واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تعريف دون همتي و عوامل ايجاد و علاج آن تعريف دون همتيدون همتي عبارت است از قصور همت از طلب کارهاي بزرگ و عالي و قناعت نمودن به امور پست و ناچيز، و اين صفت نتيجه ضعف نفس و کم دلي است.و ضد آن، علو همت و طبع است، و آن عبارت است از: سعي و کوشش در تحصيل سعادت و کمال و طلب کردن کارهاي بزرگ و عالي، بدون در نظر گرفتن سود و زيان دنيا، به طوري که به سبب دست يافتن به منافع دنيوي شادمان نشود و از فقدان آن اندوهگين نگردد. بلکه در طريق طلب از مرگ و کشته شدن و مانند آنها باک نداشته باشد و صاحب اين ملکه همانا مؤمن حقيقي شائق (1) مرگ است، و مردن براي او به منزله تحفه است، و برترين شادي و سرور به او مي رسد، چنان که در اخبار آمده است و هموست که مي گويد: آن مرد نيم کز عدمم بيم آيدکان بيم مرا خوش تر از اين بيم آيدجاني است مرا، به عاريت داده خداتسليم کنم چو وقت تسليم آيد (2)عوامل ايجاد دون همتي- ذلت نفسضعف نفس و خود کم بيني صفتي است که موجب عجز و ناتواني از تحمل حوادث مي شود، و اين صفت از نتايج جبن(3) و از صفات خبيثه به شمار مي رود و ملازم است با ذلت و خوري و کناره جستن از کارهاي بزرگ و عالي، و مسامحه (4) در امر به معروف و نهي از منکر، و اضطراب و تزلزل به اندک چيزي از بلاها و امور ترس آور. و در اخبار وارد شده است که مؤمن از ذلت نفس بري است. خداي عزوجل بنده مؤمن را در هر کاري اختيار داد ولي به او اختيار نداد که خويشتن را ذليل و بي قدرکند. آيا نشنيده اي که خداي تعالي مي فرمايد: «عزت براي خدا و پيغمبر او و مؤمنان است». (5)- تواضع در برابر ثروتمندانآنچه مذکور شد از مدح تواضع و فروتني، نسبت به کساني است که متکبر نباشند. اما کسي که متکبر باشد، بهتر آن است که تواضع او را نکنند، زيرا که:فروتني و ذلت از براي کسي که متکبر باشد، موجب پستي و ذلت خود است و باعث گمراهي آن متکبر و زيادتي تکبر او مي شود و بسا باشد که اگر مردم تواضع او را نکنند و بر او تکبر کنند، متنبه (6) شود و تکبر را ترک کند.و از اين جهت است که حضرت رسول صلي الله عليه و آله فرمود که: «هرگاه متواضعين امت مرا ببينيد، از براي ايشان تواضع کنيد و هرگاه متکبرين را ببينيد بر ايشان تکبر کنيد، به درستي که اين باعث مذلت و حقارت ايشان مي شود». (7)- افراط در تواضعهر صفت فضيلتي وسط است و دو طرف افراط و تفريط آن مهلک و مذموم است. پس صفت تواضع حد وسط است و طرف افراط آن صفت کبر است - که مذکور شد - و طرف تفريط آن ذلت و پستي است.پس همچنان که کبر مذموم است، همچنين خوار و ذليل کردن خود نيز مذموم و مهلک است، زيرا که از براي مؤمن جايز نيست که خود را ذليل و پست کند. (8)- ذلت و خوارياگر عارف، بي اذن حق تعالي به خلق روي کند، ميان خلق و خوار و ذليل مي گردد. (9) [يکي از صحابه پيامبر] گويد: «نگر تا خسيس همت نباشي که من چيزي نديدم مرد را از پاي افکنده تر از دون همتي.» چنانک يکي از اصحاب گويد: «مرد خويشتن را آنجا يابد که نهد». يعني اگر خود را عزيز دارد، بلند شود و اگر خوار دارد، خوار شود. (10) علاج دون همتي- همنشيني با بزرگان و بلندهمتانحکيمي را پرسيدند که: «حال که بتر؟» گفت: «حال آنک همت او بلندتر و دانش او بيشتر و دست او تنگ تر». گفتند: اين چنين کس را با که بايد پيوستن تا از نحوست و تنگدستي برهد؟» گفت: «با ملوک و با مهتران و با خداوندان همت». (11) اي دل علم به ملک قناعت بلند کنچشم طمع زخوان خسان (12) بي گزند کنخاک است هستي تو و خواهي که زر شوداز کيمياي نيستي اش بهره مند کندر خلوت رضاي سوي الله روز گيرو ابليس را به سلسله ي (13) شرع بند کنروزي اگر به سوخته ي محنتي رسيبر آتش درونه ي او جان سپند کناز کوي عقل بر در سلطان عشق رووين تاج بفکن از سر و نعل سمند کنتا چند زاغ مزبله؟ (14) لختي همان باشخود را به نا نمودن خويش ارجمند کنجان کش نخست در قدم شبروان عشقبرج حصار چرخ، ز همت بلند کنسنگ ار يکي زنند، دعاشان دوباره گويکبر ار يکي کنند، تواضع دو چند کناين آستانه ملک کسي، ز آن ديگر استخسرو برو، تو هيچ کسي را پسند کن (15)پي نوشت ها: 1- شائق: مشتاق.2- جامع السعاده، ص 322.3- جبن: ترس.4- مسامحه: کوتاهي.5- جامع السعاده، ص 319.6- متنبه: آگاه.7- معراج السعاده، ص 299.8- همان، ص 298.9- اللمع، ص 223.10- نصيحة الملوک، ص 197.11- همان، ص 203.12- خسان: ناکسان.13- سلسله: زنجير14- مزبله: زباله دان.15- ديوان امير خسرو دهلوي، ص 712.منبع: کتاب گنجينه 69-68/خ
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]