تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى شوند بلكه حق را به پيروى كسى كه از آن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804026613




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

يادداشت/ سعيد تقديريمسيح در ادبيات؛ خاقاني يكي از برجسته‌ترين عيسوي گوي‌هاي ادب فارسي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: يادداشت/ سعيد تقديريمسيح در ادبيات؛ خاقاني يكي از برجسته‌ترين عيسوي گوي‌هاي ادب فارسي
شايد خاقاني بيشترين توجه را به «مسيح» و «مسيحيت» داشته و درباره آن مضمون پردازي‌هايي كرده است. مادر خاقاني مسيحي است و او به خوبي با تفكرات اين شريعت آشناست و نمادهاي آن را مي‌شناسد. از اين روي خاقاني را مي‌توان يكي از برجسته‌ترين عيسوي گوي‌هاي ادب فارسي دانست.


به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، سعيد تقديري دكتراي زبان و ادبيات فارسي يادداشتي را با عنوان «مسيح در ادبيات فارسي» به مناسبت ميلاد حضرت عيسي مسيح در اختيار خبرگزاري فارس قرار داده است. در اين يادداشت مي‌خوانيم:

«مسيح» از جمله پيامبراني است كه در ادب فارسي – چه در شعر كلاسيك و چه در شعر نو - مورد توجه بسياري از شاعران قرار گرفته است و هر يك از آنها به فراخور فضاي شعري و شاعري خود، تمثيلات و تلميحاتي از مسيح را بكار گرفته‌اند.

ترسايان و مسيحيان در قديم بسيار شناخته شده بودند و شعرا با علم و آگاهي و البته همواره با احترام از مسيح ياد مي‌كنند. اگرچه استفاده از اصطلاحات ديني مانند مسيحيت در اشعار شعرا يا نوشته اديبان امري معمول بوده اما علت استفاده از آن هم مهم است. از آنجايي كه هر شاعر به بازاريابي شعر خود مي‌پردازد، بديهي است كه براي معرفي و عرضه هنرش، سعي دارد آن را به بهترين زبان ارائه كند و اثري ماندگار بر جاي گذارد.

شعر يا نوشته يك گوينده زماني جاويد خواهد بود كه بتواند با تمام ساختارهاي جامعه – از دربار تا كوچه و بازار - ارتباط ملموسي داشته باشد و در اين موضوع، شاعري مي‌تواند در اشعارش از مسيح و مسيحيت به درستي سخن بگويد كه نخست خود با اين شريعت آشنا و يا انس و الفتي داشته باشد و نيز درك مفاهيم آن را در مخاطب خود بيابد. اين مساله بيانگر آن است كه سرودن اينگونه اشعار، بسترهاي پذيرش اجتماعي خود را هم داشته و با استقبال عمومي مواجه مي شده و به اصطلاح، مخاطب خاص خود را داشته است.

از ميان تمام شاعراني كه تا امروزه مي‌شناسيم، شايد خاقاني بيشترين توجه را به «مسيح» و «مسيحيت» داشته و درباره آن مضمون پردازي‌هايي كرده است. مادر خاقاني مسيحي است و او به خوبي با تفكرات اين شريعت آشناست و نمادهاي آن را مي‌شناسد. از اين روي خاقاني را مي‌توان يكي از برجسته‌ترين عيسوي گوي‌هاي ادب فارسي دانست.

مسيح در ادب فارسي پيامبري مظلوم و بسيار دوست داشتني است. به جرأت مي‌توان گفت كه دانسته‌هاي گويندگان، اديبان و شعرا از مسيح و مسيحيت بيشتر بر اساس تعاليم اسلامي بوده و كمتر به گفته‌هاي انجيل و باورهاي مسيحيان توجه كرده‌اند؛ آنچه را هم كه بيان مي‌كنند بر پايه روايت است نه قضاوت تا در اين مسير به بي راهه نرفته باشند. به عنوان مثال درباره نوع آبستن مريمِ باكره اختلافات بسياري وجود دارد و بازتاب آن در ادب فارسي نيز ساختار روايي دارد و گويندگان هيچ گاه به نقد و تحليل اين روايات نپرداختند. درباره اين داستان شاعران به سوره مباركه مريم بالاخص آيات 18 تا 22 سوره توجه داشته‌اند. و با استناد به اين آيات، ظهور جبرييل را بر مريم به صورت آدمي گفته‌اند. در آيه 18 اين سوره مي‌فرمايد: «فَاَرسَلنا اِلَيها روحنا فَتَمَثَّل لَها بَشَراً سَوِيّاً» (يعني: پس به سويش(مريم) روح خود را (جبرييل) فرستاديم. پس عيناً به او چون بشري نشان داده شد) در آيات 19 تا 21 مي‌فرمايد: روح به مريم مي‌گويد كه آمدم تا تو را پسري ببخشم و مريم مي‌گويد: چگونه؟ حال آنكه مرا تاكنون بشري لمس نكرده است و روح مي‌گويد كه پروردگار فرموده است كه اين امر براي من آسان است و سپس در آيه 22 مي فرمايد: «فَحَمَلَتهُ...» يعني پس از او باردار شد.

ني كه جبريل هچو شخص جوان خود به مريم نمود ناگاهان

مريم از وي گريخت چونش ديد بود مستوره زو قوي ترسيد (مثنوي سلطان ولد)

با اين حال شعرا سعي دارند تا به تمام زوايا و خفاياي اين داستان پرداخته، با ذكر روايات مختلف، آن را دستمايه شعر خود سازند. براي همين نمونه بايد گفت:

برخي داستان پيدايش مسيح را به سبب عطسه حضرت آدم دانسته‌اند و گفته‌اند كه وقتي خداوند در گل آدم، روحي از خود دميد، آدم عطسه‌اي كرد و جبرييل آن عطسه را در شيشه نگهداري كرد تا زماني كه آن باد را در آستين مريم دميد و عيسي به سبب آن عطسه آدم به وجود آمد:

عطسه او آدم است، عطسه آدم مسيح اينت خلف كز شرف عطسه او بود باب(خاقاني –در مدح پيغمبر-)

البته به نظر مي‌رسد اين عطسه نمادي از زايش مسيح است، نه اينكه عطسه به معناي حقيقي و رايج آن باشد.

يا بعضي معتقدند كه جبرييل در جيب مريم دميد و آن دم است كه سبب آبستن او شد:

در جيب شما اگر دميدند عيسي زاييد اگر بزاييد (مولوي)

روايت ديگر آن است كه جبرييل بر آستين مريم دميد. در تفاسير آمده است كه چون مريم آواز جبرييل بشنيد پرده بر خويشتن افكند، جبرييل آستين وي بگرفت و در جيب جامه وي دميد:

در شير رايت تو باد هواي هيجا روح الله است گويي در آستين مريم (انوري)

روايت ديگري نيز گفته مي شود كه مريم از راه دهان باردار شد:

بي شوي شد آبستن چون مريم عمران وين قصه بسي خوبتر و خوشتر از آن است

زيرا كه گر آبستن، مريم به دهان شد اين دختر رز را نه لب است و نه دهان است (منوچهري)

علاوه بر اين، موضوعات ديگري نيز در داستان تولد عيسي مورد توجه شاعران بوده كه براي نمونه مي‌توان به سرزنش‌ها و طعنه‌هاي يهودياني اشاره كرد كه مريم را زناكار دانسته و به عيسي حرام زاده مي‌گفتند؛ در مقابل نصارايي كه مسيح را پسر خدا يا «ابن الله» مي‌خواندند:

گرچه مسيح را حذر است از دم يهود از گفته نصاري هم مي كند حذر

طعن حرامزادگي ارچه بد است، بد اما خجالت دم ابن اللهي بتر (خاقاني)

و يا روزه سكوتي كه مريم در برابر اين تهمت‌ها و طعنه‌ها اختيار مي‌كند:

روزه كردم نذر چون مريم كه هم مريم صفاست خاطر روح القدس پيوند عيسي زاي من (خاقاني)

در داستان ميلاد مسيح، معمولا شعرا از كلي گويي پرهيز كرده و بيشتر به ذكر جزييات داستان مي پردازند و مانند يك تابلوي نقاشي آن را به تصوير مي‌كشند تا بتوانند مفهوم ومعني مورد نظر خود را در چارچوب اين تصوير به مخاطب القا كنند.

به عنوان مثال براي اينكه خاقاني بكر بودن معاني شعري‌اش را به رخ خواننده يا شنونده برساند و به مفاخره بپردازد، به تن اين مفهوم، لباسي از جنس داستان مي‌پوشاند:

هر دم مرا به عيسي تازه است حامله زآن هر دمي چو مريم عذرا برآورم

زين روي چون كرامت مريم به باغ عمر از نخل خشك خوشه خرما برآورم (خاقاني)

و اشاره خاقاني به اين قسمت از داستان است كه مريم براي فرار از طعنه‌ها و تهمت‌ها از شهر بيرون گريخت، در حالي كه درد زايمان داشت. به درخت خرماي خشكي پناه برد تا اينكه آن درخت خشك، به فرمان خدا سبز و بارور شد و سر فرود آورد و مريم گرسنه از آن خرما خورد.

پرداختن به جزييات در داستان زايش مسيح تا جايي است كه حتي به زمان تولد او هم اشاره شده و آن را مصادف با شب يلدا دانسته‌اند. چنانكه امير معزي گويد:

ايزد دادار، مهر و كين تو گويي از شب قدر آفريد و از شب يلدا

زآن كه به مهرت بود تقرب مومن زآن كه به كينت بود تفاخر ترسا

با اين همه به نظر مي‌رسد كه جان داستان و جاذبه ماجرا، سخن گفتن حضرت عيسي در گهواره است؛ جايي كه نوزادي از مظلوميت مادرش دفاع كرده، حقانيت خود را به اثبات مي‌رساند. مريم براي اثبات ادعاي خود و رهايي از زبان طاعناني كه به مريم نسبت زنا مي‌دادند به عيسي اشاره كرد و او شروع به سخن درآمد.

آن راز به طفلي همه عيسي صفتان را در مهد چو عيسي به شكر در سخن آورد (عطار)

چه بود آن نطق عيسي وقت ميلاد چه بود آن صوم مريم گاه اصغا (خاقاني)

پرداختن به جزييات داستان، وجود روايت‌هاي گوناگون از تولد تا مرگ مسيح، ميلاد او در شب يلدا و ارتباط آن با خورشيد، همه و همه رمز و رازي را در چهره مسيح ايجاد مي‌كند كه شاعران را به شگفتي وا مي‌دارد؛ به نحوي كه نمي‌توانند علاقه خود را به اين پيامبر الهي كتمان كنند. براي اثبات اين ادعا همان بس كه شاعران تلاش كردند تا شعر، معاني ابيات و يا كلام خود را «مشبه» و مسيح را «مشبه به» آن قرار دهند و خود پيداست كه ارزشمندترين داشته هر شاعر، چيزي جز شعر او نمي‌تواند باشد.

انتهاي پيام/

چهارشنبه 4 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن