تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مرگ آرى امّا پستى و خوارى هرگز، به اندك ساختن آرى امّا دست سوى اين و آن دراز كردن هرگ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798129794




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مردی که خواهد آمد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بهترین معلم برای شاهزاده ی روم
نرجس
نرجسسال‏های پیش در کشور روم پادشاهی به نام «یوشعار» زندگی می‏کرد. او پسر قیصر روم بود و دختری با فضیلت و شایسته به نام «نرجس» داشت که بعدها به «نرجس خاتون» معروف شد. به او «سوسن» و «صیقل» نیز می‏گفتند. نرجس از نسل شمعون یکی از حوّاریون عیسی مسیح علیه‏السلام  و دختری پاک و پرهیزکار بود. به خواست خداوند بعضی از معصومین علیهم‏السلام در خواب‏هایش با او ارتباط برقرار کردند.یک شب نرجس در خواب، پیامبرگرامی اسلام صلی‏علیه وآله ‏وسلم و عیسی مسیح علیه‏السلام را دید که او را به عقد امام حسن عسگری علیه‏السلام در آوردند. شبی دیگر حضرت فاصله‏علیهاالسلام، نرجس را به دین اسلام دعوت کرد. نرجس در آن شب، تحت تاثیر سیمای ملکوتی و مقام والای حضرت فاطمه علیهاالسلام قرار گرفت و با میل و رغبت فراوان، شهادتین را بر زبان آورد و دین اسلام را پذیرفت؛ امّا این موضوع را از خانواده خود و اطرافیانش مخفی کرد.در جنگ‏هایی که میان مسلمانان و رومیان رخ داد، نرجس به طور ناشناس به همراه چند نفر از خدمتکارانش، در بغداد به اسارت در آمدند. سپس به فرمان امام هادی علیه‏السلام نرجس خاتون از یکی از برده فروشان شهر بغداد خریداری شد و آزاد گردید و به خانه امام هادی علیه‏السلام آورده شد.نرجس پس از آشنایی با امام هادی علیه‏السلام و خانواده گرامی ایشان به آن حضرت گفت: «این مکان برایم آشنا به نظر می‏رسد. من این خانه را هر شب در خواب می‏دیدم.» امام هادی علیه‏السلام فرمود: «شما در خواب، رسول گرامی اسلام صلی‏علیه وآله‏وسلم، عیسی علیه‏السلام و همچنین فاطمه دختر گرامی رسول خدا صلی‏علیه وآله‏وسلم را دیدید که شما را به دین مبین اسلام دعوت کردند.» سپس امام هادی علیه‏السلام تمام سخنان ائمه را که نرجس در خواب دیده بود، برایش بازگو کرد.امام هادی علیه‏السلام برای نرجس، بهترین معلم را جهت تعلیم آداب و احکام اسلامی و شناخت علوم دینی برگزید و او کسی جز حکیمه خواهر گرامی امام هادی علیه‏السلام و بانوی بزرگوار و مورد احترام خاندان امامت علهیم‏السلام نبود.مدتی بعد، نرجس با امام حسن عسگری علیه‏السلام ازدواج کرد. او نسبت به همسر گرامی‏اش و خانواده ایشان، نهایت مهربانی و فداکاری را از خود نشان داد. حکیمه بیشتر اوقات به خانه امام حسن عسگری علیه‏السلام می‏رفت و همیشه آن حضرت و همسرش را دعا می‏کرد و از درگاه خداوند تولد فرزندی را برای ایشان آرزو می‏کرد. او با نرجس بسیار مهربان و متواضع رفتار می‏کرد و هرگز راضی نمی‏شد که نرجس خاتون احساس غربت و تنهایی کند. ولادتحکیمه می‏گوید: یک روز مثل همیشه به دیدار برادرزاده‏ امام حسن عسگری علیه‏السلام رفته بودم. مدتی در خانه امام ماندم، هنگامی که می‏خواستم خانه آن حضرت را ترک کنم، امام حسن عسگری‏ علیه‏السلام رو به من کرد و فرمود: «عمه جان! امشب پیش ما بمان؛ چون امشب شب مبارکی است فرزندم مهدی که نزد خدای متعال گرامی است، به دنیا می‏آید و خداوند به وسیله او زمین را پس از مردن زنده می‏گرداند. من از شنیدن خبر تولد بسیار تعجب کردم چون تا آن ساعت آثاری از بارداری در ظاهر نرجس ندیده بودم. به همین دلیل پرسیدم: فرزندت از چه کسی متولد خواهد شد؟ آن حضرت فرمود: فقط از نرجس متولد خواهد شد. من با شک و تردید نزد نرجس رفتم و او را دقیقاً جستجو کردم. سپس دوباره نزد امام حسن عسگری علیه‏السلام رفتم و گفتم اثری از بارداری در همسرت نرجس نیست. چگونه فرزندش متولد خواهد شد؟ امام لبخندی زد و فرمود: فرزند من سپیده‏‏دم، هنگام طلوع فجر متولد خواهد شد. تا آن هنگام باید صبر کنی؛ زیرا نرجس مانند مادر موسی کلیم‏الله است و کسی از بارداری او خبر ندارد. عمه‏جان می‏‏‏دانی که عباسیان همچون درندگان گرسنه در کمین ما شیعیان نشسته‏اند. آنان نیز می‏دانند که از وجود من، حضرت قائم (عج) ظهور خواهد کرد. این حالت نرجس نشانه اعجاز خداوند در برابر توطئه ستمکاران می‏باشد؛ زیرا اگر از بارداری و ظاهر او باخبر می‏شدند، همان‏گونه که فرعون در جستجوی موسی، شکم زنان حامله را می‏درید، اینها نیز به همسرم نرجس رحم نمی‏کردند و شکم او را می‏دریدند. این طفل که امشب متولد می‏شود، همانند موسی‏علیه‏السلام است و همه در جستجوی او هستند. او سلسله‏ حکومت طاغوتیان را از بین خواهد برد.» حکیمه می‏گوید: «آن شب، نرجس را در کنار خود خواباندم و مراقب احوالش بودم. هنگام سپیده‏‏دم حال نرجس دگرگون شد. امام حسن عسگری علیه‏السلام از اتاق دیگری به من فرمود: سوره انا انزلنا را بر او بخوان. من این سوره را خواندم؛ تا اینکه جنین از شکم مادر بیرون آمد و در حالی که سوره  انا انزلنا را می‏خواند، متولد شد و بر من سلام کرد. من از این اعجاز خداوند ترسیدم. امام حسن علیه‏السلام فرمود: از اراده و فرمان خدای متعال تعجب نکن. خداوند ائمه را در کوچکی با حکمت، گویا می‏کند و در بزرگی حجت زمین قرار می‏دهد. هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که نرجس از کنارم ناپدید شد. امام که متوجه موضوع شده بود، فرمود: عمه‏جان! داخل اتاق برو. نرجس را در همان‏جا خواهی یافت. من وقتی وارد اتاق شدم، صورت نرجس را غرق در نوری زیبا و خیره کننده دیدم که فضای خانه را رنگی دیگر بخشیده بود و در کنارش نوزاد پسری بود که به حالت سجده بر زمین افتاده بود. او انگشتان اشاره را بلند کرده و شهادتین را گفت. آن‏گاه اسم امامان را تا نام مبارک خود بر زبان آورد و فرمرد: بار خدایا! میعاد مرا عملی ساز و کارم را به سرانجام برسان. قدمم را استوار بدار و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن.»  به این ترتیب، امام زمان (عچ) روز پانزدهم شعبا ن سال 255 هـ .ق در شهر سامرا دیده به جهان گشود. نام و کنیه آن حضرت همانند جدّش، «ابوالقاسم» بود. پیامبر گرامی اسلام صلی‏الله علیه واله و سلم از نشانه‏های پربرکت امام زمان (عج)، این شواهد را بیان فرمود: «قیام کننده از اولاد من، اسمش اسم من، لقبش لقب من، شکل او کاملاً شبیه من، سنت و روشش، سنت و روش من است. او مردم را به راه من و کتاب خدا دعوت می‏کند. هر کسی از او اطاعت کند، از من اطاعت کرده و هر که با او مخالفت کند، با من مخالفت کرده است و هر کسی غیبت او را انکار کند، مرا انکار کرده است.» در پشت مبارک حضرت مهدی علیه‏السلام علامتی همانند علامتی که برپشت رسول اکرم صلی‏الله علیه واله وسلم است، وجود دارد که آن را «ختم نبوت» می‏گویند. به بازوی راستش نوشته شده: « جاءالحق و زهق الباطل، ان الباطل کان زهوقاً» حق آمد و باطل ویران و نابود شد. به درستی که باطل فرو رفتنی و نابود شدنی است و پایداری و ثبات ندارد.   مهدی مراد حاصلبرگرفته از کتاب: گذری بر زندگی چهارده معصوم(علیه‏السلام)تنظیم : بخش کودک و نوجوان********************************************مطالب مرتبطآخرین پرنده، آخرین سنگ قهرمان محلّه میم مثل مورچه لطف بی‏کران امام! مردی که کمک خواست پیامبری در شکم ماهی (2) پیامبری‌ در شکم ماهی(1)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 439]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن