تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر خانه‏اى كه ميهمان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نمى‏شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804237767




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست سینمای ما- مهرانه رضایی فر: یکی از دوست داشتنی ترین لحظات سینما برایم وقتی است که هنرمندی به گذشته باشکوهش رجعت می کند و سعی در اثبات درستی هنرمند خطاب کردنش، حتی در روزهای بدیمن، دارد. تماشای مرهم، جدیدترین ساخته علیرضا داودنژاد،فارغ از هر نکته مثبت دیگر، بار دیگر یادمان انداخت که زخم های نیازمند مرهم مردم این سرزمین، هنوز دیده می شود و از فرط تکرار به عادت هرروزه مان تبدیل نشده اند، حتی هجوم «هوو» و «تیغ زن» و «ملاقات با طوطی» هم ذره ای اصالت دید را از داودنژاد نگرفته و کارگردان محبوب «نیاز» و «مصائب شیرین»، این بار دل به مصائب مریم های شهرش داده است. تهران تصویر شده در مرهم، با آن نماهای فوق العاده و رنگ بندی های درجه یک، جزء معدود تجربه های بی نقص سینمای ایران است. طوری که تهران امروز به گویاترین شکل ممکن با تصویر مغشوش خود روی پرده روبه رو می شود، هر چند که رویارویی تلخی است. لحن مستندگونه و پر تنش فیلم، در ابتدا این تصور را به ذهن متبادر می نماید که ریتم تند اثر شاید حربه ای بوده برای گیج کردن مخاطب و دست آخر با انتقال تنش سعی در احساساتی کردن او دارد. اما در کمال تعجب در ادامه می بینیم که همین فضای پرتنش و اضطراب، منجر به ایجاد بستری است که اتفاقا شاعرانگی اثر بیشتر به چشم می آید. عجیب آن که در هیچ لحظه ای از فیلم نمی توان نسبت به هیچ شخصیتی احساس منفی داشت و این به معنای نگاه آگاه و کوله بار تجربه فیلمسازی است که استیصال جوانان قصه اش را به دور از هر گونه شعارزدگی به تصویر می کشد. به عبارت دیگر، مرهم، کاملا مستعد بود که به «فقر و فحشا» 2 تبدیل شود و برای رسیدن به این مقصود فقط به کمی کج سلیقگی و نگاه سطحی نیاز داشت تا آن هم به ورطه ی انبوه فیلم هایی بیفتد که بیهوده سعی در سیاه نمایی دارند و هیچ دید و بصیرتی به مخاطب خود ارائه نمی دهند، جز بازی با احساسات همیشه بیدار جماعت ایرانی. فیلم هایی که بدون هیچ منطق روایی به دور از هر گونه شخصیت پردازی، کاراکترهای قصه شان را یکسره بدمن جلوه می دهند و در پایان شادمان از این که مانیفست جامعه شناسانه و روان شناسانه ارائه داده اند، سرمست می شوند و تازه این پرسشگر است که در برابر هر گونه نقد و سوالی به نافهمی و نادانی متهم می شود. حالا در این فضا، دیدن مرهم، شرافت فیلمسازی را یادآور می شود که گویی خودش هم در سرگردانی چرایی آثار گذشته اش، چرخشی 180 درجه ای داشته و می خواهد با مخاطب خود صادقانه برخورد کند. مخاطبی که این بار با پیچیدگی ها و اداهای فلسفی نما روبه رو نیست. فضاهای بکری که داودنژاد برایمان تدارک دیده، با آن میزانسن بندی های ناب، به همراه استفاده به جا از دوربین روی دست، کولاژی فراهم می کند که گذشتن از آن و لب به تحسین نگشودنش، اعتماد به نفس قابل توجهی می خواهد که البته در این روزگار به وفور یافت می شود. امیل زولا در تعریف خود از اثر هنری بیان می دارد که : " اثر هنری گوشه ای از طبیعت است که از خلال یک طبع خاص دیده شده باشد." حال اگر واقعیات تصویر شده در مرهم را گوشه ای از زخم های زیستن بدانیم، در این بین، داودنژاد بهترین قضاوت را داشته و آن بی قضاوتی او بود. راوی قصه می توانست وزنه فیلم را به هر سویی که می خواهد بکشاند و بالاخره یک طرف قضیه را متهم سازد و خیال همه را راحت کند. اما اتفاقا راهی که داودنژاد در مرهم پیش گرفت به شکلی هولناک تر یادمان انداخت که دست ها، بدجور، روی دست مانده است. حیف است به بازی های حساب شده و شسته رفته فیلم اشاره نکنیم. پیرزن های قصه، خوب به دل می نشینند و طناز طباطبایی هم از آزمون خود سربلند بیرون می آید. اما، بهترین بازی ارائه شده را از آن رضا داودنژاد می دانم که در طول فیلم یه شدت سعی در به هم زدن معادلات ذهنی بیننده داشت و انصافا هم به هدف خود رسید پایان قصه، مریم به عزیزش رسید اما دوربین کارگردان و به همراه او، مخاطب، به عقب برمی گردد تا مریم هایی را که به عزیزشان نرسیدند و نیمه راه سرگشتگی، جا ماندند را جستجو کند تا بلکه هر چند دیر اما دست آخر، مرهم به زخم هایشان گذاشته شود. دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست منبع : سینمای ما




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن