واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گناه به معنى خلاف است و در اسلام هر كارى كه بر خلاف فرمان خداوند باشد، گناه محسوب مىشود. گناه هر چند كوچك باشد چون نافرمانى خداست، بزرگ است. رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله) در سخنى به ابوذر فرمودند: لاتنظر الى صغر الخطيئة و لكن انظر الى من عصيته(1)؛ كوچكى گناه را ننگر، بلكه بنگر چه كسى را نافرمانى مىكنى! واژه هاى گناه در قرآن در زبان قرآن و پيامبر (صلّى الله عليه وآله) و امامان (عليهم السلام) با واژههاى مختلف، از گناه ياد شده است، كه هر كدام گويى از بخشى از آثار شوم گناه پرده بر مىدارد و بيانگر گوناگون بودن گناه است. واژههايى كه در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از: ذنب، معصيت، اثم، سيئه، جرم، حرام، خطيئه، فسق، فساد، فجور، منكر، فاحشه، خبث، شر، لمم، وزر، ثقل، و حنث . - ذنب، به معنى دنباله است، چون هر عمل خلافى يك نوع پيامد و دنباله به عنوان مجازات اخروى يا دنيوى دارد؛ اين واژه، در قرآن 35 بار آمده است. - معصيت، به معنى سرپيچى و خروج از فرمان خدا و بيانگر آن است كه انسان از مرز بندگى خدا بيرون رفته است؛ اين واژه در قرآن 33 بار آمده است. - اثم، به معناى سستى و كندى و واماندن و محروم شدن از پاداشها است زيرا در حقيقت گنهكار يك فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد؛ اين واژه در قرآن 48 بار آمده است. - سيئه، به معنى كار قبيح و زشت است كه موجب اندوه و نكبت گردد، در برابر «حسنه» كه به معنى سعادت و خوشبختى است؛ اين واژه 165 بار در قرآن آمده است. كلمه «سوء» از همين واژه گرفته شده كه 44 بار در قرآن آمده است. - جُرم، در اصل به معنى جدا شدن ميوه از درخت و يا به معنى پست است، جريمه و جرايم از همين ماده مىباشد، جرم عملى است كه انسان را از حقيقت، سعادت، تكامل و هدف جدا مىسازد؛ اين واژه 61 بار در قرآن آمده است. - حرام، به معنى ممنوع است، چنانكه لباس احرام لباسى است كه انسان در حج و عمره مىپوشد و از يكسرى كارها ممنوع مىشود. و ماه حرام ماهى است كه جنگ در آن ممنوع مىباشد و مسجدالحرام يعنى مسجدى كه داراى حرمت و احترام خاصى بوده، و ورود مشركين به آن ممنوع است؛ اين واژه حدود 75 بار در قرآن آمده است. - خطيئه، غالباً به معنى گناه غير عمدى است. و گاهى در معنى گناه بزرگ نيز استعمال شده است، چنانكه آيه 81 سوره بقره و 37 سوره الحاقه بر اين مطلب گواه مىباشد. اين واژه در اصل حالتى است كه براى انسان بر اثر گناه پديد مىآيد و او را از طريق نجات، قطع مىند، و راه نفوذ انوار هدايت به قلب انسان را مىبندد.(2) اين واژه 22 بار در قرآن آمده است. - فسق، در اصل به معنى خروج هسته خرما از پوست خود مىباشد، و بيانگر خروج گنهكار از مدار اطاعت و بندگى خدا است كه او با گناه خود حريم و حصار فرمان الهى را شكسته و در نتيجه بدون قلعه و حفاظ مانده است؛ اين واژه 53 بار در قرآن آمده است. - فساد، به معنى خروج از حدّ اعتدال است كه نتيجهاش تباهى و به هدر رفتن استعدادها است؛ اين واژه 50 بار در قرآن آمده است. - فجور، به معنى دريدگى و پاره شدن پرده حيا و آبرو و دين است كه باعث رسوايى مىگردد؛ و 6 بار در قرآن آمده است.(3) - منكر، در اصل از انكار به معنى نا آشنا است، چرا كه گناه با فطرت و عقل سالم، هماهنگ و مانوس نيست، و عقل و فطرت سالم، آن را زشت و بيگانه مىشمرد؛ اين كلمه 16 بار در قرآن آمده و بيشتر در عنوان نهى از منكر، طرح شده است. - فاحشه، به سخن و كارى كه در زشتى آن ترديدى نيست، فاحشه گويند. در مواردى به معنى كار بسيار زشت و ننگين و نفرت آور به كار مىرود؛ اين واژه 24 بار در قرآن آمده است. - خبث، به هر امر زشت و ناپسند، خبيث گويند در مقابل «طيّب» به معناى پاك و دلپسند. اين واژه در 16 مورد از قرآن به كار رفته است. - شرّ، به معنى هر زشتى است كه نوع مردم از آن نفرت دارند، و بر عكس، واژه «خير» به معنى كارى است كه نوع مردم آن را دوست دارند، اين واژه غالبا در مورد بلاها و گرفتارىها استعمال مىشود، ولى گاهى نيز در مورد گناه به كار مىرود، چنانكه در آيه 8 سوره زلزال به معنى گناه به كار رفته است. - لمم، (بر وزن قلم) به معنى نزديك شدن به گناه و به معنى اشياى اندك است و در گناهان صغيره به كار مىرود. و در قرآن يكبار آمده است. - وزر، به معنى سنگينى است، و بيشتر در مورد حمل گناه ديگران به كار مىرود، «وزير» كسى است كه كار سنگينى از حكومت را به دوش خواهد كشيد، اين واژه در قرآن 26 بار آمده است. گاهى در قرآن واژه «ثقل» نيز كه به معنى سنگينى است در مورد گناه به كار رفته است، چنانچه آيه 13 سوره عنكبوت به اين مطلب دلالت دارد. - حنث، (بر وزن جنس) در اصل به معنى تمايل به باطل و بازخواست آمده است و بيشتر در مورد گناه پيمان شكنى و تخلف، بعد از تعهد، آمده است. اين واژه دوبار در قرآن آمده است. اين واژههاى هفدهگانه هر كدام بيانگر بخشى از آثار شوم گناه و حاكى از گوناگونى گناه مىباشند، و هر يك با پيام مخصوص و هشدار ويژهاى، انسانها را از ارتكاب گناه برحذر مىدارند. واژههاى گناه در روايات در روايات اسلامى، واژههاى ديگرى نيز در مورد گناهان مختلف به كار رفته مانند: جريره، جنايت، زَلّت، عثرت، عيب، و ... كه هر كدام بيانگر نوعى از گناه است كه ممكن است به سراغ انسان بيايد. راه ديگر براى شناخت گناه در قرآن هيجده گروه به خاطر گناهان مختلف، مورد لعن قرار گرفتهاند؛ «لعن» در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت، آميخته با خشم و غضب است، با اين كه رحمت خداوند شامل همه چيز مىشود؛ وَ رَحمَتى وَسعَت كُلّ شَيى(4) ؛ و رحمت من بر هر چيزى گسترده است. ولى انسان به خاطر سوء انتخاب خود به جايى مىرسد كه همچون توپ در بسته در اقيانوس رحمت الهى قرار دارد اما ذرهاى آب رحمت را به درون نمىپذيرد. tebyan.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 294]