واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نگاهي به وضعيت نشر و ترجمه در ايران يك فرزند و هشت مادر خوانده؟
محسن حدادي: دانلود يك رمان خارجي بدون پرداخت هزينه و سپردنش بدست يك مترجم تازه كار و دريافت ترجمه در يك ماه و انتشار با قيمت بالا، چيزهايي نيست كه يك ناشر گمنام و يا حرفهاي اما متضرر در فضاي فعلي نشر، از كنارش راحت بگذرد. پاسخ سوال ساده است؛ نبود كپي رايت در ايران و سودآوري تضميني. اما سوال چيست؟ چرا در ايران يك كتاب به صورت همزمان از سوي چند مترجم، ترجمه و بعد از اخذ مجوز روانه بازار كتاب ميشود؟ شايد زنگ خطر اين اتفاق غيرحرفهاي در زمان تولد هري پاترها در ايران زده شد اما كسي زياد به آن توجه نكرد چون مانند امروز به سونامي «ترجمه همزمان» يا بدبينانه «كپي كاري و سرقت ادبي» از يك اثر تبديل نشده بود. شايد تكرار اين اتفاق براي رمانهاي پرفروش دهه 80 تداوم رفتاري بود كه به مترجم و ناشر مزه داد! خالد حسيني با «بادبادك باز»ش گل كرد! رمان به ايران هم رسيد و بارها ترجمه و تجديد چاپ شد. بعد تر هم همين بلا سر «هزار خورشيد تابان» آمد.
ترجمه همزمان يا همان كپي كاري و عجله در انتشار تنها مختص نويسندگان سرشناس غربي نبود، موراكامي هم يكدفعه طرفداران زيادي پيدا كرد و «كافكا در كرانه» او از سوي چندين مترجم و ناشر روانه بازار كتاب شده است. «رمز داووينچي» بعد از ساخت فيلم جنجالي و حواشي مربوط به آن در كشورهاي مختلف هم تقريبا در همين جهت بود. رمان «دوزخ» نوشته دن براون، گتسبي بزرگ نوشته اف. اسكات فيتزجرالد، مجموعه «هري پاتر»، كتاب زندگي نامه استيو جابز و بسياري از رمانهاي كلاسيك مانند «شبهاي روشن» داستايووسكي، «عقايد يك دلقك» نوشته هاينرش بل، «شازده كوچولو» نوشته سنت اگزوپري، «پيرمرد و دريا» همينگوي، «صد سال تنهايي» ماركز نيز در ايران از سوي چندين مترجم و چندين ناشر روانه بازار نشر شده است! اين جداي ترجمه آثار برگزيده جوايز ادبي است؛ مانند برخي آثار دوريس لسينگ (فرزند پنجم) يا آليس مونرو (مجموعه داستان) كه در كشورمان به راحتي با ترجمههاي مختلف مجوز نشر گرفتهاند. حالا هم از تازه ترين اثر «خالد حسيني» با احتساب ترجمههاي مهدي غبرايي با عنوان «نداي كوهستان» در 458 صفحه و شبنم سعادتي با عنوان «و پاسخي پژواكسان از كوهها آمد» در 280 صفحه در نشر ثالث و افراز، هشت نسخه در بازار كتاب ايران وجود دارد. اين رمان براي نخستينبار با عنوان «و كوهها طنينانداز شدند» با ترجمه محسن عقبايي، توسط انتشارات بهزاد در 690 صفحه منتشر شد و پس از آن نيز نشر پيكان اين رمان را با عنوان «و كوهها طنين انداخت» با ترجمه مهگونه قهرمان در 416 صفحه روانه بازار كرد و همزمان با آن نيز نشر نگارينه با ترجمه منصوره حكمي از آن با عنوان «پژواك كوهستان» در 480 صفحه منتشر كرد. مريم مفتاحي نيز با عنوان «و كوهها طنينانداز شدند» آن را در نشر آلما منتشر كرد و نشر پارميس نيز با ترجمه منصوره وحدتيزاده در 380 صفحه و نشر باغ نو كتاب را با ترجمه بيتا كاظمي و با عنوان «كوه به كوه نميرسد» در 386 صفحه در ايران منتشر كرده است! و اين تازه پايان كار نيست و طبق اطلاع خبرنگار مهر، نشر حوض نقره، ققنوس، دانش بهمن، پرشيا شمع و مه و مرواريد نيز در تدارك انتشار اين كتاب هستند. نكته قابل تامل جداي ترجمه عنوان كتاب، تعداد صفحات رمان جناب خالد حسيني است كه با در نظر گرفتن قطع كتاب و صفحه آرايي بازهم نبايد در يك انتشاراتي 460 صفحه و در ديگري 280 صفحه باشد و مترجم محترم يا از خودش به كتاب افزوده و يا صلاح نديده اضافات رمان ديگري(!) را ترجمه كند. و اين داستان ادامه خواهد داشت تا زماني كه ناشران ما رتبهبندي و تخصصي نشوند و كپي رايت در داخل كشور رعايت شود. دانلود يك رمان خارجي بدون پرداخت هزينه و سپردنش بدست يك مترجم تازه كار و دريافت ترجمه در يكماه و انتشار با قيمت بالا، چيزهايي نيست كه يك ناشر گمنام و يا حرفهاي اما متضرر در فضاي فعلي نشر، از كنارش راحت بگذرد. شايد در عرض سه ماه دو تا سه برابر سرمايهگذاري انجام شده براي كتاب (هزينه چاپ و كمي هم حقالترجمه) بازگردد و اين پول كمي نيست در اين بازار راكد. غلطهاي ترجمه و ضعف ويرايش و تغيير خط اصلي داستان هم زياد مهم نيست و در برابر درآمد تقريبا تضمين شده اين «تجارت» چيزي نيست. اين شايد تنها در كشور ماست كه فرزندي با يك نام، مادر خواندههاي زيادي دارد كه هر يك آن را با سليقه خود دوباره متولد ميكنند آن هم با نامهاي مختلف!
دوشنبه 25 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]