واضح آرشیو وب فارسی:الف: شاعر باشید برادران
بخش تعاملی الف - سلمان ستوده
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۲۵
دعوا و جار و جنجال این روزهای آقایان شعرا و پشت سر هم حرف زدن هایشان هم حکایت غریبی شده. اینکه حداقل انتظار من عوام از اهل شعر که طبعا می بایست عصاره فرهنگ ملتی باشند دوری از توهین و جسارت است، انتظار چندان بی جایی نیست. نه تنها بی جا نیست که بسیار هم به حق است. به ویژه آنکه آقایان درگیر، همه به نسل شاعران مذهبی رشد یافته در حوزه هنری و ایام انقلاب اسلامی تعلق دارند.اصلا کاری ندارم به اینکه این دعوای اعصاب خرد کن که یک طرفش علیرضا قزوه و اعوان و انصار است و طرف دیگرش هم دوستان انجمن شاعران ایران (سهیل محمودی، ساعد باقری، افشین اعلا، فاطمه راکعی، حسین جنتی و …) ، توسط چه کسی استارت خورد یا چه کسی بر شعله اش بنزین ریخت تا شعله ور تر شود. آنچیزی که مهم است اصل موضوع است. اینکه چطور بین این دوستان همچین اختلافی افتاد که حاضرند این طور پرده دری کنند.هر چه که ماجرا را بالا پایین می کنیم باز بر می گردیم به اتفاقات تلخ سال ۸۸٫ همه چیز از همان موقع آغاز شد . اینکه بی جهت این آقایان این قدر خود را درگیر آن موضوع کردند و هنوز درگیرش هستند. بیهوده و بی دلیل. بحث من این نیست که چرا آقایان شعرا، چه این طرفی و چه آن طرفی در آن برهه اعلام موضع کردند. نه! طبیعی هست که مثل هر شهروندی حق داشتند و می بایست نظرشان را بگویند و موضعی داشته باشند. بحث سر این است که چرا خود را اینگونه وارد بازی های ریز و جزء سیاسی کردند. بازی هایی که زحمت آن را این همه روزنامه و سایت و ادم های سیاسی و قدرت طلب می کشیدند. اصلا دلیل نداشت که اهل فرهنگ و بالاخص اهل شعر اینطور وارد این وادی و راه بی بازگشت بشوند. و طبیعی ست که جر و بحث های اینچنینی سیاسی توسط هر کسی (چه شاعر چه هر کس دیگری) جز ایجاد کینه و عداوت و دشمنی، خروجی دیگری ندارد.چرا دوستان صمیمی دیروز اینطور باید به جان هم بیافتند؟ این را خودم به شخصه می توانم شهادت بدهم که سهیل محمودی در یکی از برنامه های یکشنبه شب هایش در رادیو پیام از شعرهای قزوه تعریف و تمجید می کرد و ایضا از شخصیتش. اصلا چرا راه دوری برویم. همین نشست سالانه شعرا با رهبری را ساعد باقری و علیرضا قزوه با هم اجرا می کردند. منظور اینکه چنین نزدیکی ای بین این آقایان برقرار بود. یادم می آید چند سال پیش مقاله ای می خواندم از یکی از آقایان روشنفکر که با آوردن اسم همین دوستان همه را در یک نگاه فکری دسته بندی کرده بود و نام این نگاه را هم “شاعران انقلاب اسلامی” نهاد .همان موقع هم، همه می دانستند سهیل و ساعد گرایش شدید به آقای خاتمی و اصلاح طلبی دارند و قزوه هم نگاهش و طرز فکرش معلوم و مبرهن بود اما با این همه کنار هم بودند. کنار هم دیده می شدند و از هم حمایت می کردند. افرادی که تعلق فکری ای به نظام و انقلاب نداشتند این آقایان و آثارشان را یک کاسه می دیدند. ماجرای برنامه رادیویی سهیل که خاطره اش را تعریف کردم حداکثر بر می گردد به سال ۸۷ نه به دهه ی ۶۰ که توجیه بیاوریم که ان وقتها اصلاح طلبی و اصول گرایی وجود خارجی نداشت.کار به جایی رسیده که روزنامه ی وطن امروز و رجا نیوز و… می آیند در زمینه نقد ادبی قلم فرسایی می کنند(!!) و شعر شاعران توانمند انقلاب اسلامی مثل سهیل و ساعد را “شل و ول” توصیف می کنند و کینه های بی پایان سیاسی شان را با “بی مایه” خواندن شاعران اصیل انقلاب نمایان می کنند. خدا وکیلی شما از شعر و ادبیات چه می دانید که اینطور به سرمایه های ما جسارت می کنید.از آن طرف هم رسانه های اصلاح طلب دست بکار می شوند و با انگیزه های کاملا مشخص سیاسی یک آدم صاف و صادقی مثل علیرضا قزوه که جدا مثل کف دست صاف و بی ریا است را (با چوب بی تدبیری خودش در گفتار و سوء استفاده سیاسی رسانه های اصولگرا از مواضعش) با شدت هر چه بیشتر “می زنند” و تخریب می کنند. در همچین اوضاعی آن طرف آبی ها هم بی کار نمی نشینند. می آیند اصل هنر انقلاب را نشانه می روند. جدا توصیه می کنم گزارش خبری بی بی سی فارسی را در مورد این دعواها بخوانید تا متوجه شوید که چرا منِ نوعی الان دست به قلم شده ام و عاجزانه از قزوه و محمودی و باقری و مابقی دوستان درگیر می خواهم اندکی ، تنها اندکی سکوت پیشه کنند.ماجراهای تلخ سال ۸۸ به همان اندازه که منافع کشور را در حوزه های متعدد سیاسی و اقتصادی به خطر انداخت به همان اندازه و حتی در مقیاس بیشتر سرمایه های اجتماعی و فرهنگی مان را تهدید کرد و ادامه دادن بحث های بی پایان مربوط به آن جریان تلخ و وارد کردن این دعوا به مسائل صنفی ،روابط دوستانه و زندگی روزمره، بویژه از سوی دوستانی که متخصص سیاست نیستند و عامیانه به آن جریان نگاه کرده و در موردش قضاوت می کنند ، چیزی جز خسران بیشتر و صدمات تلخ تر به همراه نخواهد داشت.آقایان! “بازی سیاست” را به اهل خودش بسپارید. قلم بدست بگیرید و باز پر شور و پر حرارت، “در کنار هم” شعر بنویسید و برای دلتنگان، شعر بخوانید و حالشان را بهتر کنید.برادران خوبم! آقای علیرضا قزوه، آقای سهیل محمودی، آقای ساعد باقری و همه ی شاعران انقلاب اسلامی … خطابم به شماست!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]