ما اَوْلَهَني اِلي اَسْلافي اِشْتياقَ يَعْقُوبٍ بِيُوسُفٍ»8 و مُردن را براي خويش مايه سعادت و نيكبختي مي‏بيند و اعلام مي‏دارد كه: «لا اري الموتَ الاّ سَعادة»9 و اين شوق را حضرت در موقع خداحافظي با هر يك از يارانش اظهار مي‏كرد به هنگامي كه آنان بر حضرتش سلام مي‏دادند حضرت مي‏فرمود: وَ عَلَيْكَ السَّلامُ وَنَحْنُ خَلْفَكَ بر تو سلام باد و ما پس از تو خواهيم آمد.10 سپس حضرت اين آيه شريفه را قرائت مي‏نمودند كه: «... فَمنهم مَنْ قَضي نَحْبَه وَمنْهُم مَنْ يَنْتَظِرْ ...» كساني جام مرگ را نوشيدند و كساني ديگر به انتظار رسيدن آن مي‏باشند.11 چنانكه در آغاز رويارويي با حرّ نيز فرمود: «اَفَبِالْموتِ تُخوِّفُني» آيا مرا از مرگ مي‏ترساني؟ سَأُمضي و ما بِالْمَوتِ عارٌ علي الفَتي اذا ما نَوي حقّا وجاهَدَ مُسْلِما12 راه خويش را ادامه مي‏دهم و مرگ بر جوانمرد ننگ نيست در صورتي كه نيّت او حق باشد و در حالي كه مسلمان است، جهاد كند. در حالات آن بزرگوار پس از شهادت عزيزانش مي‏خوانيم: « ما رايتُ مَكثورا قطُّ قَد قُتِلَ وَلدُه واهلُ بَيته وصَحبُه اَرْبَطُ جأشا ولاامضي جنانا منه»13: فردي را نديدم كه فرزند و اهل‏بيت و يارانش كشته شده باشند امّا همانند حسين عليه‏السلام از قوت قلب و آرامش روح برخوردار باشد. آرامش ياران امام اهل بيت آن بزرگوار نيز برخوردار از روحيّه اطمينان و نهراسيدن از مرگ بودند. مرحوم سيّد ابن طاووس مي‏نويسد: امام حسين عليه‏السلام در مسير خويش به كربلا به منزل «ثعلبيّه» رسيد مقداري خوابيدند به هنگام بيداري خوابي را نقل كردند كه: خبر از مردن خود و يارانش مي‏داد. حضرت علي اكبر عرض كرد: «اَفَلَسْنا علي الحقّ؟» آيا ما بر حق نيستيم؟ حضرت فرمود: بلي بر حق هستيم؛ سوگند به خدايي كه بازگشت بندگان بسوي اوست، علي اكبر گفت: «اِذَنُ لانُبالي بالموت»14 در اين هنگام باك و هراسي از مرگ نداريم. در شب عاشورا تكرار اين حماسه را درباره حضرت قاسم مشاهده مي‏كنيم؛ اصحاب در خيمه نشسته‏اند. تصميم نهايي بايد اعلام شود، سيدالشهداء خبر از شهادت همه يارانش مي‏دهد امّا قاسم نگران است كه نكند توفيق شهادت را نيابد از حضرت درباره خويش سؤال مي‏كند امام حسين مي‏فرمايد: «كيف الموتُ عندك»: مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم مي‏گويد: «اَحْلي من العَسَل»15 از عسل شيرين‏تر است و به همين جهت بود كه روز عاشورا با اصرار از عموي بزرگوارش اجازه گرفت و راهي ميدان مبارزه شد و برگ زرّين ديگري را بر كتاب شهادت افزون ساخت. بر فرس تندرو هر كه تو را ديد گفت برگ گل سرخ را باد كجا مي‏برد و همين شكوه و عظمت را در سخنان اباالفضل(ع) مي‏بينيم زماني كه ابي‏عبداللّه‏ عليه‏السلام در جمع اصحاب خويش سخنراني نمود و آنان را دستور به ترك ديار كربلا داد، اوّلين فردي كه سخن آغاز كرد و آمادگي خويش را جهت مردن اعلام داشت آن بزرگوار بود كه فرمود: آيا براي اين برويم كه بعد از تو زندگي كنيم خدا آن روز را نياورد.16 و در همين جمع الهي بود كه ديگر اصحاب امام حسين عليه‏السلام لب به سخن گشودند و حماسه دل‏انگيز و شنيدني را در تاريخ جاودانه كردند. «مسلم بن‏عوسجه» اظهار داشت: به خدا سوگند كه من در مقام ياري تو به مرتبه‏اي مي‏باشم كه اگر بدانم كشته مي‏شوم و آنگاه مرا زنده كنند و بكشند و بسوزانند و خاكستر مرا بر باد دهند و اين مرگ و حيات تا هفتاد مرتبه تكرار شود، هرگز از تو جدا نخواهم شد تا آنگاه كه در حضورت مرگ را ملاقات كنم و به دنبال او زهير ابن قين برخاست و گفت بخدا سوگند كه من دوست دارم هزار مرتبه كشته شوم آنگاه زنده گردم و سپس كشته شوم اما در عوض جان تو و جوانان از خاندانت محفوظ بماند.17 حال بايد ديد علّت و فلسفه اين آرامش و نهراسيدن از مرگ چيست و چه عاملي اين اطمينان خاطر را فراهم ساخته است كه با توجّه به كلمات سيّدالشهداء و يارانش مي‏توان به سه عامل اشاره كرد: الف ـ اعتماد به جهان ديگر سيّد الشهداء عليه‏السلام در سخناني كه براي ياران در لحظات حسّاس مبارزه ايراد كرد فرمود پايداري كنيد بدانيد كه مرگ براي شما جز پلي براي رهايي از سختي‏ها نيست. پس از آن راهي بهشت‏هاي وسيع الهي و نعمتهاي جاودانه او خواهيد شد. كداميك از شما خوش ندارد كه از زندان به سوي قصر منتقل شود و اين در حالي است كه مرگ براي دشمنان شما انتقالِ از قصر است به زندان و عذاب الهي.18 ب ـ ديدن جايگاه خويش در بهشت در يكي از روايات از امام صادق عليه‏السلام سؤال مي‏شود كه چگونه اصحاب امام حسين به سوي مرگ مي‏شتافتند؟ فقال: انّهم لَهُم الغَطاء حتّي رَأوا مَنازِلَهُم مِنَ الجَنّة فكان الرّجلُ مِنهم يُقدِمُ علي القتل لِيُبادِرَ اِلي حَوراء يُعانِقُها و الي مكانه مِن الجنّة. فرمود: براي آنان پرده‏ها كنار رفت تا اين كه مقامات خويش را در بهشت مشاهده كردند اين چنين بود كه مردي از آنان به كشته شدن روي مي‏آورد تا اين كه به حورالعين و جايگاه خويش در بهشت برسد.19 البته اين يقين مرتبه والايي است كه براي هر فرد رسيدن به آن ميسّر نيست اما آنچه از قرآن كريم و آثار اهل‏بيت عليهم‏السلام مي‏توان استفاده كرد اينكه دو عامل زير نقش عمده در رسيدن به آن دارد: الف ـ دعا در جهت به دست آوردن يقين؛ چنانكه دردعاي ابي حمزه ثمالي از امام زين‏العابدين عليه‏السلام مي‏خوانيم: اللّهُمَّ انّي اَسْئلك ايمانا تُباشِرُ بِهِ قَلْبي وَيَقينا حَتّي اَعْلَمَ اَنَّهُ لَنْ يُصيبَني اِلاّ ما كَتَبْتَ لي: پروردگارا از تو درخواست مي‏كنم ايماني كه هميشه در قلبم برقرار باشد و يقيني تا بدانم كه به من جز آنچه قلم تقدير تو نگاشته، نخواهد رسيد و در فقره ديگر اظهار مي‏دارد: «اللّهم صلّ علي محمّد و آل وارْزُقني اليَقينَ وحُسنَ الظّنِ بك»20 خدايا؛ بر محمّد و آل محمّد درود فرست و به من يقين و گمان نيك به خودت را عطا كن. ب ـ عبادت و عمل شايسته؛ چنانكه قرآن كريم مي‏فرمايد: وَاعْبُدْ رَبّكَ حتّي يَاْتِيَك اليقين21 بندگي پروردگارت كن تا آن هنگام كه به تو يقين برسد. ج ـ اعتماد به حقّانيت راه در كلام فرزند بزرگوار امام حسين عليه‏السلام گذشت كه فرمود: چون بر حقّ هستيم ترسي از مرگ نداريم. 2- خود باختگي در مقابل حوادث دوّمين عامل اضطراب خود باختگي در مقابل حوادث است. روحهاي ضعيف خيلي زود در مقابل مشكلات شكسته مي‏شوند و گاه عقده‏هاي فرو خورده و فشارهاي روحي موجب سكته‏هاي مرگ‏آور مي‏شود و در بعضي از موارد راه خارج شدن از بن‏بست مشكلات را در انتحار و خودكشي مي‏بيند برعكس، انسان كامل و برخوردار از تربيت صحيح موجهاي سنگين حوادث در صلابت روح موج شكن او آرام مي‏گيرد و طوفان رنجها در آغوش استواريش به تسليم مي‏نشيند و مصداق اين حديث شريف است كه مي‏فرمايد: الحُرّ حُرٌّ علي جيمع احواله اِنْ نابَتْهُ نائبةٌ صبر لها و ان تداكّت عليه المصائب لم تكسره22، آزاد در همه حال آزاده است اگر مصيبتي به او برسد صبر مي‏كند و اگر سختيها به او هجوم آورد از پاي در نمي‏آيد. متانت و آرامش در مقابل بلا كه از نشانه‏هاي مؤمن به شمار آماده است كه با تعبير « وَقورا عند الهزاهز »23 از آن ياد شده است. در بلا هم مي‏چشم لذّات او مات اويم مات اويم مات او كربلا نمايش قدرتِ روح در كوران حوادث و نشانه آرامش در طوفان است آنها بدون اينكه مصائب آنان را در هم شكند همواره رضايت و تسليم خود را در مقابل فرمان الهي اظهار مي‏داشتند كه نمونه كامل آن را ـ در فرمايش امام حسين عليه‏السلام ـ مي‏بينيم كه فرموده است: « رضي اللّه‏ رضانا اهل البيت نصبر علي بلائه ويوفّينا اجور الصّابرين»24: آنچه مايه خشنودي خداوند باشد ما از آن خشنود هستيم بر بلاي او صبر مي‏كنيم و خداوند ما را اجر صابران خواهد داد. و به پيروي از همين مكتب و مرام بود كه زينب كبري (سلام اللّه‏ عليها) در جواب عبيداللّه‏ زياد كه به طعنه گفت: نظرت درباره آنچه خدا با برادر و خاندانت انجام داد چيست؟ فرمود: « ما رأيت الاّ جميلاً »: جز زيبايي و جمال چيزي مشاهده ننمودم25 و در مجلس يزيد با آن همه شقاوت و سنگدلي كه از يزيد نسبت به ابي‏عبداللّه‏ مشاهده نمود، صبر و پايداري خويش را با سپاس الهي اعلام كرد و فرمود: «الحمدللّه‏ الّذي ختم لاَوَّلِنا بالسّعادة وَلآخرنا بالشهادة والرّحمة» سپاس خداي را كه آغاز كارمان را سعادتمند ساخت و عاقبت زندگيمان را با شهادت و رحمتش پايان داد.26 و اين همان درسي است كه خانواده‏هاي معظم شهداء در مقاطع مختلف انقلاب بويژه جنگ تحميلي به خوبي آموختند و قلب و دل خود را با يادآوري صبر و پايداري سيدالشهداء و خاندان او تسلّي بخشيدند. 3- غفلت از ياد خدا عامل سوّم اضطراب غفلت از ياد خداست. فردي كه همواره قدرت ربّاني و الهي را يار و مددكار خويش مي‏بيند، هيچگاه خود را تنها نمي‏بيند. همواره روزنه‏هاي اميد قلب و دلش را روشن نموده است به او پناه مي‏برد و او را پناهگاه درماندگي‏هاي خويش مي‏بيند. قرآن كريم حالت مشركين و حيرت آنان را به صورت زيبايي ترسيم مي‏كند و مي‏فرمايد: خداوند مثلي زده آيا شخصي كه اربابان متعدّد و مخالف يكديگر دارد، همانند آن شخصي است كه تسليم يك نفر است و آيا اين دو مساوي هستند. سپاس براي خداست؛ ليكن بيشتر مردم آن را نمي‏دانند.27 و بدين جهت آرامش را در سايه ياد خدا يادآور مي‏شود تا انسانها با تكيه بر او كمال خويش را باز يابند و مي‏فرمايد « اَلا بِذِكْرِ اللّه‏ِ تَطْمَئِنّ الْقُلُوب »28 دل آرام گيرد به ياد خدا. امام حسين همواره محو جمال دوست بوده است هنوز سرزمين عرفات زمزمه‏هاي روح نوازش را از ياد نبرده است. بُشر و بشير پسران غالب اسدي مي‏گويند: عصر روز عرفه در عرفات در خدمت آن حضرت بوديم. پس از خيمه خود بيرون آمد با نهايت خضوع و وقار و طمأنينه در حالي كه گروهي از اهل بيت و فرزندان و شيعيان آن بزرگوار به همراهش بودند؛ پس در جانب چپ كوه ايستاد و روي مبارك را به سوي كعبه گردانيد و دستها را برابر صورت داشت؛ مانند فقيري كه طعام را خواستار باشد و دعاي عرفه را خواند در اثناء دعا ديدگان و سر خويش را متوجّه آسمان ساخت و از ديده‏هاي مباركش اشك مي‏ريخت و اين چنين حضرت دعا را به پايان برد تا آنگاه كه آفتاب غروب كرد و روانه مشعرالحرام شد.29 نهضت كربلا ياد خدا را در متعالي‏ترين مراتب خود متجلّي ساخته است. شبانگاه عاشورا پس از اينكه دشمن تصميم به جنگ گرفت، به برادرش عباس مي‏فرمايد اگر مي‏تواني جنگ را تا فردا تأخير انداز « لعلّنا نُصلّي لِرَبّنا اللّيلةَ وندعُوهُ ونَسْتَغْفِرهُ فهو يعلم انّي كُنْتُ قدْ اُحِبُّ الصّلاة له و تلاوة كتابه و كثرة الدّعاء والاستغفار»30: تا براي پروردگارمان نماز بگزاريم و دعا و استغفار نماييم و خدا مي‏داند كه من نماز و تلاوت قرآن و زيادي دعا و استغفار را دوست مي‏دارم، و در صبح عاشورا و آغاز جنگ با دعا بسوي خدا نهايت توكّل و اعتماد خويش را به خداي متعال يادآور مي‏شود و مي‏فرمايد: «اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتي في كُلّ امر وَرَجائي في كلّ شدّةٍ»31: بارخدايا تو در همه كارها تكيه‏گاه من هستي و اميدم در همه سختيها به توست. و در ظهر عاشورا با انجام آخرين نماز قيامتي از عظمت و جلال و شكوه را فراراه همه حماسه‏سازان تاريخ قرار مي‏دهد كه بدانيد؛ مي‏توان در كوران حوادث و ناملايمات نيز به آرامش رسيد و با ياد خدا به ساحل جاودانگي رهنمون گشت و از آنجا به سوي بي‏نهايت‏ها پرواز كرد. پي نوشت : 1 ـ والفجر/27 ـ 30. 2 ـ بحارالانوار، ج97، ص264. 3 ـ بقره/260. 4 ـ تفسير صافي، ج2، ص818 ذيل سوره «فجر». 5 ـ بحارالانوار، ج44، ص297. 6 ـ همان، ج45، ص49. 7 ـ همان. 8 ـ لهوف، ص52 و53. 9 ـ همان، ص69. 10 ـ بحارالانوار، ج45، ص31. 11 ـ احزاب/23. 12 ـ ارشاد، ص207 نقل از بحارالانوار، ج44، ص378. 13 ـ تاريخ طبري، ج4، ص245، «مؤسسة الاعلمي بيروت». 14 ـ لهوف، ص60، نقل از بحار، ج44، ص367. 15 ـ اثبات الهداة، ج5، ص204، ح61. 16 ـ بحارالانوار، ج44، ص393. 17 ـ تاريخ الطبري، ج4، ص318. 18 ـ بحارالانوار، ج44، ص297. 19 ـ همان. 20 ـ همان، ج95، ص93، مفاتيح الجنان دعاي ابي‏حمزه ثمالي. 21 ـ حجر/99. 22 ـ اصول كافي، عربي، ج2، ص89، باب الصبر، حديث 6. 23 ـ همان، ص47، خصال المؤمن. 24 ـ بحارالانوار، ج44، ص367. 25 ـ همان، ج45، ص116. 26 ـ همان، ص367. 27 ـ زُمَر/29. 28 ـ رعد/28. 29 ـ بحارالانوار، ج95، ص213، دعاي عرفه و مفاتيح الجنان. 30 ـ تاريخ طبري، ج4، ص316. 31 ـ همان، ص321. ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372/س
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن