تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکت‌های مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه می‌توانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدل‌های [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804825659
پرداختي دوباره به وضعيت نمايشنامه محمدرضا آريانفر: حوزه هنري اصفهان مقصر است يا كارگردان؟
واضح آرشیو وب فارسی:ايلنا: پرداختي دوباره به وضعيت نمايشنامه محمدرضا آريانفر: حوزه هنري اصفهان مقصر است يا كارگردان؟
رييس حوزه‌ي‌هنري‌استان‌اصفهان: مالكيت مادي و معنوي نمايشنامهي مذكور به حوزه‌ي هنري اصفهان واگذار شده و مادام‌العمر اين مركز مي‌تواند براي اجراي آن اقدام كند/ مدير خانه تئاتر حوزه‌ي هنري اصفهان: قرارداد آقاي آريانفر با حوزه‌ي هنري استان اصفهان، مربوط به بيش از دو سال قبل است و طبيعتا موضوع قرارداد، نمي‌توانسته ابدي باشد. پرداختي دوباره به وضعيت نمايشنامه محمدرضا آريانفر: حوزه هنري اصفهان مقصر است يا كارگردان؟
ايلنا: چندي قبل مطلبي در خبرگزاري ايلنا روي خط رفت كه به بررسي مساله‌ي اجراي نمايشنامهي «وقتي كه كوه، كوه‌كوه كوچك مي‌شود» نوشته‌ي محمدرضا آريانفر توسط حميد ميرگزي در استان گلستان پرداخته بود. در اين مطلب آريانفر نسبت به اجراي نمايشنامه‌اش كه در سال ۸۹ در اختيار حوزه‌ي هنري اصفهان قرار گرفته بود، آن هم ۲ سال بعد؛ يعني در سال ۱۳۹۲ در گلستان اعتراض و عنوان كرده بود اين اتفاق مي‌بايست با اطلاع و جلب رضايت وي محقق مي‌شده است.
بر اين اساس اين نمايشنامه‌نويس متذكر شده بود كه قرارداد مذكور تنها حق اجراي اين نمايشنامه را تا پايان سال ۹۰ شامل مي‌شده و اجراي آن توسط حميد ميرگزي، خارج از قرارداد في‌مابين او و حوزه‌ي هنري اصفهان اتفاق افتاده است. بنابراين كارگردان مذكور موظف بوده پيش از روي صحنه بردن اين نمايش، كتبا از نمايشنامه‌نويس رضايت‌نامه‌ي كتبي حاصل كرده و دستمزد ايشان را پرداخت كند.
در ادامه؛ حميد ميرگزي طي نامه‌اي (در ادامه متن نامه را خواهيد خواند) از عملكرد خود دفاع كرده و به خبرنگار ايلنا گفت: در مجوزي كه در تاريخ ۳۱ ارديبهشت‌ماه ۹۰ از سوي حوزه‌ي هنري اصفهان صادر شده، محدوده‌ي زماني وجود نداشته و او قانونا اجازه‌ي روي صحنه بردن اين نمايش را؛ ولو بعد از ۲ سال داشته است.
وي همچنين خود را مبري از اشتباه خواند و به خبرنگار ايلنا گفت: اگر آقاي آريانفر مشكلي دارد، بايد مشكلش را با حوزه‌ي هنري اصفهان حل كند، نه من!
با بررسي اين پرونده، نظر سيد مهدي سيدين‌نيا؛ رييس حوزه‌ي هنري استان اصفهان را جويا شديم. وي دراين‌باره گفت: مطابق با قراردادي كه با آقاي آريانفر داريم، مالكيت مادي و معنوي نمايشنامهي «وقتي كه كوه، كوه كوه كوچك مي‌شود» به حوزه‌ي هنري اصفهان واگذار شده و مادام‌العمر اين مركز مي‌تواند براي اجراي آن اقدام كند. لذا در اختيار گذاشتن امتياز اجراي اين نمايشنامه به حوزه‌ي هنري استان گلستان، قانوني بوده و نمايشنامه‌نويس (محمدرضا آريانفر) حق اعتراض و ادعاي حق‌التاليف مجدد ندارد؛ چراكه مبلغ قرارداد (يك ميليون و يكصد هزار تومان) به ايشان پرداخت شده است.
اما مساله‌ي قابل توجه اين است كه در اين صورت، چرا حوزه‌ي هنري اصفهان در واكنش به شكايت محمدرضا آريانفر نسبت به روي صحنه رفتن اين نمايش در استان گلستان، نامه‌اي صادر كرده كه مطابق با آن اجراي نمايشنامهي مذكور غيرقانوني بوده است. لذا مسوولان استان گلستان اقدام به متوقف كردن نمايش مذكور كرده‌اند اما با وساطت حراست سالن، اين نمايش متوقف نشده و اجراي خود را به سرانجام رسانده است.
براي تكميل اين پرونده، با عليرضا قدسيه (مدير خانه تئاتر حوزه‌ي هنري اصفهان) تماس گرفته، نظر ايشان را جويا شديم. وي در مورد پرونده‌ي نمايشنامهي «وقتي كه كوه، كوه‌كوه كوچك مي‌شود» نوشته‌ي محمدرضاآريانفر، گفت: قرارداد آقاي آريانفر با حوزه‌ي هنري استان اصفهان، مربوط به بيش از دو سال قبل است و طبيعتا موضوع قرارداد، نمي‌توانسته ابدي باشد. به عبارت ديگر صاحب اثر همچنان محمدرضا آريانفر است، ولو اينكه اجازه‌ي روي صحنه رفتن آن را به حوزه‌ي هنري سپرده باشد.
وي ادامه داد: اين مساله، مثل مساله‌ي نشر يك كتاب است! آنچنانكه نويسنده حق انتشار كتابش را به ناشري مي‌سپارد. بنابراين همچنان مولف صاحب اثر است. و حالا اگر ناشر بخواهد امتياز انتشار را به ناشري ديگر بدهد، ناشر جديد قانونا و اخلاقا موظف است از صاحب اثر، اجازه‌نامه‌ي مكتوب (قرارداد قانوني) داشته باشد.
قدسيه اظهار داشت: براين‌اساس، من در ماجراي اتفاق افتاده، حق را به آقاي آريانفر مي‌دهم. با همين رويكرد هم بود كه وقتي مطلع شديم نمايشنامهي مذكور بدون اجازه‌ي نويسنده در استان گلستان روي صحنه رفته، صريحا طي نامه‌اي اين اجرا را غيرقانوني خوانده و تداوم يافتن آن را به كسب اجازه‌ي رسمي از آقاي آريانفر كرديم. همچنين در اين نامه اشاره شده بود كه تاريخ قرارداد آقاي آريانفر با حوزه‌ي هنري به اتمام رسيده و نامه‌اي كه مورد استناد ايشان بوده (قرارداد اجراي نمايشنامهي «وقتي كه كوه‌كوه كوچك مي‌شود» در اصفهان)، فاقد اعتبار است!
وي افزود: بنابراين براي من عجيب است كه چطور كارگرداني كه اين نمايش را در گلستان روي صحنه برده، هنوز به نامه‌ي دو سال قبل استناد مي‌كند!؟
قدسيه گفت: در مجموع نظر من اين است كه روي صحنه رفتن اين نمايشنامه، قانونا و اخلاقا صحيح نبوده. اين مساله مي‌توانست خيلي ساده‌تر از اين حرف‌ها حل شود زيرا تا آنجايي كه مي‌دانم دل‌خوري آقاي آريانفر بيشتر از اين است كه چرا به او اطلاع نداده‌اند و بدون هماهنگي نمايشنامه‌اش را روي صحنه برده‌اند.
در ادامه متن نامه‌ي دفاعيه‌ي حميد ميرگزي (كارگردان تئاتر) را در پاسخ به مطلبي كه پيش‌تر روي ايلنا رفت، مي‌خوانيد:
چندي پيش در سايت رسمي خبرگزاري ايلنا مطلبي خواندم مبني بر اعتراض آقاي محمد رضا آريا نفر نسبت به اجراي نمايش (وقتي كه كوه، كوه كوه كوچك مي‌شود) طي تماس مكرر با مسئولين خبرگزاري از طريق سايت خبرگزاري مذكور از آنان خواستم تا زماني را تعيين كنند تا طي تماس تلفني شرح ماجرا را از زبان من هم بشنود اما هيچ خبري نشد لذا بر آن شدن تا جوابيه‌اي در ادامه سخنان آقاي آريانفر بنويسم تا خوانندگان مطلب ايشان متوجع شوند رفتار غيرحرفه‌اي يعني چه و چه كسي غيرحرفه‌اي عمل مي‌كنند.
جناب آقاي آريانفر گويا ماجراي اجراي نمايش را خيلي سريع فراموش كرده‌اند. در اوايل سال ۱۳۹۰ شخصي به نام محمدرضا مولودي كه از كارگردانان گرگان هستند و در حال حاضر مقيم اصفهان هستند و به خوبي معرف حضور ايشان مي‌باشند، متن نمايش مورد نظر را جهت اجرا به بنده دادند؛ من بعد از خواندن آن از آقاي مولودي خواستم طي تماسي با نويسنده اثر مجوز اجراي آن را بگيرند. آقاي مولودي ضمن در اختيار گذاشتن شماره تماس ايشان، خواستند كه خودم تماس گرفته و مجوز لازم را اخذ كنم. طي تماس با شماره همراه آقاي آرايانفر در مورد اجرا نمايش فوق اجازه خواستم، در جواب فرمودند كه امتياز نمايش را به حوزه هنري استان اصفهان واگذار كرده‌ام و مي‌تواني از آنجا اجازه اجرا بگيري. ضمن اينكه بعد از اين تماس چندين بار با استاد تماس گرفتم و در مورد نمايش گفتگو كرديم و نقطه نظراتشان را در مورد متن فوق جويا شدم. از طريق واحد نمايش حوزه هنري استان گلستان جهت اخذ مجوز صدرالاشاره اقدام كردم و نامه‌اي از طرف حوزه هنري استان گلستان به حوزه هنري استان اصفهان ارسال شد و جواب نامه مذكور كه تصوير آن پيوست مي‌باشد، به گرگان فرستاده شد و پس از پاراف در اختيارم قرارگرفت.
جناب آقاي آريانفر آيا در اين مجوز جز يك شرط كه آن هم نوشتن اين مطلب كه (اين نمايش محصول كارگاه توليد نمايشنامه حوزه هنري استان اصفهان درسال ۱۳۸۹ است) شرط ديگري هم مي‌بينيد؟ كه البته آن را هم در بروشور نمايش ذكر كرده‌ام. كجاي آن نوشته شده مي‌بايست از شما اجازه كتبي بگيريم؟ كجاي آن نوشته كه مجوز فوق جهت كارگرداني آقاي مولودي صادر شده كه آقاي نظري فرمودند؟ پس چرا آقاي نظري طي صحبت‌هايي كه با هم داشتيم بار‌ها ابراز كرده‌اند كه مجوزي كه در دست داري مشكلي ندارد؟
جناب آقاي آريانفر گرامي، اگر از سازمان تبليغات اسلامي استان گلستان با شما تماس گرفته شده براي اين نبود كه از حق و حقوق خود بگذريد. اي كاش واقعيت را مي‌فرموديد. آقاي ديدگاه مسئول دارالقرآن سازمان تبليغات اسلامي استان گلستان در حضور بنده با شما تماس گرفتند و خواستند كه در قبال مبلغي كه ايشان شخصا پرداخت مي‌كند و درصدي كه من از بودجه در نظر خواهم گرفت (كه البته اين مبلغ حق شما نبود و من آن را لطف سازمان فوق نسبت به شما مي‌دانم) جلوي اجراي نمايش را نگيريد. در ادامه اجرا در روز آخر موفق شديد دستور لغو اجرا را از مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان گلستان بگيريد كه اگر لطف و درايت آقاي بصيرنيا رياست محترم حراست اداره كل فرهنگ و ارشاد سالامي استان گلستان نبود موفق به اجرا نمايش در شب آخر نمي‌شدم. شما فرموديد كه آقاي بصيرنيا شرط كرده‌اند كه مبلغي به شما پرداخت كنم. مي‌توانيد از ايشان بپرسيد چه موقع چنين شرطي گذاشته‌اند؟
اما برگرديم به مجوز حوزه هنري استان اصفهان. استاد عزيز؛ مجوز ارسالي از حوزه هنري استان اصفهان به صورت مطلق نوشته شده و مقيد به هيچ مكان و زمان خاصي نيست وچون تاريخي در آن ذكر نشده مي‌توان آن را در هر جائي و در هر زماني اجرا كرد. بنابراين مي‌بينيد كه ادعاهائي چون مجوز تا سال ۹۰ اعتبار داشته و ادعاهائي از اين دست جزبازي با كلمات چيز ديگري نيست.
اما اجازه بدهيد از اين فرصت استفاده كنم و گله‌اي هم از آقاي دكتر منتظري مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان گلستان داشته باشم. اي كاش ايشان قبل از اينكه دستور لغو اجراي نمايش را صادر نمايند، چند دقيقه‌اي وقت مي‌گذاشتند و عرايض بنده را هم مي‌شنيدند. هرچند كه ايشان كي به درد دل جامعه هنري اين استان گوش داده‌اند كه اين دفعه دوم باشد. البته زماني كه خبر لغو اجراي نمايش را شنيدم خدمتشان رسيدم ولي تشريف نداشتند.
سرور عزيز، خوب است كه اگر ادعاي حرفه‌اي بودن داريد، اخلاق و رفتار حرفه‌اي هم داشته باشيم. شما چنانچه اعتراضي داشتيد مي‌بايست به سراغ حوزه هنري استان اصفهان مي‌رفتيد نه اينكه يقه مرا بگيريد. هرچند كه فكر مي‌كنم حق و حقوقتان را از آنجا دريافت كرده‌ايد، چرا كه اگر بين شما و حوزه هنري استان اصفهان قراردادي نمي‌بود مطمئنا چنين مجوزي صادر نمي‌شد. پس مي‌بينيد، كسي كه بايد از مجامع ذيصلاح پيگير حق و حقوق خود باشد من هستم نه شما.
حميدرضا ميرگزي-آذر۱۳۹۲
چهارشنبه 20 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها