واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون : مدير حوزه علميه امام مهدي (عج) گفت: يكي از چيزهايي كه توابين بايد سر لوحه عملشان قرار بدهند، «تنبيهات الهيه» است و حتما بايد تحت نظر وليّ خدا نيز باشد. پنجمين جلسه ارديبهشتماه درس اخلاق آيتالله روحالله قرهي در مسجد و حوزه علميه امام مهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف در حالي برگزار شد كه موضوع اين جلسه بررسي اجتناب از گناهان كبيره و صغيره و اطاعت از امر خدا و وليّ خدا بود و آنچه در ذيل ميآيد محصول اين درس اخلاق است: به گزارش فارس، گناه كبيره و صغيره عندالعرفاء و العقلاء يكسان است، زيرا گناه كردن، مخالفت با امر خداوند متعال است و به اين خاطر است كه آنها تعريف به صغيره و كبيره نمي كنند؛ و اولياي الهي قائلند كه اگر گناه صغيرهاي را صغيره و كوچك شمردي، مقدمهاي براي كبيره ميشود و به اين دليل است كه از انجام دادن گناه كوچك نيز وحشت دارند. *گناه كبيره و صغيره عندالعرفاء و العقلاء يكسان است علامه مجلسي(ره) چهار مطلب را براي گناهان كبيره بيان كردهاند كه يكي از آنها اين است: «أو كان عظيمة في أنفس أهلالشّرع» يعني هر گناهي كه نزد اهل متشرعين و متدينين بزرگ شمرده شود، گناه كبيره است. از آيتالله مولوي قندهاري(ره) نقل شده است كه روزي آقا سيدابوالحسن اصفهاني(ره) به طلبهها فرمود: نماز شب نخواندن براي شما گناه است، سپس از آقا سؤال شد كه آيا به نظر نميرسد كه گناه افعالي است كه خداوند انجام دادن آنها را نهي كرده است و يا معصومين(ع) در روايات، انجام دادن آنها را منع كردهاند كه همان مخالفت با امر خداوند است، آيتالله اصفهاني(ره) با اشاره به كلام علامه مجلسي(ره) فرمود: هر چيزي عندالعرفاء و العقلاء انسان را از قرب خدا دور كند، گناه كبيره است و سپس فرمود: من ميدانم كه قرب طلبه و اهل علم به خدا، خواندن نماز شب است و اگر نماز شب ترك شود، از قرب الهي دور شده و مبتلا به گناه كبيره شده است در حالي كه در حالت ظاهري، جزء گناهان كبيره نيست. بنابراين زماني كه يك وليّ خدا مانند سيدابوالحسن اصفهاني(ره) ميگويد چنين چيزي گناه كبيره است، كبيره ميشود، چه برسد به اينكه اصلا انسان تصور گناه نبودن آن را بكند و اين مطلب براي بسياري از علماء نيز عجيب آمده بود. بنده اين مطلب را به محضر آيتالله مرعشي نجفي(ره) عرضه داشتم: آيتالله اصفهاني(ره) اين طور از آيتالله مولوي قندهاري(ره) نقل ميكنند؛ سپس ايشان به من فرمود: شك نكن كه گناه كبيره است و نزد اهل عقل و معرفت، به عنوان گناه كبيره شمرده ميشود. روزي آيتالله مولوي قندهاري(ره) نقل كردند كه ميدانيد كه براي چه دين به انحراف كشيده شد؟ سپس فرمود: زماني كه مسلمانها امر پيامبر(ص) خود را امري ارشادي نه به عنوان امري مولوي تعبير كردند، اين طور شد؛ زماني كه پيامبر(ص) دست علي(ع) را بالا بردند و فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» و اين يعني حبّ اميرالمؤمنين(ع)؛ آن زماني كه مردم، اين امر پيامبر(ص) را ارشادي تعبير كردند، مبتلا به گناه كبيره شدند و بعد از آن زمان بود كه علي(ع) را در محراب نماز به شهادت رساندند و بيبي دو عالم حضرت زهراء سلاماللهعليها ميان در و ديوار قرار گرفتند و آن همه ظلم را به آلالله كردند. *ارشادي دانستن امر مولا، باعث مبتلا شدن انسان به گناه كبيره ميشود قتل نفس از گناهان كبيره است، زيرا عندالعرفاء خلاف امر خدا و رسول است و اگر انسان اين مطلب را بفهمد، مطيع امر دين و خدا ميشود. از آيتالله سلطانآبادي(ره) نقل شده است كه يكي از مواقعي كه شيطان به شدت نگران است و فرياد كلمه «نه» را سر ميدهد، زماني است كه انسانها را آگاه بكنند كه مخالفت امر خدا و رسولش گناه كبيره است؛ از طرفي شيطان قائل به تقسيم گناه به صغيره و كبيره است و به انسان دلداري ميدهد كه خيلي گناه بزرگي نكرده است و اين دلداري باعث ميشود كه انسان جرأت بيشتري نسبت به گناه پيدا كند و زماني كه اين گونه به گناه نگاه كرد، نسبت به گناهان ديگر جرأت پيدا ميكند و بنابر قول ملااحمد نراقي(ره)، ديگر گناه برايش معناي گناه نميدهد و تأكيد ميكردند: «إجتنبوا مِنالذنب مِن اوّل مرّة» يعني از اولين گناه پرهيز كنيد زيرا با انجام دادن گناه اول، به تدريج روزنه براي گناهان بعدي باز ميشود؛ اما اگر گفته شد كه من خيلي مبتلا به گناه نيستم و اولين بار است كه خطا كردهام و خدا ميبخشد، به جايي ميرسي كه گناه كبيره نيز برايت عادي ميشود. از آيتالله شيخ جعفر شوشتري(ره) نقل شده است كه زماني شمر لعنةاللهعليه در سپاه علي(ع) بود اما كارش از گناه كردن به جايي رسيد كه وقتي پا بر سينه حضرت اباعبداللهالحسين(ع) گذاشت و ميخواست سر مقدس اباعبداللهالحسين(ع) را ببرد، سخنان حضرت به گوشش خورد كه ميفرمود: جدّم راست گفت: كسي كه سر تو را از بدنت جدا ميكند، پوزهاش مانند سگان است و به اين خاطر بود كه جدّم گلوي مرا بوسه ميزد؛ آن ملعون آن قدر جرأت پيدا كرده بود كه موهاي خونين حضرت اباعبداللهالحسين(ع) را بالا آورد و سر حضرت را از قفا جدا كرد و آن رعشهاي كه بر بدن شمر ملعون نيز افتاده بود، فقط به خاطر ضجّه مظلومانهاي بود كه مادرمان حضرت زهرا(س) در آنجا ميزد. بنابراين اگر كسي جرأت به گناه پيدا كرد و بعد از آن استغفار و توبه نكرد و بر عكس توجيه كرد، كارش به جايي ميرسد كه وليّ و حجت خدا را به قتل ميرساند. از امام صادق(ع) روايتي نقل شده است كه انسانها بايد مطيع حجت خدا باشند و در غير اين صورت اگر رأيشان را با نظر رسول خدا(ص) مخلوط كردند، طبيعي است كه مبتلا به گناه ميشود و اگر كسي امر وليّ فقيه را به عنوان ارشادي و مولوي تفسير كرد، عاقبت كارش به ناكجا آباد ختم ميشود. *معدن تقوي، قلوب و دلهاي عارفان است پيامبر اكرم(ص) در روايتي فرمودند: «لِكلّ شيءٍ معدن و معدنالتّقوي قلوبالعارفين» يعني براي هر چيزي معدن وجود دارد و معدن تقوي دلهاي عارفان است. قرآن كريم ميفرمايد: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ» يعني همانا ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست، و در آيه نيامده است علماءكم، أمناءكم و أمراءكم، بلكه «أتقاكم» آمده است. از آيتالله مولوي قندهاري(ره) نقل شده است كه انسان در زندگي نياز به وليّ خدا دارد تا به امر او از باب اينكه امر خداست توجه كند و نگويد كه اين امر ارشادي است و حتي در پي سند آن نيز نباشد. حاجآقا راشد يزدي نقل ميكنند به همراه آيتالله خامنهاي، به محضر آيتالله مرواريد(ره) رفته بوديم و ايشان حديثي را براي ما نقل كردند، سپس حاجآقا راشد يزدي به آيتالله مرواريد(ره) گفتند: ببخشيد آقا! سند اين حديث كجاست، سپس بلافاصله آيتالله خامنهاي فرمودند: هر كس از شما پرسيد، بگوييد سندش آيتالله مرواريد(ره) است. بنابراين وليّ و حجت خدا مطالب را از ناحيه اتصاليه ميگيرند و نبايد از امر آنها تخلف كرد و به عبارت ديگر اتصال به وليّ خدا لازمه حركت انسان است كه به اشتباه و انحراف نيفتد و گرنه بيچاره ميشود. از حاجآقا نقل شده است كه يك زماني به آيتالله اديب گفتم: سحرها وقتي براي نماز شب بلند ميشوم، ذكر يونسيه را چند بار بگويم، آقا به سرعت جوابم را دادند و من پيش خودم فكر كردم كه آقا اهميت زيادي به سؤال من نداد و در نتيجه حرف آقا را گوش نكردم، بعد از آن، شش ماه بود كه وقتي در جلسات شبهاي جمعه محضر ايشان ميرفتم، قلبم سنگين بود و حالت پذيرش نداشتم، روزي آقا به من گفت: مثل اينكه حال خوشي نداري؟ گفتم بله آقا، سپس آقا فرمود: يادت هست كه قبلا مطلبي را از من پرسيدي، چرا انجام ندادي؟ و بالاخره آقا به او گفت: اطاعت نكردن از امر وليّ خدا، قلبت را قسيّ كرده است. در آيه 93 سوره نساء در قرآن كريم آمده است: «وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا» يعني هر كس عمدا مؤمنى را بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مىگيرد و لعنتش مىكند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است. حاكمان عرب اصلا با قرآن كاري ندارند كه اين طور مسلمانان بحرين را به قتل ميرسانند و قرآنها را ميسوزانند؛ وهابيت در اصل، در بحث يهودشناسي همان يهوديانند. يكي از مطالبي كه جوانان خيلي بايد به آن دقت بكنند، ازدواج كردن به موقع است، و اگر كسي نتواند شهوتش را كنترل بكند، به گناه مبتلا ميشود. *انسان با گناه كردن، انسانيتش را ذبح كرده است نقل شده است كه روزي شيخ مفيد(ره) به شاگردش سيدمرتضي(ره) گفت: ميداني قتل چيست؟ قتل يعني بريده شدن از انسانيت كه اولين قتلها است، زيرا به واسطه گناه انسانيت خودش را ذبح كرده است و از مقام انسانيت خارج شده است زيرا مقام انسانيت در مقام طهارت است و گناه ضد طهارت است و اگر انسان نفس اماره را ذبح نكند، نفس اماره او را ذبح ميكند. بنابراين تنها راهي كه اولياء الهي بيان ميكنند اين است كه گناه را كوچك و بزرگ نشماريم. از آيتالله مولوي قندهاري(ره) نقل شده است كه روزي آيتالله قاضي(ره) گفت: وقتي كه در كوچه راه ميرفتم و زن نامحرمي از طرف مقابل عبور ميكرد، ناخودآگاه پلكم روي هم ميرفت، سپس فرمود: اين كار مهمي نيست زيرا اولياي الهي بعد از اين مرحله به مرحلهاي ميرسند كه ديگر صورت نسائيه براي آنها معنايي ندارد و اصلا احساس گناه نميكنند، يعني چشمشان باز است اما نميبينند؛ آيتالله قاضي(ره) به مرحلهاي رسيده بودند كه ميگفت: گاهي چهره عنتريهاي در بعضي از زنها ميديدم و وحشت داشتم. شهيد حسني در كربلاي پنج به بعضي از رزمندهها خبر داده بود كه چه كسي شهيد و چه كسي جانباز ميشود و حتي به من گفته بود كه تو مجروح ميشوي و چشمت را از دست ميدهي، من نيز به او گفتم انشاءالله خير است و بعدا عين همان چيزهايي كه گفته بود، اتفاق افتاد و در حقيقت آن اولياي خدا عالمبين و غيببين به معناي حقيقي بودند. *توابين بايد براي خودشان، تنبيهات الهيه قرار بدهند يكي از چيزهايي كه توابين بايد سر لوحه كارشان قرار بدهند، «تنبيهات الهيه» است و حتما بايد تحت نظر وليّ خدا نيز باشد. از علامه بحرالعلوم(ره) نقل شده است زماني كه احساس ميكرد نفس اماره او را اذيت ميكند و در حال طغيان است، فرداي آن روز روزه ميگرفت و اجازه طغيان به نفس امارهام نميداد و به سرعت خود را تنبيه ميكرد. بنابراين اگر گناه به تدريج در ذهن پرورش پيدا كند، تبديل به عمل ميشود اما نبايد گذاشت كه نفس به آن مرحله برسد و بايد به سرعت استغفار كرد. توسل به امام زمان(عج) و خلوت كردن با ايشان در دل شب، انسان را بيمه ميكند زيرا ايشان كريم است و با آغوش باز و كريمانه با انسان برخورد ميكنند. به گزارش خبرگزاري فارس، آيتالله روح الله قرهي در تهران و در خانوادهاي متدين متولد و همزمان با گذراندن دوره متوسطه در سال 1355 تحصيلات حوزوي خود را آغاز كرد. وي پس از گذراندن دوره مقدمات و تفسير نزد آيتالله احمد اديب، حجج اسلام سيد نورالدين دزفولي و حاج ميرزا علي اصغر هرندي در سال 1359 عازم قم شد و سطوح عاليه حوزوي را در قم گذراند. قرهي سطوح عاليه فقه و اصول خود را نزد حضرات آيات گلپايگاني، مرعشي نجفي، تبريزي، بهجت، مكارم شيرازي و حسن زاده آملي و جوادي آملي گذراند و در نهايت از آيتالله مرعشي نجفي (ره) اجازهنامه اجتهاد كسب كرد. وي در دوران هشت سال دفاع مقدس در كنار تحصيل دروس حوزوي بارها در ميدان نبرد حق عليه باطل حضور پيدا كرد و در سال 1364 در منطقه عملياتي فاو بر اثر گاز خردل اعصاب، شيميايي شده و در سال 1365 نيز در منطقه عملياتي شلمچه با اصابت تركش و تخليه چشم راست و ساييدگي مهرههاي ستون فقرات به خيل جانبازان جنگ تحميلي پيوست. اين جانباز 70 درصد، پس از جنگ تحميلي، تدريس مكاسب، كفاية، تجريد العقايد و نهاية الحكمة را در مدرسه علميه فيضيه قم آغاز كرد اما به سبب آسيبهاي ناشي از مواد شيميايي و دستور پزشكان، از سال 1374 از شهر مقدس قم به سوي تهران هجرت كرد. قرهي پس از دريافت مدرك دكتراي فلسفه غرب از دانشگاه هامبورگ، در تهران به تدريس فلسفه، حقوق و معارف در دانشگاههاي نيروي انتظامي، علامه طباطبايي (ره)، امام صادق (ع) و تهران مشغول شد. وي از سال 1381 با تأسيس حوزه علميه امام مهدي (عج) در شهرك حكيميه تهران فعاليتهاي دانشگاهي خود را متوقف كرده و به تربيت طلاب پرداخت و افزون بر تدريس اخلاق، تفسير قرآن، ادبيات، منطق و كلام ،دوره روش تحقيق را نيز ويژه طلاب برگزار كرد و از سال تحصيلي 1388 تدريس خارج اصول را نيز آغاز كرد. مؤسس حوزه علميه امام مهدي (عج) تهران تاكنون كتابهاي «گوهرهاي فوق عرشي جلد 1» (شرح دعاي ابوحمزه ثمالي)، «اكسير رمضان»، «تفسير قرآن كريم سوره حمد در چند مجلد»، «حج عارفان»، «اخلاق الهي و سير و سلوك انساني » ، «الحصول في علم الاصول»، «زندگاني امام حسين از منظرهاي مختلف»، «اصول فقه»، «شرح آداب الصلاة امام خميني(ره)» و «شرح رساله ذكر و ذاكر علامه حسنزاده آملي» را تأليف كرده است. 997
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 449]