تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833595511
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) نويسنده: محمدعلى سلطانى اختلاف فكرى عميق و گسترده موجود در عصر عباسى،و بويژه دوران مصادف با حيات علمى - سياسى حضرت عبدالعظيم حسنى، اخلاق و رفتار اجتماعى پيروان گرايشهاى مختلف مذهبى را به شدت تحت تأثير قرار داده بود. درگيريهاى فكرى گسترده، باعث جبههبنديها و فرقهگراييهاى بسيارى گشته، و اخلاق و رفتارهاى مبتنى بر اصول كرامت و بزرگوارى را دست خوش تحوّل ساخته بود.نقضها و رد و ايرادهايى كه افراد نسبت به همديگر داشتند، گوياى فضايى آكنده از بدبينى و عناد و دشمنى بود و تخريب شخصيت افراد و اتهام بىدينى و ارتداد به بهانههاى كم ارزش، قبح و زشتى خود را از دست داده بود. انتساب افراد و شخصيّتهاى علمى به گرايشهايى چون تجسيم، جهميّه، شبّهه و امثال آن و از بين بردن اعتبار آنان بسيار متداول بود.(1)شايد حاكميتهاى وقت هم به اين فضاى آلوده دامن مىزدند و از اين راه، دشمنى و كينه را بين انديشوران مذاهب گوناگون تشديد مىكردند و تفاهم و در نتيجه، احتمال خطر آنان را پايين مىآوردند، بويژه آنكه در اين دوران، حركتهاى سياسى برانداز از قبيل تحركّات نظامى خوارج، شيعيان زيدى و به خصوص طالبيان، حركتهاى ملّىگرايانه در قلمرو وسيع حاكميت وقت از قبيل گرايشهاى خرّم دينى، مازيارى و يا در افريقا حركتهاى سياهان زمينهاى لازم را در اختيار انديشوران دينى گذاشت تا بعضى از اين حركتها را تأييد كرده و موجب دردسر بيشتر حاكميت گردند.بديهى است ايجاد تفرقه فكرى و اعتقادى و به تبع آن،تشديد كينه و نفرت بين عالمان و به خصوص متكلمان و فقيهان مىتوانست هدف جذّابى براى حاكميّتهاى وقت باشد.برگزارى مجالس مناظره بين گرايشهاى مختلف فقهى و يا كلامى و گاه، ادبى در حضور خليفه و يا امرا را نمىتوان تنها به انگيزه دانش دوستى خلفا نسبت داد. طرح مباحث اختلاف برانگيز در اين مجالس و رودررو قرار دادن دانشوران راه گمانهاى نيكو را مىبندد و پژوهشگر را به تأمل وامىدارد.(2)عامل ديگرى كه زمينه لازم براى بدبينى و ترديد و در نتيجه، اختلاف و عناد و كينه را بهوجود مىآورد، روشهاى مبارزاتى بود كه مخالفان هر گروه نسبت به گروه ديگر به كار مىگرفتند. جعل حديث و ساختن مطالب دروغ و بىپايه و نسبت دادن آنها به رؤساى جريانات فكرى و مذهبى و تخريب مجموعه معارف مذاهب و گرايشهاى فقهى و يا كلامى از سوى پارهاى از افراد بىاخلاق و فاسد باعث مىشد(3) پيروان هر گرايشى در حالت روانى ويژهاى براى پذيرش اتهامها نسبت به افراد قرار گيرند و در نتيجه اصل را بر فساد بگذارند و از حسن ظن نسبت به يكديگر فاصله بگيرند.اين فضاى زشت و سنگين، عرصه را براى پيروان تشيّع نيز سخت و تنگ مىساخت، بويژه آنكه در بين شيعيان نيز چندين گرايش عمده كلامى وجود داشت(4) و شرايط سخت سياسى هم در مواردى موجب مىشد تا امام پيشين نتواند امام بعدى خود را به صورت صريح و بىابهام معرفى كندتا پيروان وى در شناخت امام بعدى دچار ترديد نشوند.از اين رو، سوء استفادهكنندگان از اين فضاى تاريك و ابهامآلود بهره جسته و وارد گود مىشدند و خود را جانشين امام پيشين مىشمردند و گرايش جديدى ايجاد مىكردند.(5) وجود مسايل مالى هم به اين موضوع دامن مىزد و طمعورزى افراد، آتش معركه را شعلهورتر مىساخت.(6)در عصرى كه دسترسى به امام معصوم بسيار سخت نبود، مراجعه به ايشان و شنيدن استدلالهاى آنان باعث فروكشى آتش اختلافات مىشد و و دامنه آن وسعت پيدا نمىكرد و رفتن به محضر امام(ع)، فصل الختام اختلافها بود؛(7) اما در روزگارى كه حاكمان بر امامان(ع) سخت مىگرفتند و آنان را در زندان و يا تحت نظر جاسوسان نگهدارى مىكردند، فضا بسيار تيرهتر و زمينه اختلاف در درون شيعه بيشتر مىشد.در روزگار امامت امام هادى(ع) كه -حاكميت در دست خليفه مستبد عباسى، متوكّل بود اين قبيل اختلافات بسيار گسترده بود و از آنجايى كه آن حضرت به شدت تحت مراقبت بودند،(8) راه دستيابى همه به وى غير ممكن بود در نتيجه، تلاش براى ايجاد تفرقه بين ياران و پيروان ائمه(ع) بسيار آماده بود.از اين اختلافها گزارشهاى بسيارى نقل شده است، امّا گزارشى كه عبدالعظيم حسنى در قالب يك توصيه امام(ع) به ياران خود آورده است، به روشنى فضاى حاكم بين شيعيان و پيروان آن حضرت را ترسيم مىكند، فضايى كه در اين سفارش ترسيم شده است، بسيار غمبار و تأمل برانگيز است.حضرت عبدالعظيم حسنى از امام هادى(ع)(9) چنين نقل مىكند كه:اى عبدالعظيم، به دوستانم سلام برسان و به آنان بگو كه براى شيطان راهى در دلهاى خود باز نكنند. آنان را به راستگويى در سخن و اداى امانت و ترك جدال و مخاصمه در مسائل بىاهميّت و به رويكرد به يكديگر و زيارت همديگر دستور ده؛ چون اين كار، موجب نزديكى به من مىشود، به تخريب شخصيت يكديگر مشغول نباشند. من با خود پيمان بستم كه هركس چنين رفتار كند و دوستى از دوستان مرا ناخشنود سازد، از خداوند بخواهم كه او را در دنيا به شديدترين كيفرها برساند و در آخرت از زيانكاران قرار دهد.به آنان بياموز كه خداوند نيكوكارانِ آنان را آمرزيده و از بدكارانِ آنان درمىگذرد، مگر كسانى كه به او شرك ورزند و يا دوستى از دوستان او را بيازارند و يا در دل خود بدى و كينهاى عليه او داشته باشند؛ چون خداوند اين قبيل افراد را نمىبخشد، مگر از آن نيّت برگردند، وگرنه روح ايمان را از دل ايشان برمىكند و از ولايت من خارج مىسازد و از ولايت ما هم بهرهاى نمىبرد و من به خداوند از اين فرايند پناه مىبرم.(10)اين گزارش گوياى آن است كه مناظرات ناسودمند و انحرافى در بين شيعيان روزگار امام هادى بسيار گسترده شده بود. موضوعات كم ارزش و بىاهميّت به محور مناظرات و مشاجرات بين آنان تبديل گشته و آتش اختلاف و كينه شعلهور شده بود، به گونهاى كه پارهاى از آنان براى دستيابى به هدف خود در تخريب شخصيّت ديگران، گاه به شيوههاى غيراخلاقى نظير دروغگويى و حديثسازى نيز روى مىآورند. كينهها و عداوتها موجب دورى و قهر و جدايى آنان شده، به گونهاى كه از ديدار همديگر نيز پرهيز داشتند.بديهى است چنين حالتى مطلوبترين حالت براى مخالفان آن حضرت، بويژه براى حاكميّت وقت بود. آنان خود را منتسب به جريان فكرى امام هادى(ع) مىشمردند. از اين روى، امام(ع) تأكيد مىكند كه در صورتى به من نزديك مىگرديد كه از دشمنى و كينهتوزى با يكديگر دست برداريد و قهر و جدايى را كنار گذاشته، به ديدار هم برويد.تخريب شخصيت همديگر در ميان شيعيان، موجب آزردگى خاطر بسيارى از ياران امام(ع) مىشد و امام ضمن نهى از اين كار، در برابر اين روند به سختى موضوعگيرى كرده، بر چنين افرادى نفرين سنگينى مىكند.عمده مشكل اين قبيل افراد، دست گذاشتن روى نقاط ريز زندگى افراد ديگر است. قشرىگرى و تأكيد بر آموزههاى ظاهرى و بىتوجّهى به محتوا و بن مايه دين انگيزه جدّى را در اين افراد ايجاد مىكرد تا نقاط ضعف كوچك افراد را بزرگ جلوه داده و در نتيجه، توجيه لازم را براى ايراد اتهام بر آنان و رهايى وجدان خويش از ملامت نفس پيدا كنند.در نگرش پيامبر اكرم(ص) دايره دين بسيار وسيع است و افراد گوناگون را با سلايق و گرايشها و رفتارهاى متنوع و متفاوت پذيراست. امامان معصوم(ع) نيز همواره همين ديد را توصيه مىكردند. حضرت عبدالعظيم حسنى در گزارشى از حضرت هادى(ع) از طريق پدرانش از پيامبر اكرم(ص) نقل كرده است كه:أمرنى ربّي بمداراة الناس كما أمرنى بإقامة الفرائض؛(11)پروردگارم مرا به مدارا با مردم سفارش كرده است، همان گونه كه به برپادارى واجبات دستور داده است.اين نگرش به انسان سعه صدرى مىدهد كه به راحتى نمىتواند ديگران را نفى كند و به آنان اتهام بزند، بلكه دايره زندگى دينى را وسعت مىبخشد تا بسيارى افراد در آن جاى گيرند.امام هادى(ع) در توصيه مورد بحث، در ادامه، تأكيد مىورزد كه پيروان آن حضرت بايد بدانند كه خداوند بخشنده و پرگذشت است خوبيها را در نظر مىگيرد و از بديها درمىگذرد و تنها دو حوزه خاص است كه از اين دايره «گذشت» خارج است: نخست، شرك به خداوند متعال و ديگرى، آزار ياران كه شمارى از شيعيان آن روز به بهانههاى بىپايه و به خاطر مجادلات تنگ نظرانه در آن گرفتار بودند.تأكيدى كه امام(ع) بر ضرورت سعه صدر و پرهيز از تنگنظرى و لزوم كنار گذاشتن كينهها و نفرتها مىكند، بيانگر نياز مبرم فضاى فكرى شيعه به اصلاح و پاكسازى است. امام هادى(ع) به علّت قطع ارتباط با پيروان خود، دغدغه بسيارى نسبت به جامعه شيعى داشت و اخبارى كه از جدالهاى بىجهت و زيانآور به گوش آن حضرت(ع) مىرسيد، نگران كننده بود. از اينرو، تلاش مىكرد ارتباط بين افراد را از طريق گسترش يك حركت اخلاقى - اجتماعى مستحكم كرده، از تفرقه فزونتر جلوگيرى كند.در روايت ديگرى از حضرت عبدالعظيم(ع) از امام هادى(ع) چنين آمده كه آن حضرت فرمود:ملاقاة الإخوان نشرة و تلقيح للعقل و إن كان نزراً قيلاً.(12)در اين روايت ،ديدار هم فكران و برادران هم مسلك موجب گسترش فهم و دانش و رشد خرد دانسته شده است، گرچه اين ديدارها كم باشد، باز هم از عدم ارتباط به مراتب ارزشمندتر است. شايد قسمت پايانى روايت، پاسخ به بهانهاى است كه ممكن بود شيعيان آن روزگار به خاطر شرايط خفقان و عدم امكان ملاقاتهاى گسترده در پيش خود مطرح مىكردند. امام(ع) بر اين باور است كه نشستها و ملاقات دوستانه ،در هر صورت، موجب تقويت خرد و گسترش فهم و شعور افراد جامعه مىشود.شايد يكى از عوامل گسترش بدبينى بين پيروان اهل بيت(ع) در روزگار امام هادى(ع) عدم امكان گرد آمدن و تجمّع آنها بود. از اين رو، معمولاً تعاليم ائمه(ع) از طريق واسطهها به آنان مىرسيد و بديهى است در اين انتقال، افزون بر بازتاب ناتوانيهاى بشرى كه در نقل ضعيف و ناقص تعاليم ظاهر مىشد، پارهاى از شيطنتها و خيانتها هم راه پيدا مىكرد و در نتيجه، تعاليم ائمه(ع) به صورت همگون و درست به همه نمىرسيد و در نتيجه، زمينه اختلاف برداشت و به تبع، اختلاف ديدگاه وموضوعگيرى را به وجود مىآورد.(13)دستورالعملهايى كه حضرت عبدالعظيم حسنى(ع) از امام صادق(ع) به پيروان اهل بيت(ع) براى شناسايى حديث درست از نادرست نقل مىكند، شايد در همين رابطه قابل تفسير باشد. در اين خصوص عبدالعظيم به سند خود دو روايت از امام صادق(ع) نقل مىكند:عبدالعظيم الحسنى، عن على بن اسباط، عن يونس بن عبدالرحمان، عن داود بن فرقد، عن ابى عبداللّه(ع): قال: إذا أحدثوكم بحديث عن الأئمه فخذو به حتى يبلغكم عن الحىّ، فإذا بلغكم شىء فخذوا به.ثم قال: انّا واللّه لاندخلكم فيما لا يسعكم؛(14)هرگاه حديثى از امامان براى شما نقل شد، آن را بپذيريد تا آنكه حديثى از امام زنده به شما برسد. آنگاه، وقتى از امام زنده حديثى رسيد، آن را پذيرا باشيد. سپس فرمود: سوگند به خدا ما شما را در كارهاى طاقتفرسا وارد نمىكنيم.به همان سند از داوود بن فرقد، از عبدالأعلى مولى آل سام، از ابن عبداللّه(ع) قال: قلت له: إذا جاء الحديث عن أولكم و حديث عن آخركم فايّهما نأخذ؟فقال: بحديث الآخر؛(15)به امام صادق(ع) عرض كرديم: هرگاه حديثى از امام پيشين رسيد و حديثى از امام بعدى، كدام يك را پذيرا گرديم؟امام(ع) فرمود: سخن امام بعدى را بپذير.در حديث نخست به وسعت دايره زندگى دينى تأكيد شده است و راه را براى افرادى كه با تأكيد بر نصوص، فضا را روى ديگران مىبندند، مسدود مىكند. معمولاً جزم گرايان بر نصْ تأكيد ورزيده، به پشتوانه آن، به تخطئه اعمال و رفتار ديگران مىپردازند، درحالىكه در اين روايتْ ملاك اعتبار اعمال و رفتار شيعيان بر آگاهى گذاشته شده است. افراد بر پايه دانش و آگاهى خود از گفتار امامان(ع)،موظّف به تكليف هستند و اشخاص تا زمانى كه اين آگاهى و اطلاع با آگاهى جديدى جابهجا نشده، امكان رفتار بر مبناى آگاهى قبلى خود دارند، حتى اگر در واقع هم دستور جديد وجود داشته باشد و اشخاص نسبت به آن آگاهى و اطمينان كافى نداشته باشند.اينكه در اين دو حديث، حجيّت سخن امام پيشين تا حصول علم و اطلاع به سخن امام بعدى پذيرفته شده و پس از آگاهى از سخن امام بعدى به آن سخن ارجاع داده شده، به خاطر آن است كه معمولاً امامان با توجّه به شرايط و اوضاع روز سخن مىگفتند و با تبديل آن شرايط سخن جديدى ارائه مىكردند و اين امر، گاه موجب مىشد تا پيروان آنان در سر دو راهى و ترديد قرار گيرند و زمينه لازم براى اختلاف بوجود آيد.(16)امامان(ع) با اين دستورالعملها راه تشخيص را معرّفى و از بروز اختلاف پيشگيرى مىكردند.فضاى حاكم بر روزگار امام هادى(ع) در عصر پدرشان امام جواد و جدشان امام رضا(ع) نيز وجود داشت و حضرت عبدالعظيم -كه عمده روزگار علمى و فكرىاش در عصر اين سه امام(ع) بود در فضايى آكنده از اختلاف نظر و درگيريهاى فكرى و اعتقادى در مجموعه پيروان ائمه(ع) و در خارج از اين مجموعه، زندگى مىكرد.افزون بر آنچه كه ياد شد، چيزى كه نقش جدّى در پيدايش اختلاف ديدگاه در بين پيروان ائمه(ع) ايجاد كرد، شهادت نا بهنگام حضرت امام رضا(ع) بود، شهادت آن حضرت در زمانى اتفاق افتاد كه از سويى به خاطر فضاى نسبتاً باز عصر مأمون، دانشوران بسيارى در ميان شيعيان به وجود آمده و در اقصى نقاط جهان اسلام پراكنده شده بودند و از سوى ديگر، زمان شهادت آن حضرت، فرزندش امام جواد كودكى بيش نبود(17) و مدّعيان زيادى براى جانشينى امام وجود داشت.از آنجايى كه سابقه نداشت فردى در سنين كودكى امامت و پيشوايى را به دست بگيرد، مطرح شدن امام جواد(ع) به عنوان جانشين حضرت رضا(ع) بسيار دور از انتظار بود، به گونهاى كه بزرگان شيعه نيز در اين امر، نخست به ترديد و دو دلى گرفتار شدند و سپس با مراجعه به امام(ع) و آزمايش وى به امامت او ايمان آوردند.(18)بديهى است كسانى كه خارج از مدينه (محل سكونت امامع) بودند، در شرايط سخت انتخاب قرار گرفتند و در چنين فضاى تيره و مهآلود، زمينه براى ايجاد اختلاف بيشتر مىشد. شبيه جريان فوق در زمان امام هادى(ع) نيز به وجود آمد. آن حضرت نيز در زمان درگذشت پدرش در سنّ پايين قرار داشت(19) و در نتيجه، ترديد ياد شده بار ديگر ظهور كرد، با اين تفاوت كه در آغاز عصر امام جواد(ع) حاكميّت وقت تلاش مىكرد از خود چهرهاى طرفدار اهل بيت(ع) نشان بدهد و حتّى ادعاى تشيّع داشت(20) و به همين خاطر، سختگيريهاى ظاهرى براى دستيابى شيعيان به امام جواد(ع) كمتر بود، برخلاف عصر امام هادى(ع) كه چنين شرايطى وجود نداشت و اختناق فزونترى برقرار بود.گرچه شيعيان در اين مورد از يك سابقه برگزيده شدن فردى در سنين پايين به امامت برخوردار بودند و همين سابقه كار را آسانتر مىكرد؛ با اين حال، تأثير لازم را در ايجاد فضايى براى گسترش اختلاف و تفرقه داشت.مجموعه عوامل ياد شده دست به دست هم داده و روزگار عبدالعظيم حسنى را به روزگارى پرتنش، پر دغدغه، آكنده از اختلاف، بدبينى، كينه و دشمنى ساخته بود و آن حضرت به نمايندگى از امام هادى(ع) به زدودن فضاى مزبور و پاكسازى جامعه شيعى از اختلاف و دوگانگى همّت مىگماشت.شايد اين اختلاف و درگيرى در ايران آن روز -كه از سويى تحت تأثير عقلگرايى شديد كوفه و بصره قرار داشت(21)و تنها راه ارتباطى آن با حجاز از همين مسير بود و از سوى ديگر امكان دسترسى آنان به مدينه چندان آسان نبود فزونتر بود و در رى -كه مركز درگيرى فكرى و اعتقادى بين گرايشهاى گوناگون فقهى بين شيعيان و سنّيان و نيز در بين خود سنّيان بود و گاه اين درگيريها به جنگ و جدال و خونريزى كشانده شد شديدتر بود(22) و در واقع، رسالت حضرت عبدالعظيم به زدودن اين اختلاف نظرها در حوزه مزبور بازمىگشت.پی نوشت:1. در اين باره مىتوان از كتب ملل و نحل اطلاعات فراوانى به دست آورد. همچنين كتب رجالى قصّههاى بسيارى در اين باره آوردهاند. در يكى از روايات، هشام بن ابراهيم جبلّى مشرقى نقل مىكند كه در يكى از مجالس حضرت رضا(ع)، جعفر بن عيسى به آن حضرت گفت: مولايم، به پيشگاه تو و پيشگاه خداوند از اين اوضاعى كه يارانمان گرفتار هستند شكايت مىكنم. امام پرسيد: مگر چه كار مىكنند؟ جعفر گفت: مولايم، آنان ما را زنديق مىشمارند، تكفيرمان مىكنند و از ما بيزارى مىجويند. امام فرمود: ياران على بن حسين و محمد بن على و ياران جعفر و موسى(ع) هم چنين بودند. اطرافيان زراره ديگران را تكفير كردند و ديگران آنان را تكفير مىكردند... (اختيار معرفة الرجال، ص 498، ح 956 ، چاپ دانشگاه مشهد).2. ر.ك: داستان مجلس مناظره هشام و ديگران در مجلس هارون با نقشه يحيى بن خالد برمكى براى مبغوض نشان دادن هشام بن حكم (همان، ص 258، ح 477).3. ر.ك: به گزارش احمد بن محمد بن عيسى و ابراهيم بن شيبه و سهل بن زياد از مشكلاتى كه به وسيله على بن حكم و قاسم بن يقطين قمى در احاديث اهل بيت(ع) ايجاد كرده بودند (همان، ص 516 ، 517 و 518 ، ح 994، 995 و 997).4. ر.ك: الفرق بين الفرق،ص 23 به بعد، عبدالقاهر بن طاهر بن محمد اسفراينى (م 429ق)، المكتبة العصريه؛ مقالات الإسلاميين،ص 16 به بعد، تحقيق هلموت ريتر، ابوالحسن الأشعرى (م 1324ق) و ديگران.5. در اين باره امام موسى بن جعفر(ع) سخنى قابل تأمّل دارد. يزيد بن سليط زيدى مىگويد: موسى بن جعفر را ديدم و گفتم: از امام بعد از خود، همانگونه كه پدرت نسبت به تو خبر داده، خبر بده. امام فرمود: پدرم در روزگارى بود كه امروز چنان نيست. يزيد گفت: هر كس به چنين كارى جاسوسى6 نسبت به تو راضى باشد، به لعنت خدا گرفتار آيد. امام(ع) خنديد و فرمود: اى ابو عماره، خبرت مىدهم. من از خانهام خارج شدم و به طور آشكار به پسرم وصيت كردم و ديگران را هم با او شريك ساختم و در باطن و پنهانى تنها به او وصيت كردم (بحارالأنوار، ج 49، ص 11، باب 3 از نصوص بر امامت آن حضرت).6. ر.ك: اختيار معرفة الرجال، روايت 946 و 1120.7. ر.ك: همان، روايت 1146، 1143، 1126، 1121 و 759.8. ر.ك: بحارالأنوار، ج 50، باب 4 (ماجرى بينه و بين خلفاء زمانه).9. در اين روايت عبدالعظيم حسنى از ابوالحسن الرضا(ع) روايت مىكند. امّا از آنجايى كه روايت وى از حضرت رضا(ع)، به خصوص چنين روايتى كه جنبه نصيحتى دارد، متناسب با سنّ او نيست به احتمال بسيار زياد، منظور ابوالحسن ثالث امام هادى(ع) است. اطلاق الرضا به هر كدام از امامان(ع) از اواخر دوره حاكميّت بنىاميّه رواج پيدا كرد و قيام كنندگان عليه حاكميت هم به الرضا من آل محمد دعوت مىكردند. از اينرو، بعيد نيست كه الرضا در اين روايت لقب نباشد بلكه وصف عامى باشد كه بر همه ائمه دلالت مىكند و يا آنكه در سند، تصحيف به وجود آمده، ناسخان به اجتهاد خود تعبير الرضا را افزودهاند و روايت از ابوالحسن الثالث است و يا ابوالحسن ابن الرضا بوده، كه باز هم بر امام هادى اطلاق مىشد؛ چون ابن الرضا(ع) بر فرزندان با واسطه امام رضا(ع) نيز اطلاق مىشد. ر.ك: بحارالأنوار، ج 50، ح3، پاورقى دوم.10. عبدالعظيم الحسنى حياته و مسنده، ص 137، ح 33، عطاردى.11. همان، ص 163، ح 61.12. الأمالى للمفيد، ص 328؛ الأمالى للطوسى، ص 94؛ مسند عبدالعظيم حسنى، ص 122، ح 71.13. ر.ك: اختيار معرفة الرجال، ص 393، ح 741 .14. مسند عبدالعظيم الحسنى، ص 158، ح 100.15. همان، ح 101.16. مطالعه روايات تقيّه در اين خصوص حائز اهميّت است. به عنوان نمونه ،ر.ك: اختيار معرفة الرجال، ح 483 و 502 .17. بنا به گزارش مرحوم مجلسى آن حضرت به هنگام درگذشت پدرش هشت سال داشت (بحارالأنوار، ج 50، ص 2).18. مقالات الإسلاميين، 30 - 31 ؛ اصول كافى، ج 2، ص 139، ح 3 از باب الإشارة والنّص على بن جعفر الثانى(ع).19. بنا به گزارش مرحوم مجلسى سنّ آن حضرت به هنگام درگذشت پدرش شش سال و پنج ماه بود. (بحارالأنوار، ج 50، ص 115، باب اوّل از ابواب تاريخ امام دهم).20. ر.ك: تاريخ الخلفاء، ص207، جلالالدين سيوطى، مطبعة السعادة مصر .21. در جهان اسلام ،مدينه و مكّه همواره به عنوان مركز سنّت و حديثگرايى شهرت داشت و كوفه و بصره و به تبع آنها، ايران مركز عقلگرايى بود و نفوذ معتزله و نيز شيعه در اين منطقه بسيار بود. حاكميّت على(ع) در كوفه در اين امر بىتأثير نبود.22. ر.ك: تاريخ گسترش تشيع در رى، رسول جعفريان، نشر مشعر، فصل سيزدهم، «جدالهاى مذهبى در رى». منبع: فصلنامه علوم حدیث
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]
صفحات پیشنهادی
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام)
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) نويسنده: محمدعلى سلطانى اختلاف فكرى عميق و گسترده موجود در عصر عباسى،و بويژه دوران مصادف ...
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) نويسنده: محمدعلى سلطانى اختلاف فكرى عميق و گسترده موجود در عصر عباسى،و بويژه دوران مصادف ...
نگین ری - ویژه نامه میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
نگین ری - ویژه نامه میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-نگین ری کاغذ دیواری ... السلام) فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
نگین ری - ویژه نامه میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام-نگین ری کاغذ دیواری ... السلام) فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
ویژه نامه درگذشت حضرت عبدالعظیم حسنی
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) اختلاف فكرى عميق و گسترده موجود در عصر عباسى،و بويژه دوران مصادف با حيات علمى - سياسى ...
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) اختلاف فكرى عميق و گسترده موجود در عصر عباسى،و بويژه دوران مصادف با حيات علمى - سياسى ...
مناظره امام صادق علیه السلام با زندیق
مناظره امام صادق علیه السلام با زندیق-مناظره امام صادق علیه السلام با زندیقاز هشام بن حكم روایت ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
مناظره امام صادق علیه السلام با زندیق-مناظره امام صادق علیه السلام با زندیقاز هشام بن حكم روایت ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
شخصیت حضرت عبدالعظیم در نظر امامان(ع) و عالمان بزرگ شیعه
لیكن به موجب روایتى كه از امام هادى علیه السلام در باب فضیلت زیارت او آمده، روشن مىشود كه پیش از ..... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه .
لیكن به موجب روایتى كه از امام هادى علیه السلام در باب فضیلت زیارت او آمده، روشن مىشود كه پیش از ..... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه .
ابو الحسن ثالث و سه ابو الحسن
السلام) و أبا الحسن الثالث(علیه السلام)".20راوي دوّم: أبو الحسن عليّ بن الحسن بن ... امام هادي(ع)، چراغ ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه .
السلام) و أبا الحسن الثالث(علیه السلام)".20راوي دوّم: أبو الحسن عليّ بن الحسن بن ... امام هادي(ع)، چراغ ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه .
اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی
اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی ماه آسمان رsي افق فضل و شرف را قمري پيدا شديا ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی ماه آسمان رsي افق فضل و شرف را قمري پيدا شديا ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام ...
بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) – قسمت دوم و ... ضمن تصريح به ثواب هر دو، زيارت امام رضا(ع) را به جهت كمى زايرانش در آن عصر، اولى دانست. ... عبدالعظيم جايگاه مهمى را به خود اختصاص داده، احاديث اخلاقى و اجتماعى آن حضرت است. ... آن حضرت پيامى اخلاقى براى شيعيان توسط حضرت عبدالعظيم ابلاغ فرمودند كه در آن ...
بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) – قسمت دوم و ... ضمن تصريح به ثواب هر دو، زيارت امام رضا(ع) را به جهت كمى زايرانش در آن عصر، اولى دانست. ... عبدالعظيم جايگاه مهمى را به خود اختصاص داده، احاديث اخلاقى و اجتماعى آن حضرت است. ... آن حضرت پيامى اخلاقى براى شيعيان توسط حضرت عبدالعظيم ابلاغ فرمودند كه در آن ...
منزلت مادر امام نهم از ديدگاه سه معصوم عليهم السلام
اين همان مولودى است كه مولودى پربركتتر از او نسبت به شيعيان ما به دنيا نيامده است 4. ... حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام مى گويد:به امام جواد عليه السلام گفتم : من بين زيارت .... اولا: دو روايت نقل شده از على عليه السلام در مقام حكومت است و در عصر ضعف .... اميد كه با استفاده بهينه از فضاى عطرآگين ولائى كشور امام زمان عجل الله تعالى ...
اين همان مولودى است كه مولودى پربركتتر از او نسبت به شيعيان ما به دنيا نيامده است 4. ... حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام مى گويد:به امام جواد عليه السلام گفتم : من بين زيارت .... اولا: دو روايت نقل شده از على عليه السلام در مقام حكومت است و در عصر ضعف .... اميد كه با استفاده بهينه از فضاى عطرآگين ولائى كشور امام زمان عجل الله تعالى ...
سخنان امام کاظم علیه السلام در زندان یا مُسند امام موسى بن جعفر
سخنان امام کاظم علیه السلام در زندان یا مُسند امام موسى بن جعفر-سخنان امام کاظم علیه السلام در ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
سخنان امام کاظم علیه السلام در زندان یا مُسند امام موسى بن جعفر-سخنان امام کاظم علیه السلام در ... فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها