تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 24 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مومن برای مومن برکت و برای کافر، اتمام حجت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865192882




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياست‏خارجى (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياست‏خارجى (2)
ديدگاههاى نظرى امام خمينى (رحمت الله علیه) در حوزه سياست‏خارجى (2) نويسنده: مريم السادات ميرزا حسينى مصلحت اهم در سياست‏خارجى; مصالح «ملت‏» يا «امت‏» ؟ آنچه كه گفته شد، چارچوبهاى كلى مصلحت‏سنجى در سياست‏خارجى بود كه از بيان بنيانگذار جمهورى اسلامى، اهم اين موارد را به دست آورديم. اما نكته اين است كه در همه مواقع، مصلحت‏يابى به اين سادگى ميسر نيست كه تنها با دانستن اين چارچوبها و اصول، مصلحت اقوى را كه مبتنى بر يكى از اين مبانى باشد، برگزينيم و اعلام ديپلماسى كنيم. چه اين كه در بعضى موارد، خود همين اصول - در يك مقوله واحد - با يكديگر تزاحم پيدا مى‏كنند. چنان كه قبلا نيز گفته شد در مرحله اول در مواقع تزاحم، حفظ «عزت‏» به عنوان يك مصلحت عالى، از ارزش بالايى برخوردار بوده و ملاك قويترى نسبت‏به ساير مصالح دارد. اما يك فرض و صورت ديگر نيز محتمل است و آن اين كه اگر در خصوص مساله‏اى، عزت كشور در تزاحم با عزت جهان اسلام واقع شد و يا به يك بيان اگر مصالح ملت‏با مصالح امت تزاحم پيدا كرد، در اين مقام كدام از اين دو بر ديگرى ترجيح دارند؟ در زبان‏شناسى سياسى واژه ملت‏براى مردم يك كشور با حدود جغرافيايى و مرزهاى شناخته‏شده بين‏المللى است و مراد ما از ملت نيز همين مفهوم متعارف آن است. مفهوم «امت‏» نيز علاوه بر قرآن، در فلسفه اسلامى و ديدگاههاى جامعه‏شناسانه مفاهيم مختلفى دارد. اما مقصود ما از امت، همان امت اسلامى است كه فراى مرزهاى جغرافيايى و اختلافات نژادى و زبانى و قومى، همگى مسلمان بوده و فارغ از مذهب، پيرو دين اسلام هستند. اما جواب پرسشى كه طرح شد بستگى به نوع انديشه و مبناى فكرى پاسخ دهنده دارد. به طور كلى به سه نظر مى‏توان در اين خصوص اشاره كرد: (26) نظر اول در اين نظر مصالح مسلمين به هيچ وجه مورد توجه نبوده و تنها مصالح كشور مدنظر است. افراطى‏ترين پيروان اين نظريه، وطن‏پرستان (اغلب سلطنت‏طلب) هستند كه اگر احيانا براى خالى نبودن عريضه سخنى هم از اسلام بگويند، بيشتر متمايل هستند تا خدمات ايران به اسلام را بيان كرده و به رخ بكشند. براى اين قافله معمولا خشايار شاه، كورش، داريوش و تاريخ ايران باستان ارزشى افزون‏تر از تاريخ اسلام دارد و پر واضح است كه براى اينان اصولا تزاحمى ميان مصالح ملت و امت پيش نمى‏آيد و هر چه هست ملت است و وطن و كشور. البته بايد گفت كه معمولا در شرايط حساس و در «محك تجربه‏» اين مدعيان وطن‏دوستى، به راحتى دست از وطن شسته و تسليم مى‏شوند. آخرين نمونه اين محك، در مساله جزاير سه‏گانه ايرانى و مشكل‏آفرينى استكبار از طريق امارات براى جمهورى اسلامى بود كه عده‏اى از اين طايفه به اصطلاح وطن‏پرست در يكى از نشريات خود به خاطر اغراض سياسى به راحتى حاضر شدند اين جزاير را تقديم كرده و از اصل، ايران را غاصب! اين جزاير بدانند: «جزيره ابوموسى، متعلق به امارات متحده عربى است. ايران، جزيره ابوموسى در مركز خليج فارس را در سال 1971 به تصرف درآورد و بعد از آن دو جزيره تنب بزرگ و كوچك را نيز مالك شد. (27) ملى‏گرايان و شبه‏روشنفكران مذهبى نيز از آنجا كه به مصالح مسلمين هيچ توجهى ندارند، داخل در همين گروه هستند تفاوت اين طايفه با وطن‏پرستان و سلطنت‏طلبان، جلوه مذهبى و دينى اين گروه است و درست‏به همين جهت از وطن‏پرستان به عنوان اصحاب افراطى اين نظر ياد كرديم. كم‏رنگى و عدم تعميق در مبانى دينى از يك سو و شدت روحيه ملى‏گرايى از سوى ديگر موجب شده است تا در سياست‏خارجى اين گروه نيز جايى براى مصالح مسلمانان باقى نماند. بروز اختلاف ميان سران دولت موقت و پرچمداران نهضت اسلامى در اوايل انقلاب (به خصوص در مساله سياست‏خارجى و رابطه با امريكا) دقيقا ناشى از همين تفكر و نظر بود. حضرت امام در چند مورد به اين خصوصيت ملى‏گرايان - يعنى در نظر نداشتن مصالح مسلمين - اشاره كرد و در جايى مى‏گويند: «. . . و ملى‏گرايان بى‏خبر از اسلام و مصالح مسلمين را از خود برانيد كه ضرر ايشان بر اسلام از ضرر جهانخواران كمتر نيست. اينان اسلام را وارونه نشان مى‏دهند و راه را براى غارتگرى باز مى‏كنند. (28) نظر دوم طرفداران اين نظريه از نيروهاى درون نظام بوده و نسبت‏به سياست‏خارجى يك نگرش عملگرا (پراگماتيك) دارند. از نظر اين گروه مصالح امت اسلامى محترم مى‏باشد ولى مصالح كشور مقدم است. بر طبق اين نظر همين كه ما بتوانيم در كشور خودمان قوانين اسلامى را تحت نظر ولى فقيه پياده كنيم، كافى است. در بعد بين‏الملل ما مسئول حل مشكلات كشور خودمان هستيم نه مسئول رفع معضلات همه مسلمين و البته اگر در مواردى توانستيم و برايمان مقدور بود و ضررى هم به مصالح كشورمان وارد نمى‏آمد، كشورهاى ديگر مسلمان را دستگيرى و يارى نموده و در مجامع بين‏الملل همواره (در شرايط بى‏ضررى براى كشور) مدافع آنان خواهيم بود. بنابراين در اين نظريه مصالح كشور در اولويت‏بوده و رعايت مصالح مسلمين بيشتر در همين دلسوزى و همدردى با آنان خلاصه مى‏شود. نظر سوم اين نظر كه در واقع بايد آن را فراتر از يك نظر و تئورى، يك دكترين ناميد، دكترين حضرت امام در سياست‏خارجى است. با توجه به آنچه در كلام و عمل امام مشاهده مى‏كنيم، ايشان گسترش نفوذ اسلام در كل جهان را به عنوان يك وظيفه و راهبرد بزرگ در سياست‏خارجى در نظر داشتند و همواره مصالح اسلام و مسلمانان (مصالح امت) را بر مصالح ملت - در شرايط تزاحم - اولويت مى‏دادند. البته اين اولويت، يك شرط مهم و اساسى دارد و آن اين كه اگر آن ملت و كشور به عنوان الگو و سردمدار جهان اسلامى قرار داشت و در اين شرايط موجوديت و هستى اين الگو - كه در فرهنگ سياسى اسلام از آن به «ام‏القرى‏» تعبير مى‏شود - به خطر افتاد; مصالح ام‏القرى استثنائا بر مصالح امت اولويت دارد و نه تنها ام‏القرى، كه ساير مسلمانان و كشورهاى مسلمان نيز بايد مساعدت كنند تا بيرق دار امت اسلام دچار تزلزل نشده و نابود نگردد. بنابراين نظر، كشور ام‏القرى نيز در مقابل مسائل و مشكلات جهان اسلام كه به تصريح قرآن «امت واحده‏» هستند، مسئول بوده و بايد به حل مشكلات انسان مبادرت ورزند، حضرت امام اين وظيفه را به عنوان يكى از اصول هميشگى سياست‏خارجى ايران چنين بيان مى‏دارند: «ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگى به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست‏خارجى خود بدانيم. ما اعلام مى‏كنيم كه جمهورى اسلامى ايران براى هميشه حامى و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و كشور ايران به عنوان يك دژ نظامى، نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به مبانى عقيدتى و تربيتى اسلام و همچنين به اصول و روشهاى مبارزه عليه نظامهاى كفر و شرك آشنا مى‏سازد. (29) بنابراين كشورى مثل ايران كه پيشتاز جبهه اسلام در مقابل جبهه كفر است، بايد در شان يك كشور ام‏القرى از نيروى دفاعى قوى برخوردار باشد و به مقدار نزلت‏سرپرستى و سردمدارى امت اسلام، بنيه اقتصادى قوى و مستحكمى داشته باشد. نكته‏اى كه در اين بحث وجود دارد اين است كه اگر اين فرض را بپذيريم كه «ام‏القرى‏» بايد اين چنين خصوصياتى داشته باشد و وظايف مشخصى در قبال كل امت دارا باشد و از طرفى همه امت نيز در قبال آن شكور و مسئول هستند، آنگاه اين مساله مطرح مى‏شود كه حال، «ام‏القرى‏» چه كشورى است و اين كه شما (ايران) ادعا مى‏كنيد ام‏القرى هستيد، بر چه مبنا و دليلى اين سخن را مى‏گوييد. همانطور كه مى‏دانيم امام خمينى انقلاب اسلامى را در كشور ايران رهبرى و به ثمر رساند كه از بسيارى جهات با انقلابهاى ديگر متفاوت است‏يكى از تفاوتهاى مهم اين انقلاب نگاه جهانى آن بخصوص مهم بودن سرنوشت همه مسلمانان جهان و توسعه اسلام در جهان از ديدگاه بنيانگذار آن بوده است. لذا امام كشور ايران را مركزى براى توسعه و نشر اسلام و ماءمن و مفر مسلمانان جهان مى‏دانستند و در واقع يكبار ديگر طنين لا اله الا الله از بام ايران برخاست و از ديد حضرت امام و ملت مسلمان ايران و بسيارى از مسلمانان جهان كشور ايران امروز، ام‏القرى (مادر) همه مسلمانان به شمار مى‏رود و تشخيص و تعيين مصلحت در ياست‏خارجى با اين ديدگاه در مورد ايران بسيار متفاوت خواهد شد تا اينكه صرفا آن را كشور ايران و محدود به منافع ملت ايران قلمداد كنيم. از طرفى بسيارى از رهبران در كشورهاى ديگر نيز داعيه رهبرى امت اسلامى را دارند و كشور خود را ام‏القرى مسلمانان مى‏دانند و خود را شريك در سرنوشت ديگر مسلمانان و دلسوز به مصالح آنان مى‏دانند نظير رهبران كشور عربستان (بخصوص خاندان آل سعود كه از زمان به قدرت رسيدنشان اين ادعا را دارند) ، صدام در عراق و ملك حسين متوفى (شاه سابق اردن و حتى سابقا كشور پاكستان، و لذا مى‏خواهيم بدانيم راه شناسايى ام‏القراى واقعى از ام‏القراهاى ادعايى چه بوده و در حقيقت ويژگيهاى ام‏القرى چه مى‏باشد تا براساس آن، به تشخيص صحيح نائل آييم. ويژگيهاى ام‏القرى در قرآن كريم شهر مكه موصوف به صفت ام‏القرى گشته و به پيامبر اكرم از جانب خداوند فرمان داده شده است تا مردم ام‏القرى و اطراف آن را انذار كند (از خدا بترساند) : «و كذلك اوحينا اليك قرآنا عربيا لتنذر ام‏القرى و من حولها» (30) در اين كه بيت‏الله الحرام و بلدالحرام يعنى سرزمين مكه برترين مكانهاى روى كره زمين است، جاى هيچ ترديدى نيست و اساسا اگر سرزمين مكه از مكانهاى ديگر برتر نبود خداوند خانه خود را در آنجا بنا نمى‏كرد و جهت قبله دين خاتم خود را به آن سو قرار نمى‏داد. اما برخى با استناد به همين آيه كريمه، هم اكنون ام‏القرى - در مفهوم خاص سياسى‏اش - را به دولت و جغرافياى سياسى فعلى آن سرزمين تسرى مى‏دهند و بعضى از هموطنان نيز «اخبارى‏گونه‏» نسبت‏به اين كه ايران را ام‏القراى جهان اسلام بدانيم، حساس هستند. غافل از اينكه اولا مقصود از ام‏القرى در چنين مباحث، مسئول بودن و مسئوليت داشتن يك كشور در مقابل كل امت اسلام است. ثانيا اين معنى از ام‏القرى كه در واقع نوعى پيش‏قراولى امت اسلام است، ويژگيها و خصوصياتى دارد و به صرف ادعا نمى‏توان يك كشور را ام‏القرى ناميد. از ميان اين خصوصيات و ويژگيها به مهمترين آنها اشاره مى‏كنيم. 1- رهبرى و نظام حكومتى همچنان كه قبلا گفتيم از وظايف بزرگ حكومت اسلامى هدايت مردم به سوى سعادت حقيقى و اجراى احكام و حدود الهى مى‏باشد. بنابراين بديهى است كه راهبر و حاكم اين حكومت - كه رهبر جهان اسلام نيز خواهد بود - مى‏بايست اطلاع دقيقى از مبانى دينى و احكام شريعت داشته باشد. به همين جهت رهبرى واقعى حكومت اسلامى شايسته كسى است كه هم اطلاعات عميق دينى داشته و هم بالاترين تدبير و قوه مديريت را دارا باشد. نظريه‏هاى صائب و تصميم‏گيريهاى دقيق در شرايط حساس و بحرانى جهان اسلام، مى‏تواند بسيار راهگشا باشد. همچنين داشتن روحيه‏اى «وحدت‏گرا» كه نتيجه آن مى‏تواند به «همگرايى اسلامى‏» و «وحدت امت‏» بينجامد و دورى جستن از انديشه‏هاى آن مى‏تواند به «همگرايى اسلامى‏» و «وحدت امت‏» بينجامد و دورى جستن از انديشه‏هاى افراطى فرقه‏اى - مذهبى كه ضد وحدت است، از خصوصيات و ويژگيهاى برجسته يك رهبر نمونه كشورى است كه مى‏خواهد (يا مى‏تواند) ام‏القرى جهان اسلام قلمداد شود. (31) حال تصور كنيد در كشورهايى كه ملاك حكمرانى حاكمان، لياقت و شايستگى اسلامى نبوده و ملاكهايى چون خون و ژن و نظام موروثى براى حكومت مطرح مى‏باشد و از ديگر سو حاكم و حكمرانان آن كشور كمترين اطاعتى از اصل دين و شريعت (فارغ از نوع مذهب) ندارند; آيا به راستى چنين حكومتهايى مى‏توانند حكومت اسلامى واقعى تلقى شوند; چه رسد به اينكه ام‏القرى باشند. يا اگر نظام حكومتى براساس ملاكهاى كشورهاى غربى (مثل زور و كودتا توسط نظاميان) باشد و يا رؤساى آن حكومتها مشروعيت‏خود را - به تمامى - از طريق دموكراسيهاى ليبرال هدايت‏شونده! غربى به دست آورده و در عين حال كمترين اطلاعى از دين و مسايل دينى نداشته و حتى تمامى تحصيلات خود را در كشورهاى غيراسلامى و در رشته‏هاى غيردينى غرب گذرانده باشند; آيا چنين اشخاصى مى‏توانند مصالح واقعى جامعه خود و مصالح امت اسلام را شناسايى كرده و مفاسد آن را دفع نمايند؟ آيا به راستى چنين افرادى مى‏توانند راهبرد وحدت اسلامى را ترسيم و همگرايى مذاهب مختلف و متنوع اسلام را موجب شده و جبهه مستحكمى در مقابل جبهه كفر به وجود آورند؟ قطعا در نزد هر صاحب خردى پاسخ به اين پرسش منفى خواهد بود. بنابراين در نظر گرفتن نظام حكومتى و ساز و كار به قدرت رسيدن حاكم، يكى از معيارهاى راهگشا در تشخيص حكومت مقتدر و شايسته اسلامى است و بايد ديد كه حاكم آن كشور لياقت، شايستگى و شانيت رياست ام‏القرى را دارد يا خير؟ (32) 2- رعايت‏حدود و حفظ شعائر اسلامى در جامعه بدون شك جوامعى كه در حفظ شعائر اسلامى به حداقل بسنده مى‏كنند و بعضا حتى در سطح جامعه و رسانه‏هاى عمومى آن كشور فساد علنى و رفتارهاى آشكار ديده مى‏شود، شايستگى سيادت جهان اسلام كه مى‏بايست‏به سوى فضيلت و معنويت‏حركت كند را ندارند و قطعا چنين كشورهايى نمى‏توانند الگوى امت‏براى رسيدن به فضايل اخلاقى و اجتماعى گردند. بنابراين معيار، كشورى بيشترين لياقت و شايستگى ام‏القرى بودن را دارد كه بيشترين پايبندى به اصول دينى را داشته و اين اصول را در سطح جامعه خود پياده كرده باشد. (33) 3- شجاعت و شهامت كفرستيزى ام‏القراى جهان اسلام به واسطه مسئوليت‏سنگينى كه در نجات مظلومان و محرومان و ستمديدگان مسلمان دارد، مى‏بايست‏شهامت و جسارت برخورد با مستكبران و زورگويان را داشته باشد. كشورهايى كه در عمل نشان داده‏اند كه زير يوغ بندگى مستكبران هستند، چگونه مى‏توانند داعيه نجات امت اسلامى را داشته باشند، بدون ترديد كشورهايى كه بيشترين ملاطفت را با دشمنان درجه يك اسلام دارند، نمى‏توانند و نخواهند توانست‏حتى براى مسلمانان دلسوزى كرده و از محرومين دردى را دوا كنند. 4- دفاع از حدود و ثغور اسلام در مجامع بين‏المللى يكى از وظايف مهم ام‏القرى اسلامى صيانت از حيثيت و هويت اسلام در جهان است. ام‏القرى بايستى نسبت‏به مسائل و اعتبار و خدشه وارد شدن به اصول و مقدسات اسلام حساس بوده و در مقاطعى كه دشمنان اسلام قصد ضربه‏زدن به اصول و مقدسات آن را دارند ساكت ننشيند و به هر وسيله ممكن از آن دفاع كند و فرصت هر نيت پليدى را در نطفه خفه نمايد و يا در صورت بروز آن به بهترين نحو آن را در مجامع بين‏المللى مطرح كرده و ريشه آن را بخشكاند. همان طورى كه مشاهده كرديم در قضاياى مختلفى كه براى اسلام و مسلمين و قرآن كريم پيش‏آمد بسيارى از كشورها و رهبران آنها كه داعيه رهبرى امت اسلام را دارند يا سكوت كامل كرده و يا تحرك اندكى از خود نشان داده و يا به طريقى با عاملان اهانت از در سازش برآمدند نظير قضيه فلسطين، كتاب توطئه آيات شيطانى و قتل عام مردم مسلمان بوسنى و. . . در حالى كه در تمام عمر امام فلسطين يكى از دغدغه‏هاى اصلى ايشان بوده و هنوز هم جمهورى اسلامى ايران بزرگترين مدافع حقوق فلسطينيان در جهان است و در قضيه توطئه كتاب آيات شيطانى نيز امام با شهامت و صلابت كامل اين توطئه را خنثى كرد (كه جاى بحث مفصلى دارد) و حكم ارتداد و اعدام سلمان رشدى را صادر كردند و در ساير موارد نيز جمهورى اسلامى ايران همواره مدافع اسلام و مسلمانان به هر طريق ممكن بوده و هست. 5- تلاش در جهت اشاعه احكام و فرهنگ غنى اسلام يكى ديگر از ويژگيهاى ام‏القرى تلاش براى معرفى و اشاعه احكام، قوانين، فرامين، و فرهنگ دين مبين اسلام در جهان به شيوه‏هاى مختلف و در مناسبتهاى مختلف مى‏باشد كه بايستى تلاش شود تا از طريق گفتگو، مفاهمه، تبليغات، تاءليف قلوب و. . . كامل بودن و سعادت بخش بودن آن را به جهانيان شناساند و مهمترين ابزار در اين راه فرهنگ اسلامى مى‏باشد كه متاسفانه تا كنون كشورهاى اسلامى عملكرد چندان رضايت‏بخشى در اين زمينه نداشته‏اند و تبليغات غريبان بر آنها اثر گذاشته به جاى صدور فرهنگ اسلامى، يا آن را به كلى فراموش كرده و يا به صورت خيلى كمرنگ به آن عمل كرده‏اند و به جاى آن فرهنگ غرب را با آغوش باز پذيرا شدند فقط در بعد از انقلاب اسلامى و رهنمودهاى امام مبنى بر صدور انقلاب بوسيله فرهنگ و تبليغات فرهنگى يكبار ديگر نام اسلام در جهان زنده شد و تمام هم ايشان همين مساله بود. در سالهاى اخير هم رياست جمهورى اسلامى ايران در پاسخ به نظريه هانتينگتون مبنى بر برخورد تمدنها كه نه تنها مورد استقبال جهانيان قرار نگرفت‏بلكه باعث ناخرسندى بسيارى از دانشمندان و جامعه شناسان جهانى قرار گرفت، نظريه گفتگوى تمدنها را ارائه كردند كه علاوه بر اينكه فطرتهاى سالم و پاك دنيا آن را پذيرفتند سازمان ملل متحد از آن استقبال كرده و سال 2000 را سال گفتگوى تمدنها ناميدند و كنفرانس سران كشورها را به اين مناسبت تشكيل دادند كه باز هم افتخارى براى مسلمانان و ايرانيان شد كه اساس و مبناى اين نظريه رهنمودهاى نجات‏بخش قرآن كريم و اسلام عزيز و امام راحل بود. 6- دارا بودن توانمنديهاى ژئوپولتيك و راهبردى اين معيار اگر چه به عنوان يك شرط مجرد چندان قابل توجه نيست اما به عنوان يك امتياز بسيار حائز اهميت است. كشورهايى كه داراى جمعيت و نيروى انسانى اندك و مساحت ناچيزى هستند يا از اهميت ژئوپولتيك ضعيفى برخوردارند، خواه‏ناخواه قابليت و استعداد لازم را براى سازماندهى امت اسلامى و جهان اسلام نداشته و يا حداقل مى‏توان گفت كه با مشكل مواجه خواهند شد و در مواجهه با دشمنان بسيار آسيب‏پذير خواهند بود. آنچه كه گفته شد مهمترين خصوصيات و ويژگيهايى است كه به واسطه آنها يك كشور، استعداد و توانايى و قابليت ام‏القرى بودن را پيدا مى‏كند. بنابراين مى‏توانيم اين نتيجه را بگيريم كه ام‏القرى بودن يك كشور، بستگى به تحقق اين شرايط و ويژگيها دارد و لذا مى‏تواند ثابت و هميشگى نباشد: با اين توضيح كه يك كشور ممكن است در يك زمان ام‏القرى باشد و در زمانى ديگر لايق اين منصب نباشد. نتيجه اين كه ام‏القرى در يك نسل به نسل ديگر به ارث نمى‏رسد، مگر اين كه صفات و شرايط نيز به نسل بعدى منتقل شده و به ارث رسيده باشد و آن كشور همچنان به لحاظ معيارهايى كه گفته شد برجستگى و شايستگى ام‏القرى بودن را داشته باشد. (34) با عنايت‏به توضيحاتى كه در رابطه با ام‏القرى بودن كشورى ارائه شد مى‏توان اين نتيجه را گرفت كه از زمان پيدايش انقلاب اسلامى به رهبرى امام تا كنون كه چند سال از رحلت ايشان مى‏گذرد مشخصه‏هاى ام‏القرى به طور كامل فقط در كشور ايران وجود داشته و بس. اميدواريم كه براى هميشه مدافع مظلومين و موطن اميد مسلمانان باقى بماند زيرا هر فكر و ايده و مكتبى نياز به محافظانى دارد كه آن را حفظ كرده، توسعه داده تثبيت نمايند و براى اين امر حتما بايستى يك پايگاه فيزيكى نيز وجود داشته باشد تا به وسيله آن برنامه توسعه و اشاعه و يارى مسلمانان و محرومين صورت گيرد كه از آن پايگاه به ام‏القرى تعبير مى‏شود لذا در نظر گرفتن مصالح و منافع آن پايگاه براى بقاى آن الزامى است و حفظ و صيانت از ام‏القرى عين مصلحت اسلام است‏با اين توصيف هيچگونه تضادى بين منافع و مصالح مردم (كشور ايران) به عنوان ام‏القرى و مصالح و منافع اسلام وجود ندارد. براى هر چه بيشتر روشن شدن موضوع باز هم از كلام امام بهره مى‏گيريم: «روابط خارجى ما براساس حفظ آزادى، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمين است‏» . (35) امام با قاطعيت تمام حفظ مصالح و منافع مردم را از وظايف غير قابل انكار خويش تلقى مى‏كنند: «سياست ما هميشه بر مبناى حفظ آزادى و استقلال و حفظ منافع مردم است كه اين اصل را هرگز فداى چيزى نمى‏كنيم‏» . (36) امام هدف از تشكيل حكومت را فقط براى تامين منافع و مصالح مردم مى‏دانند و قبل از پيروزى انقلاب در پاسخ به سؤالى، هدف از تشكيل حكومت را اينگونه بيان مى‏فرمايند: «حكومت آينده هيچ تعهدى جز در برابر ملت و حفظ منافع و مصالح آنها ندارد» . (37) بنابراين مى‏توان اين نتيجه كلى را گرفت كه مصلحت در سياست‏خارجى اول مصلحت اسلام است‏بعد مصلحت مردم يا منافع ملى البته در مورد مصلحت اهم اسلام همانطورى كه در مقدمه فصل بيان شد كسانى مى‏توانند اين مساله را درك و هضم نمايند كه ديدگاه امام را براساس اسلامى و مفاهيم و اهداف اسلامى درك كنند در خارج از اين چارچوب هيچگاه نمى‏توانند اين اولويت را بپذيرند. مورد ديگرى كه به نظر مى‏رسد توضيح داده شود اين است كه مصلحت اسلام خود در واقع مصلحت مردم مى‏باشد يعنى اسلام به خودى خود نيازى به مصلحت ندارد و مكتب اسلام براى سعادت و خوشبختى انسانها برنامه تعريف كرده است در نهايت صلاح اسلام مصالح و منافع براى سعادت بشر است و امام به اين وجه مستتر در مكتب اسلام توجه كرده و در تشخيص مصلحت اهداف بلندمدت را مدنظر دارند و خود را مامور سعادت همه انسانها مى‏دانند نه فقط سعادت مردم كشورى خاص مثل ايران. خشونت‏سياسى در عرصه بين‏المللى و انديشه صدور انقلاب همان طورى كه در طول تحقيق و به مناسبتهاى مختلف و با شيوه‏ها و الفاظ مختلف توضيح داده شد، مهمترين هدف امام خمينى در مبارزه با ظلم و ستم و در پيروزى رساندن انقلاب نجات اسلامى بود كه توسط رژيم منحط پهلوى و با برنامه‏ريزيها و تبليغات آنها قرار بود كه از جامعه ايران رخت‏بربندد و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در ايران از آنجا كه امام به عنوان يك مسلمان رسالت‏خويش را تبعيت از پيامبر اسلام در توسعه و نشر تعاليم نجات‏بخش اسلام قرار داده بودند همواره تلاش مى‏كردند كه يكبار ديگر اسلام را در سراسر جهان معرفى و از نو احيا كنند. اسلامى كه با تلاش دشمنان و تبليغات استعمارگران در مدت زمان طولانى فقط اسمى از آن باقى مانده بود و مذهب و مكتب، و عملكرد آن هم در اغلب كشورها وسيله‏اى شده بود در خدمت استكبار و استعمار مسلمانان. هدف امام جايگزين كردن اسلام ناب محمدى به جاى اسلام امريكايى بود كه اين هدف را تحت عنوان صدور انقلاب مطرح كردند و يكى از آرزوهاى بزرگ ايشان صدور كامل انقلاب و ارزشها و قوانين اسلامى بود. در اين مجال كوتاه با توجه به گسترده‏بودن ابعاد صدور انقلاب، بررسى صدور انقلاب از ديدگاه امام كاملا ميسر نمى‏باشد. در اين بررسى سعى شده است‏به يكى از جنبه‏هاى صدور انقلاب كه با اهميت مى‏باشد و شبهاتى هم در اذهان مردم به وجود آورده است و گاهى دشمنان انقلاب براى معرفى چهره‏اى بد از انقلاب و امام آن را دستاويز قرار مى‏دهند و همچنين به مناسبت اينكه بحث‏خشونت‏سياسى، گفتگوى تمدنها و مفاهمه بحث مطروحه روز جامعه ما مى‏باشد بپردازيم. حضرت امام شخصيتى بسيار مهربان و رئوف بود و چهره‏اى پر عطوفت داشت و رافت و لطافت هميشه و در همه حال در چهره و بيان ايشان هويدا بود و جاذبه‏اى خاص در رخسارشان وجود داشت، لبريز از دوستى و محبت و شفقت‏به مردم. هرگز مانند بسيارى از رهبران كه به هنگام خشم و ناراحتى برمى‏آشفتند و فرياد مى‏زدند نبودند در بدترين حوادث با آرامش و طماءنينه صحبت مى‏فرمودند لذا نشان دادن چهره‏اى خشن و مستبد از ايشان توسط دشمنان اسلام و شيطان بزرگ امريكا ظلم بزرگى در حق اين رادمرد بزرگ جهان است. عملكرد و شخصيت ايشان در طول زندگى‏شان، تئورى بعضى افرادى كه معتقد هستند بايستى براى معرفى و صدور انقلاب و يا احياى ارزشهاى اسلامى به هر وسيله‏اى متكى شد را رد مى‏كنند و هرگز توقع نداشتند به زور و اجبار ديگران را پيرو و دنباله‏رو انقلاب اسلامى كنند. همان طورى كه در تثبيت نظام جمهورى اسلامى ايران با وجودى كه مى‏دانست هر آنچه ايشان بپسندند مردم ايران نيز لبيك مى‏گويند ولى هرگز نخواست‏حق انتخاب را از مردم بگيرد و اراده آنان را سلب نمايد، لذا مى‏بينيم آن را به رفراندم گذاشته و بيش از 98% مردم با انتخاب و اختيار خود به استقرار جمهورى اسلامى راى مثبت دادند. كسى كه به خود اجازه نمى‏دهد اختيار از كسانى كه در قلوب آنان قرار دارد بگيرد چگونه ممكن است در سيستم جهانى براى صدور انقلاب متوسل به زور و خشونت گردد. امام اعتقاد كامل به آيه شريفه لااكراه فى دين داشته و معتقد بودند با معرفى چهره و عملكرد واقعى اسلام و قوانين آن سعى شود تا جهانيان به لحاظ قابليت ذاتى كه در اسلام وجود دارد به آن تمايل پيدا كنند. امام براى احياى ارزشهاى اسلامى ابتدا حتى با رژيم شاه نيز متوسل به خشونت نشده‏اند ايشان ابتدا به پند و اندرز و توصيه به شاه و دولتمردانش پرداختند و به آنها توصيه مى‏كردند كه به اصلاح سيستم بپردازند و عظمت و اقتدار مردم مسلمان ايران را حفظ كنند. لذا در اين بررسى گزيده‏هايى از فرمايشات امام در رابطه با صدور انقلاب فارغ از هر گونه اعمال زور و خشونت و از طريق راههاى مشروح تحليل مى‏گردد. فرهنگ مهمترين وسيله انتقال پيام مى‏توان گفت امام اولين كسى است كه باب گفتگوى تمدنها و فرهنگها را گشودند و به آن ارج مى‏نهادند و آن را مهمترين ابزار براى تفاهم و ارتباط مى‏دانستند لذا معتقد بودند كه براى صدور انقلاب بايستى كار فرهنگى كرد همانطورى كه همه مى‏دانيم هرگز كار فرهنگى نمى‏تواند با خشونت همراه باشد. همانطورى كه مى‏دانيم كسانى يا كشورهايى كه مى‏خواهند فرهنگشان را به ديگران تحميل كنند از ابزارهايى استفاده مى‏كنند كه كاملا مقابل خشونت و نهى‏كننده آن هستند و سعى مى‏كنند با بهتر جلوه‏دادن فرهنگ و انديشه خود و اثبات برترى فرهنگشان با استفاده از جاذبه‏هاى آن فرهنگ، ديگران را به دنبال خود بكشانند و براى اين كار سعى مى‏كنند بر قلب و روح و فكر و انديشه افراد تسلط پيدا كنند كه اين امر هرگز با زور و خشونت قابل تحقق نيست. ايجاد ترس و رعب و وحشت افراد را منزجر و بى‏ميل مى‏نمايد. حضرت امام مى‏فرمايند: «ما كه مى‏گوييم انقلاب را مى‏خواهيم صادر بكنيم مى‏خواهيم اين مطلب را همين معنايى كه پيدا شده، همين معنويتى كه پيدا شده است در ايران همين مسائلى كه در ايران پيدا شده مى‏خواهيم صادر بكنيم. ما نمى‏خواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله بكنيم ما مى‏خواهيم انقلاب فرهنگى‏مان را انقلاب اسلامى‏مان را به همه كشورهاى اسلامى صادر بكنيم و اگر اين انقلاب صادر شد مشكل حل است‏» . (38) حضرت امام معتقدند اگر اسلام آن طورى كه هست و آن طورى كه در قرآن و احكام اسلامى بيان شده است معرفى شود در كشورهاى اسلامى بخصوص در جمهورى اسلامى پياده شود، جايگاه خود را پيدا خواهد كرد و نيازى به توپ و تانك ندارد. «ما مى‏گوييم اسلام را مى‏خواهيم صادر كنيم معنايش اين نيست كه ما سوار طياره بشويم و بريزيم به ممالك ديگر يك همچو چيزى نه گفتيم و نه ما مى‏توانيم اما اينكه مى‏توانيم به وسيله دستگاههايى كه داريم به وسيله همين صدا و سيما به وسيله مطبوعات به وسيله گروههايى كه به خارج مى‏روند اسلام اگر آن طورى كه هست معرفى بشود مورد قبول همه خواهد شد آن چيزى كه با ارشاد حاصل بشود قلب مردم را برمى‏گرداند و اين كار اين هنر از اسلام برمى‏آيد و اين هنر از احكام اسلام مى‏آيد نه با يك توپ و تانك بخواهد كار بكند. » (39) از نظر حضرت امام هدف اصلى هدايت و اصلاح است لذا اگر هيات حاكمه به چنين اصلاح و ارشادى مبادرت ورزيد هدف تحقق يافته است و تنها در صورت تخطى هيات حاكمه از ارزشها و مبانى اسلامى است كه انقلاب عليه آنها را جايز مى‏داند. امام در مورد بكاربردن خشونت و اسلحه و استفاده از زبان و منطق گفتگو و علم در خدمت‏به بشريت مى‏فرمايند: «ما اميدواريم كه بشر به رشدى برسد كه مسلسلها را به قلم تبديل كند. آن قدرى كه قلم و بيان در خدمت‏بشر بوده است مسلسلها نبوده است. » (40) در جاى ديگر باز هم در رد خشونت و اهميت تبليغ و دعوت درست مى‏فرمايند: «ما كه مى‏گوييم مى‏خواهيم انقلابمان را صادر بكنيم مى‏خواهيم با شمشير باشد بلكه مى‏خواهيم با تبليغ باشد مى‏خواهيم تبليغات گسترده‏اى را كه كمونيستها و ديگران بر ضد اسلام مى‏كنند با تبليغات صحيح خنثى بكنيم و بگوييم كه اسلام همه چيز دارد» . (41) هدف از صدور انقلاب بيدارى دولتها و ملتها «اينكه مى‏گوييم بايد انقلاب به همه جا صادر بشود اين معناى غلط را از آن برداشت نكنند كه ما مى‏خواهيم كشورگشايى كنيم. ما همه كشورهاى مسلمين را از خودمان مى‏دانيم همه كشورها بايد در محل خودشان باشند ما مى‏خواهيم اين چيزى كه در ايران واقع شده و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازنشان كوتاه كردند اين در همه ملتها و در همه دولتها بشود. آرزوى ما اين است معناى صدور انقلاب ما اين است كه همه ملتها بيدار بشوند و خودشان را از اين گرفتارى كه دارند و از اين تحت‏سلطه‏بودنى كه هستند و از اينكه همه مخازن آنها دارد به باد مى‏رود، خودشان به نحو فقر زندگى مى‏كنند، نجات بدهند» . (42) «بارها گفته‏ام ما با كسى جنگ نداريم. امروز انقلاب ما صادر شده است. همه جا اسلام است و مستضعفين به اسلام چشم دوخته‏اند بايد با تبليغات صحيح اسلام را آنگونه كه هست‏به دنيا معرفى نماييد وقتى ملتها اسلام را شناختند قهرا به آن روى مى‏آورند و ما چيزى جز پياده شدن احكام اسلام در جهان نمى‏خواهيم‏» . (43) امام در بيان موضع اسلام در رد خشونت و اعتقاد ارزش اسلام به اراده و خواست انسانها مى‏فرمايند: «اسلام ديكتاتورى نيست، آن كه ديكتاتور است مسلم نيست‏» . (44) حضرت امام با نصايح خود به حاكمان كشورهاى اسلامى و دعوت آنها به بكاربردن گرفتن خط مشى صحيح و حاكميت‏بخشيدن به احكام الهى ابتدا به انقلاب زبرين (در هيات حاكمه دول اسلامى) تاكيد داشتند و در صورت عدم درايت‏حاكم اسلامى انقلاب را تنها راه نجات ملل مسلمان و شرطى اساسى براى تحقق ارزشهاى اسلامى مى‏دانستند. هدف امام از صدور انقلاب ابتدا بيدارى و تغيير افكار و اذهان مردم بود تا از زير بار ظلم خارج گردند. و همواره در صحبتهايشان به روشنگرى دين اسلام مى‏پرداختند و جامعيت دين اسلام را بيان مى‏كردند تا از طريق بيان و ماهيت واقعى اسلام آن را به دنيا عرضه داشته و صدور انقلاب را محقق سازند. «مكتب اسلام همزمان با اين كه به انسان مى‏گويد خدا را چگونه عبادت كن به او مى‏گويد چگونه زندگى كن و روابط خود را با ساير انسانها بايد چگونه تنظيم كنى و حتى جامعه اسلامى با ساير جوامع بايد چگونه روابطى داشته باشد. هيچ حركت و عملى از فرد و يا جامعه نيست كه اسلام در مورد آن حكمى مقرر نكرده باشد. من اميدوارم كه حكومت اسلامى در ايران تشكيل بشود و مزايايى كه در حكومت اسلامى هست‏بر بشر روشن گردد تا بشريت‏بفهمد كه اولا اسلام چگونه است و روابط بين حكومتها و ملتها چه روابطى است و طرز اجراى عدالت‏به چه صورت است و شخص اول مملكت در زندگى با رعيت هيچ فرقى ندارد. » (45) حضرت امام صدور انقلاب را يك رسالت دينى براساس سيره پيامبر (ص) مى‏دانند: «ما كه نهضت كرديم براى اسلام نهضت كرديم. نهضت‏براى اسلام نمى‏تواند محصور باشد. نهضت‏براى اسلام همان دنباله نهضت انبيا است. نهضت انبيا براى يك محل نبوده است. پيغمبر اكرم (ص) اهل عربستان است لكن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است‏» (46) «اميدوارم كه موفق بشويد به اين كه اسلام را در همه كشورهاى اسلامى و حقايق اسلام را در همه دنيا پياده كنيد. » (47) حج ابزارى مهم در دستيابى به اهداف سياست‏خارجى اسلام بنابر فرمانى كه در آيه سوم مباركه‏التوبه اين‏گونه از طرف خداوند به نبى‏اكرم (ص) ابلاغ شده است «و اذان من‏الله و رسوله الى‏الناس يوم الحج الاكبر ان‏الله برى‏ء من‏المشركين و رسوله‏» همچنين به ابراهيم خليل‏الله (ع) خطاب مى‏شود كه مردم را به حج‏بخوان تا براى شهود منافع خود از همه اقشار بيايند. اين منافع منافع جامعه است منافع: سياسى، اجتماعى و فرهنگى بيايند و ببينند تو كه بر آنان پيغمبرى عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا تقديم كردى همه ذريه آدم بايد به تو اقتدا كنند ببينيد كه چگونه بتها را شكستى و آن چه جز خداوند بود به دور افكندى. سالها و يا شايد قرنها بود كه اين كنگره عظيم سياسى - اجتماعى - عبادى كه مى‏توانست تمام اهداف مكتب اسلامى را جامه عمل بپوشاند فقط جنبه عبادى فردى پيدا كرده بود و رسالت واقعى آن كه اعتقاد واقعى به خدا و دورى از هر گونه شرك و چندخدايى و تشريك مساعى و رفع مشكلات مسلمين بود به فراموشى سپرده شده بود تا اينكه يك بار ديگر خمينى بت‏شكن وارد مسائل دنياى اسلام شد و رسالت اين روز را در اعمال و اقوال و نوشته‏هايش به جامعه اسلامى گوشزد كرد. امام خمينى در حج‏سال 1362 ه. ق سنت پيامبر را احيا كرد و از اين كنگره بزرگ اسلامى به عنوان مهمترين ابزار سياست‏خارجى و بهتر بگويم سياست‏خارجى اسلام استفاده كرد امام در اين چند سال آخر عمر پربركت در پيامهاى مختلفى كه به كنگره ساليانه حج فرستادند تمام جنبه‏هايى را كه مى‏تواند در اين كنگره مطرح و از آن بهره‏بردارى شود بيان كردند و يا بهتر بگوييم منشور حكومت اسلامى را در اين پيام بيان فرمودند كه در اين جا به سه پيام مهم كه در برگيرنده همه مسائل و مشكلات جهان اسلام و تقريبا همه جنبه‏هاى متصوره براى مراسم سياسى و عبادى حج مى‏باشد اشاره مى‏كنيم. 1- اسلام داراى فرهنگ غنى انسان‏ساز است كه ملتها را بى‏گرايش به راست و چپ و بدون در نظر گرفتن رنگ و زبان و منطقه به پيش مى‏برد و انسانها را در بعد اعتقادى و اخلاقى و عملى هدايت مى‏كند و از گهواره تا گور به تحصيل و جستجوى دانش سوق مى‏دهد. اسلام در بعد سياسى، كشورها را در همه زمينه‏ها بدون تشبث‏به دروغ و خدعه و توطئه‏هاى فريبنده به اداره و تشبث‏حكومت‏سالم هدايت مى‏كند و روابط را با كشورهاى ديگرى كه به زيست مسالمت‏آميز و خارج از ظلم و ستمكارى متعهد هستند محكم و برادرانه مى‏كند، اقتصاد را به صورتى سالم و بدون وابستگى به نفع همگان در رفاه همه مردم، با اهميت دادن به مستمندان و ضعيفان بارور مى‏كند و براى رشد بيشتر كشاورزى و صنعت و تجارت كوشش مى‏نمايد و در بعد نظامى به همه كسانى كه صلاحيت دفاع از كشور را دارند براى مواقع اضطرارى تعليم نظامى مى‏دهد و در اين مواقع بسيج عمومى اختيارى و احيانا اجبارى مى‏كند و در حال عادى براى دفاع از مرزها و تنظيم شهرها و امنيت جاده‏ها و حفظ نظم و انتظام نيروى مؤمن ورزيده تربيت مى‏كند. (48) 2- در لبيك، لبيك، نه بر همه بتها بگوييد و فرياد را بر همه طاغوتها و طاغوتچه‏ها كشيد و در طواف حرم خدا كه نشانه عشق به حق است دل را از ديگران تهى كنيد و جان را از خوف غيرحق پاك سازيد و به موازات عشق به حق از بتهاى بزرگ و كوچك طاغوتها و وابستگانشان برائت‏بجوييد و همه آزادگان جهان از آنان برى هستند و در لمس حجرالاسود بيعت‏با خدا بنديد كه به دشمنان او و رسولانش و صالحان آزادگان دشمن باشيد و به اطاعت و بندگى آنان هر كه باشد و هر باشد سر ننهيد و خوف و زبونى را از دل بزداييد كه دشمنان خدا و در راس آنان شيطان بزرگ، زبونند هر چند در ابزار آدم‏كش و سركوبى جنايتشان برترى داشته باشند. و در سعى بين صفا و مروه با صدق و صفا سعى در يافتن محبوب كنيد كه با يافتن او همه بافتهاى دنيايى گسسته شود و همه شك و ترديدها فرو ريزد و همه خوف و رجاهاى حيوانى زايل شود و همه دلبستگيهاى مادى گسسته شود و آزادگى‏ها شكفته گردد و قيد و بند شيطان و طاغوت كه بندگان خدا را به اسارت و اطاعت كشند، و در هم ريزد. و با حال شعور و عرفان به مشعرالحرام و عرفات رويد و در هر موقف به اطمينان قلب بر وعده‏هاى حق و حكومت مستضعفان بيفزاييد و با سكوت و سكون تفكر در آيات حق كنيد و به فكر نجات محرومان و مستضعفان از چنگال استكبار جهانى باشيد و راههاى نجات را از حق در آن مواقف كريمه طلب كنيد. پس به منا رويد و آرزوهاى حقانى را در آنجا دريابيد كه آن قربانى نمودن محبوبترين چيز خويش در راه محبوب مطلق است و بدانيد تا از اين محبوبها كه بالاترينش حب نفس است و حب دنيا تابع آن است نگذريد به محبوب مطلق نرسيد و در اين حال است كه شيطان را رجم كنيد و شيطان از شما بگريزد و رجم شيطان را در موارد مختلف با دستورهاى الهى تكرار كنيد كه شيطان و شيطان‏زادگان همه گريزان شوند. و شرط همه مناسك و مواقف براى رسيدن به آرزوهاى فطرى و آمال انسانى اجتماع همه مسلمانان در اين مراحل و مواقف وحدت كلمه تمامى طوايف مسلمين است‏بدون اعتنا به زبان و رنگ و قبيله و طايفه و مرز و بوم و عصبيتهاى جاهلى. (49) 3- حج كانون معارف الهى است كه از آن محتواى سياست اسلام را در تمامى زواياى زندگى بايد جستجو نمود. حج پيام‏آور ايجاد و بناى جامعه‏اى به دور از رذايل مادى و معنوى است. حج تجلى و تكرار همه صحنه‏هاى عشق‏آفرين زندگى يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست و مناسك حج مناسك زندگى است و از آنجا كه جامعه امت اسلامى از هر نژاد و ملتى بايد ابراهيمى شود تا به خيل امت محمد پيوند خورد و يكى گردد و يد واحده شود و حج تنظيم و تمرين و تشكل اين زندگى توحيدى است‏حج عرصه نمايش و آيينه سنجش استعدادها و توان مادى و معنوى مسلمانان است. (50) نتيجه‏گيرى امام تمام تلاش خود را بكار بردند تا ابهامات و نقصهايى كه در زمينه ياست‏خارجى كشور اسلامى و ايجاد رابطه با كشورهاى ديگر متصور است را در بعد نظرى و عملى برطرف نمايند. كه بعد نظرى انديشه امام در زمينه سياست‏خارجى در اين مقاله مورد بررسى قرار گرفت. امام تلاش كردند تا دستورات سياسى و اجتماعى اسلام را كه يا بدست فراموشى سپرده شده بودند و يا امكان اجرا پيدا نكردند را احيا كنند و چهره‏اى از اسلام را به نمايش گذاردند كه در اين چهره اسلام كاملترين دين، دقيق‏ترين قانون زندگى، مترقى‏ترين فرهنگ و تمدن و وسيله‏اى براى نجات و سعادت بشر معرفى شد. اين هدف را امام به وسايل گوناگون از طريق تحرير كتابها، مقالات، سخنرانيها، موضعگيريها و احكام در همه زمينه‏هاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى اجتماعى و حقوقى بيان كردند. تمام محورهاى سياست‏خارجى از نظر امام مواردى هستند كه تامين منافع ملى و عزت و سربلندى ايران و مصالح اسلام را به دنبال دارد. اصولى را كه امام بر آن تاكيد داشتند در دراز مدت هم منافع ملى و هم مصالح اسلام را تامين مى‏كرد. امام براى معرفى چهره اسلام و نجات مردم و صدور انقلاب و تجربه‏هاى مثبت ملت ايران اعتقاد به اقدامات فرهنگى در دنيا داشتند تا از طريق آن بتوان در مردم جهان بيدارى و آگاهى ايجاد كرد و توسل به خشونت و زور از نظر امام مردود بود به نظر نگارنده با وجودى كه مدت فيض‏رسانى امام به صورت كامل و آشكار خيلى كوتاه بود ولى در همين مدت كوتاه امام رسالت‏خويش را انجام داده و آنچه را كه مى‏بايستى منتقل كنند منتقل شد و آنچه كه بايستى روشن مى‏شد روشن گشت. لذا امام توانست در احياى ارزشهاى اسلامى توجه دادن مردم به منافع و مصالحشان موفق شود و حال بر عهده ماست كه از اين ارزشها و تلاشهاى امام پاسدارى كنيم. ان شاء الله. پی نوشت : 26. تقوى، پيشين، ص 593. 27. نشريه راه زندگى، چاپ لس آنجلس، ش 528. 28. صحيفه نور، ج 19 ص 199. 29. صحيفه نور، ج 20، ص 238. 30. سوره شورى، آيه 7. 31. تقوى، پيشين، ص 594. 32. تقوى، پيشين، ص 598. 33. تقوى، پيشين، ص 598. 34. تقوى، پيشين، ص 598. 35. صحيفه نور، ج 3، ص 236. 36. صحيفه نور، ج 3، ص 51. 37. صحيفه نور، ج 4، ص 177. 38. صحيفه نور، ج 12، ص 283. 39. صحيفه نور، ج 18، ص 243. 40. صحيفه نور، ج 13، ص 228. 41. صحيفه نور، ج 18، ص 80. 42. صحيفه نور، ج 17، ص 249. 43. صحيفه نور، ج 15، ص 200. 44. صحيفه نور، ج 7، ص 252. 45. صحيفه نور، ج 23، ص 84. 46. صحيفه نور، ج 10، ص 115. 47. صحيفه نور، ج 17، ص 86. 48. پيام امام (ره) به زائران بيت‏الله الحرام - 25/5/1364. 49. بخشى از پيام امام (ره) به زائران بيت‏الله الحرام 16/5/1366. 50. بخشى از پيام امام (ره) به زائران بيت‏الله الحرام 29/4/1367.
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 289]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن