تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات عقل تحمّل نادانان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812641546




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سنگ قبری با امضای آشنای جلال آل احمد


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: سنگ قبری سفید با امضای آشنای جلال آل احمد با خودم فکر می کنم این جا مردی آرام گرفته که در طول 44 سال زندگی یک لحظه از حرکت نایستاد و همیشه جاری بود. مثل اندیشه ها و داستان هایش. بعدازظهر دم کرده یک روز شهریوری است اما هوا گرفته و ابری. باد گرمی که از سمت راست می وزد گونه را داغ می کند. وارد حیاط مسجد می شوم. با این که هنوز مانده تا پاییز برسد اما این گرما و کم آبی باعث شده درختان طراوت همیشه را نداشته باشند. کف حیاط زیر پایم با برگ های زرد و سرخ فرش شده است. حیاط مسجد خالی است. تنها صدای نجوای قرآن می آید و صدای بادی که گاه گاهی می وزد و برگ های گسترده در سطح حیاط را جمع می کند و سنگ قبرهای خاکستری را نمایان. آرام قدم برمی دارم تا خلوت 30، 40 ساله خفتگان این خاک را بر هم نزنم. درختان سرو و کاجی که در اطراف است نشان می دهد که حیاط با صفایی بوده است. حیاط به دو بخش قبرستان و گذرگاه عادی تقسیم شده. انتهای بخش قبرستانی حیاط، بعد از حوض خالی و باغچه قدیمی، مجموعه مسقفی است که فضای عمومی اش به حسینیه ارشاد می ماند، صدایی از پشت سرم می شنوم: «دنبال گور خاصی هستی؟» پیرمرد 60، 70 ساله ای است»، می گویم: «قبر جلال». لبخند کمرنگی می زند و می گوید: «مثل همه. دنبالم بیا.» لحظه ای درنگ می کنم و بعد به دنبالش می روم. می گوید: «بیشتر کسانی که اینجا می آیند به هوای قبر جلال می آیند.» و در شیشه ای تالاری که در انتهای حیاط است را می گشاید. داخل سالن پر از سنگ قبرهای منظم و به هم پیوسته است. در میانه سالن جلوتر از یک منبر چوبی قبری بلندتر از سایر قبرها قرار دارد که اطرافش پر از صندلی های فلزی است. پیر مرد که حالا می دانم متولی اینجاست و نامش مصطفی محمدی، برایم حرف می زند: «این قبر حاج آقا رضا فیروزآبادی بانی مسجد و بیمارستان است.» هیچ عکسی از حاج آقا فیروز آبادی نیست. یاد سریال دکتر قریب می افتم و بازی رضا کیانیان در نقش حاج رضا فیروز آبادی با آن همه دقت برای رساندن داروهای گران به بیماران مستمند. با خودم می گویم یادم باشد خواستم بروم سردر بیمارستان را ببینم که آیا جمله معروف «تا ابد لعنت خداوند بر کسی که بیمار فقیر و محتاج را درمان نکرده از اینجا بیرون بفرستد.» هست. می پرسم خانه حاج آقا فیروزآبادی هنوز همان جا توی بیمارستان است. جوابی نمی شنوم. حواس آقا مصطفی به جای دیگری است. اطراف این قبر پر از قبرهایی است که نام خانوادگی فیروزآبادی به دنبال اسامی ساکنان ابدیش است. آقا مصطفی می گوید: «ببین دخترجان اون ردیف آخر رو می بینی، ته سالن یک سنگ قبر سفیده که روش یک امضاست، یک تاریخ مرگ و یک تاریخ تولد، اون جا زیر اون عکس، قبر جلال همان جاست.» به سمت جایی که نشان داده می روم. سنگ قبری سفید با امضای آشنای جلال آل احمد 1302 - 1346. بی اختیار این جمله در ذهنم نقش می بندد: «هر آدمی سنگی است بر گور پدر و مادرش.» سنگ گور جلال ساده است. شاید تمثیلی از این حرف خودش که کسی را ندارد که سنگ گورش باشد. با خودم فکر می کنم این جا مردی آرام گرفته که در طول 44 سال زندگی یک لحظه از حرکت نایستاد و همیشه جاری بود. مثل اندیشه ها و داستان هایش. مردی که دائماً می گفت باید کاری کرد. می دانم بودن جلال در این جا یک قرار موقتی بوده که دائمی شده است. جایی خوانده بودم او در وصیتنامه اش خواسته بود جسدش را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند ولی از آنجا که وصیت وی مطابق شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی به امانت گذاشته شد تا بعدها مقبره ای در شأن او ایجاد شود و این کار هیچ گاه صورت نگرفت. آقا مصطفی برایم صندلی می آورد و می گوید: «هر سال 18 شهریور اینجا شلوغ می شود و خانمش و برادرش می آیند. اما امسال چند سالی است که هردوشان بیمار بودند و مراسم خاصی برگزار نمی شود. گاه گاهی بچه های مدرسه های شهر ری و دانشجوها می آیند سر مزارش. البته سالگردش نه، چون مدرسه ها و دانشگاه ها تعطیلند. از آقا مصطفی می پرسم از بازسازی چه خبر، می گوید: «چند وقتی آمدند و قرار بود اینجا را سامان دهند. در و دیوارها را هم درست کردند. اما هیچ اتفاقی نیافتاد. می بینید.» یادم می افتد سال گذشته زمانی که این بازسازی شروع شد میراث فرهنگی اعلام کرد بازسازی قبر جلال و مسجد فیروزآبادی بدون هماهنگی بوده است. روی دیوار بالای سر قبر پر از یادگاری هایی از دوستداران جلال طی این 40 سال خاموشی اوست: «جلال تو آفتاب سرزمین ادب بودی، چه زود غروب کردی، جلال عزیز همیشه با ما هستی، جلال راه تو و قلم تو جلوه زندگی ما است، جلال ما را به خط و خال شبانی فریفت، چقدر زود آمدی و نفهمیدیم چقدر زود رفتی .... با تاریخ ها و خط های متفاوت. آقا مصطفی می گوید: «هر کس می آید یک یادگاری می نویسد و کمی بالای قبر جلال می ایستد.» بالا سر قبر تابلویی با عکس جلال آل احمد قرار دارد که در کنارش نوشته شده: «آرامگاه جلال آل احمد مردی که در میقات خسی شد و در ادبیات همو که جلال آل قلم بود.» کار گروه ادبیات و تربیت معلم شهید مفتح شهر ری بود. دلم نمی آید از اینجا بروم اما باید رفت. به قول خود جلال نباید ماند، باید رفت. باید کاری کرد. از در سالن که بیرون می آیم در آستانه در خروجی مقبره محمد همایون، موسس حسینیه ارشاد را می بینم. وارد حیاط می شوم. انتهای حیاط حس می کنم تصویر مردی بلند قامت و لاغر را می بینم که ایستاده و نگران است در فراموشی مفرط تاریخی تلاشش برای جوانان گم شود.تهيه كننده: فرزانه ابراهیم زاده-سرمايه




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن