واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
خدمات علمي جابربن يزيد جعفي به اسلام و شيعه(2) نويسنده:**دكتر محمود كريمي/سعيد طاوسي مسرور حديث جابر محدثي بسيار پركار بود (قزويني رازي، 1358، ص24).در اين باره ترمذي از وكيع نقل كرده است:اگر او نبود، كوفه از حديث تهي گرديد(1403ق، ج1، ص133).او گاهي احاديث منحصر به فرد و نادر روايت مي كرد و اين موضوع سبب شد برخي از بزرگان اهل تسنن چون شعبة بن حجاج، روايت نمودن از وي را بر خود لازم بدانند(عسقلاني، 1404ق، ج1، ص42).جابر جعفي را يكي از ائمه علم حديث (ثدر، 1375، ص284)و از نخستين گردآورندگان احاديث دانسته اند (Halm,2004,pp.10-11)كه بر خلاف بسياري از معاصرانش، رواياتي را كه از مشايخش مي شنيد، مكتوب مي كرد(خطيب بغدادي، 1426ق، ص110)؛ برخي از شاگردانش نيز اين روش را ادامه دادند (Modarressi,2003,1,pp.92-93).آثار حديثي جابر شاهد ديگري بر توجه شيعيان به مسئله تدوين و جمع آوري مباحث اسلامي است(عقيقي بخشايشي، 1381،ج7، ص933). راوي عمده احاديث وي، ابوعبدالله عمرو بن شمر جعفي(1)است، اما بزرگاني از رجال اهل تسنن چون سفيان ثوري، شعبة بن حجاج و شريك بن عبدالله نخعي از او روايت مي كرده اند(مزي، 1408ق، ج4، ص466-467). در كتب اربعه روايات فراواني از او به چشم مي خورد(خوئي، 1413ق، ج4، ص345/براي نمونه ر.ك به:كليني، 1365، ج1، ص209 و ج2، ص166/صدوق، 1404ق، ج1، ص21 و ج4، ص397/ طوسي، 1365، ج3، ص48/همو، 1390، ج4، ص174). براقي نجفي، تعداد روايات وي از صادقين را نودهزار حديث ذكر كرده است (براقي نجفي، 1424ق، ص467).روايات او بيشتر در تفسير، تاريخ، اخلاق و اصول عقايد است تا احكام و فروع دين (نوري، 1416ق، ج4، ص218-219/مامقاني،[بي تا]، ج1، ص203-204). از آثار روايي وي مي توان ذيل موارد را نام برد: 1.اصل كتاب:طوسي، جابر را صاحب اصل(2)دانسته و طريق خود به اصل جابر را با دو اسناد بيان كرده است (1417ق، ص95).(3)اصل جابر شايد همان كتاب جابر جعفي باشد كه ابوغالب زراري آن را با دو اسناد مختلف دريافت كرده بود(1399ق، ص58-59)(4)مدرسي، بر اين نظر است كه قسمت عمده ي صدها روايتي كه از جابر در آثار سني-به ويژه دو مصنف عبدالرزاق صنعاني و ابن ابي شيبه-و شيعي درباره ي موضوعات مختلف مربوط به عقايد، اخلاق و احكام نقل شده، مي تواند از اين دفتر حديث اخذ شده باشد (Modarressi,2003,1,p.103). 2.كتاب الفضائل:نجاشي از آن نام برده است (1416ق، ص129)(5)روايات فراواني از جابر كه در آثار شيعه و سني بر جاي ماندهاند و متناسب با عنوان اين كتاب هستند، عمدتاً و نه به تمامي،(6)درباره ي فضايل خاندان پيامبر(ص)و شيعيان مي باشند (براي رواياتي از او در فضيلت شيعيان اهل بيت:ر.ك به:طبري آملي، 1420ق، ص296/علي بن حسن طبرسي، 1418ق، ص172/در مورد اين كتاب و روايات متناسب با آن، ر.ك به:Modarressi,2003,1,pp.97-99). 3.كتاب النوادر:نجاشي از آن ياد كرده، طريق خود تا اين كتاب را بيان نموده است(1416ق، ص129).(7)بسياري از روايات فراواني كه از جابر درمنابع شيعه و سني نقل شده، با عنوان اين اثر، مناسبت دارد(براي نمونه، ر.ك.به:روايتي درمورد كوشش هاي حضرت زهرا(س)براي حفظ فدك(طبري صغير، 1413ق، ص110-125)و روايتي در باب چهار تن از صحابه كه حديث غدير را كتمان كردند (صدوق، 1403ق، ص219-220)و روايتي در باب موضع دو فرشته ناظر بر آدمي (كوفي اهواري، 1399ق، ص53).براي موارد بيشتر ر.ك به: Modarressi,2003,1,p.102). علاوه بر موارد ياد شده، يكي از آثار برجاي مانده از حديث متقدم شيعي، اصل (كتاب)جعفربن محمدبن شريح حضرمي، اساساً دفتري است كه راوي آن حُميدبن شعيب سبيعي از جابر جعفي شنيده است؛ با روايات اندكي از ديگران درپايان آن.(8) گفتني است اگر چه جابر، احاديث فراواني از امام باقر(ع)روايت كرده است، اما در روايتي از امام صادق(ع)نام وي در شمار احياكنندگان احاديث امام باقر(ع)ذكر نشده است.(9)شايد علت ذكر نشدن نام جابر در اين حديث-با وجود روايات فراوان وي از امام باقر(ع)و نيز وارد شدن روايتي صحيح از امام صادق(ع)در تاييد صحت روايات وي-(كشي، 1348، ص191-192/تجليل تبريزي،[بي تا]، ص25)اين باشد كه وي گاهي اوقات احاديثي خلاف تقيه نقل مي كرد و امام صادق(ع)انتشار چنين اخباري را در آن زمان به صلاح نمي دانسته،ترجيح داده اند احاديث پدر بزرگوارشان را منتسب به جابر جعفي نكنند(كشي، همان، ص193). 1.براي نمونه از اهل تسنن، ابن سعد، جوزجاني و دارقطني و از شيعيان نجاشي و حلي به شدت وي را تضعيف كرده اند.بنا بر نوشته ابن سعد، او محدثي قصه گو بود كه شصت سال امامت جماعت را در مسجد جعفي بر عهده داشت و در دوران خلافت منصور (حك:136-158ق)درگذشت. بنابر نقل ابوداوود، يحيي بن معين نيز كتابت احاديث عمروبن شمر را روا نمي شمرده است ر.ك به:ابن سعد[بي تا]، ج2، ص364-398/علي بن عمر دارقطني، 1417ق، ج1، ص348.نجاشي، 1416ق، ص287/حسن بن يوسف حلي، 1417ق، ص378.با وجود تضعيف نجاشي و حلي، محدث نوري با ذكر دلايلي، منقولات عمرو بن شمر از جابر جعفي را قابل پذيرش و معتبر دانسته است(نوري، 1416ق، ج4، ص193-197). 2.در نوشتن يك اصل، نويسنده بدون كوششي در جهت مدون سازي، احاديث مسموع خود را تنها با كتابت به ضبط مي آورده است.در ميان اماميه، اعتبار اصل زماني بود كه از زبان معصوم(ع)صادر شده، طريق آن تا معصوم(ع)متصل باشد(در مورد اصطلاح اصل ر.ك به:حاج منوچهري، 1379، ص218-220/رباني، 1384،ص177-198/ Kohlberg, 1987,pp. 128-166). 3.اسناد اول:ابن ابي جيد، از ابن وليد، از صفار، از احمد ابن محمدبن عيسي، از عبدالرحمان بن ابي نجران، از مفضل بن صالح، از جابر. اسناد دوم:حُميد بن زياد، از ابراهيم بن سليمان، ازجابر. 4.ابوغالب زراري، رساله، ص58-59.اسناد اول:ابوالعباس رزّاز، قاسم بن ربيع، از ابن سنان، از عمار، از منخل، از جابر. اسناد دوم:يحيي بن زكريا لؤلؤي، از ابن سنان، از عمار، از منخل، ازجابر. 5.طريق نجاشي به اين كتاب:احمدبن محمدبن هارون، از احمدبن محمدبن سعيد، از محمد بن احمد بن حسن قطواني، از عباد بن ثابت، از عمرو بن شمر، ازجابر. 6.رواياتي از قبيل فضيلت تبسم و ادخال سرور در مومن، فضيلت پوشيدن لباس سفيد و استفاده از كفن سفيد براي اموات، فضيلت جمعه هاي ماه رمضان بر ساير جمعهها، فضيلت عمره رمضان، ديگر فضايل ماه رمضان، فضايل جمعه، فضيلت زيارت امام حسين(ع)در شب و روز عاشورا، فضيلت ذكر خداوند از مغرب تا شفق و از اذان صبح تا طلوع آفتاب، و فضيلت تسبيح حضرت زهرا(ع)و برخي اذكر مي تواند از اين كتاب باشد(كليني، 1365، ج3، صص415 و 429 و ج8، ص109/طبراني،[بي تا]، ج17، ص156/صدوق، 1368،ص5/همو 1412ق، صص90و 138-139/همو[بي تا]،"الف"، ص52/مفيد، 1414ق،"الف"، ص51-52/همو، 1410ق، ص310/ طوسي، 1411ق، صص627و 771-772/حسن بن فضل طبرسي، 1393ق، صص104و 305/ابن ادريس حلي، 1411ق، ص592). 7.احمدبن محمد جندي، از محمد بن همام، از جعفر بن محمدبن محمدبن مالك،از قاسم بن ربيع صحاف، از محمدبن سنان، از عمار بن مروان، از منخل بن جميل، ازجابر. 8.از جمله يك يا دو نمونه از جابر، اما از طريقي ديگر(ر.ك به: حضرمي، 1405ق، ص60-81/ Modarressi,2003,1,p.93,274./ Kohlberg, 1991,p. 154). در باب مربوط به جابر از كتاب مدرسي، اين اصل به درستي اصل جعفر بن محمد بن شريح حضرمي معرفي شده است، اما در باب مربوط به حُميد سبيعي، اين اصل به اشتباه به عنوان اصل محمدبن مثنّي حضرمي معرفي گشته است. 9.از امام صادق(ع)روايت شده است:"ياد ما و احاديث پدرم را كسي جز زراره، ابوبصير مرادي، محمدبن مسلم وبريد بن معاويه عجلي از خطر محو و اندراس حفظ نكرد.اگر اينان نبودند كسي هدايت نمي يافت.اينان حافظان دين و مورد اعتماد پدرم بر حلال و حرام الهي هستند و در دنيا و آخرت به سوي ما سبقت گرفتهاند"(كشي، 1348، ص136-137). منبع:فصلنامه شيعه شناسي شماره 28 /ن
#دین و اندیشه#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]