تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زيد بن خالد جُهَنى: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از هيچ نمازى به نماز ديگر مشغول...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820308956




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گشتي در اصطلاحات اقتصاد كلان


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: گشتي در اصطلاحات اقتصاد كلان


رشد اقتصادي

براي تعريف رشد اقتصادي بايد با يك تعريف پيشين به نام توليد ناخالص ملي و درآمد سرانه آشنا بود. توليد ناخالص ملي به زبان ساده يعني كل درآمدي است كه طي يك سال تمام جمعيت يك كشور توليد مي كنند. حال اگر اين درآمد را تقسيم بر تعداد جمعيت كشور كنند، درآمد سرانه به دست مي آيد. حال اگر اين درآمد سرانه نسبت به سال قبل افزايش پيدا كند به اصطلاح گفته مي شود اقتصاد كشور رشد كرده است. رشد اقتصادي يعني درآمد بالاتر و زندگي بهتر براي هر فردي كه در يك كشور زندگي مي كند. رشد اقتصادي يكي از شاخص هايي است كه در اقتصاد كلان چه در سطح ملي و چه در سطح بين المللي اهميت بالايي دارد. چراكه نشان مي دهد وضع اقتصاد در هر كشور چگونه است، سطح رفاه جامعه در چه اندازه است، بهره وري سرمايه و نيروي انساني در چه سطحي است، تورم چه اندازه است، مقدار سرمايه گذاري و پيشرفت در حوزه سرمايه گذاري رخ داده و خلاصه اين كه اوضاع اقتصاد و وضع اقتصادي هر جامعه چگونه است. گاهي اين شاخص جايگاه يك كشور در بين كشورهاي همطراز، همسايه يا در دنيا نشان مي دهد. گاهي نيز نشان مي دهد در مقياس خود كشور در سال گذشته چه اتفاقاتي در حوزه اقتصادي رخ داده است.

برابري قدرت خريد

شايد اين را بارها شنيده باشيد كه قدرت خريد كارمندان يا كارگران كاهش يافته است؛ يعني كمتر مي توانند خريد كنند! اين «قدرت خريد» (PPP) در واقع «برابري قدرت خريد» است. اگر بخواهيم قدرت برابري خريد را توضيح بدهيم بايد در نظر داشته باشيم اين قدرت در مقايسه «دو» اقتصاد و قدرت خريد معنا پيدا مي كند. به اين معنا كه بايد ببينيم دو نفر در دو كشور مختلف براي خريد يك مقدار معين كالا كه در بيشتر مواقع سبد كالاي مورد نياز يك خانوار چهار نفره است، چه مقدار بايد پرداخت كنند. با اين تعريف طبيعي است بايد نرخ تسعير ارز بين اين دو كشور را دانست و محاسبه كرد. پس از آن بايد از مقدار توليد ناخالص داخلي آن كشور هم اطلاع داشت. از اطلاعات ديگري كه بايد در اين زمينه داشت مي توان به درآمد سرانه هم اشاره كرد. به هر حال اگر قرار باشد براي دو كشور قدرت برابري خريد را محاسبه كرد بايد از فرمول هاي بين المللي آن همراه آمارهاي بانك جهاني يا صندوق بين المللي پول استفاده كرد. اندازه گيري اين شاخص نشان دهنده اوضاع اقتصادي يك كشور و جايگاهش در عرصه بين المللي است.

توليد ناخالص داخلي

توليد ناخالص داخلي يعني ارزش مجموع كالاها و خدماتي كه طي يك دوره معين (به طور معمول يك سال)، در داخل مرزهاي يك كشور توليد مي شود. توليد ناخالص داخلي در واقع احتساب مقدار كالاها و خدمات نهايي است كه در انتهاي زنجيره توليد قرار گرفته است و خود آنها براي توليد و خدمات ديگر خريداري نمي شود. مثلا خريد و فروش خانه اي كه دو سال پيش ساخته شده در توليد ناخالص داخلي امسال محاسبه نمي شود. حتي اگر اين خانه امسال خريده يا فروخته شود. البته در اين معامله حق كميسيون اخذ شده از طرفين در توليد ناخالص داخلي همان سال احتساب مي شود. توليد ناخالص داخلي نشان مي دهد رونق در اقتصاد در چه اندازه است. زيربناهاي توسعه و ساخت اقتصاد تا كجا پيش رفته و چطور كار مي كند. توليد ناخالص داخلي نشان مي دهد شرايط اقتصادي براي راه اندازي و تداوم كسب و كار چگونه و تعداد بيكاران در يك جامعه تا چه اندازه بوده و چه تعداد شغل جديد در اقتصاد ايجاد شده است؟ توليد ناخالص داخلي يك كشور در مقايسه با كشورهاي ديگر در واقع حجم و ارزش اقتصاد هر كشور را نشان مي دهد.

ضريب جيني، توزيع درآمد

شاخص توصيف كننده توزيع درآمد (ضريب جيني) يعني درآمد حاصل از توليد چگونه بين اقشار مختلف مردم تقسيم مي شود. ضريب جيني هم يكي از شاخص هاي اقتصاد كلان است كه در اقتصاد بين الملل با منحني لورنز سنجيده مي شود كه هميشه بين صفر و يك نوسان دارد. هر چه عدد ضريب به سمت يك نزديك شود، توزيع درآمد ناعادلانه تر است و هرچه به سمت صفر ميل كند، عادلانه تر است. اين توزيع درآمد بشدت به سياستگذاري هاي كلان اقتصادي مثل تورم، بهره وري، سطح دستمزد و... بستگي دارد.

در يك كشور نيز توزيع درآمد به معناي آن است كه توليد ناخالص يا خالص ملي بين بخش هاي مختلف اقتصادي چگونه تقسيم مي شود و هر كدام از بخش هاي اقتصادي كه شامل بخشي از جمعيت مي شود، چه مقدار از اين درآمد سهم دارد. هر اقتصاد شامل بخش هاي مختلف خدمات، صنعت وكشاورزي است كه مقدار مشخصي از مشاغل هر كشور را توليد و به وجود مي آورد. اين بخش ها به فراخور نسبت شان در ايجاد درآمد ملي سهيم هستند، اما اين سهم از توليد به آن معنا نيست كه به همان اندازه هم از درآمد سهم مي برند. ضريب جيني نسبي نيست، بلكه براي كل ده دهك درآمدي سنجيده و محاسبه مي شود و سياست هاي اقتصادي دولت تاثير بسيار زيادي در افزايش يا كاهش اين شاخص دارد.

رشد پايه پولي و پول پرقدرت

پول در اقتصاد فقط به اسكناس كاغذي گفته نمي شود، بلكه انواع ديگري از ابزارهاي معاملات را نيز در بر مي گيرد. پايه پولي در اصطلاح اقتصادي و به زبان ساده اين است: نسبت ميان اسكناس عرضه و چاپ شده از سوي بانك مركزي و مجموع دارايي هاي اين بانك به عنوان پشتوانه آن اسكناس ها.

هرچه اين نسبت بزرگتر باشد به معناي آن است كه اسكناس بيشتري در جامعه وجود دارد و به تبع اين اسكناس تورم هم بيشتر است. اگر خيلي ساده تر بخواهيم اهميت اين موضوع را بيان كنيم بايد بگوييم هر چه نسبت و ميزان پايه پولي بيشتر باشد يعني پول رايج در كشور بي ارزش تر است. اين مشكلي است كه اقتصاد ايران در چند وقت اخير بشدت با آن دست به گريبان بوده است. البته در اينجا بايد نكته ديگري را هم اضافه كرد كه هرجا نام پايه پولي و رشد پايه پولي آورده مي شود حتما نام پول پرقدرت (high powered money) هم هست.

بانك مركزي هم مانند همه اركان اقتصادي بايد وضعيت ترازنامه اش شفاف و روشن باشد. وقتي بانك مركزي بيش از دارايي ها يا پشتوانه ها و ذخايرش پول و اسكناس چاپ مي كند، يعني بدهي بالاتري دارد. بدهي بانك مركزي هم همان اسكناس و مسكوك در دست مردم و سپرده بانك ها نزد بانك مركزي است. وقتي اين بدهي ها را با دارايي هاي بانك مركزي، مثل طلا، ارز، بدهي هاي دولت و بانك هاي ديگر به بانك مركزي را روبه روي هم قرار مي دهيم، در حالت رشد بي رويه پايه پولي و توليد پول پرقدرت (پول مخرب در اقتصاد) بخش بدهي هاي بانك مركزي سنگين تر از بخش دارايي هاست.

شاخص فلاكت

شاخص فلاكت (misery index) از آن دسته اطلاعات و اصطلاحات اقتصادي است كه اين اواخر و در جريان انتخابات 88 بيشتر شنيده شد. اين اصطلاح يك اصطلاح يا بهتر بگوييم شاخص آشنا در اقتصاد جهاني است كه يك انگليسي به نام «آرتور اكان» تهيه و تبيين كرده است. اين شاخص از جمع نرخ بيكاري و نرخ تورم يك كشور به دست مي آيد. البته در همه اقتصادهاي دنيا تورم و بيكاري هميشه دو شاخصي است كه با هم مي آيد و تقريبا رابطه مستقيم دارد. يعني با افزايش تورم، بيكاري هم افزايش پيدا مي كند. البته در اقتصادهايي كه تورم تك رقمي و زير 5 درصد است، هميشه اين رابطه عكس است، اما در كشوري مثل ايران كه تورم دو رقمي و بالاي 40 درصد است، تورم و بيكاري رابطه مستقيم دارد و شاخص فلاكت هم در آن اوج مي گيرد. اين شاخص هم از شاخص هاي كلان اقتصادي است كه در آمارهاي مهم كشورها محاسبه مي شود. اين شاخص حتي ممكن است براي دهك هاي مختلف و شهري و روستايي به طور جداگانه محاسبه شود. البته اين موضوع را هم در نظر داشته باشيد در زمان تورم بالا كه همراه با ركود در توليد و رونق اقتصادي است شاخص فلاكت با سرعت بيشتري رشد مي كند.

تراز تجاري، مثبت - منفي

به تفاوت ميزان صادرات و واردات كشور، تراز تجاري مي گويند. اگر ميزان صادرات بيشتر از واردات باشد، تراز تجاري كشور مثبت و اگر واردات بيش از صادرات باشد، تراز تجاري منفي است. با كسر ميزان واردات كشور از ميزان صادرات آن مي توان به مثبت يا منفي بودن تراز تجاري پي برد.

صادرات بيشتر، ارزآوري بيشتري براي كشور به همراه دارد در حالي كه واردات بيشتر موجب خروج ارز بيشتر از كشور مي شود. در ايران همواره دو نوع تراز تجاري مورد توجه قرار مي گيرد. تراز تجاري نفتي كه با در نظر گرفتن صادرات نفت، محاسبه مي شود كه به نفع صادرات كشور مثبت است و تراز تجاري غيرنفتي كه همواره منفي است و نشان دهنده صادرات كمتر نسبت به واردات كشور است. البته تراز تجاري را مي توان در روابط تجاري دو كشور نيز محاسبه كرد. در اين باره ميزان واردات از آن كشور از ميزان صادرات به كشور مورد نظر كم مي شود. مانده مثبت، نشان دهنده تراز تجاري مثبت با آن كشور و مانده منفي نشان دهنده تراز تجاري منفي با كشور مورد نظر است.

كسر بودجه

كسر بودجه را اگر بخواهيم به زبان خيلي ساده تعريف كنيم، عبارت است از اين كه دولت هزينه هايي دارد كه برايش درآمد وجود ندارد يا دولت بيش از درآمدش خرج كرده يا خواهد كرد. در اصطلاحات و تعاريف اقتصادي دو نوع كسري بودجه وجود دارد؛ يكي كسري بودجه و ديگري كسري تراز بودجه. كسر بودجه يعني هزينه هايي كه دولت برايش پول ندارد، ولي بايد اين هزينه ها را بپردازد؛ بنابراين ناچار است براي پرداخت اين هزينه ها استقراض كند. اين استقراض از بانك مركزي صورت مي گيرد كه در ايران به جاي استقراض از بانك مركزي و چاپ پول (كه بيشتر همان پول پرقدرت است) از ذخاير ارزي كشور برداشت مي شود كه اثراتي مشابه با همان استقراض دارد و موجب افزايش تورم و رشد قيمت ها مي شود. كسري ديگر، كسري تراز بودجه است. به معناي اين كه از ديد حسابداري، دولت بايد درآمدها و هزينه هايش با هم برابر يا به عبارت ديگر تراز باشد، اما مواردي وجود دارد كه دولت بيش از درآمدهايش هزينه مي كند بدون اين كه اعلام كسر بودجه كند. يعني اضافه هزينه ها را از منابع درآمدي ديگرش جبران مي كند (مثل تفاوت قيمت ارز در بودجه و ارز در بازار كه دولت مي تواند از فروش ارز نفتي در بازاربه قيمت گران تر از آن استفاده كند) كه اين كسري هم تفاوت چنداني با كسر بودجه در نوع اول ندارد.

نقدينگي

نقدينگي عبارت از همان مقدار پول موجود در كشور است. تمام پولي كه دست همه ما و دولت و... است. در اقتصاد ميزان يا حجم نقدينگي بسيار با اهميت است و در تعريف اقتصادي و تخصصي آن نقدينگي به دو بخش پول (نقد شونده سريع) و شبه پول (نقدشونده با سرعت كمتر) تقسيم مي شود. پول همان اسكناس و سكه هاي رايج در كشور است و شبه پول نيز به مجموع سپرده هاي پس انداز و سپرده هاي بلندمدت گفته مي شود. نقدينگي، مجموع پول و شبه پول در كل اقتصاد است. هر چه حجم نقدينگي بالاتر باشد، هم تورم و هم افزايش قيمت ها بيشتر خواهد بود. در زماني كه تورم بالاتر مي رود، نخستين راهكار دولت براي كاهش تورم افزايش شبه پول و بردن پول به بانك هاست، اما در بلندمدت بايد به طور حتم براي اين نقدينگي و افزايش حجم آن چاره اي انديشيد تا در توليد كالا و خدمات به كار گرفته شود.

نرخ بيكاري

بيكاري يعني بي شغلي و بي درآمدي! اما در اصطلاحات اقتصادي اين نرخ و كلمه به هر فردي اطلاق نمي شود. اين كه چه كسي بيكار است، شاغل است، شغل تمام وقت دارد، اشتغال ناقص دارد، جوياي كار است و... براي خودش تعريف دارد. اين تعاريف، همه تعاريف بين المللي است كه از سوي سازمان جهاني كار (ILO) تعريف شده است. مثلا در اين تعاريف زنان خانه دار، سربازان، محصلان و دانشجويان شاغل به حساب نمي آيند. در اين تعاريف «به آن دسته از فعاليت هاي بدني يا فكري كه به منظور كسب درآمد (نقدي و غيرنقدي) انجام مي شود كه هدفش توليد كالا و خدمات است كار گفته مي شود.» البته اين تعاريف براي هر كشور و سيستم اقتصادي كمي متفاوت است، بخصوص درباره ساعات كار و بهره وري در كار. مثلا در تعاريف (ILO) گفته مي شود كسي كه بتواند با يك ساعت كار در هفته هم هزينه هاي زندگي خود را تامين كند شاغل به حساب مي آيد. در حالي كه در كشور ما بسياري از افراد با هفته اي هفت روز كار هم نمي توانند زندگي خود را تامين كنند! به همين دليل در تعاريف اقتصادي كشور ما «كار شايسته» هم اضافه شده است. در نهايت اين كه نرخ بيكاري استاندارد و متوسط از تقسيم تعداد افراد بيكار يا جوياي كار به جمعيت فعال كشور كه در سن كار و اشتغال هستند به دست مي آيد. در شيوه هاي اقتصادي براي هر طيف و بازه سني، هر شهر و استان نرخ بيكاري جداگانه اي محاسبه مي شود.

سطح عمومي قيمت​ها

در اصطلاحات و شاخص هاي اقتصادي، شاخص مستقلي به نام سطح عمومي قيمت ها وجود ندارد. بلكه وقتي شاخص قيمت ها نسبت به يك متغير ديگري سنجيده مي شود، موضوع سطح عمومي قيمت ها و تورم پيدا مي شود. مثل دستمزد، حجم نقدينگي و سطح عمومي قيمت ها و... البته وقتي بخواهيم براي اين شاخص درصد بگيريم يا مقدار رشدش را اندازه گيري كنيم بايد به سراغ همان نرخ تورم و افزايش قيمت ها برويم.

دوشنبه 25 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اقتصادی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن