تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 8 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):شمار قطره هاى آبها و ستارگان آسمان و ذرات گردوغبار پراكنده در هوا وحركت مورچه برسنگ ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

ویترین طلا

کاشت پای مصنوعی

مورگیج

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802508184




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت‌وگو با فاطمه راكعي، شاعر با شعر جهاني عاري از خشونت بسازيم


واضح آرشیو وب فارسی:ايران: گفت‌وگو با فاطمه راكعي، شاعر با شعر جهاني عاري از خشونت بسازيم
ساير محمدي

«سفر سوختن» و «آواز گلسنگ» و «مادرانه‌ها» و «ناخنكي به زندگي» عناوين چهار مجموعه شعر از سروده‌هاي فاطمه راكعي است كه در سال‌هاي مختلف منتشر شده اند. فاطمه راكعي به عنوان يك شخصيت فرهنگي در ادبيات انقلاب اسلامي شناخته مي‌شود اما به عنوان نماينده مردم در ششمين دوره مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد، چرا كه معتقد است سياست از فرهنگ و ادبيات جدا نيست. وي يكي از پايه‌گذاران نهاد انجمن اسلامي در بسياري از مراكز فرهنگي و دانشگاهي بود و سال‌هاست مديريت انجمن خانه شاعران را به عهده دارد. نهادي كه با انتشار آثار شاعران ايران و جهان سعي دارد فرهنگ صلح و دوستي را بين كشورها ترويج كند. وي هم‌اكنون دو مجموعه شعر از جديدترين سروده‌هايش را آماده چاپ دارد و رساله دانشگاهي‌اش تحت عنوان «آوا و معنا در شعر نيما» را توسط انتشارات مرواريد منتشر خواهد كرد.

خانم راكعي، بعد از «سفر سوختن» و «آواز گلسنگ» كار جديدي منتشر نكرديد؟ يا ما اطلاع نداريم؟
بعد از اين دو مجموعه «مادرانه‌ها» و «ناخنكي به زندگي» را منتشر كردم. اين دو مجموعه خلاف مجموعه‌هاي قبلي شعرهاي نو و سپيد من است. گرچه در قالب كلاسيك اشعاري مثل غزل و چهار پاره هم مخصوصاً در مادرانه‌ها وجود دارد اما «ناخنكي به زندگي» عموماً شعرهاي سپيد است.
در حوزه شعر سپيد غالباً كار كدام يك از شاعران را دوست داريد؟
من همه شعرهاي سپيد خوب را دوست دارم، نمي‌توانم بگويم. شايد در مورد شعر نيمايي بتوانم اسامي شاعران را بگويم كه آثارشان را مي‌پسندم. ولي درمورد شعر سپيد، در هر حال شعرهاي خوبي از شاعران زيادي ديدم و دوست دارم.
عموماً در جامعه ايران آثار شاعران و نويسندگان را دسته‌بندي مي‌كنيم. در صورتي كه در حوزه ادبيات جهان آثار نويسندگان و شاعران را فارغ از مواضع سياسي و ايدئولوژيك آن‌ها مي‌خوانيم.
به عنوان كساني كه بيشترين كار هنري ما در سال‌هاي بعد از پيروزي انقلاب شكل گرفته و احياناً به عنوان شاعران انقلاب شناخته مي‌شويم، هميشه مشي و روش ما و ملاك ما در ساحت شعر اين بود، كه شاعرانگي و شعريت متن و آثار افراد را مورد توجه قرار دهيم، حتي اگر با كساني مشتركات فكري و عقيدتي يا سياسي نداشته باشيم. ما به هر حال آن‌ها را شاعر مي‌دانيم و آثارشان را هرگز نفي نمي‌كنيم. اتفاقاً هر جا كه پيش بيايد به عنوان شاعران برجسته از آن‌ها ياد مي‌كنيم و هميشه سعي كرديم در اين زمينه فرهنگسازي كنيم. اين كه افكار و انديشه‌هايم تفاوت دارد با آراي شاعر ديگر، دليل بر نفي كليت آن شاعر و آثارش نيست.
همين مسأله نيست كه شما الان از نام بردن شاعران شعر سپيد كه مورد علاقه شما هستند، خودداري مي‌كنيد؟
نه، به هيچ وجه چنين نيست. علت اينكه نخواستم از كسي نام ببرم. چون واقعاً نمي‌دانم چه عناصري به لحاظ برتري شعر سپيد يك شاعر در مقايسه با شاعر ديگر مد نظر است. چون در حوزه مؤلفه‌هاي زيبايي‌شناختي شعر سپيد مطالعه نكردم و آثاري را نمي‌توانم برتر بشمارم. اگر مي‌دانستم در اين زمينه صحبت مي‌كردم، نوع نگاه شاعران براي من خيلي مهم نيست. من در كل مي‌توانم بگويم آثار چه شاعراني را دوست دارم. آثار شاعراني مثل قيصر امين‌پور، سيدحسن حسيني يا سلمان هراتي را دوست دارم. شاعران ديگري هم مي‌توانند در اين فهرست باشند. مثل احمد شاملو، مثل فروغ، سهراب سپهري كه اشعارش را خيلي دوست دارم. يا اخوان كه اشعارش را مي‌خوانم. اين‌ها شاعران برجسته نسل قبل از ما هستند. غيراز اين شاعراني مثل نيما و رهي معيري و شهريار هم هستند از هر گلي بويي. اگر به من بگويند يك شاعر برجسته را نام ببر، هرگز اين كار را نمي‌كنم. من شاعران برجسته را مي‌شناسم و از خواندن آثارشان لذت روحي بردم.
شما فرصت مطالعه داريد؟ الان چه كتابي دم دست داريد؟
الآن؟ من هميشه براي شعر وقت مي‌گذارم. اين روزها بيشتر وقتم را براي مطالعات و بررسي شعر مي‌گذارم. به خاطر اين كه مجموعه‌هايي براي انجمن خانه شاعران تدارك ديده‌ايم و مسئوليت چاپ و انتشار اين مجموعه را دارم و ويراستار اين آثار هستم، در نتيجه اين روزها بيشتر وقتم صرف مطالعه و بررسي شعر جهان مي‌شود و آخرين كارهايي كه روي برخي آثار مي‌كنم، شعر تاجيك، شعر افغان و شعر تركي استانبولي و شعر تركي آذري (جمهوري آذربايجان) است.
شما اشعار شاعران ترك را ترجمه هم مي‌كنيد؟
اشعار اين شاعران توسط بهترين مترجمان و محققان خاص اين حوزه‌ها كه آن‌ها را مي‌شناسيم و آثار خوبي از آن‌ها در داخل و خارج از كشور ديده‌ايم، معرفي مي‌شوند. بخشي از طرح ترجمه گفت‌وگوي شعر ايران و جهان است كه از سال 83 من هم طراح هم مجري و هم ناظرش بوده‌ام.
در انجمن خانه شاعران ايران، ترجمه و چاپ و انتشار اين آثار تعريف شده و تا حالا حدود بيست عنوان كتاب چاپ شده است. حالا هم سه- چهار عنوان در دست چاپ است. اين طرح يك بخش مربوط به معرفي شعر ايران به جهان است كه آمديم هيأت علمي انجمن شاعران را انتخاب كرديم، آثار ممتازي از نيما، شاملو و ديگر شاعران مطرح كشور انتخاب كرديم و بعد ترجمه شده‌اند و به صورت يك جنگ منتشر كرده‌ايم. تا به حال دوازده كتاب از اين مجموعه چاپ شد. الآن هم طرح ديگري كه در دست چاپ است يا چاپ شده، معرفي بهترين شعرهاي جهان است به فارسي‌زبانان.
از سروده‌هاي جديد خودتان مجموعه‌اي در دست چاپ نداريد؟
از سروده‌هاي خودم. چرا ؟ دو مجموعه جديد دارم در حال حاضر دو مجموعه شعرم آماده چاپ است كه هنوز مجوز آن‌ها را نگرفتم. هنوز نامي براي اين دو مجموعه انتخاب نكردم. كتاب «زبان و منطق» را هم از سال‌ها پيش در دست دارم. آخرين ويرايش‌هايش را تمام كردم و ان‌شاءالله سال آينده در ارديبهشت براي عرضه چاپ مي‌شود. كتاب ديگرم را كه انتشارات مرواريد چاپ مي‌كند. «آوا و معنا در شعر نيما» نام دارد كه رساله دكتراي من بود. در اين كتاب بحث تأويل در شعر نمادين نيمايوشيج را دنبال كرده‌ام.
چه انگيزه‌اي شما را به سمت شعر و شاعري كشاند؟ نخستين جرقه‌ها حاصل عشق و عاشقي در سنين نوجواني است ، شما چگونه... از چه زماني متوجه شديد مي‌توانيد شاعر شويد؟
من فكر مي‌كنم تفكر جدي در مسأله چرا زندگي چرا مرگ مرا كشيده باشد، به سمت هم مطالعات جدي و عميق فلسفي و هم در نهايت به سمت شعر. براي اين كه اگر جواب پرسش‌هايم را نمي‌داد، لااقل به قول سهراب سپهري «چيزهايي هست كه نمي‌دانم / مي‌دانم اما سبزه‌اي را بكنم/ خواهم مرد/». و انگيزه ديگرم عشق بود. عشقي كه خيلي عميق و گسترده است به هر جاندار و بي‌جاني مخصوصاً به انسان و باور به بزرگي انسان. فارغ از همه حقارت‌هايي كه در انسان مي‌بينم و اين‌ها محل تأملات جدي من بوده است. از نخستين روزهايي كه شروع كردم به فكر و انديشه، شايد از همان سنين كودكي كه با مرگ پدربزرگم آغاز شد. امروز به اين باور رسيده‌ام كه سال‌هاي كودكي‌ام بهترين و شادترين سال‌هاي زندگي‌ام بوده است. براي اين كه بعد از آن مهم‌ترين دغدغه من كه ابتدا تلخ و ناگوار مي‌نمود، مخصوصاً در مورد مرگ عزيزانم ، مرگ پدر و مادرم و البته مسائل پس از مرگ. خوشبختانه هر چه نزديك‌تر شده‌ام به دين و پيامي كه پيامبران به انسان‌ها داده‌اند متوجه شدم كه در اين سرا رهگذري بيش نيستيم و اميدها و معناهايي كه دين به زندگي انسان مي‌دهد و هيچ چيز با مرگ تمام نمي‌شود. اين‌ها مفهوم ديگري به زندگي‌ام بخشيد، به زندگي ديني‌ام و بعد در تاريخ فلسفه وارد شدم و الآن هم بعد از رحلت امام (ره) كه عاشقانه دوستش داشتم و مرگ مادرم و قيصر امين پور كه در واقع نزديك‌ترين شاعر به من از نظر فكري و عاطفي و دغدغه‌هاي فلسفي بود، اين‌ها انگيزه‌هايم براي سرودن شعر بود. براي اين عزيزان هم هست و چقدر راحت پذيرفتند و چقدر آسوده گذاشتند و رفتند. البته حالا ديگر مسأله مرگ براي من هم حل شده و خيلي آسان شده است و در واقع با مرگ زندگي مي‌كنم. همين دغدغه‌ها و دلمشغولي‌ها مهم‌ترين عامل و انگيزه من در سرودن شعر بوده و هست.
خودتان را بيشتر سياستمدار مي‌دانيد يا شاعر؟ هرچند سياست و ادبيات بويژه در كشورهاي پيراموني تفكيك‌پذير نيستند. حضور در عرصه سياست را چقدر دوست داريد؟
در غرب هم همين‌طور است. در تاريخ سياسي جهان هم وقتي دقت مي‌كنيم همين‌طور است يعني هميشه شاعران و نويسندگان بزرگي را مي‌بينيم كه در عرصه سياست حضور داشتند و نقش‌آفرين بوده‌اند و از طيف رهبران بوده‌اند و در واقع فلسفه و سياست و ادبيات اگر جدي باشد نه براي كسب قدرت و ثروت، اصلاً نه‌تنها از يكديگر جدا نيستند،‌ اتفاقاً با هم رابطه تنگاتنگ و پيچيده‌اي دارند. به تاريخ مشروطه هم كه نگاه كنيد مي‌بينيد عموماً شخصيت‌هاي فرهنگي،‌ شاعران و نويسندگان بسيار شديد و عميق آثار و افكارشان در خدمت آرمان‌هاي مشروطه بوده است و كارهايشان با سياست‌هاي مشروطه‌خواهي گره خورده بود. بنابراين ما هم به عنوان نسلي از شاعران انقلاب و جنگ شايد اصلاً داعيه شاعري به آن صورت نداشتيم خود به خود از متن انقلاب روييديم و به‌عنوان كساني كه دغدغه دين و فرهنگ و سنت‌هاي اخلاقي را داشتيم. مخصوصاً متأثر از آن شخصيت‌ تأثيرگذار و بزرگ رهبر كبير انقلاب و بعد شهداي بزرگ انقلاب و جنگ وارد عرصه سياست،‌ فرهنگ و هنر شديم. در آن دوران براي اولين‌بار چيزهايي در مجالس شنيده بودم و خوانده بودم و برايم بسيار مقدس بود مثل حماسه بزرگ كربلا، اين كه انسان چگونه براي تحقق آرمان‌ها و عقايدش از جان خودش مي‌گذرد، در سال‌هاي بعد همين واقعه را در ميان همسالان و جوان‌ترها ديدم كه چگونه به پيشواز شهادت مي‌روند. آن لحظات تجربه‌هاي شگفت‌انگيزي بود كه ما را گره مي‌زد با زيباترين تجلي‌هاي افكار سياسي به طور عام. سياست را من اين‌گونه تعريف مي‌كنم كه انسان آينده‌نگر باشد و چشم‌انداز وسيع‌تري را در نظر بگيرد. شاعر سياستمدار يعني درگير شدن با مسائل مردم و جامعه، يعني با همه عواطف و احساسات ما و وظيفه‌اي كه براي زندگي داشتيم و فرهنگي كه با آن تربيت شده بوديم و شعر انقلاب را آفريد. بنابراين آن شعر و ادبيات انقلاب به هيچ وجه از سياست جدا نبوده است و ما هم جدا تصور نمي‌كرديم.
تجربه دوران نمايندگي در مجلس شوراي اسلامي را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
حضورم در مجلس ششم در راستاي همين سياستي بود كه صحبتش را مطرح كردم. من به خاطر تأكيد حضرت امام (ره) براي تشكيل انجمن‌هاي اسلامي در سطح ادارات،‌ اول با عشق تمام وارد فعاليت در انجمن‌هاي اسلامي شدم و چون قلمي داشتم و حرفم را مي‌توانستم به اين شكل مطرح كنم،‌ خيلي سريع از اولين نشرياتي كه مي‌شد در اين راستا شكل بگيرد و منتشر بشود چه در نامگذاري چه در نويسندگي‌اش شركت داشتم. در انجمن‌هاي اسلامي وزارت فرهنگ و علوم آن زمان، من جزو مؤسسان آن بودم و مسئول انتشارات و كميته‌ فرهنگي‌‌اش. بعد در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي هم از مؤسسان انجمن اسلامي بودم. يعني به خاطر عشقم به انقلاب و حفظ دستاوردهاي آن بنا و ابزارهاي فرهنگي آن توانايي‌هايي كه داشتم و از طرف انقلابيون و همفكرانم به رسميت شناخته مي‌شد تلاش‌هايي در حد توانم انجام دادم. آن موقع يا مسئول فرهنگي بودم يا سردبير نشريات انجمن‌هاي اسلامي،‌ از آن طريق دوستان و همفكران دانشگاهي‌ام و كساني كه مرا مي‌شناختند ترغيبم كردند براي كانديدا شدن در انتخابات مجلس شوراي اسلامي.
قبل از كانديدا شدنم اولين تشكل فرهنگي و سياسي در حوزه زنان به نام «جمعيت زنان جمهوري اسلامي ايران» را همراه دكتر زهرا مصطفوي و عروس حضرت امام (ره) و نواده‌هايش و شخصيت‌هاي برجسته زنان راه انداختيم كه من كوچك‌ترين عضو آن جمعيت به لحاظ سني بودم،‌ در آن جا هم باز مسئوليت نشريه‌اي كه ارگان آن نهاد بود و مسئوليت كميته‌هاي فرهنگي‌اش را داشتم،‌ به هر حال آن جنبه سياسي – فرهنگي كار هم مطرح بود و از سوي برخي روشنفكران مسلمان هم دعوت شده بودم در آخرين لحظات ثبت‌نام و كانديداتوري وارد رقابت با ديگر چهره‌هاي برجسته و سياسي شدم. من در آن مقطع اصلاً فكر نمي‌كردم رأي بياورم. خوشبختانه به خاطر لطف دوستان و شناختي كه جامعه فرهنگي و مردم عادي از طريق آثارم با اسم من داشتند و در بين دانشگاهيان و محيط دانشگاه حضور داشتم و با شاعران انقلاب همگام بودم، مردم به من رأي دادند و وارد مجلس شدم، وقتي دعوت شدم كه براي حضور در مجلس ثبت‌نام كنم، آن روز، روز بزرگي براي من بود و با اشك شوق اين پيشنهاد را پذيرفتم. براي اين‌كه يكي از مهمترين شخصيت‌هايي كه هميشه او را ستوده‌ام به‌عنوان الگوي نمايندگي، شخصيت مدرس بود، به نظرم حضور و خدمت در مجلس، شورا و يا ديگر مسئوليت‌هايي كه منافع مردم را نمايندگي مي‌كند و خالصانه به مردم مي‌توان خدمت كرد، جزو افتخارات است و قابل مقايسه با مقام و منصب‌هاي ديگر نيست. در چنين جايگاهي است كه مردم براي نماينده خود ارزش قائل‌اند. وقتي از او شناخت دارند و هم دلسوزي‌هاي او را باور دارند - ان‌شاءالله تمام انتخابات سالم و پرشور باشد - در آن صورت نمايندگي مردم افتخار و شرف است.
در عصر حاضر كه خشونت در جهان پيرامون ما به مرگ هزاران انسان منجر مي‌شود، در عراق، افغانستان، مصر و... آيا شعر مي‌تواند وجدان‌هاي خفته را بيدار كند و به صلح و دوستي ياري برساند؟
من عميقاً به اين مسأله مي‌انديشم و فكر مي‌كنم، شعر موهبتي است و قلم نويسنده و شاعر بايد بتواند به جامعه و مردمش خدمت كند و در راستاي صلح و دوستي حركت كند و هيچ چيزي چه در روابط شرع و دين خودمان و چه آموزه‌هاي سلسله پيامبران الهي خشونت و قتل را توجيه نمي‌كند همه آمدند گفتند، همه انسان‌ها با هم برابر و برادرند. برادري و برابري يعني محبت و دوستي و صلح، كساني كه ديني مي‌انديشند و انديشه‌هاي فلسفي يا ادبي دارند، همه اينها بزرگترين وظيفه‌شان مخصوصاً در عصري كه عصر ارتباطات خوانده مي‌شود و عصر فرهنگ و فرهيختگي است ترويج صلح و دوستي است. ما متأسفانه باكمال سرافكندگي به لحاظ انسانيت شاهد برادركشي و نسل‌كشي و جنگ فرقه‌ها با يكديگر مخصوصاً در سرزمين‌هاي اسلامي هستيم كه دردناك‌ترين حادثه براي ما مسلمانان است و اين برادركشي باعث شرمساري است و من فكر مي‌كنم بزرگترين رسالت در اين مقطع حساس تاريخي براي مسلمانان به عهده قلم است. شايد فلسفه به همين اندازه رسالت و مسئوليت داشته باشد، شايد بزرگان اديان هم همين وظيفه را داشته باشند. اما شعر و وظيفه شعر و شاعر دراين مقطع تاريخي اين است كه در مهلكه معضلات و رويدادهايي از اين دست بتواند انسان‌ها را به هم نزديك كند و قلم شاعر بايد در مسيري حركت كند كه رسالت انبيا را در دل‌ها جاي بدهد و از اين راه بتواند عشق و دوستي و انسانيت را در جامعه بشري نهادينه كند. من از سال‌ها پيش تلاشم را در اين زمينه شروع كردم، در زمينه وحدت و آشتي ملي، در زمينه تبليغ و گسترش صلح جهاني شعرهايي دارم كه بعضي‌ها چاپ شده و بعضي ديگر ان‌شاءالله بزودي چاپ خواهند شد. من فكر مي‌كنم تمام شاعران متفكر و انديشمند كشور اين دغدغه را دارند و دير نيست در اين زمينه لااقل شاعران كشور ما يك نهضتي راه بيندازند. نهضت عدم خشونت، ترويج آشتي و مهرباني كه بديهي‌ترين حقي است كه همه انسان‌ها بايد از آن برخوردار باشند. حفظ و صيانت از جان خود و ديگران، غريبه‌ترين و محتمل‌ترين چيزي است كه بايد پذيرفته شده باشد. جان براي همه عزيز است. بايد باشيم تا كار كنيم و تلاش كنيم تا جامعه‌اي و جهاني عاري از خشونت بسازيم. اين را شاعران و هنرمندان بزرگترين وظيفه امروزشان بايد بدانند.
استفاده از شعر را براي بيان اهداف ايدئولوژيك چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
من فكر نمي‌كنم اسم اين را بتوانيم بگذاريم استفاده از شعر در جهت اهداف ايدئولوژيك. من به شعر متعهد، معتقدم. شعري كه سراينده‌اش به طور طبيعي درگير است با مسائل فكري و سياسي و جدا از آن نيست. اين رويكرد با شعر دولتي و شعر ايدئولوژيك و حزبي به معناي منفي كلمه‌اش چيزي كه در برخي از انقلاب‌ها و در بعضي كشورها اتفاق افتاده است، فرق مي‌كند مانند آنچه در انقلاب شوروي سابق يا در چين و ويتنام و كره، وجود داشت و برخي شاعران ديگر كشورها در حمايت از اين نوع انقلاب‌هاي ايدئولوژيك شعر گفتند و پس از مدتي هم فراموش شد. آنچه من مدنظرم هست و به آن معتقدم با اين‌گونه شعرها فرق دارد و من روي سخنم و جواب سؤالم اختصاصاً به پرسش شما نيست. مخصوصاً مي‌خواهم اين حرف را بزنم. شعر متعهد كاملاً متفاوت است و اين شعري است كه نمي‌تواند سياسي نباشد چون آميخته است با درد مردم. شاعرش مسائل ملي و منافع مردمش را مي‌شناسد. جامعه جهاني را مي‌شناسد، دلش براي انسان‌ها مي‌تپد، براي طبيعت، براي فضاي سبز، براي جهاني پاك و سالم، براي انسان‌هايي كه فارغ از رنج و گرسنگي بتوانند زندگي كنند و شاد باشند.
شاعر متعهد به زندگي و آرمانشهر مي‌انديشد. اين خود به خود تنيده است با جان مردم. اين نوع شعر، نامش متعهد است كه در حيطه جهاني مطرح است و در مقابل تئوري شعر براي شعر يا هنر براي هنر است كه ارزش‌هاي هنري خاص خودش را مي‌تواند داشته باشد و من درصدد نفي آن نيستم. اما من به شعر متعهد، معتقدم و باور دارم كه ادبيات و مخصوصاً شعر كه رويش كار فلسفي و فكري هم كرده‌ام بايد در خدمت صلح و دوستي باشد واقعاً با تأمل بايد گفت كه شعر متعهد چيست؟ من به اين نتيجه رسيده‌ام به عنوان كسي كه رشته‌اش هم زبان‌شناسي است. شعر با كلمه متولد مي‌شود، برخلاف هنرهاي ديگر مثل نقاشي و معماري و موسيقي كه مواد خام تشكيل‌دهنده‌اش غير از كلمه است. شعر – كه هنر كلام است – كه هنري بسيار تأثيرگذار مي‌تواند باشد و تكان‌دهنده، بايد رسالتي براي خودش داشته باشد. مواد تشكيل‌دهنده شعر يك بعدش كلمه است. بعد ديگرش هنر است. شعر با خشن، با صداهاي بي‌معني و با پارازيت تفاوتش اين است كه داراي بعد صوتي و معنايي است و نقش نمادين دارد. هيچ يك از اين دو بعد را نمي‌توان از شعر واقعي جدا كرد. چرا كه شعر به ماهو شعر چه با تعريف علمي كه از طرف زبان‌شناسان صورت گرفته و چه با تعريف سنتي در سطح جهان، قطعاً مي‌خواهد پيامي را به مخاطبان در هر گوشه‌اي از جهان منتقل كند. هويت كلام و كلمه و زبان ايجاد ارتباط بين انسان‌هاست.
عده‌اي گفتند ما در شعر ايجاد ارتباط مي‌كنيم با شعري كه صرفاً زيبايي را توصيف مي‌كند. اين هم عدول كردن از آن مسائل نيست، اما ما وقتي پيامي را از طريق شعر منتقل مي‌كنيم، مي‌خواهيم ارتباطي انساني و هدفدار ايجاد كنيم و نه فقط در سطح شعر و زيبايي بلكه در ارتباط با مسائل و معضلاتي كه در جوامع بشري هست و براي ما، زشت يا دردآور است، مي‌خواهيم در جهت حل آن كاري كنيم. اين نوعي شعر متعهد است: من به اين نوع شعر بسيار باور دارم و بسيار احترام براي آن قائلم و اميدوارم در جرگه شاعران متعهد قرار بگيرم.

يکشنبه 1 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايران]
[مشاهده در: www.iran-newspaper.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن