محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845578828
شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است نويسنده:رضاحميدي منبع:روزنامه رسالت اشاره در آستانه سالگشت شهادت مولاى موحدان،اسوه پارسايان ،مقتداى مجاهدان، اميرمومنان حضرت على بن ابيطالب (عليه السلام) آثار مکتوب وگرانسنگ استاد علامه حضرت آيتالله شهيد مرتضى مطهري(ره) را قفسه برداشتيم وازلابه لاى کتابهاى « انسان کامل » و « جاذبه ودافعه حضرت علي(ع)» به پرسشهايى که دوست داشتيم از زبان استاد بشنويم (ولى منافقين کور دل اين فرصت را از جوانان ومردم گرفتند) از آثار ايشان يافتيم. آن چه در ذيل تقديم حضورتان مىشود ماحصل گفتگوى غيابى ما با حضرت استاداست که اميداست مورد مطالعه واستفاده خوانندگان عزيز واقع شود.با آرزوى علو درجات ومقامات عاليه جنان براى حضرت استاد اين گفتگو را با هم مىخوانيم .براى شناخت انسان کامل چه راههايى از ديدگاه اسلام وجود دارد؟شناخت انسان کامل از نظر اسلام دو راه دارد: يک راه اين است که ببينيم قرآن- در درجه اول و سنت دردرجه دوم انسان کامل را اگر چه در قرآن وسنت تعبير« انسان کامل » نيست و تعبير« مسلمان کامل» و «مومن کامل » است چگونه توصيف کردهاند؛ ولى به هرحال معلوم است که «مسلمان کامل » يعنى انسانى که دراسلام به کمال رسيده است،و« مومن کامل » يعنى انسانى که درپرتو ايمان به کمال رسيده است. بايدببينيم قرآن يا سنت، انسان کامل را با چه مشخصاتى بيان کردهاند وچه خطوطى براى سيماى انسان کامل کشيدهاند. از قضا در اين زمينه ، چه در قرآن وچه درسنت بيانات زيادى آمده است .راه دوم شناخت انسان کامل ، از راه بيانها نيست که ببينيم درقرآن وسنت چه آمده است،بلکه از اين راه است که افرادى عينى را بشناسيم که مطمئن هستيم آنها آنچنان که اسلام وقرآن مىخواهد ساخته شدهاند ووجودعينى انسانهاى کامل اسلامى هستند؛ چون انسان کامل اسلامى فقط يک انسان ايدهالى وخيالى وذهنى نيست که هيچ وقت درخارج وجود پيدا نکرده باشد؛ انسان کامل ، هم درحداعلا وهم در درجات پايينتر ، درخارج وجودپيدا کرده است.ما هماره از حضرت علي(ع) به عنوان انسان کامل ياد کردهايم، مردم چه شناختى لازم است از حضرت علي(ع) داشته باشند آيا همين حد که ايشان کيست، کجا به دنيا آمد، چگونه شهيد شد و شجاعتش و... کافى است ويا بايد ابعاد ديگرى از اين انسان کامل را بشناسيم ؟شناخت علي(ع) ، شناخت انسان کامل اسلام است ، اما «شناخت علي» نه شناخت شناسنامهاى علي.گاهى انسان على را شناسنامهاى مىشناسند؛ نامش علي، پسر ابوطالب، ابوطالب پسر عبدالمطلب، مادرش فاطمه دختراسد بن عبدالعزى ،شوهر فاطمه(س)، پدر حسن وحسين (ع) ، در آن سال متولد شد فلان سال از دنيا رفت ، چنان جنگهايى کرد ؛ اينها شناختهاى شناسنامهاش است؛ يعنى اگر بخواهيم براى علي(ع) يک شناسنامه صادر کنيم وبه شناسنامه او آگاه باشيم، شناسنامهاش اينهاست ؛ اماشناخت شناسنامهاى علي، شناخت على نيست؛ شناخت انسان کامل نيست؛ شناخت على يعنى شناخت شخصيت على نه شخص علي، در هر حدى که شخصيت جامع علي(ع) را بشناسيم انسان کامل اسلام را شناختهايم ودرهر حدى که انسان کامل راعملا- نه اسما ولفظا- امام وپيشواى خود قرار دهيم، راه اورابرويم ، تابع و پيرو او باشيم وکوشش کنيم که خود را برطبق اين نمونه بسازيم، [ درهمان حد] شيعه اين انسان کامل هستيم، چون « الشيعه من شايع عليا» شهيد [ اول] درلمعه به مناسبتى اين حرف را مىگويد و ديگران هم اين راگفتهاند: شيعه يعنى کسى که على را مشايعت کند،يعنى انسان با «لفظ» شيعه نمىشود، با« حرف» شيعه نمىشود، با« حب وعلاقه تنها» شيعه نمىشود، پس با چه چيز شيعه مىشود؟ با مشايعت؛ مشايعت يعنى همراهى. وقتى کسى مىرود، شماپشت سر وهمراه او مىرويد، اين را « مشايعت » مىگويند؛ شيعه على يعنى مشايعت کننده عملى علي(ع.)حضرتعالى قدرى بيشتر از اوصاف اميرالمومنين براى ماوخوانندگان توضيح بفرماييد؛ ما اگر على را الگو وامام خود بدانيم يک انسان کامل ويک انسان متعادل ويک انسان راکه همه ارزشهاى انسانى به طور هماهنگ در او رشد کرده است، پيشواى خود قرار دادهايم.وقتى شب مىشود و خلوت شب فرا مىرسد هيچ عارفى به پاى او نمىرسد .آن روح عبادت که جذب شدن وکشيده شدن به سوى حق وپرواز به سوى خداست ، با شدت در او رخ مىدهد مثل آن حالتى که انسان در مطلبى داغ مىشود. مثلا وقتى درحالت جنگ ودعوا وستيز است چاقو قسمتى از بدنش را مىبرد ويک تکه گوشت از بدنش به طرفى انداخته مىشود ولى آن چنان توجهش متمرکز مبارزه است که احساس نمىکند يک قطعه گوشت از بدنش جداشده است. على درحال عبادت چنان گرم مىشود وآن عشق الهى چنان در وجودش شعله مىکشد که اصلا گويى در اين عالم نيست. خودش گروهى را اين طور توصيف مى کند: « هجم بهم العلم على حقيقه البصيره و با شروا روح اليقين ، واستلانوا ما استرعوه المترفون، وانسوا بمااستوحش منه الجاهلون، وصحبوا الدنيا با بدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلي» با مردمند وبامردم نيستند، درحالى که با مردمند، روحشان باعالىترين مقامها وابسته است. در حال عبادت تير را از بدنش بيرون مىآورند، ولى او آنچنان مجذوب حق وعبادت است که متوجه نمىشود؛ حس نمىکند.آنچنان درمحراب عبادت مىگريد وبه خود مىپيچدکه نظيرش را کسى نديده است.روز که مىشود، گويى اصلا اين آدم ، آن آدم نيست. با اصحابش که مىنشيند چنان چهرهاش بازوخندان است که ازجمله اوصافش اين بود که هميشه قيافهاش باز و شکفته است . به قدرى علي(ع) به اصطلاح خوش مجلس وحتى بذله گو بود که عمروعاص وقتى عليه علي(ع) تبليغ مىکردمىگفت: او به درد خلافت نمىخورد، چون خندهروست،آدم خندهرو که به درد خلافت نمىخورد«خلافت» آدم عبوس مىخواهد که مردم از او بترسند.با دشمن که در ميدان جنگ به صورت يک مجاهد روبرو مىشود، باز چهرهاش باز وخندان است که دربارهاش گفتهاند:هوالبکاء فىالمحراب ليلا هو الضحاک اذا اشتدالضراباوست که درمحراب عبادت، بسيار گريان ودرميدان نبرد، بسيار خندان است. او چگونه موجودى است ؟ او انسان قرآن است.قرآن اين چنين انسانى مىخواهد.اين تعبير «جامع الا ضداد بودن» که ما درباره انسان کامل مىگوييم ،صفتى است که از هزار سال پيش علي(ع) با آن شناخته شده است. حتى خود سيد رضى در مقدمه نهج البلاغه مىگويد: مطلبى که هميشه با دوستانم در ميان مىگذارم واعجاب آنها رابرمىانگيزم، اين موضوع است که جنبههاى گوناگون سخنان علي(ع) به گونهاى است که انسان درهر قسمتى از سخنان که وارد مىشود، مىبيند به يک دنيايى رفته است گاهى در دنياى عباد است و گاهى دردنياى زهاد،گاهى در دنياى فلاسفه است وگاهى در دنياى عرفا،گاهى در دنياى سربازان وافسران است وگاهى در دنياى حکام عادل، گاهى در دنياى قضات است وگاهى در دنياى مفتىها،علي(ع) درهمه دنياها وجود دارد وازهيچ دنيايى از دنياهاى بشريت غايب نيست. پس انسان کامل يعنى انسانى که قهرمان همه ارزشهاى انسانى است ،درهمه ميدانهاى انسانيت ،قهرمان است.شخصيت عظيم وگسترده اميرمومنان حضرت على (عليه السلام) وسيعتر ومتنوعتر از اين است که يک فردبتواند درهمه جوانب ونواحى آن وارد شود وتوسن انديشه را به جولان آورد . براى يک فرد حداکثرى که ميسر است اين است که يک ياچندناحيه معين ومحدودرابراى مطالعه وبررسى انتخاب کندوبه همان قناعت ورزد . يکى از جوانب ونواحى وجود اين شخصيت عظيم، ناحيه تاثيراوبر روى انسانها به شکل مثبت و يامنفى است وبه عبارت ديگر « جاذبه ودافعه» نيرومند او است که هنوز هم نقش فعال خود را ايفا مىنمايد.درعلى هم خاصيت فيلسوف است وهم خاصيت رهبر انقلاب و هم خاصيت پير طريقت وهم خاصيتى از نوع خاصيت پيامبران،مکتب او هم مکتب عقل وانديشه است وهم مکتب ثوره وانقلاب وهم مکتب تسليم وانضباط وهم مکتب حسن وزيبايى و جذبه وحرکت.ازخصوصيات وويژگىها ونيزالگوهاى رفتارى اميرالمومنين (عليه السلام) چه درسى مىتوان آموخت؟سراسروجود علي(ع) تاريخ وسيرت على ، خلق وخوى علي،رنگ وبوى علي، سخن وگفتگوى على درس است وسرمشق است وتعليم است ورهبرى است.همچنان که جذبههاى على براى ما آموزنده ودرس است ،دفعهاى او نيز چنين است ،ما معمولا در زيارتهاى على وساير اظهار ادبها مدعى مىشويم که ما دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو هستيم، تعبير ديگر اين جمله اين است که مابه سوى آن نقطه مىرويم که درجو جاذبى تو قرار داردوتو جذب مىکنى وازآن نقاط دورى مىگزينيم که تو آنها را دفع مىکني. [ ونيز] اين درس را بايد بياموزيم که اشتباه نکنيم که فقط يک ارزش را بگيريم وارزشهاى ديگر را فراموش کنيم. مانمىتوانيم در همه ارزشها قهرمان باشيم، ولى درحدى که مىتوانيم، همه ارزشها را با يکديگر داشته باشيم، اگر يک انسان کامل نيستيم بالاخره يک « انسان متعادل» باشيم.آن وقت است که ما به صورت يک مسلمان واقعى در همه ميدانها درمىآييم.حضرت علي(ع) تعابير حکيمانه وبسيار نغزى درخصوص« دردانسان» بيان مى کند . درد واقعى نه درد جسمانى به قول آن شعر که« مرد رادردى اگر باشد خوش است درد بى دردى علاجش آتش است»درخصوص معناي«درد» از زبان آن امام همام بر ايمان بفرماييد؟چقدر زيبا مىگويد اميرالمومنين علي(ع) وقتى که با کميل بن زياد نخعى به صحرا مىرود. کميل مىگويد همين که به صحرا رسيديم وديگر کسى در آنجا نبود، علي(ع) آه عميقى کشيدوسپس فرمود: اى کميل دل انسان به منزله ظرف است بهترين ظرفها آن است که ظرفيتش بيشتر باشد يا بهتر مظروف را نگهدارى کند.گوش کن آنچه راکه من به تو مىگويم. اول مردم را به سه قسمت تقسيم مىکند- که اينها محل بحث من نيست- تا دراواخر ،شکايت مىکندکه : افسوس! افراد صاحب سرى نيستندکه من آنچه را که دردل دارم بتوانم به آنها اظهار کنم. بعد مىفرمايد: ولى اين چنين هم نيست که هيچ کس نباشد،هميشه در همه زمانها افرادى اين چنين هستند. علم حقيقى در نهايت بصيرت بر آنها هجوم آورده است وبه مقام يقين کامل رسيدهاند،به روح يقين اتصال پيدا کردهاندوفاصلهاى با روح يقين ندارند. آن چيزهايى که براى اهل ترف و ماده پرستها خيلى سخت است ،براى آنها رام ونرم است،آن چه براى نادانها مايه وحشت است يعنى خلوت باحق، براى آنها مايه انس است. اينها دردنيا با مردم همراهندولى با روحهايى که مجذوب عالم بالا هستند. درعين اينکه دراين دنيا هستند، در اين دنيا نيستند، در حالىکه دراين دنيا هستند، در دنياى ديگرى هستند. دردهاى على وبه تعبير ما دردهاى عرفانى على ودردهاى عبادتى على ومناجاتهاى على يک مسئله بسيار واضح وروشنى است . کارش در عبادت به جايى مىرسد که آن چنان از خود بىخودمىشود وگرم محبوب ومعشوقش مىشود که ازآنچه دراطراف او مىگذرد بىخبر است حتى اگر تيرى را از بدنش بيرون بکشند.اين درد انسان است يعنى درد جدايى از حق و آرزو واشتياق تقرب به ذات او وحرکت به سوى او و نزديک شدن به او. تا انسان به ذات حق نرسداين دلهره واضطراب از بين نمىرود ودائما اين حالت براى او هست. اگر انسان خود رابه هرچيز سرگرم کند آن چيز سرگرمى است ، حقيقت چيز ديگراست .قرآن اين مطلب رابه اين تعبير مىگويد: الا بذکرالله تطمئن القلوب. بدانيد فقط وفقط دلها با يک چيز از اضطراب ودلهره و ناراحتى آرام مىگيرد اين درد بشر به وسيله يک چيز است که آرامش پيدا مىکند وآن ، يادحق وانس با ذات پروردگار است. عرفا بيشتر روى اين درد تکيه کردهاندوديگر به درد ديگرى توجه ندارند ويابگوييم کمتر توجه دارند. حضرت علي(ع) درخصوص «دنيا» هم تعابير بسيار پرمغزى دارند اگر در اين باره نيز مطالبى بيان فرماييد ممنون مىشويم.على (ع) مىفرمايد: دنيا! تو راطلاق دادم وسه طلاقه هم کردم ورجعتى در اين طلاق نيست. اعزبى عنى اى دنيا! از من دور شو... ! دنيا! به خدا قسم هرگز تسليم و رام تو نمىشوم که مرا خوار وزبون کني. علي(ع) هميشه درمقابل دنيا يعنى درمقابل اشيا، يک حالت عصيان و تمرد وسرکشى دارد و هيچ اجازه نمىدهدکه دنيا درروح او چنگ بيندازد. ولا اسلس لک. من مهارم را به دست تو نمىدهم که هرجاکه بخواهى بکشى وببرى . اين همان زهداسلامى وترک دنياى اسلامى است .همان آزاد زيستن وخود را نسبت به نعمتهاى دنيا نفروختن است.بازعلي(ع) مىفرمايد: مردم دربازار دنيا دو دسته هستند: يک دسته خود را مىفروشندوپول فروختن خودشان را مىگيرند ودسته دوم مردمى هستند که در دنيا خود رامىخرند و آزادمىکنند.يک وقت علي(ع) درهم و يا دينارى را که مال خودشان بود کف دست گرفت، قدرى به آن نگاه کردوفرمود: اى پول! تو تا وقتى که در دست من هستي، مال من نيستى . درست عکس اينکه ما مىگوييم؛ ما مىگوييم تا وقتى پول مال من است که درجيب من است وقتى خرج کردم از دست من رفته است. علي(ع) عکس اين را فرموده است: تو تا وقتى دردست من هستي،مال من نيستى چرا که تاوقتى در دست من هستي، بايد مال تو باشم ونوکر تو باشم و تورا نگهدارى کنم .تو آن وقت مال من هستى که توراخرج کرده باشم والا تاوقتى که تو رانگه داشتهام تومال من ودرخدمت من نيستي، من مال تو و درخدمت توهستم .علي(ع) از جلوى يک قصابى مىگذشت . قصاب چشمش به علي(ع) که افتاد عرض کرد: امروز گوشتهاى خوبى آوردهايم اگر مىخواهيدبخريد . حضرت فرمود:پول ندارم .قصاب گفت: من براى پولش صبر مىکنم. فرمود: من به شکم خود مىگويم صبر کند؛ چرا از تو گوشت بگيرم که تو بخواهى براى پولش صبر کنى ؟ من شکمم را وادار به صبر مىکنم که اين مقدار مقروض ومديون تونباشم .ازشهادت حضرت علي(ع) هر چه زمان مىگذرد محبت وارادت شيعيان وحتى غير شيعه به ايشان فزونى مىگيرد.رمز و راز محبت به آن امام چيست؟ ودرکدام بعد بايد اين راز را جستجو کرد؟رمزمحبت راهنوز کسى کشف نکرده است ، يعنى نمىتوان آن را فرموله کرد وگفت اگر چنين شد چنان مىشود واگر چنان شد چنين، ولى البته رمزى دارد. چيزى در محبوب هست که براى محب ازنظر زيبايى خيره کننده است واو را به سوى خود مىکشد ، جاذبه ومحبت در درجات بالا عشق ناميده مىشود.على محبوب دلها ومعشوق انسانها است ، چرا؟ ودرچه جهت؟ فوقالعادگى على درچيست که عشقها را برانگيخته ودلها را به خود شيفته ساخته و رنگ حيات جاودانى گرفته است وبراى هميشه زنده است؟چرا دلها همه خود را با او آشنامىبينند واصلا او را مرده احساس نمىکنند بلکه زنده مىيابند؟مسلما ملاک دوستى او جسم او نيست زيرا جسم اواکنون دربين ما نيست و ما آن را احساس نکردهايم وباز محبت على از نوع قهرمان دوستى که در همه ملتها وجود دارد نيست، هم اشتباه است که بگوييم محبت على از راه محبت فضيلتهاى اخلاقى و انسانى است، وحب على حب انسانيت است درست است على مظهر انسان کامل بود ودرست است که انسان نمونههاى عالى انسانيت را دوست مىدارد . اما اگر على همه اين فضايل انسانى را که داشت مىداشت آن حکمت وآن علم ،آن فداکارىها وازخودگذشتگىها ،آن تواضع و فروتنى ،آن ادب، آن مهربانى وعطوفت ،آن ضعيفپرورى ،آن عدالت آن آزادگى و آزاديخواهي،آن احترام به انسان ،آن ايثار،آن شجاعت ،آن مروت ومردانگى نسبت به دشمن وبه قول مولوي:درشجاعت شير ربانى ستى درمروت خود که داند کيستي؟آن سخا و جود وکرم و... اگر على همه اينها را که داشت اما رنگ الهى نمىداشت ،مسلما اين قدر که امروزعاطفه انگيز و محبت خيز است نبود.على ازآن نظر محبوب است که پيوندالهى دارد، دلهاى مابه طور ناخودآگاه در اعماق خويش با حق سروسر وپيوستگى دارد، وچون على را آيت بزرگ حق و مظهر صفات حق مىيابند به او عشق مىورزند.در حقيقت پشتوانه عشق علي، پيوندجانها با حضرت حق است که براى هميشه درفطرتها نهاده شده وچون فطرتها جاودانى است مهرعلى نيز جاودان است.نقطههاى روشن دروجود على بسيار زياداست اما آنچه براى هميشه او را درخشنده وتابان قرارداده است ايمان واخلاص اوست و آن است که به وى جذبه الهى داده است.در شب شهادت آن حضرت قرارداريم، دوست داريم از زبان شما قدرى در خصوص آخرين لحظات زندگى حضرت علي(ع) بشنويم. شما آن چهل واندى ساعت را براى ما و خوانندگان ترسيم فرماييد. شگفتانگيزترين دوره زندگى علي(ع) در حدود چهل و پنج ساعت است. علي(ع) چند دوره زندگى دارد: از تولد تا بعثت پيغمبر، از بعثت پيغمبر تا هجرت، از هجرت تا وفات پيغمبر که دوره سوم زندگى علي(ع) است و شکل و رنگ ديگرى دارد، از وفات پيغمبر تا خلافت خودش دوره چهارم زندگى علي(ع) است و دوره خلافت چهارساله و نيمهاش دوره ديگرى از زندگى اوست. علي(ع) يک دوره ديگرى هم دارد که اين دوره از زندگى او کمتر از دو شبانهروز است و شگفتانگيزترين دورههاى زندگى علي(ع) است؛ يعنى فاصله ضربت خوردن تا وفات. انسان کامل بودن علي(ع) اينجا ظاهر مىشود،يعنى در لحظاتى که مواجه با مرگ شده است. اولين عکسالعمل علي(ع) در مواجهه با مرگ چه بود؟ ضربت که به فرق مبارکش وارد شد دو جمله از او شنيده شد. يک جمله اينکه «اين مرد را بگيريد» و ديگر اينکه: «فزت و رب الکعبه» قسم به پروردگار کعبه که رستگار شدم؛ به شهادت نائل شدم،شهادت براى من رستگارى است. علي(ع) را آوردند و در بستر خواباندند. طبيبى به نام اثيربن عمرو را- که از تحصيلکردههاى جندى شاپور و عرب بود و در کوفه مىزيست- براى معاينه زخم اميرالمومنين(ع) آوردند. حضرت را با وسايل آن زمان معاينه کرد و با اين آزمايش فهميد که زهر وارد خون حضرت شده است. لذا نسبت به درمان اظهار عجز کرد... معمولا احوال مريض لاعلاج را به خود مريض نمىگويند، به کسان او مىگويند، ولى او مىدانست که علي(ع) کسى نيست که لازم باشد احوالاتش را به کسان او بگويد. پس عرض کرد: يا اميرالمومنين! اگر وصيتى داريد بفرماييد. وقتى امکلثوم سراغ آن لعين ازل و ابد (ابن ملجم) مىرود، شروع به بدگويى کردن به او مىکند که پدر من با تو چه کرده بود که چنين کارى کردي؟ بعد به او مىگويد: اميدوارم که پدرم سلامت خود را باز يابد و روسياهى براى تو بماند. تا اين جمله را امکلثوم گفت، ابنملجم شروع به صحبت کرد و گفت: خاطرت جمع باشد، من آن شمشير را به هزار درهم يا دينار خريدم و هزار درهم يا دينار هم دادم تا مسمومش کردند و من سمى به اين شمشير خورانيدهام که اگر بر سر همه مردم کوفه هم يکجا وارد شود، همه را از بين مىبرد مطمئن باش پدر تو زنده نمىماند. شگفتىهاى علي(ع) و معجزههاى انسانى او در اينجا ظهور مىکند. جز وصايايش مىگويد با اسيرتان مدارا کنيد و بعد مىفرمايد: اولاد عبدالمطلب، نکند وقتى که من از دنيا رفتم، بين مردم بيفتيد و بگوييد اميرالمومنين شهيد شد، فلان کس محرک بود، فلان کس دخالت داشت و اين و آن را متهم کنيد؛ نمىخواهم دنبال اين حرفها برويد، قاتل من يک نفر است. به امام حسن(ع) فرمود:فرزندم حسن، بعد از من اختيار او با توست، مىخواهى آزادش کن، آزاد کن و اگر مىخواهى قصاص کني، توجه داشته باش که او به پدر تو فقط يک ضربه زده است؛ به او يک ضربه بزن، اگر کشته شد، شد و اگر نشد، نشد. باز هم سراغ اسيرش را مىگيرد: آيا به اسيرتان غذا دادهايد؟ آيا به او آب دادهايد؟ آيا به او رسيدگى کردهايد؟ کاسهاى شير براى مولا مىآورند، مقدارى مىنوشد، مىگويد باقى را به اين مرد بدهيد تا بنوشد و گرسنه نماند. رفتارش با دشمن اينگونه است که باعث شده مولوى بگويد:درشجاعت شير ربانى ستى درمروت خود که داند کيستي؟اينها مردانگىهاى علي(ع) است. انسانيتهاى علي(ع) است. علي(ع) در بستر افتاده و ساعت به ساعت حالش وخيمتر مىشود و سموم روى بدن مقدس علي(ع) بيشتر اثر مىگذارد. اصحاب ناراحتند، گريه مىکنند، ناله مىکنند ولى مىبينند لبهاى على خندان و شکفته است. مىفرمايد: به خدا قسم آنچه بر من وارد شده است، چيزى که براى من ناپسند باشد نيست، ابدا! شهادت در راه خدا هميشه آرزوى من بوده و براى من چه از اين بهتر که در حال عبادت شهيد شوم.... پرحرارتترين سخنان علي(ع) آنهايى است که در همين چهل و پنج ساعت از ايشان صادر شده است. علي(ع) اندکى بعد از طلوع فجر روز نوزدهم ضربت خورد و در نيمههاى شب بيست و يکم، روح مقدس به عالم بالا پرواز کرد. در لحظات آخر همه دور بستر علي(ع) جمع بودند. زهر به بدن مبارکش خيلى اثر کرده بود و گاهى وجود مقدسش از حال مىرفت و به حال اغما درمىآمد، ولى همينکه به هوش مىآمد باز از زبانش در مىريخت،حکمت و نصيحت و پند و موعظه مىريخت. آخرين موعظه علي(ع) همان موعظه بسيار پرحرارت و پرجوشى است که در بيست ماده بيان کرده است. اول حسن و حسين و بعد بقيه اهل بيتش را مخاطب قرار مىدهد. حسنم! حسينم!همه فرزندانم و همه مردمى که تا دامنه قيامت سخن من به آنها مىرسد با شما هستم( !يعنى ما و شما هم مخاطب علي(ع) هستيم.) در اين کلمات جامعيت اسلام را بيان مىکند: الله الله فى الايتام، الله الله فى القرآن... يک يک بيان مىکند: خدا را، خدا را درباره يتيمان، خدا را خدارا درباره قرآن، خدارا، خدا را درباره همسايههاتان، خدا را خدارا،... وقتى آن مطالبى را که در نظرداشت بگويد گفت، آنها که چشمشان به لبهاى على بود، ديدند که حال مولا بيشتر منقلب شد و عرقى به پيشانى مقدس علي(ع) آمد وديگر علي(ع) توجهش را از مخاطبين سلب کرد. چشمها و گوشها متوجه لبهاى على بود تا ببينند على ديگر چه مىخواهد بگويد. يک وقت ديدند صداى علي(ع) بلند شد: اشهدان لااله الاالله و اشهد انا محمد عبده و رسوله.
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 463]
صفحات پیشنهادی
شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است
شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است-شناخت على (علیه السلام) ... ما هماره از حضرت علي(ع) به عنوان انسان کامل ياد کردهايم، مردم چه شناختى لازم است از ...
شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است-شناخت على (علیه السلام) ... ما هماره از حضرت علي(ع) به عنوان انسان کامل ياد کردهايم، مردم چه شناختى لازم است از ...
پرسشهایی پیرامون شناخت امام مهدي عليه السلام
پرسشهایی پیرامون شناخت امام مهدي عليه السلام-پرسشهایی پیرامون شناخت امام مهدي ... نام و كنيه پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)است و لقبهاي مشهور آن حضرت عبارت است ... روح، علي بن محمد سمري، با امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در ارتباط بودند و به ... مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان ميگويد:«هر عملي كه انسان انجام ميدهد، از ...
پرسشهایی پیرامون شناخت امام مهدي عليه السلام-پرسشهایی پیرامون شناخت امام مهدي ... نام و كنيه پيامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)است و لقبهاي مشهور آن حضرت عبارت است ... روح، علي بن محمد سمري، با امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در ارتباط بودند و به ... مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان ميگويد:«هر عملي كه انسان انجام ميدهد، از ...
علی علیه السلام، انسانی كامل
علی علیه السلام، انسانی كامل-علی علیه السلام، انسانی كاملعلی علیه السلام امام عادلی است كه به حاكم بصره به ... شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است ...
علی علیه السلام، انسانی كامل-علی علیه السلام، انسانی كاملعلی علیه السلام امام عادلی است كه به حاكم بصره به ... شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است ...
روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1)
روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1)-روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1) ... است.5اگر بلند انديشي و شناخت درستي نسبت به دين مبين اسلام باشد، سراسر ... 11 از اين روي تمام لحظات عمر انسان كامل و مؤمن واقعي عيد است و در عيد بسر ميبرد.
روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1)-روزه درمانی در کلام امام علی علیه السلام (1) ... است.5اگر بلند انديشي و شناخت درستي نسبت به دين مبين اسلام باشد، سراسر ... 11 از اين روي تمام لحظات عمر انسان كامل و مؤمن واقعي عيد است و در عيد بسر ميبرد.
ضرورت شناخت امام
ضرورت شناخت امام-ضرورت شناخت امام امام علی علیهالسلام فرمود: «وَ أَدْنَى مَا یَكُونُ بِهِ ... ضرورت شناخت و معرفت هر چه بیشتر و کامل تر نسبت به امام معصوم علیه السلام ... است که عدم شناخت امام موجب فساد جامعه و گمراهی و زوال و انحراف امت اسلام می شود، تا ... مهم ترین نیاز انسان در هنگامی که مرگ وی فرا رسیده است، شناخت امام و معرفت نسبت به ...
ضرورت شناخت امام-ضرورت شناخت امام امام علی علیهالسلام فرمود: «وَ أَدْنَى مَا یَكُونُ بِهِ ... ضرورت شناخت و معرفت هر چه بیشتر و کامل تر نسبت به امام معصوم علیه السلام ... است که عدم شناخت امام موجب فساد جامعه و گمراهی و زوال و انحراف امت اسلام می شود، تا ... مهم ترین نیاز انسان در هنگامی که مرگ وی فرا رسیده است، شناخت امام و معرفت نسبت به ...
شناخت افراد با توجه به حرف اول نامشان
شناخت افراد با توجه به حرف اول نامشان-طالع بینی انسانها و شناخت خصیت آنها از روی ... شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است-شناخت على (علیه السلام) ... گاهى انسان على را شناسنامهاى مىشناسند؛ نامش علي، پسر ابوطالب، ابوطالب پسر .
شناخت افراد با توجه به حرف اول نامشان-طالع بینی انسانها و شناخت خصیت آنها از روی ... شناخت على (علیه السلام) شناخت انسان کامل اسلام است-شناخت على (علیه السلام) ... گاهى انسان على را شناسنامهاى مىشناسند؛ نامش علي، پسر ابوطالب، ابوطالب پسر .
حق و باطل از دیدگاه امام علی علیه السلام
پس ابتدا باید حق و باطل و معیارهای این دو را شناخت تا اهل حق و باطل را از هم تشخیص داد. ... به عبارت دیگر، اگر بپذیریم كه خالق مهربان انسان را بیهوده نیافریده و برنامه و هدف ... (11) مسلم است آنجا كه علیعلیه السلام از خدا میخواهد تا دلهای همه به سویحق متوجه ... میدهد «اسلام» نام دارد و خداوند آن را مقرر كرده و معیار حق قرار داده و پیروی كامل از آن ...
پس ابتدا باید حق و باطل و معیارهای این دو را شناخت تا اهل حق و باطل را از هم تشخیص داد. ... به عبارت دیگر، اگر بپذیریم كه خالق مهربان انسان را بیهوده نیافریده و برنامه و هدف ... (11) مسلم است آنجا كه علیعلیه السلام از خدا میخواهد تا دلهای همه به سویحق متوجه ... میدهد «اسلام» نام دارد و خداوند آن را مقرر كرده و معیار حق قرار داده و پیروی كامل از آن ...
امام علی علیه السلام و واقعیات
امام علی علیه السلام و واقعیات-امام علی علیه السلام و واقعیاتمطالبی كه بازگو كننده ... به اتفاق همه صاحب نظران علوم اسلامی، امیرالمومنین علیه السلام تجسم یافتهای از قرآن بوده و شناخت او درباره قرآن و ایمان او به تمام محتویات آن، در حد اعلا بوده است. ... ملاحظه میشود كه امیرالمومنین علیه السلام رابطه یك انسان كامل را با این دنیا، رابطه وسیله ...
امام علی علیه السلام و واقعیات-امام علی علیه السلام و واقعیاتمطالبی كه بازگو كننده ... به اتفاق همه صاحب نظران علوم اسلامی، امیرالمومنین علیه السلام تجسم یافتهای از قرآن بوده و شناخت او درباره قرآن و ایمان او به تمام محتویات آن، در حد اعلا بوده است. ... ملاحظه میشود كه امیرالمومنین علیه السلام رابطه یك انسان كامل را با این دنیا، رابطه وسیله ...
علی علیه السلام از نگاه دانشمندان و نویسندگان
علی علیه السلام از نگاه دانشمندان و نویسندگان-علی علیه السلام از نگاه دانشمندان و ... مسلمانان از بدو پاگرفتن اسلام با پیروی از كلام خداوندی كه بارها مردمان را به كسب دانش ... (14) و یا اینكه «ما شایستگی شناخت علی علیه السلام را از دست دادهایم و شناخت او را از ... و اگر همه زندگینامههای انسانهای كامل و بینقص را صفحه به صفحه ورق بزنیم.
علی علیه السلام از نگاه دانشمندان و نویسندگان-علی علیه السلام از نگاه دانشمندان و ... مسلمانان از بدو پاگرفتن اسلام با پیروی از كلام خداوندی كه بارها مردمان را به كسب دانش ... (14) و یا اینكه «ما شایستگی شناخت علی علیه السلام را از دست دادهایم و شناخت او را از ... و اگر همه زندگینامههای انسانهای كامل و بینقص را صفحه به صفحه ورق بزنیم.
فرهنگ سازي از ديدگاه امام علي(علیه السلام)
فرهنگ سازي از ديدگاه امام علي(علیه السلام) شناخت و درك تفاوت فرهنگ اسلامي و فرهنگ ... قابليت و عادت كه به وسيله انسان، به عنوان عضوي از جامعه، كسب شده است، مي داند. ... الله علیه و آله و سلم) مطرح شد، نتوانست به طور كامل جايگزين فرهنگ سنتي عرب ...
فرهنگ سازي از ديدگاه امام علي(علیه السلام) شناخت و درك تفاوت فرهنگ اسلامي و فرهنگ ... قابليت و عادت كه به وسيله انسان، به عنوان عضوي از جامعه، كسب شده است، مي داند. ... الله علیه و آله و سلم) مطرح شد، نتوانست به طور كامل جايگزين فرهنگ سنتي عرب ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها