واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گپوگفت فارس با محمدعلي شعباني مستندسازسعي ميكنم در قدم اول آئينه جامعه باشم/«ملي بدون كارت» تلخ است ولي سياه نيست
محمدعلي شعباني مستندساز جوان و فرزند محمدعلي شعباني معتقد است كه مستند «ملي بدون كارت» آئينه جامعه است و ميگويد كه در اين مستند پلانهاي تلخ ديده ميشود ولي فضاي فيلم سياه نيست.
خبرگزاري فارس- احسان عباسي: محمدعلي شعباني مستندساز جوان و خوش آتيه كشورمان است. وي فرزند مرتضي شعباني مستندساز پيشكسوت است و سينماي مستند را از پدرش و البته با تكيه بر دانش سينمايي خودش آموخته است و مشكلات اجتماعي را دغدغه خود ميداند و در آخرين مستند خود روايت زندگي جانبازي هندي به نام محمد حيدري را به تصوير كشيده است، به همين بهانه با وي به گفتوگو پرداختيم كه متن اين مصاحبه در ادامه از نظر ميگذرد.
فارس: شما سوژه مستند «ملي بدون كارت» را از كجا پيدا كرديد؟
من مشغول ساخت يك مستند در مورد شركت مس سرچشمه بودم و دوستاني كه آنجا با آنها ارتباط داشتم بخش عظيمي از آنها بچههاي جبه و جنگ بودند و به من گفتند كه به يك جانبازي باصفاي جنگ سر بزنيم و ما مشغول ساخت يك مستند صنعتي بوديم كه با اين موضوع آشنا شدم. شب كه به منزل اين جانباز رفتيم يا يك پديده مواجه شدم كه در انزوا به سر ميبرد ولي واقعا الماسي كه 30 سال است در منزل خاك ميخورد و شرايط من براي ساخت فيلم خيلي مساعد بود اما ما يك هفته به خودمان زمان داديم تا از ايده هاي دوستان بهرهمند شويم كه اين كار به يك كار گزارشي مثل در شهر تبديل نشود.سعي كرديم به اين موضوع خيلي هم سطح مواجه شويم و بعد از يك هفته كه با دوستان خودم در تهران مشورت گرفتم به اين نتيجه رسيديم كه واقعا براي اين آدم كار كنيم و بناي ما اين بود كه اگر نرسيديم سوژه را شهيد نكنيم.
* سعي ميكنم در قدم اول آئينه جامعه باشم
فارس: طي روند اين فيلم بالاخره سعي داشتيد به كجا برسيد؟
قصه از اين فرار است كه ما مستندسازان يك وظيفه هنري و يك وظيفه اجتماعي داريم و يكي از آسيب هايي كه نزديك بود به اين فيلم وارد شود دوربين روي دست بود كه اين را در برخي از جشنواره ها ميشود ديد، يعني اينكه مستندساز ما در فيلم نتوانسته به جمع بندي برسد و من ميگويم كه دوست عزيز من به هيجانت غلبه كن بعد فيلم بساز. من خيلي فيلمساز هدفمندي نيستم و وظيفهام آئينهگي كردن اشكال جامعه است كه بايد انها را انتخاب كنم و يك روايت بدون قضاوت را رقم بزنم يعني نه در ستايش اين آدم كار خاصي كنم نه در نكوهش مسئولين بلكه سعي كردم يك آئينهگي انجام دهم ولي بديهي است كه مخاطب بعد از ديدن اين مستند مسئولين را نكوهش ميكند كه شما گنجي را داشتيد كه اگر در هر نقطه اي از دنيا بود از وي تجليل ميشد. ايم فرد بر اثر ضايعه شيميايي كليه اش خراب شده است و انجمن حمايت از بيماران كليوي به او كليه نداده اند چون جزو اتباع خارجي است. من براي خودم به عنوان ايارني متاسفم كه آقايان نتوانستند ايران را به وطن اين آدم تبديل كنند. من از جنگ بدم مي آيد و عاشق صلح هستم ولي ميگويم در برهه اي كه وطن ما به جنگيدن اين آدم نياز داشته اين آدم براي آب و خاكي كه ما تعلق دارد جنگيده و دو پاي خود را از دست داده است كه من هيچكدام از اين ناراحتي ها را در فيلم نياورده ام پاي دردهاي او نشسته ام اما به من مربوط نيست كه مسئولين با فيلم من به يك مسئول خوب تبديل شوند، من سعي ميكنم در قدم اول فيلم آينه اي باشم تا جامعه خودش را در من ببيند و آينه نبايد اهل دروغ باشد و بايد راست بگويد. ما اگر خيلي صاف باشيم بايد سعي كنيم تا جامعه را به جامعه معرفي كنيم.
* در فيلمم پلانهاي تلخ ديده ميشود ولي فضاي فيلم سياه نيست
* فارس: با توجه به صحبتهاي خودتان كه گفتيد من نخواستم رنجنامه را به تصوير بكشم، يعني اينكه مستند شما مستند ياس آور نيست؟
اين را بايد از مخاطب پرسيد، با اينكه پلان هاي تلخ در آن ديده ميشود ولي فضا فضاي سياهي نيست. من علي شعباني خيلي اهل سير داغ پياز داغ اضافه كردن به فيلمم نيستم و با يك نگاه روبرو با آدمم مواجه ميشوم و من بيشتر سعي ميكنم روي خودم كار كنم و اين به معناي سلوك و نماز شب خواندن نيست و معنايش اين است مه سعي ميكنم اگر خيلي آدم خوبي نيستم حداقل نگاه انساني به آن سوژه داشته باشم. من واقعا متاسف شدم كه بي بي سي يك مستندي در رابطه با يك خانم روسپي در شيراز مستند ساختند و بعد از ساخت اين مستند آن خانم را كشتند و من ميگويم كه در ژانر اجتماعي ديده ميشود كه مردم ما رسانه را دوست دارند و به آن اعتماد ميكنند. من با محمد حيدري كه جانباز بودند آنقدر صميمي بودم كه در هر موقعيتي كه فيلمنامه اراده ميكرد ايشان حاضر ميشدند اما ما بايد شان انسان را رعايت كنيم. من سعي كردم كه جزئي از اين خانواده باشم ولي هيچكدام از اينها باعث نشد كه من حرفي در فيلم بزنم كه شان اين آدم از دست برود و خوشبختانه فيلم فيلمي است كه نشان ميدهد كه اين جانباز زندگي خوبي دارد. اگر به مخاطب حس ترحمي دست بدهد به مسئولين استان رفسنجان دست ميدهد يعني اينكه مسئولين آن استان بي مسئوليت بودند كه به همچين الماسي بي توجه بودند.
* پاي درس اساتيد روايت فتح نشستم اما به سينماي اجتماعي پايبندم
* فارس: هدفتان از فيلمسازي چيست؟
من مستندساز اجتماعي هستم و اگر فيلم جنگي ميسازم از نگاه اجتماعي است يعني در نگاه اول او يك انسان است و بعد احتمالا يك رزمنده با يك جراح است. من خيلي فيلمساز مجيز گوي جنگ نيستم، با اينكه سالهاي زيادي را در روايت فتح پاي درس آدم هاي تاثير گذاري نشستم ولي به سينماي اجتماعي پايبند هستم چون در اين ژانر موفقتر هستم و اينكه چرا در اين حوزه كار ميكنم به اين علت است روزهايي كه آويني با پدرم ميرفتند و ميآمدند آرزويم اين بود كه يك روزي شود تا من هم بتوانم راوي قصه هاي مردم باشم كه تحقق اين داستان هم به تحصيلات من در رشته سينما و تئاتر و به آدمهايي مثل بهروز افخمي برميگردد.
واقعا حس خوبي است كه من به عنوان مستندساز فكر كنم كه نوكر مردم هستم و مردم من را دوست دارند. من احساس ميكنم حرف زدن با مردم لذت بخش تر از حرف زدن با مسئولين است و نشستن در خانه هاي مردم و گرم گرفتن با مردم خيلي جذاب تر از اين است كه پاي ميز مسئولين بنشينيم و اساسا يك معبري بود كه من بيايم و حرف مردم را بزنم. ما فقط هنرمند خدمت گذار حقيقت جاري در جامعه هستيم.
* فارس: اگر در پايان نكتهاي داريد بفرمائيد؟
ما مستندسازان را خوب نميفهمند و دليلش اين است كه چون در تيم مردم هستيم مجبوريم بعضي وقتها به مسئولين غر بزنيم و مسئولين اين را دوست ندارند و من اميدوارم كه فضايي ايجاد شود تا ما بتوانيم حرف هايمان را با مردم بزنيم و بتوانيم اين دو قشر را با هم دست به دست كنيم. آرزو ميكنم تا روزي برسد تا ما مقابل همديگر نباشيم و مسئولين متوجه شوند كه اگر ما اشكي در مياوريم از سر دلسوزي است.
انتهاي پيام/
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]