واضح آرشیو وب فارسی:فارس: درباره فیلم خانه پدری
قتل به خاطر تعصب یا انگیزههای مذهبی؟
فیلمساز وظیفه دارد اگر فیلمی درباره تعصب ساخته آن را از باورهای مذهبی جدا کند و به مخاطب خود بفهماند که لزوما هر آدم تعصبی، مذهبی نیست ولی در خانه پدری این مسئله تفکیک نشده و فیلم تبدیل به اثری توهینآمیز شده است.
خبرگزاری فارس-مصطفی وثوقکیا - دختر (ملوک) وارد خانه میشود و پدرش او را به زیرزمین هدایت میکند. دختر که وارد زیرزمین میشود برادرش (حشمت) را میبیند که در حال کندن چالهای است. با حالتی نالان و گریان از او میپرسد در حال چه کاری است که برادر جواب نمیدهد و او را به پدرش حواله میدهد. دختر فهمیده که پدرش میخواهد او را بکشد و در تقلای فرار میافتد ولی در جلوی درب خانه توسط پدر و برادرش گیر میافتد و دوباره به همان زیرزمین منتقل میشود. در نهایت پدر دست و پای دخترش را میگیرد و برادر با «دسته سنگی هاون» و با دو ضربهای که به سر خواهرش میزند او را میکشد و دختر در همان زیر زمین خانه دفن میشود. این صحنه در فیلم «خانه پدری» یکی از تکاندهندهترین صحنههایی بود که تاکنون در فیلمهای سینمایی ایرانی دیدم. صحنه شفاف و آشکار کوبیدن بر سر یک زن و کشتن او. این صحنه به قدری تلخ بود که با مشاهده آن روی پرده عدهای به سرعت سالن را ترک کردند و عدهای دیگر تا دقایقی در شوک دیدنش جرات نگاه کردن بر پرده نقرهای را نداشتند ولی به یمن زحمات آقای عیاری این اتفاق افتاد. دختری به خاطر یک آبروریزی (که هیچگاه در فیلم هم علت آن بیان نشد) کشته شد و نسلهای بعد این خاندان نیز هر یک به نوعی با قبر این دختر همراه میشدند. خانهپدری را چند نسل در طول فیلم روایت میکنند ولی حشمت (برادر ملوک) است که از ابتدا تا انتهای خانه پدری حضور دارد و در انتها نیز به دلیل مواجهه با استخوانهای خواهرش سکته مغزی میکند. سوژه فیلم خانه پدری از جمله سوژههای ملتهبی است که در برخی مناطق ایران که زندگی عشیرهای دارند دیده میشود و انکار آن باعث پاک شدن صورت مسئله نمیشود اما این که این سوژه در یک فیلم سینمایی پرداخت شود به نظر باید با ملاحظات خاص فیلمساز همراه شود تا مخاطب علاوه بر درک تلخی و ناگواری موضوع خود را یکه و تنها در معرکه نبیند. هماکنون در خوزستان دادگستری استان با همکاری سران قبایل و عشایر درصدد کاهش این موضع هستند که تاکنون نیز بسیار موفق بوده است. ولی باید اذعان کرد که در فیلم خانه پدری مسکوت گذاشتن اتهام ملوک باعث میشود که مخاطب سردرگم بماند که این دختر بدون هیچ دلیلی کشته شد و اینجاست که فیلمساز وظیفه دارد اگر فیلمی درباره تعصب ساخته آن را از باورهای مذهبی جدا کند و به مخاطب خود بفهماند که لزوما هر آدم تعصبی مذهبی نیست ولی متاسفانه در خانه پدری این مسئله تفکیک نشده و مخاطب باور میکند این دختر در پی باورهای مذهبی کشته شده است. در فیلم هم هیچ نشانهای نمیبینیم که این مسئله را نشان دهد. و باعث میشود مخاطب با اطلاعات غلط از سالن سینما بیرون برود. نکته دیگر فیلم ظلمهایی است که به شخصیتهای زن داستان میشود. از ملوک گرفته که کشته میشود تا دختران و نوهها و عروس های این خاندان همگی به نحوی مورد ظلم هستند چه به وسیله قتل کتک زدن چه به وسیله دروغ و پنهانکاری مردان ولی آیا این تمام واقعیت است؟ آیا این زنان نماینده تمام زنان هستند و آیا همه مردان ما اینگونه اند؟ آیا کلیشه زن مظلوم و مرد ظالم باید مدام و در قالبهای فراوان در مضامین ما تکرار شود؟ علیرغم اینکه نگارنده با نیت فیلمساز کاری ندارد ولی به نظر می رسد این ها اشکالاتی است که آخرین ساخته کیانوش عیاری را تبدیل به یک فیلم توهین آمیز علیه مردم ایران کرده است. انتهای پیام/و
92/11/21 - 15:14
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]