تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس مى‏خواهد خداوند او را از زبانيه (فرشتگان عذاب) نوزده‏گانه برهاند، بسم الل...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820973027




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

این تاریخ ماست که نابود می شود یا خود ما


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: این تاریخ ماست که نابود می شود یا خود ما بوشهر - ایرنا - پایگاه خبری تحلیلی ˈ بˈ در مطلبی به قلم امید دهقانی با عنوان این تاریخ ماست که نابود می شود یا خودما؟ ضرورت توجه به آثار تاریخی و باستانی استان بوشهر بویژه اثر ملی گور دختر و کوشک اردشیر درشهرستان دشتستان را مورد تاکید قرار داده است.


این پایگاه نوشته است: تاریخ سرزمین ما نیز این گونه خود را معنا کرده است، تاریخ سرزمین ما درد غربت را می کشد. این تاریخ با این که در دیار خود است و افرادی هم جنس خود در اطرفش پراکنده گشته اند، اما از هر وقت دیگری تنهاتر مانده است و درد این تنهایی را با خاموش شدن و در خود فرورفتن چاره می کند.
غربت واژه ی دردناکی است، در خود سوز و اندوهی نهفته دارد و غریب ماندن و از یاد رفتن ار آن نیز دردناک تر است، چه بسیار است اوقاتی که انبوهی از دوستداران و هواداران ما در کنار ما هستند و ما باز تنها و غریبیم و تنها انتزاعات فکری احساسات درونی ما آرامش بخش ماست؛ و چه بسیار است اوقاتی که یکه و تنها از هر جمعی شاداب تر و سرزنده تر هستیم.
برای دانستن شدت این مهجور ماندن و فراموش شدن لازم نیست کیلومترها دورتر را پیمایید از دیاری دگر سخن به میان آورد، سرزمین ما آنقدر غنی است که به هر سو که نگاهی بیندازی بنایی تاریخی را می بینی که از نابخردی ما اکثر آن ها در گوشه ای به کنار افتاده اند و هرکدام با انبوهی از خاطرات گذشتگان ما رو به نابودی دارند.
در استان بوشهر نیز بناهایی از این دست کم نیستند و چه در خود شهر بوشهر و چه در سطح استان بناهای تاریخی فراوانی به چشم می خورد. در این میان گور دختر و کوشک اردشیر جزو شاخص ترین این بناهاست که به شکلی بسیار عجیب و ناباورانه از یاد مردم و مسوولان ما رفته اند و اکنون این میراث پدران ما در صفحه ی خشک صحرا یار و یاوری به جز پرندگان و حیوانات وحشی و اهلی ندارند.
از جاده نرسیده به شهر تنگ ارم که به سمت این دو بنا می روی از کیلومترها دورتر هیچ نشان و تابلوی راهنمایی که خبر از بودن گوردختری در این مکان بدهد نیست و با پیچیدن به جاده فرعی تنها چیزی که قابل مشاهده است جاده ی پرپیچ و خم و باریکی است که پیش روی ما قرار دارد، چند کیلومتری که جلوتر می روی کم کم چند خانه را می بینی که با فاصله و به سبک چادرهای کوچ نشینان از هم قرار گرفته اند و سپس تابلویی را می بینی و می دانی که به روستای «پشت پر» رسیده ای.
اندکی که از این خانه ها فاصله می گیری به ناگاه بنایی سنگی در پیش رویت ظاهر می شود، با همان هیبت و اقتداری که از گذشته به ارث برده است و با همان سبک معماری خاص خود، انسان با دیدنش بی اختیار احساس غرور می کند، گور دختر یادآور سربلندی و اقتدار ملت ماست.
دیگر خستگی راه برایت معنی ندارد و تنها خواسته ای که داری رفتن به نزدیک گور دختر، این معشوقه سنگی، و نگریستن به آن است، اما هرچه بیشتر به پیش می روی هیجانات درونی ات بیشتر فروکش می کند و اندوه و تعجب جای آن را می گیرد.
کم کم دیوارهای شکاف برداشته که به طور ناشیانه ای با سیمان پر شده اند خودنمایی می کنند و جای خالی تکه سنگ هایی از بنا که افتاده اند معلوم می شود، داخل بنا را که نگاه می کنی سقف را سوراخ شده می بینی و بخوبی نشانه های خراب شدن این بنا به دلیل بارش باران و جاری شدن آب در بنا به چشم می آید. اما بیش از همه دانه هایی که به احتمال برای استفاده مرغ و خروس ها در این مکان ریخته شده جلب توجه می کند.
از ساکنین محلی که پرس و جو می کنی خبر می دهند که مدتی قبل عده ای با شتر قصد حرکت دادن سنگ های گور دختر و تخریب آن را داشته اند که در نهایت نه به خاطر دخالت مردم یا مسوولان، بلکه به علت استحکام خود بنا موفق به این کار نشدند.
چند صد متری آن طرف تر از گور دختر زمین های سر سبز یونجه که بنای نیمه ویرانی در وسط آن هاست جلب توجه می کند، با پرس و جو معلوم می شود که آن بنا کوشک اردشیر است. باور کردنش آسان نبود، کشاورزان تا چند متری کوشک را شخم کرده اند و به کشاورزی مشغولند و داخل کوشک را نیز محل نگه داری حیوانات و کودهای حیوانی خود کرده اند.
داخل بنا که می شوی طاق های قوسی شکل و درهای تو در تو بسیار زیبا می نماید اما بوی متعفن کودهای حیوانی تنها چند لحظه ای را به ما اجازه ماندن می دهد.
وقتی از کوشک بیرون می رفتم برای لحظه ای به خاطراتی که در این بناهاست فکر می کردم، خاطرات هزار و چند ساله ای که اکنون از یاد رفته اند و مرغ و خروس ها جای آن را گرفته اند، براستی اگر روزی این بناها از سر بی توجهی ما و مسوولان فرو ریزد و برای همیشه ما را از نعمت دیدن خود محروم کنند چه کسی باید پاسخگوی آیندگان باشد؟
مسوولان اداره میراث فرهنگی که گویا حفظ آثار تاریخی را در اولویت خود قرار نداده اند بلاخره چه موقع می خواهند فکری به حال این سرمایه های تاریخی استان کنند؟، جالب این جاست که پس از گذشت این همه سال بودجه ای حتی به میزان چند میلیون برای احداث سایه بانی بالای سر این بناها تخصیص نیافته است تا مسوولان بخوبی لیاقت خود را برای حفظ آثار تاریخی به نمایش بگذارند.
اما صحبت دیگری که نباید از یاد برد خود مردم هستند، مردم ما تاریخ خود را از یاد برده اند و فراموش کرده اند، در واقع قبل از این که تاریخ ما رو به نابودی رود این مردم ما بودند که به سوی نابودی خود و هویت خود گام برداشتند و تا زمانی که مردم به سوی ارزش نهادن به فرهنگ و تاریخ خود گام برندارند حاصل کار تنها فراموشی و نابودی این فرهنگ و تاریخ است. ک/1
539


18/06/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن