تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833256007
امضا به نام جلال آل احمد
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: به بهانه سالگرد درگذشت جلال الدین امضا به نام جلال آل احمد تهران - خبرگزاری ایسکانیوز : اگر یک وقتی با مرگ روبه رو شوم- که می شوم- مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه تأثیری در زندگی دیگری داشته باشد. «صمد بهرنگی» جلال در تاریخ 11آذر 1302 در محلۀ سید نصر الدین یا همان بازار کنونی متولد شد. پدرش او را سید حسین ملقب به جلال الدین نامید، اما در شناسنامه، نام وی جلال الدین سادات آل احمد درج شد، نهایت امر این که او با نام جلال آل احمد مطلب نوشت و امضاء کرد. دوران کودکی و نوجوانی 1322-1302. ( دیکتاتوری پدر جلال ) : پدر جلال یعنی سید احمد، امام جماعت مسجد پاچنار و مسجد لباسچی بود. وزیر دادگستری آن دوران یعنی علی اکبر داور نامه ای را به روحانیون، مبنی بر نظارت دولت بر کار محضر ها نوشته بود و از آن جایی که پدر جلال از امضاء این نامه سر باز زده، و به امام جماعت مسجد و آقای محل بودن قناعت کرده بود، همین امر موجب بد اخلاقی او و تأثیر سوء آن بر تربیت جلال شده بود. جلال در خانواده ای بزرگ شد که توسط رضاخان پهلوی و اصلاحات غربی او هر روز عرصه بر آنان تنگ تر می شد. زیرا او به گفتۀ خودش « در خانواده ای روحانی (مسلمان – شیعه) برآمده ام. پدر و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهرهایم در مسند روحانیت مردند. و حالا برادرزاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانی اند. و این تازه اول عشق است. که الباقی خانواده همه مذهبی اند. با تک و توک استثنایی. برگردان این محیط مذهبی را در« دید و بازدید » می شود دید و در « سه تار» وگـُله به گـُله در پرت و پلاهای دیگر... » جلال در این دوره رشد می کند و با ناباوری شرایط اجتماعی را درک می کند که در آن روحانیت هیچ جایگاه قابل توجهی نداشت. و یا در حال از دست دادن موقعیتش بود. جلال پس از اتمام تحصیلات دورۀ ابتدایی از سوی پدر به ادامۀ تحصیل محروم شد. خود او به این امر اشاره می کند و می گوید « دبستان را که تمام کردم دیگر نگذاشت درس بخوانم که: (برو بازار کار کن) تا بعد ازم جانشینی بسازد. و من به بازار را رفتم اما در دارلفنون که هم کلاسهای شبانه باز کرده بود پنهان از پدر اسم نوشتم . روز ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل ... و شبها درس. و با در آمد یک سال کار مرتب، الباقی دبیرستان را تمام کردم. بعد هم گاهگذاری سیم کشی های متفرق. بر دست « جواد»؛ یکی دیگر از شوهر خواهر هام که اینکاره بود. همین جوریها دبیرستان تمام شد. و توشیح « دیپلمه» آمد زیر برگه وجودم، در سال 1322 یعنی که زمان جنگ.» جلال به این امر نیز اشاره می کند که از طرف پدر با زور به شاه عبدالظیم برده می شده و از او می خواسته که دعای کمیل بخواند. قطعاً چنین تربیتی و چنین محیطی بر رفتار جلال تأثیر گذارد بود که نتایج آن در دوره های بعدی زندگی جلال نمایان می شود. در اواخر همین دوره وی به عضویت انجمن اصلاح یا انجمن تبلیغات اسلامی در می آید و از طرفی نیز با افکار احمد کسروی آشنا می گردد.« سالهای آخر دبیرستان با حرف و سخنهای احمد کسروی آشنا شدم و مجله « پیمان » و بعد « مرد امروز» و « تفریحات شب » و بعد مجله « دنیا » و مطبوعات حزب توده ... و با این مایه دست فکری چیزی درست کرده بودیم به اسم« انجمن اصلاح ». کوچه انتظام، امیریه. و شبها در کلاسهایش مجانی فنارسه درس میدادیم و عربی و آداب سخنرانی. » اندیشه های کسروی در مذهب گریزی و مذهب ستیزی اولیۀ آل احمد تأثیر بسزایی داشت. « به این ترتیب که جوانکی با انگشتری عقیق و دست و سر تراشیده و نزدیک به یک متر و هشتاد، از آن محیط مذهبی تحویل داده می شود به بلبشوی زمان جنگ دوم بین الملل. که برای ما کشتار را نداشت و خرابی و بمباران را. اما قحطی را داشت و تیفوس را و هرج و مرج را و حضور قوی نیروهای اشغال کننده را.» جلال در این دوره دست به ترجمه و چاپ کتاب عزاداری های نامشروع اثر حجت السلام سید محسن امین عاملی می زند، که البته این کتاب توسط بازاری های مذهبی خریده و سوزانده می شود. دوران ورود به عرصۀ سیاست و عضویت در حزب توده 1326-1322. بارزترین ویژگی این دوره از زندگی جلال آل احمد عضویت وی در حزب توده می باشد. اگر چه فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را جلال از دوران دبیرستان آغاز کرده بود اما فعالیت جدی اجتماعی و سیاسی او در زمان بعد از جنگ دوم در قالب حزب توده آغاز می شود. او در این حزب با کار هایی که انجام می دهد خود را یک عضو فعال نشان می دهد که همین امر منجر می شود که طی چهار سال به سمت نماینگی کنگرۀ حزب توده برسد. وی در سال 1322 وارد دانشسرای عالی تهران می شود و در رشتۀ ادبیات ادامۀ تحصیل می دهد. او در این دوران قصۀ زیارت را که در واقع سر آغاز نویسندگیش است، می نویسد و همچنین دست به گرد آوری قصه های چاپ شده در مجلات (سخن) و (مردم برای روشنفکران) می زند که حاصل آن دید و بازدید می شود. همچنین کتاب از رنجی که می بریم، که حاوی قصه های شکست حزب توده است را در سال 1326 به سبک رئالیسم سوسیالیستی می نویسد. در اواخر همین دوران است که دست به ترجمه و چاپ کتاب محمد و آخرالزمان اثر پل کازنو فرانسوی می زند که همین امر باعث می شود حکم تکفیر جلال صادر گردد. اما از آن جایی که جلال با روحانیون برجسته ای ارتباط داشت طلب عفو و بخشش وی پذیرفته می شود. فعالیت های او در قالب نویسندگی و سخنرانی با قلم و زبان تند، شخصیت گیرا ، جوان پسندی و شجاعت او باعث رشد پی در پی او در حزب توده شد و سرانجام زمانی که با عدم صداقت رهبران حزب توده و همچنین ارتباط آن ها با شوروی پی می برد از این حزب کناره گیری می کند. مقام معظم رهبری نقل می کنند: احتمال مىدهم خودم شنیده باشم، احتمال هم مىدهم کسى از او شنیده بود و براى من نقل مىکرد. مىگفت: ما در اتاقهاى حزب توده، مرتّب از این اتاق به آن اتاق جلو رفتیم - منظورش این بود که مراحل حزبى را طى کردیم و به جایى رسیدیم که دیدیم از پشت دیوار صدا مىآید! گفتیم آنجا کجاست؟ گفتند اینجا مسکو است! گفتیم ما نیستیم؛ برگشتیم. جلال با انشعاب از حزب دست به ساخت یک حزب سوسیالیستی می زند که در نتیجۀ اتهامات حزب توده و مبارزات منفی رادیو مسکو منحل می گردد. در همین دوران است که برای یاد گیری بهتر زبان خارجی دست به ترجمه و چاپ کتاب های متفاوتی از قبیل؛ سوء تفاهم و بیگانه اثر آلبر کامو، قمار باز اثر داستایوسکی، دست های آلوده اثر ژان پل سارتر و بازگشت از شوروی اثر آندره ژید می زند. البته جلال بدون غرض و فقط به دلیل یادگیری زبان دوم دست به ترجمۀ این کتاب ها نزده است بلکه وجه بارز این ترجمه ها نقد استالینیسم و تمدن ماشینی جدید است. در همین ایام کتاب سه تار را می نویسد که در واقع برگردان میحط مذهبی دوران کودکی جلال و انتقاد از سخت گیری های مذهبی است. وی در سال 1329 ازدواج می کند. خود او در این مورد می گوید: « وقتی از اجتماع بزرگ دستت کوتاه شد، کوچکش را در چاردیواری خانه ای می سازی. از خانه پدری به اجتماع حزب گریختن و از آنجا به خانه شخصی.» جلال در دوران دکتر مصدق مجدداً وارد عرصۀ سیاست می شود و در یکی از فراکسیون های جبهۀ ملی فعالیت می کند. نهایت امر این که او قبل از جریان کودتای 28 مرداد 1332 رسماً از سیاست کناره گیری می کند،« من از اردیبهشت 1332 سیاست را بوسیدم و کنار گذاشتم.» در این ایام زن زیادی را می نویسد و با نیما یوشیج آشنا می گردد و از طرفی با دنیای پر رمز و راز هنر نیز انس می گیرد. در کتاب زن زیادی داستانی به نام خداداد خان نوشته شده است که اگر از لحاظ قالب فکری مورد بررسی قرار گیرد، از آثاری مانند قلعۀ حیوانات ( جورج اورول ) که در سال 1984 نوشته شده است بسی پیش تر است. خداداد خان علاوه بر آن که یک شخصیت مشخص است نمادى از شخصیت یک « استالین» نیز هست که مى تواند در صورت داشتن اختیار، دیکتاتورى محض را به معرض نمایش بگذارد. نگرش در خویشتن و دوران مسافرت 1341-1332. جلال پس از سرخوردگی از حزب توده و جبهه ملی دچار سردرگمی بی کرانی می شود و این زمان برای بازنگری گذشته اش بهترین فرصت می شود. این دوره که در واقع دوران آرامش و دوری از فعالیت های سیاسی است زمینه را برای مسافرت های جلال و کار های فرهنگی او هموار می کند. حاصل این سفرنامه ها و مشاهدات؛ اورازان، تات نشینان بلوک زهرا، و جزیرۀ خارک است که به نوعی جلال را به سمت تک نگاری ( منوگرافی ) سوق می دهد. سرگذشت کندوها را به زبان فابل می نویسد که در آن به شکست جبهۀ ملی و برد کمپانیها در قضیۀ نفت به طور کنایه اشاره می کند. وی به نقد و بررسی مقالات گوناگون می پردازد که حاصل آن هفت مقاله می شود. مقالۀ « هدایت، بوف کور» در هفت مقاله، نمونه ای از این دست است. وی در مورد این مقاله می نویسد: « بوف کور یک داستان کوتاه- ناول- نیست. رمان هم نیست. محاکات است. مکالمه است با درون. درون بینی است. کاوش در خطرات است.» آل احمد در این داستان پر رمز و راز جای پای نبرد طبقاتی را دنبال می کند و می نویسد: « بوف کور تجسم تمام کینه های است که یک فرد ناتوان نسبت به توانا ها دارد، کینه ای است که از سر محرومیت بر می خیزد.» شرح جلال دربارۀ داستان سوررئالیستی، اما واقع گرایانۀ بوف کور تا آن جا می کشد که هدایت را به عنوان « فرزند دورۀ مشروطیت و نویسندۀ دورۀ دیکتاتوری ».... کسی که « شاهد هرج و مرج سیاسی و دیکتاتوری خفقان آور » است می داند و سعی می کند تا واقعیتی که « جز ابتذال، جز گول و فریب و جز فقر و مسکنت جز هرج و مرج و دست آخر جز قلدری » نبوده است را به شیوۀ زیبا ترین کار هنری توصیف کند. در همین دوران (1337)، مدیر مدرسه را می نویسد که در واقع اندیشه های خصوصی و برداشت های سریع عاطفی از حوزۀ بسیار کوچک، اما بسیار مؤثر فرهنگ مدرسه می باشد و در آن اشارت صریح و گزنده ای به اوضاع کلی زمانه می کند. مدیر مدرسه سرگذشت مدیری بیپناه است که بعد از کودتای 28 مرداد1332 ، فضای اداری فاسد سرانجام او را به ناامیدی میکشاند. رمان نون و القلم در سال 1340 نوشته می شود که کوشش دیگری است برای بازگویی اوضاع اجتماعی، و فرهنگی جامعه. بازگشت به اصالت ها و تأمل در غربزدگی 1348-1341. جلال در این دوران بازگشت معناداری به سنن، فرهنگ و مذهب ایرانی دارد و این مقوله را به عنوان وسیله ای در برابر غربزدگی تلقی می کند. آل احمد در این دوران متوجۀ تضاد اصلی بنیادهای سنتی اجتماعی ایرانیها با آنچه به اسم تحول و ترقی و در واقع دنباله روی سیاسی و اقتصادی از فرنگ و آمریکا بود، می شود و در نتیجه همین عامل محرک اصلی برای نوشتن غربزدگی در سال 1341 می گردد. وی قبل از نوشتن غربزدگی مقالات بلبشوی کتاب های درسی، ورشکستگی مطبوعات و دربارۀ خط و زبان فارسی را نوشته بود که در واقع تمرینی برای ایدۀ نهایی خود یعنی غربزدگی و مبارزه با غربزدگی بود. جلال در همین دوران ارزیابی شتابزده، کارنامۀ سه سال، خسی در میقات و در خدمت و خیانت روشنفکر را می نویسد، همچنین در همین سال ها است که اقدام به ترجمۀ کتاب کرگدن اثر اوژن یونسکو و عبور از خط قرمز اثر ارنست یونگر می کند. داستان نفرین زمین در سال 1346 نوشته می شود که در واقع ادامۀ مدیر مدرسه است و در آن معلم روستا به گزارش تحولات روستاها در روزگار اصلاحات ارضی میپردازد . این کتاب یکی از نخستین رمانهایی است که در آن ، نویسنده به مسائل روستا و ادبیات روستا میپردازد. در کل این دوره از زندگی جلال که در واقع دوران پایانی زندگیش است را می توان دورۀ پختگی او و بازگشت به اصالت ها و فرهنگ و مذهب ایرانی تلقی کرد. از این حیث جلال به مانند فیلسوف نامدار آلمانی یعنی ایمانوئل کانت است . کانت نیز در خانواده ای به دنیا آمد که شدیداً تحت تأثیر مذهب و سخت گیری در اصول و فروع دین قرار داشت که نهایتاً منجر شد او در سنین کمال از رفتن به کلیسا خودداری کند اما هرچه به پیری نزدیک می شد میل شدیدی در خود احساس می کرد که خود و مردم دیگر اصول ایمانی را که در دوران کودکی به وی تلقین شده بود حفظ کنند. جلال در این دوره با تکیه بر ذخایر فرهنگی و ملی به نقد استعمار و استبداد پرداخت. نهایت امر این که جلال در تاریخ 18 شهریور 1348 در اسالم گیلان به طرز مرموزی وفات یافت. پیکر پاک او در مسجد فیروز آبادی شهر ری دفن شده است. منابع: - میرزایی حسین- جلال اهل قلم ( زندگی آثار و اندیشه های جلال آل احمد )- تهران- سروش ( انتشارات صدا و سیما ) - آل احمد جلال- یک چاله و دو چاله، و مثلاً شرح احوالات- تهران انتشارات رواق، چاپ اول 1343. - آل احمد جلال- در خدمت و خیانت روشنفکر- جلد اول تهران انتشارات سپهر 1357. - تنهایی حسین ابوالحسن- جامعه شناسی تاریخی و نظریات متفکرین مسلمان:" جامعه شناسی و انسان شناسی نزد متفکرین مسلمان"- تهران انتشارات بهمن برنا 1383.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6063]
صفحات پیشنهادی
امضا به نام جلال آل احمد
تهران - خبرگزاری ایسکانیوز : اگر یک وقتی با مرگ روبه رو شوم- که می شوم- مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه تأثیری در زندگی دیگری داشته باشد.
تهران - خبرگزاری ایسکانیوز : اگر یک وقتی با مرگ روبه رو شوم- که می شوم- مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه تأثیری در زندگی دیگری داشته باشد.
سالروز درگذشت جلال آل احمد - اضافه به علاقمنديها
به بهانه سالگرد درگذشت جلال الدین امضا به نام جلال آل احمد تهران - خبرگزاری ایسکانیوز ... «صمد بهرنگی» جلال در تاریخ 11آذر 1302 در محلۀ سید نصر الدین یا همان بازار ...
به بهانه سالگرد درگذشت جلال الدین امضا به نام جلال آل احمد تهران - خبرگزاری ایسکانیوز ... «صمد بهرنگی» جلال در تاریخ 11آذر 1302 در محلۀ سید نصر الدین یا همان بازار ...
سالروز درگذشت جلال آل احمد
به بهانه سالگرد درگذشت جلال الدین امضا به نام جلال آل احمد تهران - خبرگزاری ایسکانیوز ... «صمد بهرنگی» جلال در تاریخ 11آذر 1302 در محلۀ سید نصر الدین یا همان بازار ...
به بهانه سالگرد درگذشت جلال الدین امضا به نام جلال آل احمد تهران - خبرگزاری ایسکانیوز ... «صمد بهرنگی» جلال در تاریخ 11آذر 1302 در محلۀ سید نصر الدین یا همان بازار ...
سنگ قبری با امضای آشنای جلال آل احمد
سنگ قبری با امضای آشنای جلال آل احمد-سنگ قبری سفید با امضای آشنای جلال آل احمد با ... اطراف این قبر پر از قبرهایی است که نام خانوادگی فیروزآبادی به دنبال اسامی ...
سنگ قبری با امضای آشنای جلال آل احمد-سنگ قبری سفید با امضای آشنای جلال آل احمد با ... اطراف این قبر پر از قبرهایی است که نام خانوادگی فیروزآبادی به دنبال اسامی ...
خبرمقبره «آلاحمد» بيجلال است
21 نوامبر 2008 – به گزارش فارس، مقبره جلال آلاحمد در مسجد فيروزآبادي شهرري و در جوار ... جلال آلاحمد است و نوشته روي آن، تنها امضاي خودش است كه نام خودش را امضا ميكرد.
21 نوامبر 2008 – به گزارش فارس، مقبره جلال آلاحمد در مسجد فيروزآبادي شهرري و در جوار ... جلال آلاحمد است و نوشته روي آن، تنها امضاي خودش است كه نام خودش را امضا ميكرد.
مقبره بيجلال «جلال آل احمد»!
21 نوامبر 2008 – امروز «جلال آل احمد» در حالي 85 ساله مي شود كه كمتر كسي به آرامگاه وي در يكي ... اين قبر «جلال آل احمد» است و نوشته روي آن، تنها امضا» خودش است كه نام ...
21 نوامبر 2008 – امروز «جلال آل احمد» در حالي 85 ساله مي شود كه كمتر كسي به آرامگاه وي در يكي ... اين قبر «جلال آل احمد» است و نوشته روي آن، تنها امضا» خودش است كه نام ...
مقبره «آل احمد» بى جلال است
به گزارش فارس، مقبره جلال آل احمد در مسجد فيروزآبادى شهررى و در جوار ... اين قبر جلال آل احمد است و نوشته روى آن، تنها امضاى خودش است كه نام خودش را امضا مى كرد.
به گزارش فارس، مقبره جلال آل احمد در مسجد فيروزآبادى شهررى و در جوار ... اين قبر جلال آل احمد است و نوشته روى آن، تنها امضاى خودش است كه نام خودش را امضا مى كرد.
دو داستان كوتاه «آل احمد»
18 آگوست 2008 – دو داستان كوتاه «آل احمد»-خبرگزاري فارس: دو داستان كوتاه «بچه مردم»و «اختلاف ... جلال آل احمد -2 (بازگشت به دین واقعی) ... امضا به نام جلال آل احمد ...
18 آگوست 2008 – دو داستان كوتاه «آل احمد»-خبرگزاري فارس: دو داستان كوتاه «بچه مردم»و «اختلاف ... جلال آل احمد -2 (بازگشت به دین واقعی) ... امضا به نام جلال آل احمد ...
بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان منحل میشود
امضا به نام جلال آل احمد - پایگاه جامع ایرانیان وی در سال 1322 وارد دانشسرای عالی تهران می شود و در رشتۀ ادبیات ادامۀ تحصیل می دهد. ... می زند که در نتیجۀ اتهامات حزب توده ...
امضا به نام جلال آل احمد - پایگاه جامع ایرانیان وی در سال 1322 وارد دانشسرای عالی تهران می شود و در رشتۀ ادبیات ادامۀ تحصیل می دهد. ... می زند که در نتیجۀ اتهامات حزب توده ...
«هنرمندان» یکی پس از دیگری منصرف می شوند
در میان امضا کنندگان این نامه نام اشخاصی همچون چون رخشان بنی اعتماد، كامران ... احترام به نام ارجمند جلال و سپاس از دستاندركاران و داوران جايزهي جلال آل احمد، درخواست ميكنم ...
در میان امضا کنندگان این نامه نام اشخاصی همچون چون رخشان بنی اعتماد، كامران ... احترام به نام ارجمند جلال و سپاس از دستاندركاران و داوران جايزهي جلال آل احمد، درخواست ميكنم ...
-
دین و اندیشه
پربازدیدترینها